eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
138 دنبال‌کننده
51 عکس
65 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر از ؛ این پنج نور، علت زیبای خلقتند  اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند  این خانواده اشرف اولاد آدمند  اینها طبیب درد طبیبان عالمند  این پنج تن خلاصه‌ی احساس خالقند  اندازه دل همه‌ی خلق، عاشقند  خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند  «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»  زیباترین سپاه به میدان رسیده بود پای ابوتراب به نجران رسیده بود  آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند  تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند  یک اخم مرتضی علی و ختم غائله  اینگونه‌ شد خلاصه‌ی روز مباهله  https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ با نور خدا مقابله یعنی چه! با امر خدا مجادله یعنی چه! جایی که علی نفس محمد باشد ای عیسویان، مباهله یعنی چه! یک عمر در انجیل نخواندید احمد؟ ناگفتن این مطالعه یعنی چه! چه مسئله ایی! پنج تن و صد راهب حل کردن این معادله یعنی چه! یک دست اگر دعا کند زین ده دست فهمید عذاب عاجله یعنی چه! دو کودک و یک زن و دو مرد آمده اند با لشگر حق مقاتله یعنی چه! نه سازش و تسلیم نه تحریم نه جنگ جایی که علیست غائله یعنی چه! در اوج مذاکره قوی باید بود تسلیم امور باطله یعنی چه! بر غیر نبی دمی تقرب هرگز از آل رسول فاصله یعنی چه! از همقدمی و دست دادن پرهیز با خصم علی مغازله یعنی چه! جایی که هدایتی نگیرد صورت با دشمن دین معامله یعنی چه! در روز ظهور، خوب و بد می فهمند جامانده گی ز قافله یعنی چه! روزی که مسیح یار مهدی گردد فهمید که دین کامله یعنی چه! https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایه ی مهر تو برسر است دولت به کام و محنت گردون حرام باد تا ساغرت بگردش و تامی به ساغر است ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟ امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟ بهر دو نان خجالت دونان چه می کشی؟ ای دل صبور باش که روزی مقدّر است خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس زیب اذان و زینت محراب و منبر است پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب در حال سجده روی به درگاه حیدر است شمس ضحی، امام هدی، نور هل اتی چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است در آیه ی مباهله این مهر و ماه را جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است نازم به دست او که یکی ناز شست او از جای کندن در سنگین خیبر است با اشک چشم، ابر کرم بر سر یتیم با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است جز راه او بسوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را علی، در است بر تارک زمان و مکان تاج افتخار در آسمان فضل: درخشنده اختر است قبرش درون دیده ی آدم که چشم او در خاک هم بنور جمالش منوّر است آوازش از ورای زمان ها رسد بگوش تصویرش از فراز افق ها مصوّر است کمتر ز ذرهّ ایم و فزون تر ز آفتاب ما را که خاک پای علی بر سر افسر است وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم برتر است شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد شاخ نبات خواجه ی شیراز و شکّر است https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از گواهی می‌دهد انجیل هم آیات قرآن را نمی‌فهمم تقلای مسیحی‌های نجران را محمد، اهل‌بیتش را به همراه خودش آورد که رو در رو ببینند اهل نجران، اهل ایمان را کسانی را به همراه خودش آورد پیغمبر که بر هم می‌زند یک ذکرشان رؤیای شیطان را.. چه در این خاندان می‌دید آیا اسقف نجران؟ که وقتی دیدشان از دور، خالی کرد میدان را هر آن‌کس شک به حقانیت این پنج تن دارد بخواند آیه‌ای از آیه‌های «آل عمران» را https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت آیات چو آفتاب از خاور نور نازل شده بر سینه پیغمبر نور ابناء و نساء و انفس اقدس حق یعنی حسنین و علی و کوثر نور آن پنج وجود صاحب عصمت حق یعنی همه عصاره ی خلقت حق کردند فنا بنای اسقف بازی با هیمنه ی شگفت و با هیبت حق مهری که به شأنش آمد از حق، «لولاک» روشن شده از جلوه ی رویَش، افلاک با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد تا ریشه ی تثلیث برآرد از خاک دُردی کش جام درد باید بودن آگاه دل از نبرد باید بودن چون شیر خدا حقیقت حق محور در جنگ عقیده مرد باید بودن آن روز دو صف مقابل هم بودند تحلیلگر دلایل هم بودند آن سو همه در تجزیه ی یکدیگر این سوی ولی، مکمل هم بودند فرمانده ی جنگ، مصطفی بود آنروز سردار سپاه، مرتضی بود آن روز لشکر، حسنین و فاطمه، پشتیبان در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز آن روز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود نه نیزه ی جان شکار و نه خنجر بود پیروزی پنج تن به اهل نجران از باور بالنده ی بارآور بود با ذکر عَلَی الدّوام، آن پنج نفر کردند به پا قیام، آن پنج نفر با باور خود به مشرکین حجت را کردند به حق تمام، آن پنج نفر فرمود نبی، علی ولی الله است خورشید ولایت و دلیلِ راه است زهراست دل من و حسن، دلبندم عشق است، حسین و عشق حق دلخواه است مهر آمد و پشت شب بیداد شکست اندیشه تثلیثی شیّاد شکست هنگام مباهله ز اِعجاز رسول هم اسقف و هم صلیب فولاد شکست اسقف که گل روی محمد را دید افتاد صلیبش از کف و جامه درید گفتا که به حق و راستی در انجیل حق کرده وجود اقدست را تایید با اهل جدل مجادله باید کرد با تیغ زبان مقابله باید کرد بر منطق وحی سر اگر نسپردند بی چون و چرا مباهله باید کرد شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گُم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت https://eitaa.com/mobahelerey
بسمه تعالی جشنواره شعر مباهله ؛ هیات زنجیرداران حضرت علی اکبر (ع) معروف به ( محمدهاشم ) در نظر دارد به مناسبت عید بزرگ مباهله جشنواره شعر به شرح ذیل برگزار نماید ؛ یک. موضوع اشعار ؛ واقعه ی مباهله دو. قالب اشعار ؛ کلاسیک شامل ( غزل، قصیده، قطعه، مسمط، ترجیع بند، ترکیب بند، رباعی، دوبیتی، مثنوی، غزل مثنوی، نوخسروانی ) آزاد شامل‌ ( نیمایی، سپید، موج نو ) سه. مهلت ارسال آثار ؛ تا روز شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۲ نحوه ارسال ؛ یکی از راه های ذیل Mobahelerey@gmail.com ایمیل https://eitaa.com/alirezaghorbankhan ایتا @alirezaghorbankhan بله چهار. جشن مباهله در روز سه شنبه ۱۴۰۲/۴/۲۰ بعد از نماز مغرب و عشا الی ساعت ۲۳ شب با پذیرایی شام و با شعرخوانی شاعرانی که اثر ارسال کرده اند و مداحی و برنامه های متنوع دیگر برگزار خواهد شد. پنج. محل برگزاری جشن ؛ شهرری ضلع جنوبی حرم حضرت عبدالعظیم اتوبان سلمان فارسی میدان امام هادی (ع) حسینیه زنجیرداران حضرت علی اکبر (ع) ( محمدهاشم ) شش. اشعار ارسالی در مجموعه ای با عنوان مباهله و به نام شاعر اثر چاپ و شاعران ارجمند مورد تقدیر قرار خواهند گرفت. به کانال اختصاصی مباهله بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند که دین مردم خود را مگر رواج دهند قرار شد همگی با کسان خود باشند مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین بنا نبود به اهل لجاج باج دهند به حکم امر «تعالوا...» قرار بود آن روز مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند و در قبال تمام مخالفت‌هاشان به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند شعاع نور حقیقت به هر طرف می‌رفت که از حجاز به نجرانیان سراج دهند   جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند دعوتید به کانال اختصاصی اشعار مباهله https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ هوای دشت مثل خاطر نجران مکدر بود تحیر در سر تردید های دیر باور بود یقین اما نشسته روی زانو رو به فردایی که چندین سال از ان چیزی که میگفتند بهتر بود بنا شد تا گره را وا کند نفرین به دندانش کسی راضی نمیشد ناگزیر این راه آخر بود از آن سو این بزرگ اهل نجران بود می آمد نگاهش از همان جا محو نوری بهت اور بود چه می دید این شکوه بکر این اعجاز دیگر چیست جهان مست از تکان های لب الله اکبر بود دو چشم روشن از حق دید از خورشید روشن تر دو کودک نه دولبخندی که باید گفت محشر بود کمی نزدیکتر شد دید مریم هست و مریم نیست زنی بالاتر از آسیه و حوا و هاجر بود نمی دانم چرا برگشت وقتی مرتضی را دید نمیدانم چرا هی رفت و برگشتش مکرر بود سرش چرخید و حیدر را نشان می داد و هی میگفت که ای نجرانیان دیدم خودم حق با پیمبر بود https://eitaa.com/mobahelerey
پنج کهکشان نور در هاله ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم می شد. عده ای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیب های به ظاهر آراسته، با ناآرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی می کردند و تمام ذهنشان سرشار از شکّ بود؛ شکّ به آن چه در دست و دلشان بود. امّا آنان که در هاله ای از نور پیش می آمدند، تبلور وجودشان مثل آب زلال و صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود. هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. تواضع خورشید در آسمان و کُرنش خاک در زمین نشان می داد که آن «پنج تن»، آیینه ی جمال الهی اند؛ برگزیدگان راستین خداوند در زمین. و عنایت الهی، آنان را زیر چتری از حمایت گرفته است. عطر «کسای» حقیقت از وجودشان می تراوید و نگاهشان آکنده از تبسّم مِهربانی بود. پنج تن، پنج کهکشان و پنج اقیانوس که وجودشان نشانه ی عظمت الهی و سر چشمه ی زلال معرفت است. چه کسی می تواند به انکار برخیزد؛ وقتی که آدم علیه السلام بگوید: اِلهی یا حَمیدُ بِحَقّ مُحَمّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم ...؟ وقتی که نوح بگوید: ...، وقتی ابراهیم و موسی و عیسی بگوید: ... چه کسی می تواند انکار کند! محمّد صلی الله علیه و آله وسلم یعنی: قرآن، یعنی: لَوْلاک لَما خَلَقتُ الْاَفْلاک؛ علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام یعنی: محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، یعنی: اِنَما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ البَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا. چه کسی می تواند سخاوت خورشید، شرافت ماه، صداقت آب، کرامتِ درخت و نجابت گل را نادیده بگیرد.؟! رنگ از رخسار «ابو حارثه» و نصارای نجران پریده بود و لرزش دست هایشان، نشان از ضعف و پشیمانی داشت. نجوایی در ضمیر ناخودآگاه ابو حارثه جریان گرفت او که عطر پیامبران دارد، او که مثل پیامبران می نشیند، او که آسمان و زمین می ستایندش. از آن لحظه که دست هایش بوی قنوت بگیرند، توفان خشم الهی، همه ی دشت ها و کوه ها را متلاشی خواهد کرد. از جا می خیزد و سر بر آستانِ کبریایی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می گذارد: ای ستوده ترین خلقت الهی، ای آسمانی ترین آیینه ی خلقت و ای حقیقت محض! رضای ما، در رضایت تو است و رشته ی جان ما در دست های آسمانی ات. در دایره ی قسمت، ما نقطه ی تسلیمیم لطف؛ آنچه تو اندیشی، حکم؛ آنچه تو فرمایی به مباهله بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت گرامی باد از کریمان سنگ میخواهیم ما زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما میشود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم گاه داد من برادر، گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد نیستند این دو براى من، فقط پیش منند سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد https://eitaa.com/mobahelerey
چون همیشه، ایمانی راسخ در دریای نگاهت موج می‏زد. تمام فانوس‏ های هدایت را روشن کردی، دلیل و برهان قاطع برایشان آوردی، معجزه قرآن را به همه نمایاندی و حتی انجیل را بر صدق گفتارت گواه گرفتی؛ ولی نور هدایت، راه نفوذی در دل‏هایشان نیافت. خدا بر ضمیر نهانشان آگاه بود و نیت‏ های ناپاکشان را می‏دید؛ پس وحی فرستاد که پیامبرم! «به آنانی که بعد از علم و دانشی که به تو رسیده، با تو ستیز می‏کنند بگو که فرزندان و زنان و نزدیکان خود را گرد آوریم و لعنت...» شما پنج نفر... روز مباهله فرا رسید. تلاطم مهیبِ شک و تردید، آرامش پوشالی قلب‏ هایشان را درهم کوبیده بود. آرزو می‏کردند تو را با گروهی از یاران و سربازانت ببینند تا اینکه با خاندان سراسر نورت به میدان مباهله قدم بگذاری. ولی تو آمدی؛ با دنیایی که محو تماشای جمال و هیبت خاندان پاک و روحانی‏ ات شده بود. قلب زمان از استواری گام ‏های علی علیه ‏السلام به تپش افتاد و گل‏ های یاس، به تماشای فاطمه علیه السلام عطرافشان شدند. دست در دانه اهل آسمان، حسن علیه‏ السلام ، را در دستان مهربانت داشتی و جگرگوشه ‏ات حسین علیه‏ السلام را عاشقانه به سینه چسبانده بودی. زمین بر آسمان فخر می‏فروخت که بر پشت او گام می ‏نهید و آسمان از دیدن آن همه شکوه و وقار، به وجد آمده بود. باد، عظمت ایمانتان را در گوش هزار سرو آزاد نجوا کرد و یک دشت شقایق، شیفته پاکی نگاهتان شد... . و نجران، به حقانیت این خاندان، اعتراف کرد. https://eitaa.com/mobahelerey
به قلم «واقعه مباهله (۱) یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ اسلام به شمار می‌رود، چراکه این رخداد هم در قرآن و هم در روایات و تاریخ ثبت شده است. رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در راستای مکاتبه با زمامداران جهان، نامه‌ای هم به اسقف مسیحیان نجران نوشتند و از آن‌ها خواستند یا به اسلام ایمان بیاورند، یا جزیه بپردازند و یا اینکه منتظر جنگ باشند. اسقف پس از دریافت نامه پیامبر اکرم با بزرگان نجران جلسه‌ای تشکیل داد که دست آخر تصمیم گرفتند با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ملاقات و دلایل نبوتش را بررسی کنند. در آن دیدار، پیامبر اسلام با قرائت آیاتی از قرآن، دلایلی بر حقانیت اسلام ارائه فرمودند که در حین جلسه یاد شده، آیه‌هایی بر ایشان نازل می‌شود. مسیحیان در نتیجه ملاقات، اسلام را نپذیرفتند و در نهایت، با نزول آیه ۶۲ (در صورت احتساب بسمله به عنوان آیه) سوره آل عمران دستور به مباهله رسید. در ادامه رخداد مذکور، اسقف نجران به همراهان خود می‌گوید که اگر فردا محمد با اعضای خانواده‌اش حاضر شد، از مباهله با او خودداری کنید؛ زیرا نشانه حقانیت او خواهد بود و در این راه، حاضر است نه تنها جان خود، بلکه جان عزیزانش را هم به خطر بیندازد. روز بعد، رسول خدا همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) برای مباهله حاضر شدند. اسقف به همراهانش می‌گوید من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند کوه را از جا بِکَند، حتماً این اتفاق می‌افتد؛ پس با اینان مباهله نکنید وگرنه روی زمین یک نفر مسیحی باقی نخواهد ماند. مسیحیان از مباهله منصرف و طی معاهده‌ای بر پرداخت جزیه متعهد شدند. (۲) مراد خداوند از واژه «نساء» در آیه مباهله خداوند در آیه ۶۲ سوره آل عمران به عنوان آیه مباهله می‌فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» این آیه دارای زوایای متعددی است و البته همه آن‌ها به حقانیت اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) ختم می‌شود. از جمله آن زوایا، بررسی معنی واژه «نساء» است که حقانیت و اثبات جایگاه رفیع حضرت صدیقه طاهره (علی‌ها سلام) را می‌رساند. نساء یکی از واژگان پرکاربرد در قرآن کریم است و همه جا به یک معنا نیست و با توجه به کاربردهایش، معانی متعددی دارد: -گاهی به معنای جنس مونث است: «الرجال قوامون علی النساء (۳)» -گاهی به معنای همسر و زوجه استفاده می‌شود: «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ (۴)» -و گاهی معنای فرزند دختر می‌دهد: ««وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (۵)» این آیه شریفه به داستان صدور دستور قتل نوزادان پسر از سوی فرعون اشاره می‌کند. او دستور داده بود که نوزادان به دنیا آمده پسر را بکشند و نوزادان دختر را زنده نگه دارند. در این آیه شریفه امکان اینکه از واژه نساء معنایی غیر از معنای «دختر» برداشت شود، وجود ندارد. در آیه مباهله نیز واژه نساء به معنای فرزند دختر است، نه دیگر معانی، به ۳ دلیل باید قبول کنیم که در آیه مباهله واژه نساء به معنای دختر است: دلیل اول کاربرد قرآنی این واژه است، یعنی در قرآن کریم هر جا واژه نساء بعد از واژه «إبن» به کار رفته، معنای دختر از آن استنباط می‌شود، نه معانی دیگر. مثل آیات ۴۹ سوره بقره، ۱۲۷ و ۱۴۱ سوره اعراف، ۶ سوره ابراهیم، ۴ سوره قصص، ۲۵ سوره غافر که همه این آیه‌ها به حادثه دستور قتل پسران و زنده نگه داشتن دختران به دستور فرعون اشاره دارد. دلیل دوم روایاتی است که در شأن نزول آیه مباهله وارد شده است. در این روایات بیان شده که رسول اکرم در روز مباهله فقط حضرت علی و حضرت فاطمه و حسنین (علیهم السلام) را با خود برای مباهله آوردند. مانند روایتی که در کتاب شریف عیون اخبار الرضا (ج ۱ ص ۸۱) آمده است و از حضرت رضا (علیه السلام) نقل شده که امام کاظم (علیه السلام) در احتجاج با هارون عباسی از آیه مباهله استفاده کرده‌اند و می‌فرمایند منظور از «نساءنا»، «حضرت فاطمه (سلام الله علیها)» است و پیامبر غیر از اهل کساء کسی را برای مباهله به همراه نیاوردند. ادامه دارد... https://eitaa.com/mobahelerey
ادامه به قلم همچنین اگر منظور از واژه نساء در این آیه شریفه، همسران رسول خدا بود، باید رسول خدا همسران خود را نیز همراه می‌بردند؛ در غیر این صورت مخالفت صریح با آیه مباهله انجام داده بودند و این مخالفت در شأن پیامبر اسلام نیست. دلیل سوم گزارش تاریخ است. در کتب تاریخی متعددی از طریق شیعه و سنی ثبت شده است که در جریان مباهله هیج زنی جز حضرت فاطمه (سلام الله علیها) همراه پیامبر نبود». (۶) پی‌نوشت: ۱. مُباهَلَه، درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقانیت است و بین دو طرفی رخ می‌دهد که هر کدام ادعای حقانیت دارند. ۲. پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، ۳۰۶، ۳. النساء/۳۴، ۴. احزاب/۳۰، ۵. اعراف/۱۴۱، ۶. پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، ۳۰۸ https://eitaa.com/mobahelerey
اولین شاعری که درخصوص واقعه مباهله شعر گفته است در قرن چهارم ؛ فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا کآفریدش خالق خلق آفرین از آفرین ای نواصب ، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال آیت قربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین قل تعالو ندع بر خوان ، ور ندانی گوش دار لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین لا فتی الّا علی برخوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الیمین ؟ آن نبی ، وز انبیا کس نی به علم او را نظر وین ولی ، وز اولیا کس نی به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد ، وز همه عالم بدیع وین امام امت آمد ، وز همه امت گزین آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام وین معین دین و دنیا ، وز منازل بی معین از متابع گشتن او حور یابی یا بهشت وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین ای به دست دیو ملعون سال و مه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان ، برگشته از عین الیقین گر نجات خویش خواهی ، در سفینه نوح شو چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین گر نیاسایی تو هرگز ، روزه نگشایی به روز، وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین بی تولّا بر علی و آل او دوزخ تو راست خوار و بی تسلیمی از تسنیم و از خلد برین هر کسی کو دل به نقص مرتضی معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّی مکین ای به کرسی بر ، نشسته آیت الکرسی به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین گر به تخت و گاه و کرسی غرّه خواهی گشت ، خیز سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوی تگسین و تگین منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید حق صادق کی شناسد وانِ زین العابدین ؟ مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین ؟ کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین ای ، هیچ مندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویی مناقب دل چرا داری حزین ؟ https://eitaa.com/mobahelerey
در ترجیع بندی که با مطلع ذیل شروع می شود ؛ تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند کوس عزش بر فراز عالم اعلا زدند ... در اشاره ای به آیه مبارکه ی مباهله این گونه بیان می دارد که ؛ روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل در امامت اين امام انس و جان جانان اوست... نفس خيرالمرسلين است و ولي کردگار لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار... https://eitaa.com/mobahelerey
علی ، غدیر، مباهله
نماهنگ #مباهله #عبدالرضا_هلالی https://eitaa.com/mobahelerey
شعر نماهنگ فرشته ها با هلهله اومدن یه قافله تا بگن خدا برا علی چه شأنی قائله توی آیه ی مباهله خدا خدای سبحان تو آیه های قرآن تو شرح آل عمران سند آورده واسه ی ولایت علی و بچه هاش همون جا که تو قرآن مسیحیان نجران شدن سراپا حیران برای تا همیشه از ابهت علی و بچه هاش رسیده اند تا اگه عیسی رو پسر برای خدا معرفی کنند کسی که لم یلد و لم یولد است را مسیحا معرفی کنند کم بها معرفی کنند ندا رسید ای محمد امین فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ هم چنین نِسَاءَنَا ، نِسَاءَکُمْ بعد از این نفس های ما و نفس هایتان نزد رب العالمین ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ علی علی ناخدای کشتی نجات و با خدا علی علی علی ای که لحظه ای نبوده از تو حق جدا علی علی علی ای همیشه ابتدا و انتهای ماجرا علی علی علی ای صدای هر کسی که خسته می شود علی علی علی ای کلید هر دری که بسته می شود علی علی علی ای پناه هر که دل شکسته می شود علی علی علی ای همیشه ابتدا و انتهای ماجرا علی https://eitaa.com/mobahelerey
شعر از ؛ محمد آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این پنج تن بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی می رسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی هم که اگر نفرین کنند ای وای… زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی و خشم گهگاهش! https://eitaa.com/mobahelerey