eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
136 دنبال‌کننده
53 عکس
65 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
حق با که بود؟ آنکه نمی‌دانست، دید آن‌ روز با چار آیینه پیمبر تا رسید آن‌ روز وحی خدا تعبیرِ لبریز از زلالی را با آیه‌های آلِ عمران آفرید آن‌ روز با اینکه ابر تیره نفرین رسید اول بارید در پایان ولی بارانِ عید آن‌ روز پر بود از تاریکی آن‌کس که افق‌ هایش دید آفتاب باوری را که دمید آن‌ روز از عطر و گل‌ها دید آنکه چار فصلش را لبخند و رنگ از روی و لب یک‌ یک پرید آن‌ روز چشم پیمبر بی صدا از آسمان می‌گفت گوش زمین اما صدایش را شنید آن‌ روز آن‌گونه بر دین و خدای خویش باور داشت بودند آنان را که از خود، برگزید آن‌ روز «اَبنائَنا» و دخترش را با خودش آورد پای علی را هم به این قصه کشید آن‌ روز همراه دارد جان و نفس خویش را وقتی پی برد باید نیست جز او رو سفید آن‌ روز باور نکرده، می‌شناسد آنکه حیدر را لرزیده باشد لحظه‌ای هم مثل بید آن‌ روز در حشر هم باشیم با او کاش و افسوس است با هرکسی که غیر از این دارد امید آن‌ روز ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
تاریخ چون از مباهله کمتر خواند گمراه شد و سقیفه را برتر خواند اسناد ولایت علی قرآن است حق نفس نبی را به عیان حیدر خواند این را به جهان مباهله داد نشان حیدر بشود نفس پیمبر به عیان وقتی که نسیم حق به نجران پیچید بنیان همه مسیحیان شد لرزان ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
خانه‌ی وحی تا درش وا شد همه اسرار حق هویدا شد جلوه‌ی پنج نور پیدا شد همه عالم به پایشان پا شد زنگ ناقوس از صدا افتاد بر کلیسائیان بلا افتاد صف به صف انبیا به استقبال الف قدشان شده چون دال ذکرشان یا محول الاحوال مظهر حالناست احسن حال همه عالم اگر که پا برجاست چونکه این چرخ دست آل کساست پنج تن همه مسیحا دم خالق کعبه خالق زمزم با طمانینه آمدند کم کم سوی نجرانیان به دور از غم ایهاالناس این مجاله نیست اول راه دفع قائله نیست بین‌عرش‌خدا چو هلهله‌شد در زمین و زمانه ولوله شد دست نجرانیان به‌سلسله شد جبرئیل گفت این مباهله شد نور احمد اشاره‌ای کرده حق ظهور دوباره‌ای کرده این پیامی ز عالم بالاست گفته‌ی حق بود علی مولاست جانشین نبی ولی خداست آری آری غدیر دوم ماست بین این جمع تا مباهله شد همه گفتند ختم قائله شد دستها سوی حق چو بالا رفت دل و دین همه به یغما رفت همه مجنون شدن و لیلا رفت عاشقی یک تنه به صحرا رفت پنج تن حسین یا حسنند جمع نجران اسیر پنج تنند اولین نور نور پیغمبر دومین نور حضرت حیدر نور سوم حقیقت کوثر بعد از آنها شبیر با شبر سِّر این پنج ختم قائله شد این همان صورت مباهله شد ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
آمد رسولی با همه جانش با دختر و داماد و طفلانش این سو نشسته جمع روحانی آن سو سران قوم نجرانی این سو حضور مجمعی از نور آن سو ولی از نخوتی مغرور آری هدف شلیک یک واژه نفرین، دعا، آماده شد ماشه نجرانیان حیران و سرگردان لب را گزیده گوشه ی میدان گفتند ماها برگ پاییزیم آهی رِسد در لحظه می ریزیم این خاندان بر عشق می نازند بر هر چه تاریکی ست می تازند از چهره های غرق آرامش تیم مقابل کرد یک خواهش تا خواست ریزد واژه از لب ها گفتند سازش بهتر از دعوا ما بعد ازین تسلیم ایمانیم با جِزیه دادن تحت فرمانیم آن اهل بیت پاک و نورانی بودند دور از میل نفسانی پیمان صلح اینگونه امضا شد عشق آمد و پیروز دنیا شد ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
به نام نامی حیدر قلم به دست شدم علی شراب طهوراست، من که مست شدم تبارکَ و تعالی، ز نیست هست شدم خدا پرست شدم تا علی پرست شدم میان این دو پرستش هنوز حیرانم گهی به سجده ام این می‌کشد گهی آنم بشر که قدرت فهمیدنش همین قدَر است چگونه فرض کند مرتضی علی بشر است نه ممکن است نه واجب، علی کسی دگر است مسلّم است خدا نیست از بشر که سر است به عجز خم شو زانو بزن در این درگاه بگو که اشهد انّ علی ولی الله به ما نگیر امیرا ! که کفرمان به لب است جنون شاعری است و کنایه از ادب است  به هرجهت کمی اغراق نیز مستحب است چقدر نام علی در دهان ما رطب است سه هو کشیدم و رفتم به عالم بالا هو العلی و هو العالی و هو الاعلا من آتشم که نگیرد دلم قرار از تو مسلّم است که لا یُمکِنُ الفِرار از تو به جز نگاه نداریم انتظار از تو مرا بکش که بمانم به یاد گار از تو شهید گوشه چشمت تلف نخواهد شد بهشت هم ببرندم نجف نخواهد شد نه حِمیَری، نه کُمیتم نه دعبلم، اینم فقط پر است زعشق علی مضامینم  به غیر ساقی کوثر نپرس از دینم خلاصه کورم و غیر از علی نمی‌بینم که سرّ عاشقی ام پیش مرتضی علنی است بگو که کور تو مشتاق " مَن یَمت یَرنی "است چقدر تا بشناسم تو را زمان برداشت مگر که عشق تو را ساده می‌توان برداشت خدا که پیش تو سد های آسمان برداشت " تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت " نخواست در قد و اندازه بشر باشی اراده کرد که از کائنات سر باشی چه محشری است که، قُد دَلّ ذاته بالذّات هُوَ الشّفیع ُ بِحقٍ، بعَرصة ِالعَرَصات خوشیم ما به همین، فی حیاتنا و ممات بگیر دامن " شمسُ الضُّحاء فی الظلمات که حیدر است دو عالم کلید باب نجات " به طاق ابروی مردانه علی " صلوات خدا بدون علی مسجدالحرام نداشت بقای کعبه بدون علی دوام نداشت علی نبود که بتخانه احترام نداشت طواف سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت علی که شد متولد در آن، ورق برگشت گرفت خاک، زنعلین بو تراب شرف خدا برای همین ریخت، دُر به پای نجف کسی که خاک رهش نیست عمر کرده تلف قیامتی است که " لا یُدرَک و لا یوصَف جهان و هر چه در آن است نیست قابل او زبان ناطقه لال است در فضائل او زمین که نقطه کوری در آسمان علی است فلک چراغ شبستان آستان علی است ملک سه نوبته نهج البلاغه خوان علی است قلم گرسنه یک خطبة البیان علی است و عنده کلماتی که ما نمی‌دانیم علی پر از کلماتی که ما نمی‌دانیم گشود یک تنه راه نجات را حیدر سپرد دست پیمبر برات را حیدر شبی که برد دل کائنات را حیدر شکست پشت هبل های لات را حیدر به خواب رفت و بر آشفت خواب گیتی را بنازم آن جگر لیلةُ المَبیتی را به عزم حمله اگر ذوالفقار بر خیزد سر است و دست، که در کارزار می‌ریزد که زَهره دارد با مرتضی در آویزد ؟ ببین که تیغ به دست علی است یا ایزد ؟ چنان به روز احد ذوالفقار هو هو زد که در مقابل او مرگ نیز زانو زد کشید روز ازل تا کمان ابرو را تمام عرش گرفتند ذ کر یا هو را بکِش به خاک سر کوی مرتضی رو را علی است آن که ملک سجده می‌کند او را همین که نام علی را به عرش می‌بردند پیمبران اولو العزم غبطه می‌خوردند دعا به نام علی مستجاب بر می‌گشت همیشه با نظر بوتراب بر می‌گشت علی که ماه زکویش خراب بر می‌گشت به یک اشاره او آفتاب بر می‌گشت چنان کشیده عبای عبو دیت بر دوش که در نماز علی تیر می‌رود از هوش به گوش ما چه پیامی گذاشت روز غدیر نبی چه حسن ختامی گذاشت روز غدیر عجب شراب مدامی گذاشت روز غدیر خدا چه سنگ تمامی گذاشت روز غدیر کنار دست پیمبر عجب وزیری بود غدیر و خم، چه مراعات بی نظیری بود بیا که دست خداوند در زمین این جاست اساس مذهب و اصل اصول دین این جا ست تمام هستی طاها و یا و سین این جا ست بیا که قائدُ غُرِّ المُحَجَّلین این جا ست عمود خیمه " اکملت ُ دینُکم " علی است بنوش، ساقی روز غدیر خم علی است چه خوش شناخته ای نازنین امیرت را هزار رحمت حق باد ذات و شیرت را بنازم آن قلم نافذ دلیرت را بیار حضرت علّامه الغدیرت را بر این کرانه گسترده میمهانم کن بریز باده و آسوده از جهانم کن قیامتی است علی ، در میان اوراقم حواری علی ام مثل جُرج جرداقم گدای در بدری،  مستحق انفاقم برای دیدن رویش به مرگ مشتاقم خلاصه این که ندیدیم در قفای علی نه ابتدای علی را نه انتهای علی https://eitaa.com/mobahelerey