eitaa logo
مدافعان حجابیم
225 دنبال‌کننده
260 عکس
250 ویدیو
1 فایل
ـ﷽ـ🌱 〖خداوندگار‌م؛ رحمتِ‌تو ،💜 بیشتر‌از‌آرزوهایِ‌کوچکِ‌منھ'〗 • • • "✿ • •
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حجابیم
🍃🌺 🌺 بھ نام خداے روزے دهنده✨ رمان آنلاین #ریحانه_شو #قسمت‌71 شب را تا صبح بیدار بودم و با کمک حسی
🍃🌺 🌺 بھ نام خداے روزے دهنده✨ رمان آنلاین توی راه من و حسین مشغول حرف زدن شدیم سعی میکردم تا هست از او استفاده کنم و چیزی یاد بگیرم. هرچه شک و شبهه داشتم بایدبرطرف میکردم! شبهه ی دلیل نماز خواندن.. شبهه ی حجاب داشتن.. احکام دینی.. بهشت و جهنم.. همه و همه را حسین کامل و با حوصله توضیح داد. خداروشکر که داشتمش.. تا شب مشغول حرف زدن بودیم اتوبوس هم فقط ظهر برای نماز و ناهار ایستاده بود و حالا هم وقت نماز شب و شام بود. شاگرد راننده فریاد زد: _خانما آقایون ۲۰ دقیقه بیشتر نمیمونیم سریعتر نماز بخونید و اگر میخواید شام بخورید منتظر نمیمونیم باید تا آخر شب برسیم هتل. یاعلی زود باشید... رفتیم نماز خواندیم و حسین دوتا ساندویچ گرفت تا اتوبوس حرکت کند آن را بخوریم.. تازه احساس میکردم چقدر خسته ام! _حسین؟! _جونِ حسین؟ _من خیلی خستم سرگیجه دارم.. _بگیر بخواب سمیرا. وقتی رسیدیم بیدارت میکنم.. _تو نمیخوای بخوابی؟! از دیروز بیداری.. _نه میخوام تماشات کنم! از خجالت گونه هایم سرخ شد و سرم را پایین انداختم و گفتم: _تماشایی نیستم... _هستی که خانم منی! _لطف داری آقا. _لطف نیست حقیقته.. _لوسم نکن دیگه! _لوسم بشی میخوامت خیالت راحت.. و دوتایی خندیدیم و سرانجام از شدت خستگی خوابم برد.. ...... صداهای نامفهومی میشنیدم.. خوب دقت کردم صدای حسین بود اما دارد چیزی به عربی میگوید! یکی از چشمانم را به سختی باز کردم و نگاهش کردم دستش روی سینه اش بود و نگاهش به یک چیزی در بیرون و داشت چیزی میگفت! بیحال گفتم: _داری چی میگی؟! با تعجب نگاهم کرد و گفت: _بیدارت کردم؟! ببخشید ... _مشکلی نیست. نگفتی داشتی چی میگفتیا!؟ _این بیرون رو ببین..اون گنبد طلایی رو میبینی؟! _خب... _این گنبد حرم امام رضاست داشتم سلام میدادم. محو گنبد طلایی پر نور و زیبای حرم شدم.. چه ابهتی! انقدر محو شده بودم که حسین چندباری صدایم کرد تا متوجه اش شدم! _سمیرا؟!...سمیرا جان؟...کجایی سمیرا؟! _جآن؟! چیشده؟! _خوب محو شده بودی... _خب اولین بارم بود دیدمش. _خوشبحالت.. _چرررررااااا؟؟ _چون دعای زیارت اولی ها قبوله بی برو برگشت! _واقعاااا؟؟ _آره..یادت نره منو خیلی دعا کنی! _هرکیو یادم بره شمارو یادم نمیره.. حالا میشه اون سلام رو به منم یاد بدی؟! _بله حتما..بامن تکرار کن: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بھ قلم: پ_ڪاف ❌ 🌺 @chadoram