eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️هر کس که در دنیا بویی از خوبان خدا را در نفس خود استشمام کرد و با سرمه‎ی نور محمّد و آل محمّد علیهم السّلام چشم خود را سرمه کشید، در آخرت بیناست. ذکر خوبان خدا سرمه‎ی چشم دل است. از سرمه‎ی این خاندان دست برندار. اقلّش این است که این سرمه کور مادرزاد را بینا می‎کند. این کاری است که حضرت عیسی علیه السّلام می‎کرد که هر چه دارد، از حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم دارد. ▪️چیزی بالاتر از نشستن در محضر اهل بیت علیهم السّلام ، در بهشت و قرب و در هیچ جای دیگر وجود ندارد. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️قرآن می‌فرمايد : إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و در اين عبارت نحوه‏‌اى ارشاد و هدايت نهفته است. مثلا امر به سكوت و خويشتن‏دارى و اندك اندك از عالم اله گرفتن. ▪️ما خيال می‌كنيم وقتى گفتيم كسى پشت به اين شهر كرد و رو به شهر ديگر (عالم اله) همه چيز را يك باره درمی‌يابد. خير نمی‌شود ؛ خيلى چيزهاست كه اگر يك باره بر دل فرود آيد و روى كند و انسان به آن برسد نتواند آن را هضم كند و از هم بپاشد. اين نشئه ، نشئه تدريج است زمان شب و روز آنا فآنا می‌گذرد. يك هسته بايد بتدريج رشد كند ولى از آن طرف تدريج نيست به آن اندازه كه استعداد پيدا می‌کنيم پله پله فيض می‌گيريم. ▪️هر كس و هر موجود به قدر قابليت خود فيض می‌گيرد. تا چه اندازه مراقب باشد كه اين نهال را سرما نزند ، گرما نزند ، آب به موقع به آن برسد مربّى بالاى سرش باشد. هيچ هسته‏‌اى درخت نمی‌شود مگر در صراط مستقيم باشد و انسان به مقام شامخ نمی‌سد مگر در صراط مستقيم باشد. بايد در تمام كارهاى درونى و برونى، بدنى و روحى، در صراط مستقيم باشيم. يك كسى را می‌خواهيم كه به ما بگويد حد اين است، اندازه اين است. صراط مستقيم اين است. از آن طرف بخل نيست كه امساك كند به اندازه استعداد اين طرف علم داده می‌شود. حق تعالى علم را می‌بخشد. ما يشاء و من يشاء، برمی‌گردد به اينكه جان چه كسى قابل به راه افتادن است. اينجاست كه قابليت پيش می‌آيد چون در اين نشئه قرار گرفتيم تدريجا پله پله بالا می‌آييم. در هر موطنى همه كاره اوست. وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ الله. بخشنده‏ اوست، وهاب اوست، رزّاق اوست. بنده به جايى می‌رسد كه ببيند فعل همه از اوست. نور همه از اوست. لا حول و لا قوّة الّا بالله و همچنين است تمام صفات، تمام خيرات و تمام خوبی‌ها همه برمی‌گردد به يك حقيقت. توحيد در صفات نيست مگر همان يكى ديدن، يك قدرت، يك علم و ... اينجا مقام توحيد در صفات است كه لا اله الّا الله این همه آوازها از شه بود. به هر رنگى كه خواهى جامه می‌پوش‏ که من آن قدّ رعنا می‌شناسم‏    يك ذات است كه در دار وجود حكومت می‌كند. به قول حاجى سبزوارى: از كران أزلي تا به كران ابدى‏ درج در كسوت يك پيرهنش ساخته‏‌اند    ▪️اينجا همه طورى نگاه می‌كنند در حالى كه كثرتند وحدت می‌‌بينند كثرات مقهور آن وحدتند. مراتب و منازل و مجارى تا مرتبه نازل آن هر يك مقامى دارند. «النفس في وحدتها كل القوى» ▪️تا به توحيد ذاتى برسد: يا هو من لا هو الا هو. و لا حول و لا قوة الّا بالله كه توحيد افعال است. آمد و شدن و پير و جوان شدن، أطوار گوناگون يافتن مربوط به عالم ماده است. ◾️ممدالهمم در شرح فصوص الحکم/ص۵ استاد علامه حسن زاده‌ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei                        
◾️محاكيات رهزن عجیبی برای انسان◾️ ▪️محاکیات رهزن عجیبی برای انسان است. محاکات کار خیال است. خیال پیوسته در حال محاکات است ، قوه متخیله در همه حالات درگیرودار امور مادی و مشاغل روزانه و ارتباطات با دیگران است ، متخیله پیوسته ذهن را مشغول چه کنم و چه پوشم و کجا روم دارد. ده بود آن نه دل که اندر وی گاو و خر باشد. ▪️متخیله در ذهن می‌بافد و می‌سازد و راه می‌رود و می‌نشیند و می‌خوابد ، همیشه در درون عوالم خیالی انسان غوغایی است ، این خیالات نمی‌گذارند که عقل آزاد و رها شود و به کار خاص خود بپردازد این محاکات و خواطر عقل را بیچاره کرده است و تا نفی این خواطر نشد ، سلطان عقل به کار خاص خویش روی نمی آورد ، پس این محاکات و خواطر خطر دارد و تا خاطری می‌خواهد وارد فضای خیال شود باید آن را طرد نماید و حضور و مراقبت را قوی کند ، وگرنه اگر این افکار پریشان میدان ذهن را در دست بگیرند نمی‌گذارند سر آسوده بر زمین بگذارد باید فهمید که امور عالم در دست من و شما نیست. هزار نقش برآورد زمانه و نبود یکی چنان که در آینه تصور ماست ▪️این خانه و اداره صاحب و مدیر دارد ، و به خیال من و شما وابسته نیست.اما این محاکیات کاری کردند که ما را از عالم اله یعنی کمالمان باز داشتند. ◾️شرح اشارات و تنبیهات/نمط دهم_ص۱۲۹ استاد علامه حسن زاده‌ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در دهه‎ی اوّل محرّم تجلّی امام حسین علیه السّلام عالم را عوض می‎کند. در شب تاسوعا و عاشورا اگر کسی چشم باطنش بینا باشد، می‎بیند که هر مؤمن و کافری در عالَم محزون است. وقتی صاحب خلقت محزون می‎شود، مخلوقات غمناک نشوند؟ آیا ممکن است همه‎ی شیعیان مضطرب باشند و دیگران محزون نشوند؟ اهل دنیا هم در این ایام در امر دنیایشان به زحمت می‎افتند و در اثر آن محزون می‎شوند. ▪️تجلّی امام حسین علیه السّلام هم‌دوش تجلّی خداست. ▪️امام حسین علیه السّلام تجلّی خداست. در حدیث هست که کسی که آن حضرت را با معرفت زیارت کند (و یا در روز عرفه زیارت کند)، یُخالِطُهُ اللهُ بِنَفسِهِ: خداوند بنفسه با آن زائر مخلوط می‎شود. این عبارت را هیچ یک از علما جرأت نکرده است باز کند و تشریح نماید. ▪️امام حسین علیه السّلام مجرا و نهری بین خدا و خلق است. هر کس محاذی او شود، او را به بالا می‎برد. وقتی با امام حسین علیه السّلام کارت اصلاح شد، عبادتت هم تمام شد، دنیا هم تمام شد و به جای اصلی خودت رفته‎ای. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت و هم احیاگر ولایت کبری الهیه است. ایشان ویژگی خاصی دارد، ایشان تالی تلو مادرشان است. او هم نبوت را احیا کرد و هم ولایت را لذا صاحب مقام عصمت کبری است.  پیغمبر صلی الله علیه و آله به دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود أُمّ أبیها، شما به حضرت زینب سلام الله علیها بگویید ▪️او برای ولی الله مادری کرده است. بماند که در هر دوره و هر عصری، هر امامی باید در کنارش یک زن باشد. آن امام مظهر عقل کل است و باید یک زن باشد که فیض را از امام بگیرد و بین موجودات پخش کند. ▪️ربوبیت در رحم مادر توسط نفس ناطقه‌ی مادر انجام می‌شود. مادر است که نطفه را رشد می‌دهد و بعد از تولد نیز مادر است که او را پرورش می‌دهد و به کمال می‌رساند. در معنا نیز همین گونه است؛ هر امامی باید یک مادری داشته باشد که آن معارف را آن مادر پرورش دهد. از امام تعبیر به مظهریت عقل کل و از این زن، تعبیر به مظهریت نفس کل می‌کنند. آسمان مرد و زمین زن در خرد آنچه او می‌افکند این پرورد
▪️انسان اگر به‌حال خود رها شود سرکش می‌شود. یعنی از بندگی بیرون رفته و ادعای خدایی می‌کند؛ "ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" (علق، آیه ۶). ▪️ازاین‌رو بلاها، دردها و سختی‌های زندگی دنیا، رحمت رحیمیه خداست تا آدمی را از طغیان دور نگاه دارد. برای همین زندگی پیامبران (علیه السلام) و اولیای الهی پر از سختی و بلا بوده است. ▪️معمولا آنها که در رفاه غرق می‌شوند خوی فرعونی‌شان بیدار می‌شود و آتش نفس‌شان شعله‌ور می‌گردد. اما آنان‌كه به بلاها دچار می‌شوند دل شکسته‌ای دارند و گاه و بیگاه خدا را می‌خوانند. ▪️امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا به یاران باوفایش فرمود: خداوند منازل شریف را با تحمل مکروه به بندگانش می‌بخشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️افعال مادّی ، معدّ نفس برای انجام افعال خاص هستند ▪️انسان ناچار از زندگی در عالم طبیعت است. ولی نباید زندگی مادی او را از افعال خاص نفس باز دارد. افعال خاص نفس تعقل و ادراکات و مراقبت و ساختن خود برای ابد و مسافرت به عالم اله و فراموش نکردن احوال انسانی است. باید به افعال مادی بدان اندازه بپردازد که معدّ برای رسیدن به افعال خاص گردند. ◾️شرح اشارات و تنبیهات/نمط دهم/ص۱۲۹ استاد علامه حسن زاده‌ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘خجسته سالروز میلاد موفور السرور گزین خلائق، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صادق آل‌الله، حضرت امام جعفر بن محمد علیهما السلام مبارک و فرخنده باد.☘ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘خجسته سالروز میلاد موفور السرور گزین خلائق، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و صادق آ
☘شعری عاشقانه که شیدای امین حضرت خدیجه سلام الله علیها برای حضرت پیامبر صلوات الله علیه و آله سروده اند: ❤️فلو أنني أمسيت في كل نعمة ❤️و دامت لي الدنيا و ملك الأكاسرة ❤️فما سويت عندي جناح بعوضة ❤️إذا لم يكن عيني لعينك ناظرة : اگر همه نعمت های دنیا از آنِ من باشند و دنیا و سلطنت شاهان برای من باشد همه اینها به اندازه بالِ مگسی برایم ارزش نخواهند داشت وقتی چشمانم چشمانِ تو را نبینند ☘بحارالانوار،ج۱۶،ص۵۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️در ایام جوانی شبی در بیابان راه می‎رفتم و با خود فکر می‎کردم این چیست که یک ساعت علی علی می‎گوییم و ساعت بعد، عمر عمر می‎گوییم و از پول دنیا حرف می‎زنیم. (عُمرِ دنیا یعنی عُمَر. یک یا علی که گفتی، عُمَر و عُمر دنیا و دنیا و جهنّم، همه‎اش رفت که رفت.) به خودم می‎گفتم مگر قدّ علی و عمر، یکی در خوبی و دیگری در بدی، هم‎اندازه است که یک بار علی علی می‎گوییم و یک بار لعن به عُمَر می‎کنیم؟ به خودم گفتم آیا می‎شود ولو یک سر سوزن هم که هست، علی بلندتر باشد؟ گفتم خدایا می‎شود یک خرده هم که شده، علی بلندتر باشد؟ دیدم همه‎ی پیغمبران گفته‎اند علی بلندتر است. من عرض کردم خدایا من همان یک خورده را که عمر آنجا وجود ندارد، دوست دارم. آنجا صلواتی است که در مقابلش لعن نیست. اصلاً یاد غیر از علی را نمی‎کنی که لعنش کنی. این داغ را بر دل غیر می‎گذاری که حتّی با لعن کردن هم که شده، یادش کنی. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☘نکاتی پیرامون لعن و برائت☘ ▪️ به معنای نفرین کردن فرد ملعون است تا از رحمت خاصه‌ی خدا دور باشد مانند شیطان که حق تعالی او را رجیم خواند و از بارگاه قربش مطرود ساخت. و دوری جستن از ملاعین است. ▪️این لعن به چند دلیل ذومراتب است: اینکه لعن و ملاعین در قرآن بیان شده است و هر آیه‌ی قرآن دارای بطون و تأویل است. نفس لعن کردن و ملعونین از جمله‌ی موجودات نظام وجود هستند و هر شیئی از اشیاء عالم نزد حق متعال خزینه‌ای دارد که از آن خزینه تنزل کرده است و در نشئه شهادت به قدر معلوم ظهور کرده است؛ «وَ إِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر، ۲۱) ▪️با این مقدمه‌ی مختصر برخی از مراتب لعن و برائت بدین شرح است: ▪️لعن لسانی و برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام در مقام اظهار به بیان و بنان. ▪️دوری جستن از رذائل اخلاقی و معاصی. این مرتبه روح لعن لسانی است چون دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام ریشه و آغاز و اصل و فرع و معدن همه‌ی گناهان و شرور هستند کما اینکه اهل‌بیت علیهم السلام معدن و اصل و فرع و اول و آخر هر خوبی هستند. ▪️لذا برائت حقیقی از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام دوری از گناهان است. با نظر به این معنی، منقول است که ای بسا کسی بگوید: «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ» و این لعن شامل خود او نیز به سبب انغمار در گناه و ارتکاب معاصی بشود! ▪️عارف کامل مرحوم حاج آقای دولابی می‌فرمود: لعن کردن دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام است. چنین لعنی که هم به لسان جاری شود و هم در عمل برائت از رفتار و اعمال و کردار ملعونین صورت بگیرد استغفار خواص است. ▪️مرتبه‌ی اُخری از لعن برائت از مظاهر دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام در هر عصری است به عنوان مثال امروز آمریکا و اسرائیل و داعش و امثال اینها... ▪️مرتبه دیگر از لعن این است که این معادن معاصی را حتی یاد نکنی چون چنان پست هستند که ارزش یاد کردن ندارند. شخصی به عارفی گفت: چه کنیم گناه نکنیم؟ آن عارف روشن ضمیر جواب داد: گناه چیه؟! اصلا حرفش را هم نزن! به اسم گناه هم فکر نکن چه برسد به اینکه انجامش بدهی! ▪️لذا چیز پست و ظلمانی را حتی یاد نکن تا به او وجود ندهی... . ❗️این سخن مغایر روایاتی که پیرامون لعن هستند نمی‌باشد بلکه روح لعن است. عرض شد لعن صرفاً لسانی نیست بلکه مراتب دارد. کما اینکه می‌گوییم ویژگی بنده خدا این است که همواره ذاکر به ذکر الهی باشد. بعد در تبیین آن قائلیم که ذکر حقیقی ذکر فعلی و قلبی است. این موضوع نفی ذکر لسانی نیست بلکه بیان روح ذکر است. پس ممکن است فردی به زبان ذکر نگوید اما قلبش مملو از محبت و یاد الهی باشد، چنین فردی ذاکر حقیقی است چون مذکور وجودش را از خود پر کرده است. و اما دیگری آنقدر ذکر بگوید که لب و دهانش خشک شود اما دل بهره‌ای از ذکر نبرده باشد هر چند فقط زبان او بهره‌اش را برده است، چنین کسی در نگاه عارف ذاکر حقیقی نیست بلکه خدا را فقط در مرتبه‌ی زبان یاد کرده است مثل ابوموسی اشعری ملعون که همواره و در هر حال ذکر می‌گفت، به طوری که پیرایشگر او نمی‌توانست ریش او را به سبب تکان‌های بی‌وقفه‌ی چانه‌اش منظم و مرتب کند!! ☑️پس مرتبه‌ی قلبی لعن این است که لاعن چنان از ملاعین دوری می‌گزیند که اجازه نمی‌دهد لحظه‌ای قلب او را اشغال کنند چون فضای سینه‌ی او سرشار از محبت و مهر گلرخان است. در ذکر خدا و اولیاء باید وجود ذاکر سرشار از یاد خدا و اولیاء او باشد و در لعن، وجود لاعن خالی از یاد ملعون و اعمال و کردار و صفات آنها باشد. ▪️پس عزیزان عنایت داشته باشند که بیان یک مرتبه به معنی نفی مراتب دیگر نیست کما اینکه در ذکر خدا هم اینگونه است. ▪️البته لعن و برائت اسرار بلند عرفانی دیگری هم دارد که مصلحت نیست پرده از رخ آنها در انظار عموم برداشته شود... 🔻 اَللَّهُمَّ الْعَنِ اَلْجِبْتَ وَ اَلطَّاغُوتَ بِعَدَدِ مَا أحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ 🔺 چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲
خدایا باظهور مولایمان حضرت حجت ارواحنا فداه بساط ظلم و ستم را ریشه کن بفرما و یاور مستضعفان و مظلومان باش. الهی آمین @mohamad_hosein_tabatabaei