از....
دنیـا🌏
از...
جـامونـده ها 🍂
از...
دلہــای شڪستـہ 💔❣
از...
نالہ ھای سربه فلڪ ڪشیده🥀🌪
به ...
توکه شاهدبراحوالـم بودے و هستے 🙂❣
رفیقِ شهیدم صدامودارےڪہِ؟ :)
☘☘☘
#برادر_شهیدم🌹🧡
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل مرده ام ،
قبول،
تواما مسیح باش
یڪ جمعه هم
زیارت اهل قبور کن🌱
#استورے_مهدوے:)♥️
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_سوم
#قسمـت_سی_چهار
زهرا خانوم: چی بگم حاجی؟
حاج علی: شونزده، هفده ساله ازدواج کردیم. هیچ وقت از گذشته ازت نپرسیدم چون میدونم سخته برات. اما امشب میخوام برام بگی چی شد که خون بس شدی؟چرا ازت اینهمه متنفر بود اون خدا بیامرز؟
زهرا خانوم غرق در خاطراتش شد...
زهرا تازه هجده ساله شده بود. همراه زهره خواهر شانزه ساله اش کنار شط بودند که صدای داد و فریاد بلند شد. زهرا دست خواهرش را گرفت به سمت صدا رفتند. خانواده پسر عموی پدرش بودند که با پدر و برادرهایش درگیر شده بودند. دست زهره را کشید و از پشت نخل ها
خودشان را به خانه رساند. مادرش، خواهرانش، زن برادرهایش، همه نگران جمع شده بودند. زهرا از حمیرا، زن برادر سوم اش پرسید: چی شده
حمیرا؟
حمیرا با اشاره به زهره گفت: زهره برو آب قند درست کن!
زهره را که دنبال نخود سیاه فرستاد، به زهرا گفت:پسر عموی بابات، اومده میگه خرمای نخلای اونا رو کندیم.
زهرا: حالا واقعا کندیم؟
حمیرا: همون درختای اختلافی که روی مرزه رو میگه!
زهرا: همونا که قرار بود یک سال در میون ما خرما هاشو بکنیم؟
حمیرا: آره. امسال نوبت ما بود، دوباره بامبول در آورده!
زهرا پوفی کرد: این همه نخل داره!ول کن این چهارتا نیست؟
حمیرا: نه! راستی شنیدی برای پسرش شهاب، زن گرفته؟
زهرا: والله؟کی رو گرفته؟
حمیرا: از قوِم زنش گرفته. خیلی هم میخوانش همشون. دختره تا رسید یک پسر زایید براشون. واسه همین دوباره یاد نخلا افتاده!وارث پیدا کرده.
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_سوم
#قسمـت_سی_پنج
زهره که با لیوان آب آمد، صداها خاموش شد و بعد از دقایقی شدت بیشتری گرفت.
زهرا مادر را دید که بر سر میزند. به سمت مادر دوید و نگاهش که به سمت مردها رفت، خشکش زد. مسلم پسر عموی پدرش، روی زمین غرق
در خون، افتاده بود.
همه چیز به سرعت پیش رفت. دعوا ها و کش مکش ها. خون خواهی شهاب و خواهرش هایش. پدرش که ایستاد و گفت، خون بس میدهد.
نگاه نگران مادر روی زهره که همه میدانستند چشم شهاب دنبال او بوده و هنوز هم هست.
گریه های زهره که نشان کرده ی احمد پسر عمو غفار بود. شهابی که فردا برای بردن خون بس می آمد.
یک هفته از مرگ مسلم گذشته بود و فردا قرار بود، خون بس را تحویل دهند. همه از گریه های زهره عاصی شده بودند. همان موقع بود که
احمد با پدرش آمدند. احمد به شهر رفته بود برای فروش خرماها و تازه به روستا رسیده بود که خبر را شنید و سراسیمه خود را به خانه نامزدش رساند.
غفار رو به کمال، پدر زهرا کرد: ما حرف زدیم، قول و قرار گذاشتیم. گفتی بعد ازدواج زهرا، گفتیم چشم!این چه معرکه ایه که گرفتید؟
کمال دستی به سبیلش کشید: معرکه نیست. شهاب گفته خون بس!همه هم میدونن از خیلی سال پیش زهره رو میخواست اما مادرش نذاشت و از طایفه خودش براش زن گرفت. یا باید جونمو بدم یا دخترمو.
غفار: زهرا رو بده!اون که نشون کرده نیست
کمال: فردا بیاد، خودش انتخاب میکنه.
غفار: اما زهره عروس منه!
کمال غرید: عروس عروس نکن!دختر منه هنوز!هر کی رو فردا انتخاب کرد ، میبره.
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
#یا_مهدے_عج🌿
مے آیے از تمامِ جهان مهربانترین
روزے بہ ربناے زمین ،آسمانترین
رخ میدهے میانِ تپشهاے جمعہ ها
اے اتفاقِ خوبِ من اے ناگهان ترین
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💙
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
﷽ سلام و عرض ادب خدمت اعضای کانال شهید حمید سیاهکالی مرادی 🌹 با توجه به متن فوق که براتون ارسال کر
روز یازدهم چله مون 🌱
فراموشتون که نشده؟
دوستانی که تازه تشریف آوردن میتونند از امروز شروع کنند 💫
شنبہ: ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد)
شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد)
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#آیه_گرافی 🧡🌼 • [انتَجْتَنِبُواكَبَائِرَمَاتُنْهَوْنَعَنْهُنُكَفِّرْعَنكُمْسَيِّئَاتِكُمْ] از
#آیه_گرافی 🦋✨
•وَكَفَىٰ بِاللَّهِ عَلِيمًا•
همین بس که خدا احوال بندهگانش را میداند🌿
پ.ن:علاج درد مشتاقان
طبیب عام نشناسد
مگر لیلی ڪند درمان
غم مجنون شیدا را... :)♥️
سوره نساء|۷۰
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه توجه؛ دو دقيقه اقتداررر
رجــز خوانى يك جـــوان ايرانى
در ســـوريه حرم حضرت زينب
.
اگه ميخواين از اتفاقات تو منطقه
باخبر باشين؛ اين كليپ رو حتما ببينين
.
#ما_جنگ_اولى_ها
#ظهور_نزديك_است
#ما_پلاكهامون_گردنمونه
#ايران_قدرت_منطقه
#ما_عاشق_جهاديم
#عمار_داره_اين_خاك
#نسل_ما_كابوس_شبانه_شما
#ما_فرزندان_مقاومتيم
برای دانلود کلیپ های بیشتر
به کانالمون یه سری بزنین
دست پر میاین بیرون😉👇
@seyedoona_eitaa
@seyedoona_eitaa
@seyedoona_eitaa
لطفا نشر دهید🌹💫
#دلانه🧡✨
چه شب هایی که با خودم عَهد بستم صُبح رو دعاۍِ عهد بخونَم.
صبح ها گذشت،نه عهدی باتو بستم،
نه
به عهد شبانهی خودم وفا کردم!
یا صاحبالزمان،من بی وفام،ولے میشه شما منو یادتون نره؟):
#یاصاحبالزمان
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄