👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت3⃣4⃣
#امام_هادى(ع) به روى او لبخند مى زند و مى گويد: آيا مى خواهى به تو #بشارتى بدهم كه چشمانت روشن شود؟
#امام مى داند كه #نرجس در اين سفر با سختى هاى زيادى روبرو شده و رنج اسارت كشيده است، اكنون بايد دل او را با #مژده اى شاد كرد.
اى #نرجس! خشنود باش و #خوشحال!
به زودى خداوند به تو #فرزندى مى دهد كه #آقاىِ همه دنيا خواهد شد
و #عدالت را در اين كره خاكى برقرار خواهد كرد.
نرجس مى فهمد كه او مادرِ #مهدى(عج) خواهد شد، همان كسى كه همه #پيامبران به آمدنش مژده داده اند. به راستى چه مژده اى از اين بهتر!
گوش كن!
#نرجس سؤالى مى كند:
ــ آقاى من! پدرِ اين فرزند كيست؟
ــ آيا آن شب را به ياد دارى؟
شبى كه #عيسى(ع) و جدّم، #پيامبر(ص) مهمان تو بودند. آن شب، پيامبر تو را براى چه كسى خواستگارى كرد؟
ــ فرزندت #حسن(ع) را مى گويى!
ــ آرى، تو به زودى همسر او خواهى شد.
اينجاست كه چهره #نرجس از خوشحالى همچون #گل مى شكفد.
خدا سرور مردان جهان را براى #همسرى با او انتخاب نموده است.
#امام_هادى(ع) در انتظار آمدن خواهرش #حكيمه است.
حتماً او را به ياد دارى، همان #بانويى كه مدّتى قبل به خانه اش رفتيم.
#ادامه_دارد...
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت2⃣4⃣ بِشر نامه اى را كه #امام_هادى(ع) به او داد
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت3⃣4⃣
#امام_هادى(ع) به روى او لبخند مى زند و مى گويد: آيا مى خواهى به تو #بشارتى بدهم كه چشمانت روشن شود؟
#امام مى داند كه #نرجس در اين سفر با سختى هاى زيادى روبرو شده و رنج اسارت كشيده است، اكنون بايد دل او را با #مژده اى شاد كرد.
اى #نرجس! خشنود باش و #خوشحال!
به زودى خداوند به تو #فرزندى مى دهد كه #آقاىِ همه دنيا خواهد شد
و #عدالت را در اين كره خاكى برقرار خواهد كرد.
نرجس مى فهمد كه او مادرِ #مهدى(عج) خواهد شد، همان كسى كه همه #پيامبران به آمدنش مژده داده اند. به راستى چه مژده اى از اين بهتر!
گوش كن!
#نرجس سؤالى مى كند:
ــ آقاى من! پدرِ اين فرزند كيست؟
ــ آيا آن شب را به ياد دارى؟
شبى كه #عيسى(ع) و جدّم، #پيامبر(ص) مهمان تو بودند. آن شب، پيامبر تو را براى چه كسى خواستگارى كرد؟
ــ فرزندت #حسن(ع) را مى گويى!
ــ آرى، تو به زودى همسر او خواهى شد.
اينجاست كه چهره #نرجس از خوشحالى همچون #گل مى شكفد.
خدا سرور مردان جهان را براى #همسرى با او انتخاب نموده است.
#امام_هادى(ع) در انتظار آمدن خواهرش #حكيمه است.
حتماً او را به ياد دارى، همان #بانويى كه مدّتى قبل به خانه اش رفتيم.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت9⃣5⃣ #خداوند به بنى اسرائيل وعده داده بود كه ب
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت0⃣6⃣
آنها بايد هر روز به خانه امام عسكرى(ع) بروند و همسر آن حضرت را زير نظر داشته باشند. وظيفه آنها اين است كه اگر اثرى از حامله بودن در نرجس ديدند سريع گزارش بدهند
البته خوب است بدانى كه اين جاسوسان، زنان معمولى نيستند، آنها زنان قابله هستند. زنانى كه فقط با نگاه كردن به چهره يك زن مى توانند تشخيص بدهند او حامله است يا نه. آنها مى توانند حتّى هفت ماه قبل از تولّد يك نوزاد، حامله بودن مادر او را بفهمند
خليفه نقشه هايى در سر دارد و مى خواهد اگر نرجس حامله شد هر چه زودتر او را همراه با فرزندش به قتل برساند
او مى خواهد نقش فرعون را بازى كند. مگر فرعون هفتاد هزار نوزاد پسر را به قتل نرساند؟
اين حكومت براى باقى ماندنش حاضر است هر كارى بكند.
البته خليفه فكر مى كند تا هفت ماه ديگر، هيچ فرزندى در خانه امام عسكرى(ع) به دنيا نخواهد آمد. اين گزارشى است كه زنان قابله به او داده اند.
🔆🏳🔆
وقتى امام عسكرى(ع) ماجراى تولّد موسى(ع) را براى حكيمه مى گويد حكيمه متوجّه مى شود كه ماجرا چيست
دشمنان نبايد از تولّد نوزاد آسمانىِ امشب باخبر بشوند; براى همين خدا كارى كرده است كه هيچ كس نتواند حامله بودن نرجس را حدس بزند
#حكيمه مى خواهد نزد نرجس برود. او با خود فكر مى كند كه نرجس مقامى آسمانى پيدا كرده است
#حكيمه بوسه اى بر دست نرجس مى زند و مى گويد: #بانوى_من!
#نرجس تعجّب مى كند و مى گويد: فداى شما بشوم، چرا اين كار را مى كنى؟ شما دختر #امام_جواد(ع)، خواهر امام هادى(ع) و عمّه #امام_عسكرى(ع) هستى. من بايد دست شما را ببوسم. احترام شما بر من لازم است، شما بانوىِ من هستيد.
#حكيمه لبخندى مى زند. چگونه به او جواب بدهد.
#نرجس عزيزم! من فدايت شوم! همه دنيا فداى تو!
ديگر گذشت زمانى كه تو بوسه بر دستم مى زدى و مرا شرمنده لطف خود مى كردى.
حالا ديگر من بايد بر دستت بوسه بزنم و احترام تو را بيشتر بگيرم; زيرا تو امشب بانوىِ همه زنان دنيا مى شوى!
تو مادر پسرى مى شوى كه همه پيامبران آرزوى بوسه بر خاك قدم هايش را دارند
فرزند توست كه براى اهل #ايمان آسايش را به ارمغان مى آورد و ظلم و ستم را نابود مى كند
خدا تو را براى مادرى #آخرين_حجّت خودش انتخاب نموده و اين تاج افتخار را بر سر تو نهاده است
تو امشب #فرزندى را به دنيا مى آورى كه آقاىِ همه هستى است.🎀
ساعتى ديگر تا #سحر نمانده است. گويا تمام هستى در انتظار است. شب هم #منتظر آفتابِ امشب است
آسمان مهتابى است و نسيم میوزد، همه شهر آرام است; امّا در اين خانه، حكيمه آرامش ندارد، او در #انتظار است
گاهى از اتاق بيرون مى آيد و به ستاره ها نگاه مى كند، گاهى به نزد نرجس مى آيد و به فكر فرو مىرود
#حكيمه به نرجس نگاه مى كند. نرجس در مقابل خدا به نماز ايستاده است. حكيمه به نرجس نزديك تر مى شود; امّا هنوز هيچ خبرى نيست كه نيست!
به راستى تا سحر چقدر مانده است؟
#حكيمه با خود فكر مى كند كه خوب است نماز شب بخوانم. سجاده اش را پهن مى كند و مشغول خواندن نماز مى شود و با خداى خويش راز و نياز مىكند
ساعتى مى گذرد، بار ديگر به نزد نرجس مى آيد، نگاهى به او مى كند و به فكر فرو مى رود.
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0