eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب سلام ما سرِدارالاماره است ...
Kashani-MaghtalShenasi-01-13990413-Thaqalain_IR-1.mp3
15.92M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 📝 ؛ جلسه 1 ✅ 🗓 جمعه 13 تیر 1399 ⏱ 66 دقیقه .....
📣بعضی جمله ها چقدر آشنایند! کوفیان فقط گفتند : مسلم که معصوم نیست...
🔹هنگامی که خبر شهادت حضرت مسلم به کاروان رسید ، فضای بیابان آکنده از صدای شیون و گریه شده و سیل اشک بود که از دیدگان جاری گشت. ✳️ اما امام همچنان به سوی مقصود و هدفی که خداوند او را بدان فراخوانده بود میرفت. #پ.ن: 😭اینجا بود که امام دختر مسلم را صدا زد و دست نوازش یتیمی بر سرش کشید... 😭رقیه سلام الله هم شاهد این صحنه بود... -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
😭کوفه میا حسین جان ، کوفه وفا ندارد... 😭کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد... 🔹یا اشباح الرجال و لا رجال...
🔹 🔸 در وقتي كه آدم نظر نمود به سوي ساق عرش و اسماء خمسه را ديد و جبرئيل او را تلقين نمود كه بگو: «يا حميد بحق محمد (ص) يا عالي بحق علي (ع) يا فاطر بحق فاطمة (ع) يا محسن بحق الحسن (ع) و الحسين (ع) و منك الاحسان». [اي حميد به حق محمد (صلي الله عليه و آله)، اي عالي بحق علي (عليه‌السلام)، اي فاطمه به حق فاطمه (سلام الله عليها)، اي محسن به حق حسن و حسين (عليهماالسلام)، كه احسان از تست.] پس چون اسم حسين (عليه‌السلام) را ذكر نمود اشكش جاري گرديد و دلش شكست، پس گفت:  اي برادر جبرئيل چرا در وقت ذكر اين اسم قلب من مي‌شكند و اشكم مي‌ريزد؟ پس جبرئيل بيان نمود مصيبت آن حضرت را و ملائكه كه حاضر بودند با آدم مستمع شدند و گريستند گفت: اي آدم اين فرزندت مبتلي خواهد شد به مصيبتي كه كوچك است همه‌ي مصيبتها در جنب آن، آدم گفت چه چيز است آن مصيبت؟ جبرئيل گفت: كشته مي‌شود با لب تشنه در حالتي كه غريب و بيكس و تنها باشد و هيچ معيني و ناصري نداشته باشد و اگر به بيني اي آدم در حالتي كه مي‌گويد: «وا عطشاه وا قلة ناصراه»: [داد از تشنگي، فرياد از كمي ياور]. به نحوي كه تشنگي حائل شود بين او و بين آسمان مانند دود، و هيچ كس او را اجابت نكند مگر به ضرب شمشير. پس او را ذبح كنند مانند گوسفند، ولي از قفا، و اسباب او را به غارت برند و سرهاي خود و اصحابش را در شهرها بگردانند باعيالش، چنين گذشته در علم الهي. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
حواست هست به موهای سفید سرم .... حواست هست نوکرت داره پیر میشه دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم
هر روز یک صفحه با کلام حق
✨﷽✨ ⚫️چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول شروع می‌شود؟ 1️⃣ امام رضا(ع) می‌فرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» 📚امالی صدوق/۱۲۸ 2️⃣ عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده می‌کنند. اگر عزاداری از روز عاشورا شروع می‌شد ذکر مصیبت‌ها خیلی دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شد. 3️⃣ یک دهه عزاداری قبل از عاشورا می‌تواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بی‌احساس و بی‌توجه باشند. 📚استاد پناهیان
مسیر مؤمنانه
علیه السلام 1⃣ 🔻سفير امام، زمينه‌ساز قيام ☑️مسلم بن عقيل بن ابي‌طالب 🔹اشاره 🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليه‌السلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليه‌السلام است. ✳️ كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود . 🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين 🔵هنگامي كه اهل كوفه نامه‌هاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عده‌اي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :  ▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛ ▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛ ▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛ ▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند . 🔻سپس امام نامه‌اي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :  ◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستاده‌ام، ايشان را امر كرده‌ام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مي‌يابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ ) ⚫️حركت مسلم از مكه 🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد. سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامه‌اي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليه‌السلام ارسال داشتند . نامه مسلم اين‌گونه بود : ▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )  در پاسخ اين نامه امام عليه‌السلام اين‌گونه نوشت : ▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيش‌بيني مي‌كني، غير آن باشد كه به تو تذكر داده‌ايم. همان گونه كه تو را رهنمون شده‌ام، حركت كن، والسلام .»( ۷ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست مي‌آيد: 🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست. 🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليه‌السلام آن را توصيه مي‌كند، تلاش كرد؛  🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت . ⚪️مسلم به محل آب‌خيز «طيي‌ء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )
مسیر مؤمنانه
#یاران_امام_حسین_علیه_السلام ✅ #جناب_مسلم_بن_عقیل علیه السلام 1⃣ #روز_اول #محرم 🔻سفير امام، زمينه
🔴ورود مسلم به كوفه 🔹مسلم به سمت كوفه اسب مي‌راند تا اين كه در پنجم شوال وارد كوفه شد.(۹) او به منزل «مختار بن ابي‌عبيد» وارد شد.(۱۰) مختار شيعيان را دعوت كرد تا همه گرداگرد مسلم فراهم آيند. پس نامه حسين عليه‌السلام را كه پاسخ به آنها بود خواند. 😭آنها همه از شوق گريه كردند. 🔸در محضر او خطبا و سخنوران كوفي، چون «عابس شاكري»، «حبيب اسري» خطبه خواندند.(۱۱) اين خبر به «نعمان بن بشير انصاري» كه استاندار يزيد در كوفه بود رسيد. او از جاي برخاست و براي مردم خطبه‌اي ايراد كرد و آنها را تهديد كرد. پس از آن «عبدالله بن سعيد حضرمي» كه با بني‌اميه هم قسم بود به اعتراض از جاي برخاست و جلسه را ترك كرد. او و «عمارة بن عقبه» داستان نعمان را در نامه‌اي به يزيد نوشتند و تصريح كردند كه حاكمي كه گماشته است ضعيف است يا اين كه خود را به ناتواني زده است .( ۱۲ ) پس از عبدالله، ساير جيره‌خواران حكومتي از قبيل «عمارة بن وليد» و «عمر بن سعد بن ابي‌وقاص» نامه‌هاي مشابهي براي يزيد فرستادند.(۱۳) ✳️علت ورود مسلم به منزل مختار اين بود كه مختار از زعماي شيعه به شمار مي‌آمد و به امام حسين عليه‌السلام وفادار بود. علاوه بر اين، مختار داماد «نعمان بن بشير» - حاكم وقت كوفه - بود . بي‌ترديد تا زماني كه مسلم در خانه مختار بود نعمان بن بشير متعرض او نمي‌شد. اين انتخاب مسلم گوياي درايت و احاطه او به موقعيت‌هاي اجتماعي است .( ۱۴ ) 🔵بيعت با مسلم در كوفه 🔸مردم پس از آگاهي از ورود مسلم، فوج فوج با نماينده امام بيعت كردند تا اين كه نام بيعت‌كنندگان در دفتر مسلم از مرز هشتاد هزار نفر گذشت .( ۱۵ ) 🔻درباره تعداد بيعت‌كنندگان با سفير امام عليه‌السلام قدري اختلاف وجود دارد كه از آنها به شرح زير ياد مي‌كنیم: ▫️ ۱. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر هجده هزار نفر نوشته‌اند؛ (۱۶) ▫️ ۲. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و پنج هزار نفر بوده است؛(۱۷) ▫️ ۳. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و هشت هزار نفر بوده است؛(۱۸) ▫️۴. تعداد بيعت‌كنندگان سي هزار نفر بوده است؛(۱۹) ▫️ ۵. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر چهل هزار نفر بوده است؛(۲۰ ) ⚫️محورهاي بيعت مردم با مسلم مردم با شوق فراوان بيعت خود با مسلم را بر چند اصل استوار ساختند :  🔻۱ . دعوت مردم به كتاب خدا و دعوت رسول او؛  🔻۲. پيكار با بي‌دادگران؛  🔻۳. دفاع از مستضعفان؛ 🔻۴. رسيدگي به حال محرومان جامعه؛  🔻۵. تقسيم غنائم به طور مساوي در بين مسلمانان؛  🔻۶. رد مظالم (بازگرداندن حق مظلوم) به اهل آن؛  🔻۷. ياري اهل بيت عليهم‌السلام؛  🔻۸.مسالمت با كساني كه سر ستيز ندارند؛  🔻۹. پيكار با متجاوزان .( ۲۱ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت : بايد به اين اصول معقول و مقبول نگريست و اين كه چگونه مردم به درستي راه حق را بازيافته بودند .
مسیر مؤمنانه
🔴ورود مسلم به كوفه 🔹مسلم به سمت كوفه اسب مي‌راند تا اين كه در پنجم شوال وارد كوفه شد.(۹) او به منزل
🔴نامه مسلم به امام حسين 🔹بيعت اكثر مردم، مسلم را مطمئن كرده بود كه امام اگر به كوفه باز آيد، همه چيز از نو بنا خواهد شد. او در نامه‌اي به حضرت نوشت كه هيجده هزار نفر از مردم كوفه بيعت كرده‌اند . از امام خواست كه با شتاب به كوفه رهسپار شوند؛ چرا كه مردم سخت مشتاق ديدار اويند. مسلم نامه خود را ضميمه نامه اهل كوفه كرد و به «عابس بن ابي‌شبيب شاكري» سپرد تا به همراه «قيس بن مسهر صيداوي» به خدمت امام برسانند.(۲۲ ) 🔵يزيد و كوفه 🔸خبر ارسال نامه مسلم به يزيد رسيده بود. او به والي تازه براي كوفه مي‌انديشيد. «سرجون»(۲۳) غلام وفادار پدرش (معاويه) را احضار كرد و از وضع كوفه، «نعمان بن بشير» و بيعت مردم آگاه ساخت و در مورد والي جديد كوفه از او نظر خواست. سرجون گفت: «اگر پدرت معاويه اينك زنده مي‌شد نظر او را به كار مي‌بستي؟». يزيد گفت: «آري». سرجون كينه يزيد به ابن‌زياد را مي‌دانست . فرمان معاويه را كه قبل از مرگ براي عبيدالله نوشته و او را به حكومت كوفه نصب كرده بود بيرون آورد و به يزيد نشان داد. پس از آن بود كه يزيد عبيدالله بن زياد را كه والي بصره بود به ولايت كوفه نيز گماشت. اين فرمان به همراه نامه‌اي توسط «مسلم بن عمرو باهلي» براي عبيدالله بن زياد فرستاده شد.(۲۴)يزيد نامه‌اي براي عبيدالله نوشت: «افرادي كه روزي مورد ستايش‌اند، روز ديگر به ننگ و نفرين دچار مي‌شوند، و چيزهاي ناپسند به صورت دلپسند در مي‌آيند و تو در مقام و منزلتي قرار داري كه شايسته آن هستي. ⬛️به قول شاعر عرب: ▪️تو بالا رفتي و از ابرها پيشي گرفتي و بر فراز آنها جاي گرفتي. ▫️ براي تو جز مسند خورشيد جايگاهي نيست».(۲۵ )  🔹او در اين نامه به عبيدالله فرمان داد كه در عزيمت به كوفه شتاب كند و پس از دستگيري، مسلم بن عقيل را به قتل رساند يا تبعيد كند .( ۲۶ )  ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: گاه اهل خلافت در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند تا كه به اهداف باطل خود برسند. بر اهل ايمان و تقوا است كه با وجود وجوه اشتراك فراوان، متحد شوند و سپاه كفر و شرك را به زانو در آورند . ------------------------- 📚پی نوشت ها :  ( ۱ ) الطبقات الكبري، ج ۴، ص ۲۹ . ( ۲ ) «اما بعد فقد ارسلت اليكم اخي عمي و ثقتي من اهل بيتي، مسلم بن عقيل و امرته ان يكتب لي ان اريكم مجتمعين، فلعمري ما الامام الا من قام بالحق » ، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۹ . ( ۳ ) ترجمه برگرفته از متن ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۵ ) جنت محل آبي بوده كه به قبيله كلب متعلق بوده است. معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۴۳ . ( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۴. «اما بعد. فاني أقبلت من المدينة معي دليلان لي فجارا عن الطريق و ضلا و اشتد علينا العطش فلم يلبثا ان ماتا حتي انتهينا الي الماء فلم ننج الا بحشاشة انفسنا، فقد تطيرت من وجهي هذا ». ( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵. «اما بعد؛ فقد خشيت الا يكون حملك علي الكتاب الي في الاستعفاء من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن، فامض لوجهك الذي وجهتك له والسلام». با اندكي تفاوت و در الارشاد، ج ۲، ص ۴۰ . ( ۸ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۹ ) مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۴۸ . ( ۱۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۱۱ ) درباره سخنان «عابس» و «حبيب» در ضمن بحث از هر كدام سخن خواهيم گفت . ( ۱۲ ) ابصار العين، ص ۸۰ . ( ۱۳ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۴ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۱۵ ) اللهوف، ص ۱۶ . ( ۱۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۷ ) نفس المهموم، ص ۵۸ . ( ۱۸ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۱۹ ) تاريخ ابي‌الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۲۰ ) تاريخ ابي الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۷؛ مثير الاحزان، ص ۱۱ . ( ۲۱ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۲۲ ) مثير الاحزان، ص ۳۲ . ( ۲۳ ) «سرجون بن منصور» از نصاراي شام بود. معاويه براي اداره حكومت با او مشورت مي‌كرد. پدرش منصور از طرف «هرقل» قبل از فتح شام مسئوليت بيت المال را به عهده داشت. پسر سرجون نيز در دولت اموي داراي پست و مقام بود. پيش از اين عمر بن خطاب از استخدام مسيحيها در امور كشوري منع كرده بود، مگر اين كه مسلمان شوند. مقتل الحسين مقرم، پاورقي، ص ۱۴۸ . ( ۲۴ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۵؛ سماوي، ابصار العين، ص ۸۰ . ( ۲۵ ) رفعت و جاوزت السحاب و فوقه فما لك الا مرقب الشمس معقد اين عبارات گوياي كينه قبلي يزيد به عبيدالله بود كه اينك به سبب ضرورتي كه پيش آمده بود از او اين همه مدح و ثنا مي‌گفت . ( ۲۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۴۸ .
نماز روز اول ماه
چهل حدیث نورانی از امام حسین(ع) ۱. شناخت خداوند و عبادت او «اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ». امام حسين (ع) فرمود: «اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آن‏گاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آن‏گاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏ نياز شوند». (بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱ ) ​
"جمعه" یعنی عطر🍀 نرگس در هوا سر میکشد..🌹 "جمعه" یعنی قلب ♥️ عاشق سوی او پر میکشد.. "جمعه" یعنی روشن از رویش بگردد این جهان... "جمعه" یعنی انتظار 🍀 "مَهدی صاحب زمان" ...🌹 ♡ اللهم عجل لولیک الفرج ♡ ‎‌‌‌‌‌‌
👇🏻 ✅رسيدن امام حسين (عليه السلام) به كربلا: 🔻شيخ صدوق در كتاب امالي ـ به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام ـ : 🔹حسين عليه السلام حركت كرد تا در كربلا فرود آمد و پرسيد: 🔸«نام اين سرزمين چيست ؟» . 🔹 گفتند: اى فرزند پيامبر خدا! اين جا كربلاست. 🔸 حسين عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند، اين، روزِ كرب و بلاست و اين جا، همان جايى است كه خون هاى ما در آن ريخته و حرمت ما شكسته مى شود» . 📚 منابع: ▪️ شيخ صدوق : ص ٢١٩ ح ٢٣٩ ، ▪️ علامه مجلسي: ج ٤٤ ص ٣١٥ ح ١ علیه السلام
مسیر مؤمنانه
#ورودیه #شب_دوم #محرم
👇🏻 ✅ گریه امام حسین علیه السلام بر اهلبیت خویش... 🔻پس از آن كه در «عُذَيب الهِجانات» ، فرمان عبيد اللّه بن زياد ، براى در تنگنا قرار دادن حسين عليه السلام رسيد ـ : 🔹حسين عليه السلام ، بيرون آمد و فرزندان و برادران و خانواده اش ـ كه رحمت خدا بر ايشان باد ـ ، پيشِ رويش بودند . 😭حسين عليه السلام ، لَختى به ايشان نگريست و گريست و فرمود: 🔹«خدايا ! ما خاندان پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و از حرم جدّمان ، بيرون رانده شده ايم و بنى اميّه ، بر ما ستم كرده اند. حقّ ما را [ از ايشان ]بگير و بر اين قوم كافر ، يارى مان ده» . سپس حسين عليه السلام در ميان خانواده اش بانگ زد و از آن جا حركت كرد تا روز چهارشنبه يا پنج شنبه ، دوم محرّم سال ٦١ [ هجرى ] در كربلا فرود آمد . 🔸به يارانش رو كرد و فرمود : ▪️«آيا اين جا كربلاست ؟» . ▪️گفتند: آرى . 🔹حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «فرود آييد كه اين جا ، جايگاه اندوه و بلاست ! اين جا ، محلّ فرود آمدن مَركب هايمان ، و اين جا محلّ بار و بُنه ما و ريخته شدن خونمان است». 🔸 آنها پياده شدند و بارهايشان را در جايى كناره فرات ، فرود آوردند و خيمه اى را براى حسين عليه السلام و همسران و فرزندانش ، بر پا كردند و خويشان حسين عليه السلام ، گِرداگِرد خيمه او ، خيمه زدند. 📚منبع: الفتوح، ابن اعثم کوفی: ج ٥ ص ٨٣ علیه السلام
Kashani-MaghtalShenasi-02-13990420-Thaqalain_IR.mp3
16.74M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 📝 ؛ جلسه 2 ✅ 🗓 جمعه 20 تیر 1399
مسیر مؤمنانه
🔰💢🔰💢🔰💢🔰💢 #افزایش_ظرفیت_روحی ۵ ❇️ گفته شد که برای قوی شدن باید بسیاری از واقعیّت های طبیعی دنیا ر
.🥀🥀🍃🥀🥀🍃🥀🥀🍃 ۶ 🔶در ادامهء مطالب قبلی، تا اینجا گفتیم که آدم باید سعی کنه که توی زندگیش زیاد اهل غُر زدن نباشه و رنج های طبیعی دنیا رو بپذیره.😌 حالا انسان چطور میتونه با وجود این همه مشکلات، غُر نزنه؟! 🤔 🔷 جواب به این سوال در واقع راه خوبی برای رسیدن به هست. ❇️ یکی از راه ها اینه که آدم خیلی بیشتر از دیدن زندگیش، رو ببینه. ⭕️ آدمیزاد به طور طبیعی روحیه ش اینطوریه که اگه هزار تا نعمت هم بهش بدی ولی یه رنج هم کنارش بدی، دم به دقیقه چشمش به اون رنجه هست و اون نعمت ها رو نمیبینه. 😒 خب عزیز دلم یکمی هم به نعمت هات نگاه کن... ✅ ما باید خودمون رو تمرین بدیم تا خیلی از نعمت هایی که اطرافمون هست رو ببینیم. برای همین در روایات، انقدر بر اهمیّت تاکید شده. 🔵 شکر کردن در واقع به این معناست که آدم بشینه و خوبی ها و نعمت های زندگیش رو یکی یکی بشماره و بابتش شکرگذار باشه. آدمی که اهل دیدن نعمت ها نباشه خیلی میشه و دم به دقیقه غُر میزنه و اعصاب خودش و بقیّه رو بهم میریزه!😐 ⭕️ واقعاً خیلی از نعمت هاست که بسیاری از مردم آرزوی رسیدن به اون ها رو دارن امّا ما داریم و اصلاً بهش دقّت نمیکنیم... با شمارش نعمت ها، ظرفیت روحی خودمون رو بالا خواهیم برد... یه سوال بپرسم؟😊 🔸 شما چه نعمت هایی توی زندگیتون دارید که تا حالا بهش دقّت نکردید؟! 🥀🥀🍃🥀🥀🍃🥀🥀🍃
مسیر مؤمنانه
✅#عرفات 🔹#اولین_روضه 🔸#مجلس_اول_عرفات_بود در وقتي كه آدم نظر نمود به سوي ساق عرش و اسماء خمسه را
🔹 🔸 مرثيه‌خوان حوريه و مستمع پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا و جبرئيل، چنانكه در بحار روايت شده است از حضرت خاتم انبياء كه فرمود: در شب معراج جبرئيل دست مرا گرفت و به بهشت داخل نمود و من به سرور بودم پس ديدم درختي را از نور كه در زير آن دو ملك مشغول بودند به درست كردن زيور و حله تا روز قيامت، پس پيش رفتم ديدم يك نوع سيب كه بزرگتر از آن نديده بودم پس يك دانه از آنرا گرفتم و شكافتم ناگاه حوريه از آن ظاهر شد كه مژگانش مانند اطراف بال نسر بود، پس گفتم تو از كيستي؟ گريست و گفت: من از آن فرزند مظلوم تو حسين بن علي (عليه‌السلام) هستم. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
4_5819183586565161956.mp3
9.67M
چه عزتی دارم ای خدا پیراهن سیاهش تنه منه.... 🏴