کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●درسی از نهضت حسینی علیه السلام●■
☑️فراموش کردن خود و تمام حواس را متوجّه مصائب و مشکلات #امام_زمان ارواحناه فدا کردن
■● اصحاب اباعبدالله علیه السلام به خودشان فکر نمی کردند. وقتی آن پیرمرد نورانی، مسلمبن-عوسجه، به زمین افتاد و لحظه های آخر عمرش بود؛ حبیب بن مظاهر که او هم پیرمرد نورانی و بزرگی بود که در گذشته از صحابهی پیغمبر، امیرالمؤمنین و امام مجتبی و اکنون از صحابه ی اباعبدالله علیه السلام و رفیق صمیمی مسلم بود، وقتی بالای سر مسلم آمد وگفت: مسلم! میدانم که من هم تا چند دقیقه ی دیگر به تو ملحق می شوم؛ امّا دلم می خواهد اگر وصیّتی و آرزویی داری؛ در حدّ خودم عملی کنم و انجام دهم.
■●در همان حال که خون زیادی از مسلمبنعوسجه، این پیرمرد یکپارچه شور و عشق به اباعبدالله علیه السلام، رفته بود و نفس های آخر را می کشید؛ چشم بی رمقش را بهسمت امام حسین علیه السلام گرداند و به مسلم گفت: «اُوصِيكَ بِهـٰذا» وصیّت من این است: حسین را تنها نگذار.
■●این درس عاشورا است. او دارد جان می دهد و لحظه ی آخر عمرش است؛ امّا به هیچ چیز جز امام حسین علیه السلام فکر نمیکند؛ تنها به فکر امام زمانش است.
■●آنوقت ما به فکر سرطانی ها، اماسی ها، بیمارستانی ها، در خانه بستری ها، جوان های بی زن، دخترهای بی شوهر، کسبوکار و وضیعت اقتصادی مملکت، بارندگی و کشاورزی هستیم؛ امّا اصلاً یادی از #امام_زمان نکردیم؟!
■●این درسآموزی از نهضت حسینی علیه السلام است؟! داریم به کجا میرویم؟! چرا سطح انتظار جامعه را از امام حسین علیه السلام و عاشورا به خوب شدن مریض های سرطانی و اماسی تنزّل داده ایم؟!
■●نهضت حسینی علیه السلام به همه ی هستی روح و جان میدمد؛ ولی ما سطح انتظار و توقّع را آورده ایم به اینکه مریضم را به بیمارستان برده ام، دکترها گفته اند: خوب نمی شود؛ آمده ام مجلس امام حسین علیه السلام شفای مریضم را بگیرم!
☑️این چه بلایی است که سر نهضت حسینی علیه السلام میآوریم؟! این چه تحریف عظیمی است که در مسیر #مجالس_حسینی ایجاد میکنیم؟
■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۲۴ آبان ۹۲
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين علیه السلام●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■متن زیارت عاشورا الهام خدایی است که به قلب ائمّه علیهم السّلام الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است. اگر یک ماه محرم هر روز در خانهات زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلامش بخوانی، خدا را میبینی.
■اگر شده در همهی عمر لااقل یک بار زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوان و از آن محروم نمان.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●امام حسین علیهالسّلام و اهل بیت و اصحاب بزرگوار آن حضرت، مظهر تامّ #صبر و شکیبایی در دشوارترین موقعیّتها میباشند. آن حضرت در سخنرانیای که در مکّه ایراد فرمودند، اظهار داشتند:
■●نَصبِرُ عَلی بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اُجورَ الصّابِرینَ:
بر بلای پروردگار #صبر میکنیم و شکیبایی میورزیم و خداوند پاداشهای صابران را به نحو کمال به ما عطا میفرماید.
■●امام زمان ارواحنافداه در زیارت ناحیهی مقدّسه از این صبر به عظمت یاد کردهاند. آن حضرت خطاب به جدّ خویش عرضه میدارند:
قَد عَجَبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَةُ السَّماءِ:
یا اباعبدالله! صبر تو آنقدر شگفتیآفرین بود که ملائکهی آسمانها هم از آن شگفتزده شدند.
■●بنابراین یکی از درسهای بزرگی که از مکتب عاشورا میتوان آموخت، درس #آرامش_و_شکیبایی در دل سختیها در جریان زندگی است.
■●كرشمه حسن _ استاد مهدی طيب●■
■●یادداشت های دکتر دینانی
خدا را الله بگوییم یا «هو»؟●■
■بسیاری از اهل تحقیق بر این عقیده اند که کلمه «الله» یک لفظ ظاهر است که بر خداوند تبارک و تعالی علم شده و بر او اطلاق میگردد. خود خداوند تبارک و تعالی نیز این کلمه را در مورد خود به کار برده و گاهی نیز از خود با ضمیر «هو» سخن گفته است. خدا را الله بگوییم یا «هو» ؛ آنچه در اینجا می تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد این است که وقتی در مورد حق تبارک و تعالی سخن میگوییم از اسم ظاهر «الله» استفاده کنیم و یا اینکه به جای کلمه «الله» ضمیر «هو» را بر زبان جاری سازیم؟
■کسانی را می شناسیم که روی اسم ظاهر «الله» به عنوان کلمه ای که برای خداوند علم شده تکیه کرده و آن را بر ضمیر «هو» ترجیح می دهند. در مقابل این گروه، کسانی بر این عقیده اند که به کار بردن ضمیر «هو» در مورد حق تبارک و تعالی گویاتر و رساتر از کلمه «الله» است. ما اکنون در این بحث که آیا کدام یک از این دو کلمه گویاتر و رساتر از دیگری است وارد نمی شویم. همین اندازه یادآور می شویم که اگر اسم الله معرفه است و به وضوح و روشنی افاده معنی میکند ضمیر «هو» نیز در زمره معارف قرار گرفته و میزان دلالت ضمایر بر معانی و مراجع خود به هیچ وجه کمتر از دلالت یک اسم ظاهر نیست.
■به همین جهت گروهی از عرفا و متصوفه با ذکر مقدس «یا هو» انس و الفت بسیار داشته و در خلوت و جلوت آن را تکرار می کنند. در نظر این جماعت دلالت ضمیر «هو» و تأثیر آن بیش از اسم ظاهر «الله» است. در اینجا برخی از ارباب معرفت به نکته ای اشاره کرده اند که جالب توجه است. این اشخاص میگویند: درست است که کلمه «هو» به حکم ضمیر بودن بیش از کلمه «الله» بر قرب به حق تبارک و تعالی دلالت دارد ولی از سوی دیگر آن یک ضمیر مفرد مغایب به شمار می آید و در ضمیر غایب همواره نوعی فاصله و غیبت منظور می گردد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 254-253 بقره قسمت پنجم
بخش سوم1⃣
بحث فلسفى
● بحثى فلسفى (در باره حقيقت كلام و مصاديق آن و بيان فلسفى متكلم بودن خداوند)
حكما گفته اند: آن عملى كه نام آن در نظر مردم گفتار و كلام است ، عبارت است از اينكه صاحب كلام بخواهد معنائى را كه در دل دارد به ديگران بفهماند، و به اين منظور، لغت وضع مى كند، يعنى قبل از هر كار با ديگران قرار مى گذارد كه هر وقت من فلان صدا را از دهان بيرون آوردم ، بدان كه منظورم فلان چيز است ، (و به همين جهت است كه در تمامى جوامع بشرى لغات و واژه هائى معين شده كه هر لغت آن از معنائى حكايت مى كند)، و چون آن صدا به گوش طرف مقابل و يا هر شنونده اى رسيد، معنائى كه طبق قرارداد قبلى براى آن لغت معين كرده بودند، به ذهن او وارد مى شود، و در نتيجه ، گوينده و شنونده هر دو به يك معنا متوجه مى شوند، و غرض از تكلم كه همان تفهيم و تفهم است ، حاصل مى گردد،
و گفته اند غرض نهائى از كلام و حقيقت آن همين است كه فهم و ذهن كسى به معنائى آشنا شود كه تاكنون آشناى به آن نبود، و اما بقيه خصوصيات و اينكه مثلا تفهيم كننده ، انسانى باشد، و دستگاه تنفس داشته باشد، و با نفس صدايى در حنجره خود پديد آورد، و آن صدا را در فضاى دهان و به وسيله زبان ، شكل دهد، و با تركيب چند صدا، كلمه اى بسازد، كه قبلا با همه شنوندگان قرار گذاشته بود كه اين صدا علامت فلان معنا است ، و اينكه شنونده ، دستگاه شنوائى داشته باشد، دستگاهى كه صدا را در شرايطى معين بشنود يعنى در صورتى كه ارتعاش صدا در ثانيه فلان مقدار باشد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 497
نه كمتر و نه بيشتر، همه اين خصوصيات مربوط به مصداق و مورد تكلم بشرى است ، نه اينكه همه آنها در تحقق حقيقت كلام دخالت داشته باشند، و تفهيم هاى ديگر كلام نباشد.
پس در حقيقت كلام مصاديقى دارد، يكى از آنها، همان بود كه گفتيم ، مصداق ديگرش اشاره است ، مثل اينكه با دست به كسى اشاره كنى كه بنشين ، و يا بيا، و يا اشاره كنى كه نرو، و يا نگو، براى اينكه اين حركت هم وسيله ای برای تفهيم و مصداقى براى حقيقت كلام است ، و همچنين موجودات خارجى كه هر يك معلول علتى است ، با هستى خود، هستى علت خود را نشان مى دهد، و با خصوصيات ذاتش بر خصوصيات علت خود دلالت مى كند،
پس اگر بگوئيم معلول با خصوصيات وجودش كلامى است براى علت خود، درست گفته ايم ، براى اينكه اگر معلول و خصوصيات آن نبود، كسى از ذات و صفت علت آگاه نمى شد، پس هر موجود از موجودات عالم به آن جهت كه وجودش مثالى است براى كمال علت فياضه خود، قهرا هر مجموعى از مجموعه هاى موجودات كلمه اى ، و آنگاه مجموع تمامى اين مجموعه ها يعنى سراپاى عالم امكان ، كلامى است براى خداى سبحان ، و خداى تعالى با اين كلمات سخن مى گويد، و كمالات اسما و صفات خود را كه نهفته در ذات او است ظاهر مى سازد، پس خداى تعالى همانطور كه او خالق عالم و عالم مخلوق او است ، همچنين او متكلم به عالم ، و عالم ، كلام او است ، چون به وسيله همين عالم است كه كمالات نهفته در اسماء و صفات خود را ظاهر مى سازد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●ذکر قنوت
گزیدهای از خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین علی بهجت●■
■●ادعیه و اذکار ایشان در قنوت نماز مختلف بود. مطابق برخی موارد متفاوت میشد؛ مثلاً گاهی خشکسالی بود، قنوتش را تغییر میداد. یادم هست یکبار به ایشان گفتند که اهالی شمال خیلی به آب نیاز دارند؛ اصلاً بارندگی نشده است. اگر این هفته باران نبارد محصول امسال میسوزد. ایشان در قنوت نمازش در اینباره دعا میکرد؛ طلب رحمت میکرد. در سالهای گذشته دعای «لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِیمُ الْکریم... » را مرتب در نماز میخواند:
■●«لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِیمُ الْکریم، لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِی الْعَظِیم، سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْع وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَینَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِین».(بحارالانوار، ج۸۲، ص۲۰۶ ـ ۲۰۸.)
■●معبودی جز خداوند نیست، که صاحب حلم و کرم است، معبودی جز خداوند نیست که بلندمرتبه و بزرگ است، منزّه است خداوند، پروردگار آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها و میان آنها است، [خدایی که] پروردگار عرش بزرگ است و ستایش خدایی را که پروردگار عالمیان است.
@mohamad_hosein_tabatabaei