eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh @khaleghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 تلاش امام برای جنگ مجدد با شامیان بعد جنگ نهروان زمانی که امیرالمومنین از جنگ با فارغ شد ، در بین یارانش ایستاد و خطبه خواند:خدا به شما لطف کرد و در جنگ پیروز شدید پس فوراً به سمت دشمن خود از اهل شام بروید. اما گفتند: یا امیرالمومنین، تمام شده ، ما کند شده ، کُند شده و بسیاری نیز شکسته‌اند ، ما را به شهرمان برگرداند تا با ساز و برگ بهتری برای جنگ آماده شویم. و جدیدی بر ما افزوده شود اینگونه ما در جنگ با دشمن نیرومندتر خواهیم بود. کسی که در آن روز از طرف سپاهیان صحبت کرد بود. امام باز هم از سپاهیانش درخواست کرد که آماده جنگ شوند. اماآنها گریه می‌کردند و می‌گفتند: است و سرما سخت است. حضرت فرمود: آنها هم سردشان می‌شود. ولی لشکر همچنان از جنگ ابا داشت. امام فرمود: اف بر شما ، این روشی است که همیشه دارید. چون مردم از جنگ کراهت داشتند، امام همراه آنها تا آمد و در آنجا توقف کرد و دستور داد که خودشان را برای آماده کنند و به دیدار زن و فرزندانشان بروند تا زمان رفتن به سمت دشمن ، فرا رسد. چند وقتی که در نخیله ماندند، سپاه امام به داخل شهر زیاد شد، بیشتر به شهر می‌رفتند و گاهی برنمی‌گشتند و عده خیلی کمی در نخیله مانده بودند و آنها هم طاقت همراهی امام را نداشتند. وقتی امام اوضاع را اینگونه دید ، دستور بازگشت به شهر کوفه را داد. @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( ۳ ) امام در ملع عام ۱۰۰ ضربه شلاق به زد. وقتی امام نجاشی را حد می‌زد که با حضرت بودند بسیار ناراحت شدند به ویژه . بعد از حد خوردن نجاشی و ناراحتی عبدالله،زمانی که شب فرا رسید هر دو به سرعت به سمت معاویه رفتند و نجاشی که شاعری بزرگ بود در اشعاری امیرالمومنین را هجو کرد. 💢 که یکی از فرماندهان امام بود در جنگی توانست حدود ۵۰۰ را دستگیر کند. در راه بازگشت به کوفه به که از سوی امام فرماندار بود،رسید. مصقله از گریه و زاری اسیران دلش به رحم آمد و خواست آنها را بخرد و شروع کرد با معقل برای خرید آنها مذاکره کنند آنها توافق کردند که به مقدار ۵۰۰ هزار درهم اسیران را به بفروشد. بعد از آن معقل نزد امام آمد و ماجرا را بازگو کرد امام نیز کار او را تایید کرد. اما مدتی گذشت و مصقله پول اسیران را پرداخت نکرد. امام او را به کوفه فراخواند و از او طلب پول اسیران را کرد مصقله ۲۰۰ هزار درهم پرداخت کرد و بقیه را نتوانست بپردازد. اما امام مُصِر بود که آن را از او بگیرد،اما مصقله از این موضوع ناراحت بود و می‌گفت: به خدا قسم، اگر یا چنین طلبی از من داشتند آنرا به من می‌بخشیدند. همانا عثمان سالیانه از را به می‌بخشید یک شب مصقله پنهانی از کوفه فرار کرد و به معاویه پیوست. ⚖معادل سازی⚖ ۳۰۰هزاردرهم=۴.۱۴۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان @modafehh