eitaa logo
مدافعان ظهور
384 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
76 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳ کسی که امام زمانش را نشناسد زندگی‌اش هم جاهلی است 🔻 شيعه و غير شيعه از وجود مبارك خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل كرده‌اند هركه بميرد و خود را نشناسد، مرگ او است: «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية». اگر انسانى بميرد در حالى كه امام زمان خود را نشناسد تا مطيع ولىّ‌اش باشد، به مرگ جاهلى از دنيا رفته است. 🔸 آن‌كه امام زمان خود را نشناسد و با او پيوند ولايى برقرار نكند، به وصيت هيچ يك از انبيا عمل نكرده است؛ چه رسد به سفارش ذات اقدس الهى؛ و مرگ او مرگ جاهلى است و از آن‌جا كه مرگ، عصاره‌ی است، وقتى مرگ جاهلى بود، معلوم مى‌شود زندگى هم جاهلى بوده است. 📚 از کتاب «امام مهدی(عج) موجود موعود» خدایا_منجی_را_برسان❄️🌺❄️🌺❄️
محبتّت خجلم كرده، عمّه! دست بدار  برای زلف به خون شسته، شانه لازم نیست به كودكی كه چراغ شبش، سر پدر است   دگر چـــراغ به بزم شـــبانه لازم نــیست شهادت مظلومانه ی بنت الحسین حضرت رقیه سلام الله، بر امام عصر و جمیع شیعیان تسلیت باد
...منتظر ظهور...@: ...منتظر ظهور...@: 📚 7⃣ 💢بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ خیلی دوست داشتم‌ تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم. ♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا‌ گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم. 🔰روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه می‌گویی آقا؟ این آقا زائر مولاست، این لباس قیمتش خیلی کمتر است. خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم. ♦️با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد. یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد. 🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. باید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم. 🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم. ❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟ 💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم. یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد. 🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم. 📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت. 🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یااشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم. ⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت. 💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم... ♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...! ... @modafeanzuhur
📚 6⃣ 💠خیلی ناراحت بودم، ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی میگذشت بدتر میشد. جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود. ✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:🔅نجات یک انسان🔅خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. 🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد. 🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک. اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. ♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! 🔰با ناراحتی گفتم: مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ ⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند.. ❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه. ☘جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. 🍄البته وقتایی که یک کار انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد، چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات. کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند. 🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت. البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. 💢به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود. 💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهـــدیا... منتظرانت همه در تاب و تبند همه ی... اهل جهان جمله گرفتار شبند چو بیایی... غـــم و ظلمت برود ازعالم شاد گردد... دلــ آنانکه گرفتار غمـــند سلام بر مهــدی ... 💦💧💦💧💦
✅نکته‌ها 🌼💦🌼💦🌼 🔺۱. در روایات می‌خوانیم که نمونه مضطرّ واقعی، امام زمان علیه السلام است. از حضرت امام صادق علیه السلام دربارة این آیه روایت شده است: نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ، هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ إِذَا صَلَّی فِی الْمَقَامِ رَکْعَتَیْنِ وَ دَعَا اللَّهَ فَأَجَابَهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُهُ خَلِیفَةً فِی الْأَرْض؛این آیه درباره قائم آل محمد نازل شده است. به خدا قسم، مضطر اوست که وقتی دو رکعت نماز در مقام حضرت ابراهیم بگذارد و خدا را بخواند، پروردگار نیز او را اجابت کند و گرفتاری او را برطرف سازد و وی را در زمین خلیفه خود گرداند. بدترین «السُّوء» هم سلطه کفار است که در زمان آن حضرت برطرف می‌شود و نمونه «یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ» نیز حکومت صالحان در آن زمان خواهد بود. 🔺۲. در روایات و تفاسیر، مطلبی ندیدم که ثابت کند تلاوت این آیه در استجابت دعا نقشی داشته باشد؛ ولی مردم به خاطر محتوای آیه، آن را تبرّکاً می‌خوانند و مانعی هم ندارد. مناجات با خدای سبحان و راز و نیاز با او، کاری پسندیده و لازم است. دعا به درگاه خدا برای حل مشکلات، خصوصاً در هنگام درماندگی، برای همگان ضروری است. 🔺۳. از راه‌های شناخت خدا و یکتایی او، توجه به یک قدرت نجات بخش و بریدن از قدرت‌ها و وسایل دیگر در هنگام اضطرار است: «أَمَّنْ یُجِیبُ». 🔺۴. شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران و اخلاص در دعاست: «یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ». 🔺۵. اگر کسی در سکوت از خداوند حاجتی بخواهد، خداوند از خواسته اش باخبر خواهد بود، ولی او دوست دارد که بندگانش حاجت خود را به زبان آورند: «إِذا دَعاهُ». درست مثل ایران که اکنون همانند یک استخوان در گلوی ابرقدرت هاست و باعث اذیت آن‌ها شده، به گونه ای که همه از ایران حساب می‌برند. اجابت مضطرّ، کاری الهی است؛ ولی سنت‌های الهی را تغییر نمی دهد. مثلاً یکی از سنت‌های خداوند آن است که مردم به نحوی باید از دنیا بروند. از سویی، همه انسان‌ها در لحظه احتضار، مضطرّ می‌شوند. پس اگر خداوند بخواهد به همه، پاسخ مثبت دهد، باید قانون مرگ را لغو کند!
‌‌♨️اضطرار برای فرج ⭕️ ﺭﺍﺑﻄﺔ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﺟﺎﺑﺖ دﻋﺎ ✅لازمه ی ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺩﻋﺎ، ﺗﺤﻘّﻖ ﺩﻭ ﺷﺮﻁ ﻻ‌ﺯﻡ ﺍﺳﺖ: 1. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺪّ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺳﺪ. :ﺍﻣّﻦ ﯾﺠﯿﺐ ﺍﻟﻤﻀﻄﺮّ" 2. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻣﺎﺩّﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ، ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. «ﺇﺫﺍ ﺩﻋﺎﻩ» ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻗﻮﯼ ﻭ ﻣﺤﻜﻤﯽ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﯿﺰ ﺩﻋﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽ‌‌ﻛﻨﺪ. «ﻭ ﯾﻜﺸﻒ ﺍﻟﺴّﻮﺀ» ✅ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ‌‌ﺍﯼ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺿﻌﻒ ﻛﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ‌‌ﺍﻧﺪ، ﯾﺎﺭ ﻭ ﯾﺎﻭﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺑﻼ‌ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺗﻼ‌ﺵ ﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺍﺛﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻗﻄﻊ ﻫﻤﺔ ﻭﺍﺳﻄﻪ‌‌ﻫﺎ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ، ﺁﻥ ﻭﻋﺪﺓ ﺍﻟﻬﯽ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺤﻘّﻖ ﺧﻼ‌ﻓﺖ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣۆﻤﻨﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﺤﻘّﻖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ❄️🌼🌸❄️🌼🌸❄️
‌‌♨️اضطرار برای فرج♨️ 🔴ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﻭ ﭘﯿﺶ‌ﺑﯿﻨﯽ‌ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﻣﺎ ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻣﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﯾﺞ ﺗﺤﻘﻖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ،ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻧﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ. 🔴ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﻋﻠﺖ ﺩﺷﻤﻨﯽ‌ﻫﺎ ﻭ ﮐﯿﻨﻪ‌ﺗﻮﺯﯼ‌ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ، ﺑﻪ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺟﻨﮕﯿﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﯾﺸﮥ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﮑﺎﻧﻨﺪ. 🔴ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻋﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﻃﻠﯿﻌﮥ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮﺍﻥ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 🔴ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ‌ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺁﯾﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﯿﺰ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ⁉️ 🔴 ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﻋﺎﯼ ﻋﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺝ، ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ، ﮐﻪ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﮥ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ، ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺳﯿﺪ⁉️ 🔴 ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻦ‌ﺑﺴﺖ‌ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﺝ ﺍﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﺎﻧﺪ⁉️ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﮤ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ، ﺑﻪ‌ﻭﯾﮋﻩ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﻭ ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎﯼ ﺍﺧﯿﺮ، ﺑﺎ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ‌ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ‌ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﺎﻝ ﺑﺪ ﺑﺰﻧﻢ ﻭ ﻣﻨﻔﯽ‌ﺑﺎﻓﯽ ﮐﻨﻢ، ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﻨﺎﺳﺖ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺨﺖ‌ﺗﺮﯼ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ، ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻫﻢ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ⁉️⁉️ 🔴ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﻥ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ‌ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ ﺷﺪﻩ‌ﺍﯾﻢ. ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺖ‌ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺧﻮﻥ‌ﺁﺷﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﺑﻪ‌ﻭﯾﮋﻩ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ، ﺍﻣﺖ ﺍﺳﻼ‌ﻣﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﯾﻤﻦ ﺩﺭ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﺳﻠﻄﮥ ﺍﯾﺎﺩﯼ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﺠﻠّﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، ﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ‌ﻫﺎﯼ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻋﻠﯿﻪ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖ‌ﻫﺎ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻣﺪﺍﺭﺍﯼ ﺟﺒﻬﮥ ﮐﻔﺮ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺖ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ‌ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﺎﻫﺪ ﺩﻭ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺑﯽ‌ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﮥ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ: ﯾﮑﯽ ﺟﻨﺎﯾﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﯿﺎﻧﺖ‌ﻫﺎﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ. 🔴ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﺪﺍﺭﺍﯼ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﮥ ﺣﻖ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﻫﻨﺪ. ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﮥ ﺟﺮﯾﺎﻥ‌ﻫﺎﯼ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ. 🔴 ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﺎﺩﯼ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻟﺼﻼ‌ﺡ ﺑﯿﻦ‌ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﯾﻤﻦ ﺑﻤﺐ ﻣﯽ‌ﺭﯾﺰﻧﺪ. ﮔﻮﯾﯽ ﯾﻤﻦ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻫﺠﻮﻡ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺟﺒﻬﮥ ﺣﻖ ﯾﺎﻓﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ. 🍄❄️🌳🍄❄️🌳🍄
...منتظر ظهور...@: 📚 8⃣ ☘اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم:حرمت مومن از کعبه بالاتر است. 💥در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم، کسی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرکار می گذاشتیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و بدجوری ضایعش کردم. موقع خداحافظی از او عذرخواهی کردم او هم چیزی نگفت. 🔅روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم: فلانی به تو خیلی بد کردم تو را یک بار ضایع کردم .بعد در مورد عمل جراحی گفتم تا گفت: حلال کردم،ان شاالله که سالم برمیگردی. آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم. ✅ جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد، اگر رضایتش را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی. مگر شوخی است آبروی یک مومن را بردی!! ♨️می خواستم همانجا زارزار گریه کنم.برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بی‌مورد بهترین اعمال خوب من محو می‌شد... 🔘چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که ۴ سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از کی حرف میزنی؟ 🔶ناگهان یکی از پیرمرد های مسجد مان را دیدم که در مقابل هم و در کنار همان جوان ایستاد. خیلی ابراز ارادت کردو گفت: کجایی، چند سال منتظر تو هستم. بعد از کمی صحبت پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم، برای همین آمدم که حلالم کنید. 📙آن صحنه برایم یادآوری شد که مشغول فعالیت در مسجد بودم،کارهای فرهنگی بسیج‌ و... این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند و پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت. به من تهمت بدی زد و نیت ما را زیر سوال برد... 🔆آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشان نمی گذرم ،دست من خالیست هرچه می توانی ازش بگیر. 🌺تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم: "هر کسی در روز جزا برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد." 🌹جوان هم رو به من کرد و گفت:این بنده خدا یک انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید. یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند. 🍃اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از اومی گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تو او را ببخشی. با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟؟خیلی خوبه. بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چاره‌ای نداشتیم. ☘ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت.. 💥ما که به راحتی پشت سر افراد جامعه و دوستان و آشنایان خود هر چه می خواهیم می گوییم. باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است. ✨امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرمایند: هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است. 🍁ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه میکردم. یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد. دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت. بعدی.... بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند من هم نگاه می‌کردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی شد کرد. 🌾در دنیا انسان در دادگاه از خود دفاع می‌کند و خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می‌کند. اما اینجا مگر می‌شود چیزی گفت؟ حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است چه برسد به اعمال... ... @modafeanzuhur