eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون: @modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh @khaleghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 اوضاع حکومت مصر (۶) محمد چون شرایط را اینگونه دید مردم را به جنگ دعوت کرد لذا یکی از فرمانده‌های دلاور خود به نام را به همراه ۲۰۰۰ نفر برای جنگ به بیرون شهر فرستاد و خود با همین تعداد در قصر ماند. دلاورانه می‌جنگید و در مقابل حملات مقاومت میکرد ولی هر لحظه بر سپاهیان عمرعاص اضافه می‌شد. کنایه همچنان که میجنگید این آیه را زیر لب میخواند (آل عمران / ۱۴۵) و همچنان شمشیر میزد تا به به شهادت رسید. زمانی که خبر شهادت به شهر رسید یاران هم از دور او پراکنده میشدند. وقتی محمد خود را تنها دید ، از شهر خارج شد به پناه برد و چندین روز در آنجا پنهان ماند به طوری که از شدت نزدیک بود بمیرد. عمرعاص ، به دستور داد تا او را دستگیر کنند و نزد او بیاورند. ، محمد را دستگیر کرد و از آنجایی که نسبت به او و داشت ، میان و نزاع لفظی بر سر و علی بن ابی طالب برگرفت. که سرانجام ، به محمد گفت: می‌دانی با تو چه خواهم کرد؟ تو را خواهم و در . معاویة بن حدیج فردی و بود که همواره به دشنام می‌داد. و بدین گونه محمد بن ابی بکر که امام در مصر بود کشته شد و مصر توسط فتح و به دست افتاد. @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 غارت و شبیخون های معاویه(۴) راهی مدینه شد. فرماندار مدینه وقتی از این خبر مطلع شد از شهر کرد و به راحتی وارد شهر شد او برای مردم خطبه می‌خواند در خطبه‌هایش به مردم ناسزا می‌گفت و آنان را به خاطر سرزنش می‌کرد و می‌گفت: به خدا قسم چنان بر سرتان می‌آورم که دل‌های مومنین و خاندان عثمان آرام شود و آیندگان راجب به شما سخن بگویند. آنقدر مردم ترسیدند که به پیش (!!!) رفتند و او را شفیع قرار دادند تا آنها را نکشد. او آنقدر با صحبت کرد تا او را از این اقدامش منصرف کرد. چند روزی در مدینه ماند و از همه برای معاویه بیعت گرفت و گفت: از شما گذشتم اما امیدوارم رحمت خدا شامل حال شما نشود من را جانشین خودم قرار دادم مبادا با او مخالفت کنید. سپس به سمت رفت. او هرجا گروهی از امیرالمومنین را می‌دید آنان را و اموالشان را به می‌برد. چون خبر کشتار و غارت به مردم مکه رسید بسیاری از آنها از جمله حاکم مکه از شهر فرار کردند؛ عده‌ای از مردم مکه از ترس به استقبال رفتند اما به آنها دشنام می‌داد و می‌گفت: اگر به رای من بود حتی یک نفر از شما را باقی نمی‌گذاشتم و همه را می‌کشتم. او وارد مکه شد، طواف کرد و نماز خواند و بعد خطبه خواند.در خطبه‌اش امام علی و یارانش را مورد توهین قرار داد و به اجبار از مردم برای بیعت گرفت. سپس راهی شد. @modafehh