✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_سوم خلفای بعد از پیامبر(ص)
پس از آنکه رسول خدا در سال ۱۱ هجری از دنیا رفت ،
1⃣ « #ابوبکر » به خلافت رسید او دو سال و سه ماه خلیفه بود او پس از آنکه از نبرد با مخالفان و مرتدان در داخل حکومت اسلامی فارغ شد به فتح سرزمینهای دیگر پرداخت و حیره ، قسمتهایی از عراق و دمشق را در این مدت فتح کرد.
2⃣در سال ۱۳ هجری « #عمر » به وصیت ابوبکر به خلافت رسید. در زمان او مصر و شمال آفریقا بقیه سرزمین عراق و شامات و قسمتهای غربی ایران فتح شد. او پس از ۱۰ سال و نیم خلافت درگذشت.
3⃣پس از او « #عثمان » به خلافت رسید و ۱۲ سال خلافت را بر عهده داشت. فتوحات در دوران عثمان هم ادامه یافت و فارس کرمان ، خراسان ، هرات ، کابل و بلخ توسط مسلمانان تصرف شد.
سالهای پایانی خلافت خلیفه سوم با اقداماتی از طرف او همراه شد که نارضایتی عمومی مسلمانان را در پی داشت و منجر به شورش مردم علیه او شد. انتخاب فرمانداران بیکفایت تنها به دلیل خویشاوندی ، بذل و بخششهای فراوان از بیت المال به خاندان بنی امیه ، برخوردهای نامناسب با صحابه رسول خدا ، به کار گرفتن مطرودین پیامبر اکرم در دوران حکومتی و ... کارهایی بود که باعث خشم مردم علیه او شد و در نتیجه عدهای از مردم شورش کردند و پس از محاصره ۴۰ روزه او را به قتل رساندند.
4⃣پس از کشته شدن خلیفه سوم ،
« ❤️#علیبنابیطالب❤️ » در روز ۱۸ ذیالحجه سال ۳۵ هجری به اصرار مردم به خلافت رسید و ۴ سال و ۹ ماه در این منصب بود.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
#منم_قرآن_میخونم 🌱
صفحه چهل و نهم قرآن کریم✨
هدیه به شهید حمید سیاهکالی مرادی ❤️
گُفتابدونِ باده چهسان مَست میشوی؟
دادم سلام برتو ونوشیدم اشکِخویش ..
حسینمن♥️
#هر_روز_با_توسل
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ
اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا
تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ
يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ💚
@modafehh
📌دوشنبہ:
ناهار:
سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا
(درود خدا بر ان ها باد)
شـام:
زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد
(درود خـدا بر او باد)
✨@modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_چهارم مهمترین وقایع حکومت امیرالمومنین در یک نگاه
🗓 سال ۳۵ هجری
🔸 ذی الحجه: #بیعت مردم با امام و آغاز خلافت در مدینه
🗓 سال ۳۶ هجری
🔸 محرم: تغییر استانداران و ارسال نامه #عزلمعاویه
🔸ربیع الثانی: خروج اهل #جمل از مکه و حرکت به سمت بصره
🔸جمادی الاول: نامه نگاریهای امام برای جلوگیری از جنگ
🔸 جمادی الثانی: #جنگجمل
🔸رجب : بازگشت از جمل به کوفه و #تغییرمرکزخلافت به کوفه
🔸 شعبان:نامه نگاریهای امیرالمومنین با معاویه
🔸 رمضان:نامه نگاریهای امیرالمومنین با معاویه
🔸شوال: حرکت به سمت #صفین
🔸ذی القعده : مواجه شدن دو سپاه با هم،بستن آب فرات توسط سپاه معاویه
🔸ذی الحجه: آتش بس و آزادکردن آب از دست معاویه
🗓 سال ۳۷ هجری
🔸 محرم: آتش بس در ماه حرام و مذاکرات بین طرفین
🔸صفر : آغاز #جنگصفین، قرارداد #حکمیت
🔸ربیع الاول: بازگشت به کوفه،جدا شدن خوارج و رفتن به #حرورا
🔸ربیع الثانی: مناظره فرستادگان امیرالمومنین با خوارج
🔸 رمضان: مذاکرات در دومه الجندال و پایان ماجرای حکمیت
🔸شوال: رفتن خوارج به سمت مدائن و #نهروان
🗓 سال ۳۸ هجری
🔸 محرم: حرکت مجدد سپاه امام به سمت صفین و تغییر مسیر به سمت نهروان
🔸صفر : #جنگنهروان
🔸ربیع الاول: #غارتضحاکبنقیس ، فرستادن حجربن عدی برای مقابله
🔸 جمادی الثانی: #غارتنعمانبنبشیر و پیروزی مالک بن کعب بر او
🔸 شعبان: تلاش معاویه برای گرفتن #زکاتسماوه
🔸ذی الحجه: #آشوب در مصر به تحریک معاویه
🗓 سال ۳۹ هجری
🔸 محرم: #شهادتمالکاشتر در راه مصر
🔸صفر : #تصرفمصر توسط #عمروعاص و شهادت #محمدبنابیبکر
🔸ربیع الثانی: اقدام معاویه برای #تصرفبصره
🔸جمادی الاول: شکست فرستاده معاویه به بصره
🔸رجب : تلاش معاویه برای گرفتن #زکاتتیمائ
🔸 شعبان:#غارتانبار توسط سفیان بن عوف
🔸 رمضان: اعزام #سعیدبنقیس برای #جنگ با سفیان
🔸شوال: فراخوان امام برای رفتن به #جنگمعاویه
🔸ذی الحجه: تعیین #یزیدبنشجره برای سرپرستی حجاج توسط معاویه
🗓 سال ۴۰ هجری
🔸محرم: فرستادن #معقل برای مقابله با یزید بن شجره
🔸ربیع الاول:تلاش معاویه برای گرفتن #زکاتدومهالجندل
🔸جمادی الاول: #غارتبسربنارطاه (خدا ان شالله این بسر بن ارطاه رو لعنت کنه خون به دل مولا کرد😔 )
🔸جمادی الثانی: و فرستادن جاریه برای مقابله با او
🔸رجب : #درگیری بسر و جاریه در حجاز
🔸 شعبان: تلاش امام برای جمعآوری سپاه برای #جنگبامعاویه
🏴 رمضان: شهادت امام 🏴
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
در مدار تو بودن سراسر آرامش است،یاالله!
#کنارمبمان
#منم_قرآن_میخونم 🌱
صفحه پنجاه قرآن کریم✨
هدیه به شهید حمید سیاهکالی مرادی ❤️
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
-
ما گداییِ درِ دوست به شاهی ندهیم..❤️
#هر_روز_با_توسل 😊
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ
رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا
تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ
يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛💚
@modafehh
📌سه شنبه
ناهار:
باقر العلوم؛امام محمد باقر
(درود خدا بر او باد)
شام:
شیخ الائمه؛امام صادق
(درود خدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
╔═🍃❤════╗
@modafehh
╚════🍃❤═╝
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_پنجم ⚔ جنگ جمل
حدود چهار ماه بعد از بیعت مردم با امیرالمومنین ، #طلحه و #زبیر که از گرفتن پست و مقام در حکومت آن حضرت ناامید شده بودند ، به مکه رفتند و با #عایشه ، همسر پیامبر دیدار کردند و نقشه جنگ با امیرالمومنین را ریختند. عایشه و طلحه و زبیر به #بهانهخونخواهیخلیفهسوم و با حدود ۹۰۰ نفر از مکه به سمت بصره حرکت کردند تا در آنجا با طرفدارانشان همراه شوند و با امیرالمومنین بجنگند. #امامعلی(ع) نیز با حدود ۷۰۰ نفر از مدینه حرکت کرد و در ذیقار توقف کرد تا از سپاهیان حکومت اسلامی از شهر کوفه به آن حضرت ملحق شوند چرا که شهر کوفه محل استقرار نیروهای نظامی حکومت اسلامی بود. جنگ بین دو سپاه شروع شد و در این جنگ طلحه و زبیر و هزاران نفر از یاران آنها کشته شدند و امیرالمومنین پیروز شد. عایشه هم ابتدا به بصره و سپس از آنجا به مدینه فرستاده شد. امام علی بعد از #جنگجمل به #کوفه رفت و آن شهر را #پایتختحکومت خودش قرار داد.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
📌چهارشنبه
ناهار:
باب الحوائج؛امام کاظم
(درود خدا بر او باد )
شام:
شمس الشموس؛امام رضا
(درود خدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
╔═🍃❤════╗
@modafehh
╚════🍃❤═╝
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_ششم ⚔ جنگ صفین
با شروع خلافت امیرالمومنین تمام استاندارانی که توسط خلیفه سوم نصب شده بودند ، عزل شدند به جز دو نفر یکی #ابوموسیاشعری که مالک اشتر واسطه شد تا امام علی او را بر #فرمانداریکوفه باقی بگذارد و دیگری #معاویة که به بهانه خونخواهی عثمان و مشروع نبودن حکومت امیرالمومنین حاضر به تحویل #فرمانداریشام نشد. نامه نگاریها و تلاش برای اینکه معاویه بپذیرد ولایت شام را تحویل دهد به جایی نرسید. در نتیجه سپاهیان امیرالمومنین تنها چهار ماه بعد از #جنگجمل به سمت شام حرکت کردند و در منطقه #صفین با سپاهیان معاویه روبرو شدند و جنگ در ماه صفر سال ۳۷ هجری شروع شد و دو لشکر ۱۲ روز با هم جنگیدند. در شب آخر و پس از کشته شدن هزاران نفر ، یکی از منافقین لشکر امیرالمومنین خطبه خواند و گفت: اگر جنگ به این صورت پیش برود باعث از بین رفتن نسل عرب خواهد شد.
زمانی که معاویه از این شکاف سپاه امام مطلع شد به پیشنهاد #عمروعاص دستور داد قرآنها را بر سر نیزه بزنند و از لشکر امام بخواهند که قرآن بین دو سپاه حکم و داور قرار بگیرد.این چنین شد که با وجود مخالفت امام بیشتر سپاه آن حضرت به حکمیت مایل شدند و #ابوموسیاشعری نماینده سپاه امام و #عمروعاص نماینده سپاه معاویه انتخاب شدند.بنابراین دو سپاه به سمت شام و کوفه برگشتن و قرار شد دو حکم #هفتماهبعد در #دومهالجندل با هم دیدار کنند و بر اساس قرآن بین دو گروه داوری کنند.در نتیجه ی ساده لوحی ابوموسی امام علی از خلافت عزل و معاویه خلیفه گردید.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت 11
وارد پذیرایی شدم ،چادررنگیمو روی سرم مرتب میکردم
کنار در ورودی ایستادم
که در باز شد و زن عمو و معصومه وارد خونه شدم
در حالی که با زن عمو احوالپرسی میکردم چشمم به در بود و منتظر رضا ...
معصومه نگاهی کرد به قیافه تابلوی من لبخندی زد
معصومه: تو حیاطه داره با امیر صحبت میکنه
لبخندی زدمو رفتم سمت آشپز خونه
بابا و عمو هنوز نیومده بودن ،سینی چایی رو آماده کردم
استکانا رو داخلش مرتب چیدم
یه دفعه چشمم به پنجره افتاد
رفتم نزدیک پنجره شدم و به امیر و رضا نگاه میکردم
مامان : دنبال چیزی میگردی اون بیرون ؟
- هاااا...نه ..چقدر امشب ماه قشنگه تو آسمون
مامان: آها ماه آسمون یا ماه زمین
با شنیدن حرف مامان خجالت کشیدمو رفتم سمت سماور
چایی رو داخل استکانا ریختم داشتم از آشپز خونه میرفتم بیرون که
در خونه باز شد و امیرو رضا وارد خونه شدن
رضا مثل همیشه خوشتیب و خوش لباس بود
رضا : سلام
مثل ندید بدیدااا که انگار صد ساله ندیده بودمش داشتم نگاهش میکردم
- سلام
امیر : خواهر من چاییت سرد شده هاا
با حرف امیر فهمیدم باز دوباره گند زدم
نمیدونم چرا هر موقع رضا رو میبینم خرابکاری میکنم
چایی رو بردم گذاشتم روی میز که امیر زحمت دور زدنش و کشید
بعد رفتم کنار معصومه نشستم
معصومه اروم زیر گوشم گفت: راستی یه خبر خوب دارم برات
نگاهش کردم : چی؟
معصومه: الان نمیتونم بگم تو جمع میترسم پس بیافتی ،بیشتر از این ضایع کنی
با شنیدن حرفش متوجه شدم حرفش در مورد رضاست
مچ دستشو گرفتم و بلند شدم و رفتیم سمت اتاقم
در و بستم و نشستیم روی تخت
- خوب بگو چیه خبرت؟
معصومه: اول یه نفس عمیقی بکش تا بگم
حوصله جرو بحث و نداشتم و یه نفسی کشیدیم : حالا بگووووو
معصومه: دیشب یواشکی شنیدم که مامان به بابا میگفت همین روزا بریم خاستگاری آیه واسه رضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸?🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت 12
با شنیدن حرفش چند لحظه ای تو شوک بودم
معصومه : الووو ،خوبی؟ واایییی میدونستم اینقدر بی جنبه ای ،شوهر ندیده...
خندم گرفت از حرفش
معصومه گونه مو بوسید و گفت: چند وقت دیگه میشی زنداداش خودم ،یه خواهر شوهر بازی سرت بیارررررم که نگوو
زدم به بازوش :خیلی لوسی
یه دفعه در اتاق باز شد امیر اومد داخل
-ای خدااا ۲۷سالت شده هنوز یاد نگرفتی ،سرت و نندازی پایین بیای داخل
امیر : خوبه حالا ،انگار اتاق رییس جمهوره ،بیاین عمو و بابا اومدن مامان صدات میزنه
- باشه الان میام
بعد چند دقیقه منو معصومه هم رفتیم تو پذیرایی ،رفتم نزدیک عمو شدم باهاش احوالپرسی کردم ،عمو پیشونیمو بوسید و با معصومه رفتیم سمت آشپز خونه
مامان و زن عمو مشغول کشیدن غذا داخل ظرف بودن
منم سفره رو برداشتم و رفتم سمت پذیرایی
یه نگاهیی به امیر کردم
- امیر جان بیا کمک
امیر:آیه نمیشه نیام خودت بزاری
- نخیر پاشو تنبل ،بدرد آینده ات میخوره
امیر بلند شد و پشت سرش رضا هم بلند شد و سفره رو از من گرفت رضا: شما برین خودمون میزاریم
- دستتون درد نکنه
بعد از خوردن شام ،منو معصومه ظرفا رو شستیم و بعد با هم رفتیم توی حیاط روی تخت وسط حیاط نشستیم
معصومه: خوشحالی نه؟
- از چی؟
معصومه: از اینکه قراره از ترشی در بیای
- دیونه ،مگه من چند سالمه که همه فک میکنن ترشی شدم
معصومه : به سن نیست که ،به بو هستش که بوی ترشیت تا خونه ما میاد ....
میخواستم بزنمش که در خونه باز شد و امیر و رضا اومدن بیرون
امیر : نگفتم این دو تا پینیکیو بیرونن
معصومه : هر چی باشیم که از شما پت و مت که بهتریم با حرفش خندم گرفت...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
📗 #چکیدهکتابالغارات
🥀 #بهسفارشحاجقاسم
🕯 #منبر_هفتم ⚔جنگ نهروان
زمانی که سپاه امام میخواست به کوفه برگردد عدهای از سپاهیان از کرده خود پشیمان شدند و یکدیگر را سرزنش میکردند که: چرا حکمیت را قبول کردند به همین علت وارد کوفه نشدند و به #هرورا رفتند و درخواستشان از امام این بود که: باید با معاویه سریعا وارد جنگ بشویم اما امام قبول نمیکرد امام که حاضر نبود عهدی که معاویه بسته است را نقض کند میگفت: باید منتظر صدور حکم #حکمین بمانیم بعدها به این #گروهخوارج گفتند. خوارج تا مدتها به مخالفت با امیرالمومنین میپرداختند و حتی به امیرالمومنین که سخن آنها را نپذیرفته بود ، نسبت کفر میدادند. و گاهی خوارج به یاران امیرالمومنین و دوستان ایشان حمله میکردند و آنان را به قتل میرساندند مثلاً #عبداللهبنخباب را به دلیل عدم برائت از علی(ع) گردن زده و شکم زن باردار او را دریده بودند. سپاه امام در حال اعزام مجدد به جنگ شامیان بود که یاران امام گفتند: نوامیس ما در کوفه به خاطر حملات #خوارج در خطر هستند اول آنها را نابود کنیم سپس به جنگ شامیان برویم. در نتیجه سپاه امام راه خود را به طرف #نهروان کج کرد. امام طبق معمول با آنها صحبت کرد و از آنها خواست از راهی که انتخاب کردهاند منصرف شوند در نتیجه اکثر آنها از جنگ کنارهگیری کردند اما کسانی که باقی ماندند همگی به جز تعداد محدودی کشته شدهاند.
خوارج در عین حال که افراد #سادهاندیشی بودند اما افرادی #مجاهد #عابد و #زاهد بوده که عموما از #اقوام ، #دوستان و #نزدیکان سپاه امیرالمومنین بودند.
#منبع_کتاب_الغارات
@modafehh