میزان #قدرت و #تصرف عجیب امام -علیه السلام- در اشیاء عالم
《 ابونمیر علی بن یزید گفت:
من در خدمت حضرت علی بن الحسین #السجاد -علیهما السلام- بودم، در وقتی که به همراه زنان از #شام به #مدینه طیّبه میرفتند؛
از رعایت #احترام آنان فروگذار نمی کردم و همیشه به ملاحظه احترامشان از ایشان دورتر فرود می آمدم.
چون به مدینه وارد شدند مقداری از #زیورآلات خود را برای من فرستادند، من #قبول_نکردم و گفتم:
"اگر #خوش_رفتاری در این مقام از من ظاهر گشت، محض #خوشنودی خدای تعالی بود."
در این هنگام آن حضرت #سنگی سیاه و سخت برداشته و با #انگشتر مبارک بر آن نقش نهاده و فرمودند:
《بگیر این را و هر #حاجتی که برایت پیش آمد از آن #بخواه》
#قسم به آن که محمد -صلی الله علیه و آله- را مبعوث به حق فرمود، در مکان #تاریک از آن سنگ طلب #روشنی می کردم روشنایی می داد؛
و بر #قفلها می گذاشتم باز می شد؛
و آن را به #دست می گرفتم و به حضور سلاطین می رفتم از ایشان #بدی نمی دیدم.
📙منتهی الآمال، باب ششم، فصل پنجم، معجزه پنجم
این است گوشه ای از #عظمت امام معصوم.قرار است #آخرین نفر از این خاندان از پس پرده #غیبت خارج شده و زمام #حکومت عالم را به دست بگیرد.
《 #برای_فرجش_بسیار_دعا_کنیم
《إلهی بحق حضرت زینب (س)عجّل لولیّک الفرج
@modafeanzuhur
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت1⃣1⃣ تعجّب مى كنى كه چگونه #هزاران نفر پشت سر يك
👆👆👆
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت2⃣1⃣
#خورشيد طلوع مى كند، شهر #سامرّا زير نور #آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين #شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است.
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى #همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه #نويسنده اى هستى❓
ــ مگر چه شده است❓
ــ مرا به اين #شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط #مظلوميّت_امامم را به من نشان بدهى❗️
من ديگر در #شهرى كه سلام به #آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين #شهر، اين قدر #خفقان است.
تو #وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا #تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى #دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو #عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️
تو هم كه مى خواهى #تنهايم بگذارى❗️
#سرانجام مى روى و #دل مرا همراه خود مى كشانى.
من #تصميم دارم تا #دروازه _شهر همراهت بيايم.
#نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى #دروازه بروى به سوى محلّه #عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه #امام را براى #آخرين بار ببينى.
من هم #همراه تو مى آيم. چند #مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و #لبخند مى زنى. بايد دوباره به #بهانه رفتن به خانه #قاضى از اين #كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال #فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى #آسمان، بوى #بهشت به مشام مى رسد.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟 @modafeanzuhur
❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️
🔹نفس بده تا #برایت
🔸نفس نفس بزنم
🔹نفس به جز #تو
🔸نخواهم✘ براے کس بزنم
🔹مرا اسیر خود💞 کرده اے
🔸 #آقا دعایی کن
🔹که #آخرین نفسم را
🔸در رکابت بزنم✊
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@modafeanzuhur
❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️
🔹نفس بده تا #برایت
🔸نفس نفس بزنم
🔹نفس به جز #تو
🔸نخواهم✘ براے کس بزنم
🔹مرا اسیر خود💞 کرده اے
🔸 #آقا دعایی کن
🔹که #آخرین نفسم را
🔸در رکابت بزنم✊
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@modafeanzuhur
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت1⃣1⃣ تعجّب مى كنى كه چگونه #هزاران نفر پشت سر يك
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت2⃣1⃣
#خورشيد طلوع مى كند، شهر #سامرّا زير نور #آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين #شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است.
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى #همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه #نويسنده اى هستى❓
ــ مگر چه شده است❓
ــ مرا به اين #شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط #مظلوميّت_امامم را به من نشان بدهى❗️
من ديگر در #شهرى كه سلام به #آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين #شهر، اين قدر #خفقان است.
تو #وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا #تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى #دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو #عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️
تو هم كه مى خواهى #تنهايم بگذارى❗️
#سرانجام مى روى و #دل مرا همراه خود مى كشانى.
من #تصميم دارم تا #دروازه _شهر همراهت بيايم.
#نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى #دروازه بروى به سوى محلّه #عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه #امام را براى #آخرين بار ببينى.
من هم #همراه تو مى آيم. چند #مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و #لبخند مى زنى. بايد دوباره به #بهانه رفتن به خانه #قاضى از اين #كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال #فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى #آسمان، بوى #بهشت به مشام مى رسد.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
👆👆👆
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت2⃣1⃣
#خورشيد طلوع مى كند، شهر #سامرّا زير نور #آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين #شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است.
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى #همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه #نويسنده اى هستى❓
ــ مگر چه شده است❓
ــ مرا به اين #شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط #مظلوميّت_امامم را به من نشان بدهى❗️
من ديگر در #شهرى كه سلام به #آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين #شهر، اين قدر #خفقان است.
تو #وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا #تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى #دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو #عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️
تو هم كه مى خواهى #تنهايم بگذارى❗️
#سرانجام مى روى و #دل مرا همراه خود مى كشانى.
من #تصميم دارم تا #دروازه _شهر همراهت بيايم.
#نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى #دروازه بروى به سوى محلّه #عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه #امام را براى #آخرين بار ببينى.
من هم #همراه تو مى آيم. چند #مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و #لبخند مى زنى. بايد دوباره به #بهانه رفتن به خانه #قاضى از اين #كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال #فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى #آسمان، بوى #بهشت به مشام مى رسد.
#ادامه_دارد...
جهت ارتقاء کانال نشر با لینک ⬇️
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟