eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▪️حاج محمد اسماعیل دولابی: وقتی علیه السّلام وارد نیشابور شدند، هر یک از علما و شخصیت‎های سرشناس از حضرت علیه السّلام تقاضا کردند مهمان آنها شوند و به خانه‎ی آنها تشریف ببرند. ▪️حضرت علیه السّلام فرمودند: من افسار شتر را رها می‎کنم، در هر منزلی که شتر زانو زد و نشست، من به آنجا می‎روم. ▪️یک پیرزن فقیر وقتی این را شنید، به خود گفت شاید شتر حضرت جلوی خانه‎ی من زانو بزند و حضرت علیه السّلام به خانه‎ی من تشریف بیاورند، لذا خانه‎اش را آب و جارو کرد و سماورش را آتش کرد و به انتظار نشست. شتر حضرت علیه السّلام جلوی خانه‎ی همین پیرزن زانو زد و حضرت علیه السّلام مهمان او شدند. ▪️قربان این شاید که از هزارها یقین بهتر است. این شاید مال محبّت است. محبّت چیست که شایدش از یقین بهتر است؟ ◾️مصباح الهدی، ص ١٢٨◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️۳۶ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ...اَلنَّظَرُ إِلَى أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ وَ لاَ يَقْبَلُ اَللهُ إِيمَانَ عَبْدٍ إِلاَّ بِوَلاَيَتِهِ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ. حضرت رسول‌الله صلی الله علیه و آله فرمود: ...نظر كردن به برادرم على بن ابى طالب، عبادت و ذكر او عبادت است و خداوند ايمان بنده‌اى را نپذيرد مگر به ولايت على و برائت از دشمنانش. ◾️کشف‌الیقین، صفحه ۴◾️   @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️۳۶ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ...اَلنَّظَرُ إِلَى أَخِ
☑️۳۵ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَوْ أَنَّ اَلرِّيَاضَ أَقْلاَمٌ وَ اَلْبَحْرَ مِدَادٌ وَ اَلْجِنَّ حُسَّابٌ وَ اَلْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. حضرت رسول‌الله صلی الله علیه و آله فرمود: اگر درختان سر به فلک كشيده قلم شوند، درياها مركب گردند، جنيان حسابگر و آدميان نويسنده باشند، بى‌ترديد نمى‌توانند فضايل على ابن ابى طالب علیه السلام را برشمارند. ◾️کشف‌الیقین، صفحه ۲◾️   @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۰- سالک باید خود را از اسارت هوس‌هاى نفس و جسم آزاد کند و اجازه ندهد آنها
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️ ۱۱- سالک باید تلاش کند خواسته‌هاى خود را، اعم از دنیوى و اخروى و کرامات و مقامات روحى و معنوى، به صفر کاهش دهد و براى خود هیچ چیز نخواهد. ▪️۱۲- سالک باید سخن گفتن را به حدّاقلّ ضرورت کاهش دهد و جز آنچه به صحّت آن یقین دارد، از مشروع بودن گفتن آن مطمئن است، بیان آن را مفید و سودمند مى‌داند، و اگر او نگوید، کس دیگرى آن را نخواهد گفت، سخنى به زبان نیاورد و در گفتن همان سخنان نیز باید دقّت کند محرّک او حظّ و لذّت نفس و ابراز فضل و اظهار وجود نباشد. بنابراین کم گفتن یا صَمت یکى از امورى است که مراعات آن بر سالک واجب است؛ چرا که امیرالمؤمنین علیه السّلام مى‌فرمایند : مَن کَثُرَ کَلامُهُ ... ماتَ قَلبُهُ: کسى که سخنش بسیار باشد ... دلش مى‌میرد. ادامه دارد.... ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۹ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علی‌ّبن موسی‌الرّضا علیه‌السّلام - #بخش_اوّل◾️ ☘نام: علی. ☘کنیه
◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علی بن موسی الرّضا علیه‌السّلام - ◾️ ▪️با کشته شدن امین، مأمون به خلافت رسید و پایتخت را از بغداد به مرو منتقل کرد. ▪️دو سال بعد مأمون در صدد برآمد با اهداف زیر امام رضا علیه السّلام را از مدینه به مرو منتقل کند: ▪️۱- امام رضا علیه السّلام مورد توجّه و محبّت و مراجعۀ مردم در مدینه و دور از دسترس و کنترل حکومت بودند و به عنوان یک رقیب مدّعی خلافت از وجود ایشان احساس خطر می‌کرد. خواست حضرت را از دسترس مردم خارج و تحت کنترل درآورد. ▪️۲- در برابر شورش‌هایی که از سوی طرفداران اهل‌بیت علیهم السّلام علیه حکومتش در جریان بود، خواست با قرار گرفتن آن حضرت در دستگاه خلافتش، نوعی مشروعیّت برای حکومت خود کسب کند و شیعیان، خصوصاً ایرانیان شیعه را از مبارزه منصرف کند و خطر نهضت‌های علویان علیه حکومت بنی‌عبّاس را رفع کند. ▪️۳- حکومت خود در برابر مخالفت‌های بازماندگان امین که در بغداد علیه او بودند و او را به ایرانی‌ تبار بودن و خیانت به بنی‌عبّاس و اعراب متّهم می‌کردند، تحکیم کند. ▪️۴- چهرۀ منزّه و وارستۀ امام علیه السّلام را با قرارگرفتن ایشان در کنار دستگاه اشرافی خلافت خدشه‌دار کند و امام علیه السّلام را از سویی به دنیادوستی و از سوی دیگر به قدرت‌طلبی به دلیل پذیرفتن مناصب حکومتی متّهم‌ سازد. ▪️۵- منزلت علمی امام علیه السّلام با مواجهۀ ایشان با علمای طراز اوّل سایر فرق و مذاهب، به گمان اینکه حضرت از عهدۀ پاسخگویی به ایشان بر نخواهند آمد، لطمه بزند و چهرۀ علمی ایشان را تخریب کند. ▪️مأمون یکی از خشن‌ترین مأموران خود را همراه با کجاوه‌های مجلّل و اشرافی برای انتقال حضرت به مدینه فرستاد و آن مأمور از ایشان خواست همراه او به مرو بروند. حضرت ابتدا نپذیرفتند و وقتی با تهدید و تحکّم مأمور مواجه شدند و دیدند که به هر حال ایشان را خواهند برد، رفتن به مرو را پذیرفتند؛ لکن قبل از حرکت، به بستگانشان دستور دادند مجلس عزایی برپا کنند و همچون یتیم‌شدگان بگریند تا معلوم شود که حضرت به اجبار به مرو منتقل می‌شوند و مسألۀ خلافت یا ولایتعهدی دروغ است و ایشان هم مطلقاً طالب اشرافیّت و مناصب حکومتی در دستگاه مأمون نیستند. ▪️به دستور مأمون حضرت را از مسیر شهرهای سنّی‌نشین به سمت مرو بردند تا کسی در مسیر به حمایت ایشان برنخیزد. (مدینه، مکّه، بصره، خرّمشهر، اهواز، اراک، ری، نیشابور، مرو) ▪️حضرت در طول مسیر از هر فرصتی برای نشر آگاهی و تبیین حقایق دین و در ضمن آن، شناساندن منزلت اهل‌بیت علیهم السّلام بهره جستند. ▪️در نیشابور حدیث سلسلۀالذّهب «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی؛ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» را از قول خدای متعال برای انبوهی از دانشمندان اهل‌ سنّت بیان فرمودند. ▪️یعنی باور به توحید انسان را به این حقیقت واقف می‌سازد که در عالم جز به اذن الهی امری واقع نمی‌شود و خداوند هم جز به آنچه خیر است، اذن وقوع نمی‌دهد؛ لذا جز خیر واقع نشده و نمی‌شود. ▪️بعد از حرکت کجاوه، مجدّداً توقف نموده و فرمودند: «وَلکن بِشَرطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». ▪️۱- یعنی توحید بدون ولایت هیچ فایده و ثمری ندارد و اسلام بدون امام خمیر شکل‌پذیری است که هر کس به میل خود به آن شکل می‌دهد و آن را تفسیر می‌کند. ▪️۲- یعنی توحید و اجتناب از تمکین در برابر طواغیت لازم و ملزوم هم و جدایی‌ناپذیرند. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». ▪️۳- یعنی فهم حقایق دین و پرورش یافتن در مکتب تربیتی دین و ادارۀ جامعۀ دینی مستلزم تبعیّت از امام است. ▪️مأمون و فضل بن سهل و بزرگان بنی‌عبّاس و جمعی از علویان چند فرسخ به پیشباز حضرت رفتند و نهایتاً کاروان حامل حضرت رضا علیه السّلام روز ۱۰ شوّال سال ۲۰۱ هجری به مرو وارد شد. ▪️چند روز بعد مذاکره شروع شد و پیشنهاد اوّل مأمون این بود که خلافت را به حضرت واگذار کند. امّا روشن بود که کسی که برای دستیابی به خلافت، برادرش را کشته و با سر برادرش چنان کاری کرده، واقعاً نمی‌خواهد از حکومت دست بکشد و حتماً توطئه‌ای در کار است. ▪️حضرت که می‌دانستند از یک سو مأمون و کارگزارانش به‌هیچ وجه حاضر به از دست دادن امتیازات نامشروعشان که قطعاً امام علیه السّلام در صورت پذیرفتن حکومت، از ایشان سلب می‌فرمود، نیستند و از سوی دیگر مردم و جامعۀ به فساد کشانده شده توسّط حکومت‌ها از زمان رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تا آن زمان (خلفای سه‌گانه و امویان و مروانیان و عبّاسیان) پذیرای عدالت و تقوای حکومت امام علیه السّلام نیستند، علی‌رغم اصرار مأمون، پیشنهاد خلافت را نپذیرفتند. ادامه دارد...‌ « استاد مهدی طیّب » @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️۳۵ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَوْ أَنَّ اَلرِّيَاضَ أ
☑️۳۴ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَنَا وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ حضرت رسول‌الله صلی الله علیه و آله فرمود: من و على بن ابى طالب از يك نور هستيم ◾️کشف‌الیقین، صفحه ۱۱◾️   @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علی بن موسی الرّضا علیه‌السّلام - #بخش_دوّم◾️ ▪️با کشته شدن امین،
‍ ‍ ◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علیّ‌بن موسی‌الرّضا علیه‌السّلام - ◾️ ▪️نهایتاً زیر فشار مأمون، امام علیه‌السّلام پیشنهاد ولایتعهدی را به این شرط که در هیچ‌یک از شئون حکومتی (قضا ـ فتوا ـ عزل ونصب مقامات ...) دخالت نکنند، پذیرفتند تا مأمون نتواند از این پذیرش، به‌طور ضمنی تأیید حضرت بر حکومتش را نتیجه بگیرد؛ بلکه معلوم شود که حضرت حکومت مأمون را مشروع نمی‌دانند؛ لذا در امور حکومتی دخالت نمی‌کنند. ▪️حضرت در پاسخ کسانی که به پذیرفتن ولایتعهدی مأمون ایراد می‌گرفتند، فرمودند در عین اینکه فرعون منحرف و مشرک بود، به‌موجب آیات قرآن، یوسف پیامبر علیه‌السّلام به او فرمود: اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم و این سمت را در دستگاه فرعون عهده‌دار شد؛ پس بر من هم ایرادی وارد نیست که در دستگاه مأمون ولیعهدی را پذیرفتم. ▪️در دوران ولایتعهدی، حضرت رضا علیه‌السّلام در اوج زهد و سادگی زندگی می‌کردند که در مقایسه با اشرافیّت زندگی مأمون که همگان شاهد بودند، هم وارستگی امام علیه‌السّلام مشخّص می‌شد و هم ناشایست بودن مأمون و درباریانش. ▪️در سال ۲۰۲ هجری قمری مأمون برای استفاده از وجهۀ امام علیه‌السّلام برای تأیید حکومتش، به اصرار از امام علیه السّلام خواست که امامت نماز عید فطر را عهده‌دار شوند. ابتدا حضرت نپذیرفتند و وقتی مأمون فشار آورد، مشروط بر اینکه نماز را به شیوۀ رسول اکرم صلّی‌الله علیه وآله وسلّم بر پا کنند، قبول کردند. ▪️آن‌گاه حضرت با جامۀ کرباس سفید و پای برهنه، الله اکبر گویان از منزل به سمت مصلّا به راه افتادند. سران حکومت که به دستور مأمون با جامه‌ها و مرکب‌های اشرافی به مشایعت امام علیه‌السّلام آمده بودند، با دیدن امام علیه‌السّلام از مرکب‌ها پیاده شدند و کفش‌ها را بیرون آوردند و جامه‌های فاخر را از تن بیرون کردند و به‌دنبال امام به راه افتادند. مردم نیز در پی امام علیه‌السّلام به راه افتادند. ▪️به مأمون خبر رسید که اگر امام علیه‌السّلام با همین ترتیب ادمه دهند و خطبه بخوانند و نماز را اقامه کنند، فاتحۀ حکومتت خوانده شده است؛ لذا دستور داد امام علیه‌السّلام از نیمۀ راه باز گردند و شخص دیگری نماز را امامت کند. خود این کار هم لطمۀ بزرگی به وجهۀ مأمون زد و به زیانش تمام شد. ▪️حضرت در دوران ولایتعهدی مأمون از خلافکاری‌های او به شدّت انتقاد می‌کردند و مأمون از این امر به‌شدّت در عذاب بود. ▪️در طول قریب به دو سال اقامت در مرو، با تفوّق چشمگیر حضرت در مناظراتی که مأمون با سران مذاهب و فرق ترتیب می‌داد، آن حضرت باعث عزّت و نمایان شدن حقّانیّت اسلام و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السّلام و درخشش مقام ولایت شدند؛ در حالیکه مأمون تصوّر می‌کرد از این طریق می‌تواند به منزلت علمی حضرت در دید عموم خدشه وارد آورد. ▪️مأمون به این بهانه و اتّهام که حضرت به بشریّت اهانت کرده و گفته‌اند همۀ مردان عالم غلام و همۀ زنان عالم کنیز ما اهل‌بیت هستند، ایشان را هفت ماه به زندان سرخس انداخت و ممنوع الملاقات کرد. حضرت در برابر این اتّهام تبسّمی کردند و فرمودند مأمون چه‌ها که به ما نسبت نمی‌دهد! ▪️بنی‌عبّاس در بغداد که حکومتشان را درخطر می‌دیدند، طرح ترور مأمون و فضل بن سهل و امام رضا علیه‌السّلام را تدارک دیدند و خواستند هر سۀ آنان را در حالیکه در حمّام سرخس استحمام می‌کنند، به قتل برسانند. امّا آن روز فقط فضل بن سهل به حمّام رفت و در آنجا قطعه قطعه شد و آن دو به حمّام نرفتند و سالم ماندند. ▪️امام رضا علیه‌السّلام در طول دوران بیست سالۀ امامتشان شاگردان برجسته‌ای پروراندند که از جملۀ آنها زکریّا بن آدم اشعری قمّی، یونس بن عبدالرّحمن (که به موجب روایات، یکی از چهار نفری است که حامل علوم اسلامی هستند؛ یعنی سلمان فارسی و جابر جعفی و سیّد حمیری و یونس بن عبدالرّحمن)، صفوان بن یحیی و حسن بن محبوب را می‌توان نام برد. ▪️نهایتاً امام رضا علیه‌السّلام در سنّ ۵۴ یا ۵۵ سالگی، توسّط مأمون عبّاسی مسموم شده و در ۱۷ یا ۲۳ ذی‌القعده یا ۲۹ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسیدند و در سناباد مشهد در محلّۀ نوقان مدفون گردیدند. ادامه دارد...‌ « استاد مهدی طیّب » @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️ ۱۱- سالک باید تلاش کند خواسته‌هاى خود را، اعم از دنیوى و اخروى و کرامات و
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۳- سالک باید از پرخورى، به‌ویژه افراط در خوردن گوشت و غذاهاى حیوانى و نیز از تنقّلات غیرضرورى، پرهیز کند. پرخورى باعث خمودى فکر و دل‌مردگى مى‌شود. در خوردن همان حدّ ضرورى نیز نباید در پى لذّت نفسانى و جسمانى از راه طعام باشد و صرفآ به قصد تأمین نیازهاى حیاتى خود براى توانایى بر انجام تکالیف بندگى خویش، از خوراکى‌ها استفاده کند. علاوه بر این، توصیه مى‌شود در حدّ طاقت و توان جسم خویش روزه‌ى مستحبّى بگیرد. روزه‌ى روزهاى سیزدهم تا پانزدهم و نیز اولین چهارشنبه‌ى بعد از روز دهم و اوّلین و آخرین پنجشنبه هر ماه قمرى، فضیلت فوق‌العاده‌اى دارند. همچنین، روزهاى خاصّى در سال وجود دارند که روزه‌ى آنها از فضیلت بسیارى برخوردار است. بنابراین جوع یا کم خوردن، چه به‌ صورت عام و چه در قالب گرفتن روزه، از لوازم سلوک است. ادامه دارد.... ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ ‍ ◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علیّ‌بن موسی‌الرّضا علیه‌السّلام - #بخش_سوم◾️ ▪️نهایتاً زیر ف
‍ ◾️شمّه‌ای از زندگانی و فضایل امام علیّ‌بن موسی‌الرّضا علیه‌السّلام - ◾️ ☑️عبادات حضرت رضا علیه‌السّلام ▪️همواره به عبادات و سجده‌های طولانی اشتغال داشتند. ▪️سه روز یک‌بار قرآن را با تأمّل و تدبّر در آیات آن ختم می‌فرمودند. ▪️در همه حال به نماز اوّل وقت مقیّد بودند. (هنگام مناظرۀ حضرت با عمران صابی وقت نماز شد. حضرت به مأمون فرمودند: الصّلاۀ قد حضرت: وقت نماز رسید. عمران صابی گفت: یا سیّدی! لا تقطع علیّ مسألتی؛ فقد رقّ قلبی: آقای من! پاسخ پرسشم را قطع نکن که همانا قلبم رقیق و آمادۀ پذیرش حق شده است. حضرت فرمودند: نصلّی و نعود: نماز می‌گزاریم و برمی‌گردیم. حضرت با همراهانشان نماز را به‌جا آوردند و سپس بازگشتند و به بحث ادامه دادند.) ▪️علوم و معارفی که از آن حضرت برجا مانده است، ابوابی از معارف الهی را در دسترس قرار می‌دهد که در جای دیگری یافت نمی‌شود. احتجاجات آن حضرت استواری مکتب قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السّلام را به‌وضوح آشکار می‌سازد. ☑️برخی فضایل اخلاقی آن حضرت ▪️به مستمندان یاری و آنها را اطعام می‌فرمودند و با خادمانشان همسفره می‌شدند. ▪️به ‌شدّت متواضع و فروتن بودند. (کسی که آن حضرت را نمی‌شناخت، در حمّام از آن حضرت خواست که پشتش را کیسه بکشند. حضرت بی‌دریغ مشغول شدند. کسی که حضرت را می‌شناخت وارد شد و به آن فرد گفت می‌دانی از چه کسی خواسته‌ای پشتت را کسیه بکشد؟ وقتی او فهمید، از خطایش ترسید و عذرخواهی کرد. امّا حضرت فرمودند جای عذرخواهی نیست. آرام بنشین تا کارم را تمام کنم. ▪️در اوج رأفت و مهربانی‌ هستند. حتّی نزد شکارچی برای آهو ضمانت کردند. لطف و مهربانی آن حضرت برای محبّینشان آشکار و برای زائرانشان ملموس و محسوس است. حتّی غیرمسلمانان از کرامات آن حضرت بهره‌ می‌برند. ☑️اسراری از ولایت رضوی علیه‌السّلام ▪️هر کس به زیارت امام رضا علیه السّلام  مشرّف شود، قلبش از خداوند و مقدّرات الهی راضی می‌گردد و متقابلاً هر کس قلبش از خداوند و مقدّرات الهی راضی شود، در باطن خود به زیارت امام رضا علیه‌السّلام نائل می‌گردد. ▪️هر کس به مقام رضا نائل شود، حتماً تا انتهای مسیر کمال خواهد رفت و هر کس به امامت حضرت رضا علیه‌السّلام معتقد باشد، حتماً به امامت امامان بعدی تا امام دوازدهم علیهم‌السّلام معتقد خواهد بود. « استاد مهدی طیّب » @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️۳۴ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَنَا وَ عَلِيُّ بْنُ أَ
☑️۳۳ روز تا غدیر ▪️قَالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَوَّلُ اَلنَّاسِ وُرُوداً عَلَيَّ اَلْحَوْضَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَوَّلُهُمْ إِسْلاَماً وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام حضرت رسول‌الله صلی الله علیه و آله فرمود: نخستين كسى كه در روز قيامت، بر حوض كوثر بر من وارد مى‌شود، اولين مرد ايمان و اسلام، على بن ابى طالب عليه السّلام است. ◾️کشف‌الیقین، صفحه ۲۶◾️   @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️امام، رحمت موصوله◾️ ۵ ▪️در داستان جناب بلقیس هم چنین لطیفه‌ای را می‌بینیم. وقتی ایشان آن معجزه رحمت رحیمیه را از حضرت سلیمان می‌بیند می‌فرماید: «إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (نمل، ۴۴) ای به سرحد سبا سیر تو خوش با سلیمان منطق‌الطیر تو خوش او تأکید می‌کند که «با سلیمان» به خدا ایمان آوردم؛ این در واقع شهود رحمت رحیمیه است. او این رحمت رحیمیه را دید و این رحمت، رحمت موصوله است که بدون آن، انسان به حق متعال راه ندارد. حضرت سلیمان به بلقیس گفت: «قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ» (نمل، ۴۴) در این قصر داخل شو... ▪️وقتی جناب بلقیس خواست وارد این قصر شود، «فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً» (نمل، ۴۴)، گمان کرد که این قصر، لجه‌ یا مر‌کز دریاست. باید در معنی این این لجه‌ی دریا تدبر کنیم؛ قال النبی صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم: «انَّ لِلقُرآنِ ظَهراً و بَطناً، و لِبَطنِهِ بَطنٌ الی سَبعَةِ أبطُنٍ». این هفتاد بطن، عدد تعینی نیست بلکه عدد کثرت است: «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ» (اسراء، ۸۴)، قرآن به اندازه خدایی خدا بطن دارد و هر بطن، بطنی دیگر دارد الا ما شاء الله... این که قرآن در جایی گفته «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه، ۱۷)، آيا به شتر نمى ‏نگرند كه چگونه آفريده شده؟! یکجا از شتر سخن گفته و جای دیگر فرموده است که «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» (حدید، ۳)؛ با مشاهده ظاهر آیات نمی‌توان در مورد باطن آنها قضاوت کرد. اسراری که در علم حروف و علم اعداد و جفر و... هست، ببینید چه قیامتی است و چه اسراری از این آیات مکشوف می‌شود! لذا بشر بدون اتصال به حق متعال و صرفا با اتکاء بر رویای رسولانه! خود نمی‌تواند چنین قرآنی بیاورد، اگر هم رویای رسولانه باشد، رویائی است که اتصال به غیب بی‌منتها دارد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️امام، رحمت موصوله◾️ ۵ #شرح_زیارت_جامعه_کبیره ▪️در داستان جناب بلقیس هم چنین لطیفه‌ای را می‌بینیم
◾️امام، رحمت موصوله◾️ ۶ ▪️جناب بلقیس وارد قصر شد «وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِین» (نمل، ۴۴) به‌ ‌او‌ گفته‌ شد: وارد کاخ‌ شو ‌پس‌ چون‌ ‌آن‌ ‌را‌ دید، پنداشت‌ که نهر آبی‌ ‌است‌ و جامه‌ ‌از‌ دو ساق‌ خویش‌ بالا زد. سلیمان‌ ‌گفت‌: ‌این‌ کاخی‌ صیقلی‌ ‌شده‌ ‌از‌ بلورهاست‌. بلقیس گفت‌: پروردگارا! ‌من‌ ‌به‌ ‌خود‌ ستم‌ کردم‌ و اینک‌ ‌با‌ سلیمان‌ تسلیم‌ خداوند، پروردگار جهانیان‌ شدم‌. ▪️با این آیه، توسل اثبات می‌شود و می‌توانیم متوجه شویم که رحمت رحیمیه موصوله چیست. ▪️حضرت بلقیس مقام والایی داشت. وقتی عرش را آوردند، به او گفتند: «أَهَٰكَذَا عَرْشُكِ؟» آیا این تخت توست؟ «قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ». گفت گویا همان است. (نمل، ۴۲) در اینجا قرآن به علم جناب بلقیس صحه می‌گذارد که «وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ...» (نمل، ۴۲) جناب بلقیس می‌فرماید که به ما از پیش از این علم داده شده بود و ما از قدرت سلیمان آگاه شدیم و تسلیم گشتیم. آنجا که جناب بلقیس گفت: «يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيم» (نمل، ۲۹)، این کتاب کریم بر جان جناب بلقیس القا شده بود و «إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» (نمل، ۳۰) ▪️حضرت سلیمان به او گفت: «إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیر» (نمل، ۴۴)، جناب بلقیس! جامه از ساق خود بالا نزن که این دریا نیست بلکه این «صَرحٌ»؛ قصری است که «مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ»، قصری است صاف و زلال و شیشه‌ای. قرآن در جای دیگری از شیشه به «زجاجه» تعبیر کرده است: «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ...» (نور/۳۵) ▪️حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: ما اهل‌بیت زجاجه هستیم، ما مصباحیم. این شیشه است. این چیست؟! این انسان کامل است... از صفای می و لطافت جام در هم آمیخت رنگ جام و مدام از بس این شیشه شفاف است، وقتی در آن شرابی بریزند، ناظر درونی گمان می‌کند که این اصلاً شراب است و شیشه‌ای در کار نیست، یا اینکه از بیرون نگاه می‌کند و چنين گمان می‌کند که اصلا شیشه است و شرابی در کار نیست بس که شراب و شیشه به هم شبیه شده‌اند! این مثال انسان کامل با خدا است! چه زیبا سرود که نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت... جناب شهریار هر دو را نفی کرده، آیا می‌خواهد بگوید فرشته و ملک است؟! خیر! بهتر است بگوییم: هم خدا توانمش خواند، هم بشر توانمش گفت! نه خداست نه بشر، هم خداست و هم بشر! «لَنَا مَعَ اَللهِ حَالاَتٌ؛ هُوَ نَحْنُ وَ نَحْنُ هُوَ، وَ هُوَ هُوَ وَ نَحْنُ نَحْنُ»