□●استاد علی صفایی حائری●□
#ولايت_چيست؟
□●اين ولايت، بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. آنها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوهى طلوع و غروب، اسيرشان مىكند و چشمشان را مىگيرد و دلشان را به بند مىكشد، چگونه مىشود شكوه و عظمت آن روح بزرگتر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيعتر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينهى ناپيداتر از كوير و عميقتر از دريا و جلوهى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند.
□●هر كس با هر مشربى و عقیده ای ، مىتواند دوستدار على باشد.
در على، علم و عشق،
تدبير و شمشير،
حريت و عبوديت،
نجواى دل و آتش سخن،
زمزمهى شب و فرياد روز،
قدرت و عزت و تواضع و ذلت،
نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى،
در على اين همه هست و اين همه بخاطر حق است و براى اوست و اين است كه همهى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفتهى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او.
□● #غدیر، صفحه ۱۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مرحوم آیتالله شاهآبادی نقل میکرد که یکی از علمای اهل سنّت کتابی علیه شیعه نوشته و گفته است که این کتاب مثل صاعقه شیعه را میسوزاند. امّا خود این عالم سنّی در همین کتابش از عایشه نقل کرده است شبی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم در حجرهی من بودند. نیمهی شب حضرت را نیافتم.
■●حجرهی سایر همسرانشان را گشتم، آنجا هم نبودند. بعد دیدم با سر و پای برهنه بالای بام حجرهی خودم ایستاده و دست به آسمان بلند کرده و خداوند را به حقّ حضرت علی علیه السّلام قسم میدهند و عرضه میدارند:
■اِلهی بِحَقِّ عَلِیٍّ، اِلهی بِحَقِّ عَلِیٍّ■
■●و دعا میکنند. عرض کردم کسی را بهتر از علی نیافتید که خدا را به حقّ او قسم میدهید؟
فرمود قسم به آن کسی که جانم به دست قدرت اوست، به آسمان نگاه کردم، بهتر از علی نبود، به زمین نظر کردم، بهتر از علی نبود، به شرق و غرب نگاه کردم، کسی بهتر از علی نبود، لذا خدا را به حقّ او قسم دادم."
■●مصباح الهدی - مبحث اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين -ص٢٨٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
○....درس های اعتقادت را بیا از سر بگو
○با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو
○از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین
○باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو
○یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا
○با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو
○من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام
○بر محبین علی در وادی محشر، بگو...
○...عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟
○کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو
○سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف
پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف
○بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا
○بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا
○من همان عبد شما هستم که از شوق وصال
○سجده کردم سالیان سال سوی سامرا
○با شمیم و جذبه های سامرایی شما
○پروراندی در دل ما آرزوی سامرا
○تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت
○ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا
○ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین
○اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا
○اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟
○می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟
#یاعلی
#مهدی_علی_قاسمی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 242-244 بقره قسمت پنجم
بخش چهارم
● دو عامل مهم همواره در فن تاريخ دخالت كرده و موجب فساد و بى اعتبارى آن گشته اند
عامل اول : حكومت هاى خود كامه اى بوده كه به حكم خودكامگى و داشتن قوه و قدرت ، هر چيزى كه به نفعش تمام مى شد، اشاعه مى داده است ، (هر چند دروغ محض مى بود) و هرچه را كه به ضررش تمام مى شده ، با اعمال قدرت ، جلوى اشاعه آن را مى گرفته است ، (هر چند كه صدق محض مى بود) و يا آن را به صورتى اشاعه مى داد كه باز به نفعش تمام شود،
و اين چيزى نيست كه كسى در آن ترديد داشته باشد (اصلا اقتضاى خودكامگى همين است و همواره به چشم خود مى بينيم ) كه اينگونه حكومت ها باطل و دروغ را به لباس حق و صدق در مى آورند، و به خورد مردم مى دهند علتش هم اين است كه انسان چه فرد فردش و چه مجتمعش ، بر اين فطرت مفطور شده و به هر جور كه ممكن باشد منافع را به سوى خود جلب نموده ، و ضررها را از خود دفع مى كند، و كسى كه كمترين شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع حاضر عصر خود را درك نموده و در تاريخ امت هاى گذشته و حتى امت هاى خيلى دور نظر بيفكند، اين حقيقت را مى بيند.
عامل دوم : متهم بودن بينندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاريخى ، و نيز آن كسانى است كه از ايشان نقل مى كنند، و يا در كتاب خود مى آورند، و چون ما مى دانيم كه اين دو طايفه
، خالى از احساسات باطنى و يا تعصب هاى قومى نيستند، و در آنچه كه تحمل مى كنند و يا درباره آن داورى مى نمايند حب و بغض و يا تعصب هاى درونى را دخالت مى دهند، براى اينكه حاملين اخبار در گذشته ، با در نظر گرفتن اينكه حكومت در اعصار ايشان حكومت دين بوده ، و قهرا خود آنان متدين به يكى از اديان و مذاهب بوده اند، و احساسات مذهبى و تعصبات قومى در ايشان شديد بوده ، قهرا اخبار تاريخى آنان از آن جهت كه يك حدى از آن به احكام دين بر مى خورده ، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است .
همچنان كه امروزه به چشم خود مى بينيم احساسات و تعصب هاى شديدى كه مردم مادى نسبت به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و عليه دين و عقل دارند باعث شده كه خبرنگاران امروز آن تعصب ها را در اخبارى كه مى دهند و يا مى نويسند دخالت دهند، همانطور كه گذشتگان در آنچه ضبط كرده و نقل نموده اند، دخالت داده اند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 465
و از اينجا است كه مى بينى هيچ نويسنده اى كه متدين به دينى و مذهبى است در كتاب خود و گردآورى هايش خبرى كه مخالف و بر ضرر مذهبش باشد نياورده ، پس اهل هر مذهب هر چه درباره مذهبش نوشته موافق با اصول مذهب خود بوده همچنان كه امروز هم هيچ گفتارى تاريخى در نوشته هاى ماديين نمى بينى ، مگر اينكه از جهتى و به وجهى مذهب ماديت او را تأييد مى كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○روایات عامه(اهلسنت) دربارهی امامان دوازدهگانه و منزلت ویژهی علی علیهالسلام○□
#ویژه_بزرگداشت_عید_غدیر
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
□○در بیست حدیث از بیست صحابی آمده است که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «أَلْخُلَفآءُ بَعْدِی إِثْنی عَشَرَ کلهُمْ مِنْ قُرَیشٍ؛ خلفا و جانشینان بعد از من دوازده نفر هستند که همگی از قریش میباشند».
□○و همین روایت را ابوبکر و عمر و عثمان نیز نقل کردهاند.
□○همچنین به دو طریق که در یکی از آنها راوی آن ابوبکر مستقیماً از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت میکند، آمده است: «مَنْزِلَةُ عَلِی مِنی، کمَنْزِلَتِی مِنْ رَبی؛ مقام و منزلت علی علیهالسلام نسبت به من، همانند منزلت من نسبت به پروردگارم میباشد».
□○و این حدیث در کتاب «صواعق محرقه» (تألیف ابنحجر عسقلانی) از کتب عامه نیز نقل شده است. خوب است کتابهایی که این حدیث در آنها آمده، جمعآوری شود تا به حد تواتر برسد. این حدیث از لحاظ متن از «حدیث منزلت» بالاتر است، هر چند حدیث منزلت از حیث سند از او بالاتر و متواتر است.
□○در محضر بهجت، ج٢، ص١٨٨و١٨٩○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□آيات ۱ - ۹، سوره همزه□
□رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جاودانگى مى بخشد□
□((يحسب ان ماله اخلده )) - يعنى او خيال مى كند #مالى كه براى روز مبادا جمع كرده زندگى #جاودانه به او مى دهد، و از #مردنش جلوگيرى مى نمايد، بنابر اين منظور از جمله ((اخلده )) كه صيغه ماضى است ، معناى مضارع - آينده - است ، به قرينه جمله ((يحسب )) كه آن نيز مضارع است .
□پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى ، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند قانع نمى شود، بلكه هر قدر مالش زيادتر شود #حرصش تا بى نهايت زيادتر مى گردد، پس از ظاهر حالش پيداست كه مى پندارد مال ، او را در دنيا #جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست می دارد، تمام همش را صرف #جمع مال و شمردن آن مى كند، و وقتى جمع شد و خود را بى نياز احساس كرد، شروع به #ياغى_گرى نموده ، بر ديگران تفوق و #استعلا مى ورزد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: ((ان الانسان ليطغى ان راه استغنى ))، و اين استكبار و تعدى اثرى كه براى آدمى دارد همز و لمز است.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei