eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( ۱ ) ⚡️توجه⚡️ ⚖با توجه به اینکه تمام اعداد و ارقام ذکر شده در کتاب به صورت یا است ما برای درک بهتر آنها ، همه را به تومان تبدیل کرده‌ایم و معادل آن را نوشتیم ⚖ یکی از مشکلاتی که پس از و نمایان شدن یاران برای حکومت آن حضرت به وجود آمد ، این بود که هر کس از اصحاب حضرت که خیانتی می‌کرد، یا به گرایش پیدا می‌کرد یا برای خود مأمنی سراغ داشت که از دست امیرالمومنین بگریزد و به آن پناه ببرد. که آن مأمن ، و قرار گرفتن تحت حمایت بود. در نتیجه عده‌ای از خیانت کرده و به سمت گریختند. که ما برای مثال چند نمونه از این خیانت ها را در ذکر خواهیم کرد. 💢در زمان حکومت امیرالمومنین علیه السلام ، بود. او ۴۰۰ هزار درهم مالیات از مردم جمع آوری کرد و آنها را برای خودش برداشت. امیرالمومنین او را به زندان انداخت پیش امام شفاعت او را کرد و ضمانت کرد که آن مبلغ را بپردازد و در کار او به جد ایستاد تا توانست او را از زندان آزاد کند. ⚖معادل سازی⚖ هر درهم = ۱۳.۸۱۰ تومان (آذرماه ۱۴۰۲) ۴۰۰هزار درهم = ۵.۵۲۴.۰۰۰.۰۰۰ تومان @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( ۲ ) 💢 بعد از جنگ حاکم امام بر (منطقه بزرگ حد فاصل میان ری و همدان بود) شد ، اما را جمع کرد و همه را برای خودش برداشت. حضرت او را به مرکز خلافت فراخواند و زندانی کرد و (غلام و ملازم امیرالمومنین بود و مسئولیت رساندن پیغام حضرت به کارگزاران و نگهبانان زندان را بر عهده داشت) را برای نگهبانی او گمارد. اما وقتی خواب بود او از غفلت سو استفاده کرد و به سمت گریخت. یزید خود را به شهر رساند که در قلمرو بود زیرا مرسوم بود در آن زمان هر کس به سمت فرار می‌کرد ابتدا خود را به می‌رساند و در آنجا می‌ماند تا به او اذن ورود دهد. یکی از یاران امام به آن حضرت گفت: اگر من را دنبال او بفرستید می‌توانم او را برگردانم. سخن این فرد به رسید اما او با حالت سرود و به امیرالمومنین و اصحاب ایشان پرداخت و در معاویه و اصحابش شعر گفت. وقتی خبر اشعار او به امام رسید حضرت او را نفرین کرد به اصحابش گفت همه دست‌هایتان را بالا بیاورید و او را نفرین کنید. 💢روز اول ماه مبارک رمضان بود. به همراه فردی دیگر شروع به روزه خواری و مشروب‌خواری کردند به طوری که در آخر روز صدایشان از مستی بلند شد و شکایت همسایگان را به همراه داشت. زمانی که امام از این موضوع باخبر شد دستور داد آنها را دستگیر کنند و بزنند. (ادامه دارد ...) @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( ۳ ) امام در ملع عام ۱۰۰ ضربه شلاق به زد. وقتی امام نجاشی را حد می‌زد که با حضرت بودند بسیار ناراحت شدند به ویژه . بعد از حد خوردن نجاشی و ناراحتی عبدالله،زمانی که شب فرا رسید هر دو به سرعت به سمت معاویه رفتند و نجاشی که شاعری بزرگ بود در اشعاری امیرالمومنین را هجو کرد. 💢 که یکی از فرماندهان امام بود در جنگی توانست حدود ۵۰۰ را دستگیر کند. در راه بازگشت به کوفه به که از سوی امام فرماندار بود،رسید. مصقله از گریه و زاری اسیران دلش به رحم آمد و خواست آنها را بخرد و شروع کرد با معقل برای خرید آنها مذاکره کنند آنها توافق کردند که به مقدار ۵۰۰ هزار درهم اسیران را به بفروشد. بعد از آن معقل نزد امام آمد و ماجرا را بازگو کرد امام نیز کار او را تایید کرد. اما مدتی گذشت و مصقله پول اسیران را پرداخت نکرد. امام او را به کوفه فراخواند و از او طلب پول اسیران را کرد مصقله ۲۰۰ هزار درهم پرداخت کرد و بقیه را نتوانست بپردازد. اما امام مُصِر بود که آن را از او بگیرد،اما مصقله از این موضوع ناراحت بود و می‌گفت: به خدا قسم، اگر یا چنین طلبی از من داشتند آنرا به من می‌بخشیدند. همانا عثمان سالیانه از را به می‌بخشید یک شب مصقله پنهانی از کوفه فرار کرد و به معاویه پیوست. ⚖معادل سازی⚖ ۳۰۰هزاردرهم=۴.۱۴۹.۰۰۰.۰۰۰ تومان @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( 4 ) روزی به کوفه و نزد آمد. در حالی که حضرت در صحن مسجد کوفه نشسته بود. خدمت حضرت رسید و به ایشان سلام کرد امام هم جوابش را داد و به فرزندش فرمود: برخیز و را به خانه ببر و برای او لباس و کفش نو بخر. فردای آن روز نزد امیرالمومنین آمد در حالی که تمام لباس‌هایش نو بود ، به حضرت سلام کرد و گفت: یا امیرالمومنین می‌بینم که چیزی از این دنیا جز سنگریزه‌ها نصیبت نشده است. ( از اینکه آنچه به من داده‌ای بسیار ناچیز است) حضرت فرمود: وقتی سهم خودم را از بگیرم آن را به تو می‌دهم. اما به این مقدار راضی نبود و سهم بیشتری از المال می‌خواست. حضرت به او فرمود: تا روز جمعه صبر کن. در روز جمعه وقتی حضرت ، نماز جمعه را اقامه کرد ، جمعیت نمازگزار را به نشان داد و فرمود: نظرت در مورد کسی که به این جماعت کند چیست؟ گفت: انسان بسیار بدی است!! حضرت به او فرمود: آیا تو به من می‌گویی به این جماعت کنم و سهم آنها را به تو بدهم !!؟ اینگونه شد که را ترک کرد و به سوی رفت. در قدم را در مجلس در کنار خود نشاند و به او ۱۰۰ هزار درهم داد. ⚖معادل سازی⚖ ۱۰۰ هزاردرهم=۱.۳۸۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( ۵ ) به گفت: حال که پیش ما آمده‌ای برایمان بگو بین لشکرگاه من و لشکرگاه (ع) چه فرقی دیدی؟ گفت:لشکرگاه علی شبی داشت مثل شب‌های پیامبر و روزی مثل روزهای پیامبر با این تفاوت که پیامبر در بین آنها نبود،اما در لشکرگاه تو با جمعی از منافقین روبرو شدم که در شب عَقَبه قصد ترور رسول خدا را داشتند. سپس پرسید: ای معاویه آنکه در دست راست تو نشسته کیست؟ معاویه گفت: عقیل گفت: او کسی است که شش مرد ادعا می‌کردند که پدر او هستند و عاقبت کسی که قصاب بود بر دیگران قالب شد. آن دیگری کیست؟ معاویه گفت: است. عقیل گفت:به خدا قسم کار پدرش در زمان جاهلیت این بود که حیوانات نر را با ماده جفت میکرد. عقیل گفت: آن دیگری کیست؟ معاویه گفت: عقیل گفت:مادرش دزد بود. وقتی معاویه دید که عقیل مجلس نشینان را عصبانی کرده ، پرسید: درباره من چه می‌گویی؟ عقیل گفت:در مورد خودت چیزی نپرس!! اما معاویه اصرار کرد عقیل گفت: را می‌شناسی؟ معاویه گفت:حمّامه کیست؟ عقیل گفت:همین که گفتم و برخاست و رفت. معاویه را خواست و به او گفت:به من بگو حمّامه کیست؟ او گفت: به من و خانواده‌ام امان بده تا بگویم. معاویه گفت: امان دادم. او گفت: حمّامه مادربزرگ تو بود که در زمان جاهلیت کارش بود و از کسانی بود که برای نشان دادن شغلش بر سر در خانه خودش زده بود. { ، مادر مادر بوده است.} @modafehh