•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
∞♥∞ #دم_اذانی 🍃 🌿 آیــتاللـہ بهجــت (ره) : معیار اصلی، نماز است. این نماز بالاترین ذڪر است، شیر
#نماز🌹🍁
امام صادق (علیهالسلام) در مورد اهمیت نماز اول وقت فرمودند:
•{افضل الاعمال الی الله الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله}•
بھتـرین اعمال نزد خداوند، #نماز_اول_وقت است پس از آن نیڪۍ بر پـدر و مـٰادر، و سپس جھــاد در راه خُـدا است.
( بحار الانوار، ج 3، ص 85 )
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
شهادت جانسوز رئیس مذهب تشیع ،
ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام صادق (ع)
بر عموم مسلمانان جهان تعزیت و تسلیت باد . . .
#مناسبتی
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام🥀
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
مداحی آنلاین - دم شما گرم - حاج منصور ارضی.mp3
2.88M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴بنام نون و قلم دست من قلم دادی
🌴دم تو گرم که بر این شکسته دم دادی
🎤حاج #منصور_ارضی
⏯ #روضه
#مداحی 👌بسیار دلنشین
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
از اون متنهاستکهبایدمزهمزهکرد...👇
هرجایِ دنیایی ،
در مسیر حق
موثر باش
حتی اگر شده
به یک اخم یا لبخندی...!
.
کسی رنج میبرد که رفعت ذکر ندارد،
کسی رنج میبرد که خیال میکند برای خوشی آمده!
تو میخواهی خانه بسازی
ولی آنها میخواهند خودت را بسازند
و آنچه تو را میسازد
همین خانه خراب شدنهاست!
همین شکستنهاست که سازنده میشود.
•علی صفایی حائری
#منباوردارمدرسختیهاانسانمتجلیمیشود
@modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاممنبهبقیعوبهتربتامامصادق
سلاممنبهمدینهبهغربتامامصادق..💔
#شهادتامامصادقعلیهالسلام..🥀
#استوری
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
°•°😔💔°•°
حــاجـی شـما چنـد ڪـلاس سـۅاد داشتـۍ ڪه عــالـم و آدم دوسـتت داشتنـد؟
ڪـودوم دانشــگاه درس خـونده بـودی ڪه همھ ي ژنـــرال های جهـــــٰان حسـرتِ دیـدنتـو داشتنـد؟؟
#حاج_قاسم
#انتخابات
#سردار_دلها
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_چهل_پنج
ارمیا تکان خوردن شدید آیه را از زیر چادر دید:
_چی شده؟ میخندی؟
آیه همانطور که از زیر چادر میخندید گفت:
_آخه منم همینکارو میکردم؛ بدتر از همه اینه که الانم گاهی اینجوری میکنم. فکر کردم فقط من خلم .
ارمیا بلند خندید و صدایش در فضا پیچید و نگاه زینب را به دنبالش کشید:
_نترس، منم خلم؛ چون هنوزم گاهی انجامش میدم.
آیه: دلم براش تنگه.
ارمیا: حق داری. منم دلم براش تنگه.
آیه: میشناختیش؟اون دوران دانشجویی رو خدمتتون رو میگم.
ارمیا: میدیدمش اما سمتش نمیرفتم.
آیه: مرد خوبی بود
ارمیا: شوهر خوبی هم بود برات. تو هم زن خوبی بودی براش.
آیه: یک سوال بی ربط بپرسم؟
ارمیا: بپرس
آیه: چرا اسم شما اینجوریه؟ارمیا، مسیح، یوسف؟
ارمیا خندید: تازه باقی بچه هارو ندیدی!ادریس، دانیال، شعیب!
آیه لبخند زد: چرا خب؟
ارمیا: مسئول پرورشگاه عشِق اسم های پیامبرا رو داشت. مارو آوردن پرورشگاه، خیلی کوچیک بودیم، اسم نداشتیم، فامیل نداشتیم. اسم و
فامیل بهمون داد. مرِد خوبی بود.
آیه: دنبال پدر مادرت نگشتی؟
ارمیا: با حاج علی گشتیم. بابات آشنا زیاد داره انگار! رسیدیم خرمشهر.
احتمالا توی بمباران از دستشون دادم. یک جورایی منم مثل زینب ......
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_چهل_شش
آیه: خدا رحمتشون کنه. سالگرد مهدی نزدیکه.
ارمیا: براش مراسم میگیریم، مثل هر سال.
آیه سرش را به چپ و راست تکان داد:
_نه! مردم بهمون میخندن؛ میگن رفته شوهر کرده و حالا برای شوهر مرحومش مراسم گرفته.
ارمیا: مردم حرف زیاد میزنن؛ اونا هیچ چیز از تو و زندگیت و تنهاییات نمیدونن ،نمی.دونن! اونا دنبال یه اتفاقا که دربارهش حرف بزنن. چهار ساله مهدی رفته، این مردم به ظاهر روشنفکر حالا که نمیتونن زنها رو با شوهراشون دفن کنن، اونا رو تو تنهایی خونه هاشون میپوسونن.
آیه باش! الگو باش! مقاوم باش! بگو زنده ای... بگو حق زندگی داری... بگو شوهر شهیدت رو از یاد نبردی و براش ارزش قائلی و دوستش داری و
بهش افتخار میکنی! آیه باش برای این مردِم به ظاهر مسلمون که تفریحشون نقِد مردمه
و تو کار هم سرک میکشن و حق خودشون
میدونن قضاوت کنن و رای بدن.
یادته قصه.ی مریم خانوم که بیگناه کتک خورد و آزار دید؟ صورتش سوخت و آسیب دید؟
*****************
مسجد شلوغ بود... دوستان و همکاران و خانواده سید مهدی و هر کس که او را میشناخت آمده بود. مراسم که تمام شد صدای زینب در مسجد
پیچید...
دخترک چهار ساله ی آیه برای پدرش شعر میخواند:
مامانم گفته
واسهم از بابا
آقا گفت برو
بابا رفت به جنگ
مامان گریه کرد
بابا رفت حرم
بابا شد شهید
زینب گریه کرد
بابایی نداشت
تا برن سفر
بابایی نداشت
تا برن حرم
حرم شد آزاد
بابایی نبود
زینب تنها بود
بابایی نبود
مامان گریه کرد
زینب نگاه کرد
عکس بابایی
با روبان مشکی
بالای دیوار
داشت میکرد نگاه
زینب گریه کرد
مامان گریه کرد
بابا میخنده
بابا خوشحاله
آخه عزیزه
بابا شهیده
بعد گفت:
_من با دوستم محمدصادق و زهرا و مهدی اینو برای بابا درست کردیم؛
آخه دلم برای بابا تنگ شده بود، بابا ارمیا هم رفته بود جنگ... من همهش تنها بودم. دلم بابا میخواست. گریه کردم؛ دوستامم گریه کردن...
بعد محمدصادق اینو گفت و یادم داد تا برای بابا مهدی بخونم.
⏪ #ادامہ_دارد...
📝@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
هرکجا افتاده بینی دست گیری میکنی
دست ما را هم بگیر جانا،
ز چشم افتادهایم . . .
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#شبتون_حسینی 🌙
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•°🌱
سلام مولای ما،مهدی جان !
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
می رسد لحظه میعاد ، به امید خدا
منتقم می رسد و روز ظهورش حتما
می شود فاطمه دلشاد به امید خدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
دوشنبہ:
ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#نماز🌹🍁 امام صادق (علیهالسلام) در مورد اهمیت نماز اول وقت فرمودند: •{افضل الاعمال الی الله الصلا
♥️#نماز_اول_وقت 💎📿
✍ برای لذت بردن از #نماز و #قران چه کنیم؟
🔅برای این کار لازم است از «#ذکرکثیر» خداوند استفاده کرد.
🌸 یعنی وقتی انسان #خدا را زیاد یاد کند، اشتیاقش به او زیادتر خواهد شد.
♥️ #نماز هم از عالیترین مراتب #ذکر الله است.
✅پس زیاد شدن ذکر خدا چه از نوع #نماز و چه #تلاوت_قرآن و چه مطالعه در سیره شریف رسول خدا (ص) و ائمّه اهل بیت (ع) عامل اشتیاق زیاد به نماز و لذت بردن زیاد از آن خواهد شد.
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲🌸
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸درتشییعجنازهحاجقاسم،همہمۍگفتن"منقاسمسلیمانۍهستم..
🔸صفحہآخرشناسنامہحاجقاسمپرازمہرانتخاباټبود.. شناسنامہشماچطۅر؟مثݪشناسنامہحاجقاسمہ⁉️⁉️
#منقاسمسلیمانیهستم✌️🏽
#من_رای_میدهم
#انتخابات
🌿اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌿
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
#بدونتعارف!😶
•
••
میره مسجـد انقد #چادرشو جلو میڪشه
ڪه چشاش دیده نمیشہ؛
بعد میرسه خونہ بیست و چهار ساعتہ
توی دایرڪت داره با #نامحـــرم صحبت میڪنه و زیر پست پسرای #مذهبی مینویسہ: وای بـرادر چشم حسودا ڪور چقدر شبیه شُـــــھدا هستید ...!
جالبیش اینجاست که
قراره شــهیدم بشه خواهــــرمون/:
#اندکیتوقفوتفکرلازمهبرامون 🖐🏻
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
<♥🌾>
چه بسیــــٰار ڪودڪانۍ
ڪه نزد #خدا از ریشسفیـداݧ و پیرمرداݧ گرامۍتر و بـرتـرند.
#اللھمعجلالولیڪالفرج
#شهید_گمنام
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
خاطره ای از حمیدآقا 🍂🍂
موقعۍ ڪہ برای خُدا حافظی رفته بودم پیشش اصلا نتونستم حرفی بهـش بگم فقـط آروم بهش گفتم :"نمیشـہ حمیـد جاݧ تو نرۍ؟"هیچـۍ نگفت اما وقتۍ نگاش ڪردم ڷبخنـد میزد امّا نگاهش طورێ بود که هنوزم شرمنـدم ڪه چرا این حـرف و زدم!
#كلنا_عباسک_یا_زينب 🌹
#روایت_از_خواهر_شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_چهل_هفت
صدای هقهق آیه به گریه های بلند بلند تبدیل شد.
ضجه های فخرالسادات دل زنها را به درد آورد. ارمیا دخترک یتیِم سید مهدی را به آغوش کشید و بوسید.
مراسم که تمام شد، آیه صدای پچ پچ هایی از اطراف میشنید. همانطور که فکرش را میکرد، همه او را شماتت میکردند. بغضش سنگین تر شد.
چه کنم با این نامردمی ها سید؟ چه کنم که راحت دل میشکنند. گاهی سر میشکنند، گاهی خنجر از پشت میزنند.
بعضیها بعد از تسلیت، تبریک میگفتند... این تبریکها گاهی بیشتر شبیه تمسخر است... گاهی درد دارد. نگاه و پوزخندهایی که به اشکهای
پر از دلتنگی میزدند، گاهی دل را میسوزاند.
ارمیا هم سر به زیر کنار حاج علی و سید محمد ایستاده بود؛ گفتنش راحت بود. راحت به آیه گفته بود حرف مردم بی اهمیت است اما حالا
وسط این مراسم که قرار گرفت، دلش برای آیه سوخت.
آیه ای که میان زنان گیر افتاده و حتما بیشتر از این نگاههای سنگین نصیبش میشد.
آخر مراسم بود که زنها در حیاط مسجد جمع شدند. آیه کنار فخرالسادات ایستاده بود که زن عموی سید مهدی گفت:
_رسم خانواده ی ما نبود عروسمون رو به غریبه بدیم؛ پشت کردی به رسم و رسوم فخرالسادات. بیخبر عروستو عقد کردی؟شرمت نشد؟
فخرالسادات خواست حرفی بزند که صدای سیدمحمد آمد:
_چرا شرم زن عمو؟ خلاف شرع کردیم؟
_نه! خلتف عرف رفتار کردید.
سید محمد: این عرف از کجا اومده؟ از رفتار غلِط امثال شما! عرِف شما باشرع در تضاده. کجای شرع گفته که زن بیوه حق زندگی نداره؟
عمویش مداخله کرد:
_مگه گفتیم بی شوهر باشه! توی بیغیرت باید عقدش میکردی!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_چهل_هشت
سید محمد: هر حرفی به ذهنتون میرسه به زبون نیارید عمو جان! بعضی حرفا هستن که حرمت میشکنن!
عمو: حرمت؟! تو حرف از حرمت شکنی میزنی؟ تو که حرمت برادرت رو شکستی؟
سیدمحمد: وسط مسجد جای این حرفا نیست!
عمو: چرا؟ از خونه ی خدا خجالت میکشی؟
حاج علی: مردم دارن تماشا میکنن! حرمت این شهید رو نگهدارید.
عمو: شما دخالت نکن حاجی! شما خودت ته بیغیرتی هستی!
سید محمد: بس کن عمو! آیه خانوم زنداداشم بوده و هنوزم داداشمه... تا عمر دارم و عمر داره زن داداشم میمونه! با غریبه هم ازدواج نکرده، ارمیا برادر منه، از شما و پسرات به من نزدیکتره!
عمو: اینجوری غیرتتو خواب کردی؟
سید محمد: بعضی چیزا گفتنی نیست!
عمو: همه چیز گفتنیه؛ بگو چرا آبروی خانواده ما رو تو فامیل و دوست و آشنا بر باد دادی؟!
سید محمد: چون مهدی قبل رفتنش گفت حق نداری چشمت دنبال آیه باشه؛ گفت اگه برنگشتم آیه تا ابد زن برادرته.
همه ی نگاه ها متعجب شد. صدای هقهق آیه بلند شد و رها او را در آغوش گرفت. سایه به دنبال لیوانی آب به سمت گوشه حیاط دوید.
سیدمحمد به یاد آورد:
شب دیروقت بود که سیدمهدی صدایش کرد. فردا صبح عازم بود. شوق فراوانی داشت. فخرالسادات و سیدمحمد آن شب در خانه شان مهمان بودند که فردا بدرقه کنند مردی که شعارهایش همه عمل بود.
مهدی: اگه از این سفر برنگردم...
محمد: نگو مهدی! تو فقط برادر نیستی؛ تو پدری، تو همه کسی!
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗