●آيات 257 - 256، بقره قسمت اول
بخش سوم
● علت اينكه در دين اكراه نيست
و در اينكه فرمود: ((لا اكراه فى الدين ))، دو احتمال هست ، يكى اينكه جمله خبرى باشد و بخواهد از حال تكوين خبر دهد، و بفرمايد خداوند در دين اكراه قرار نداده و نتيجه اش حكم شرعى مى شود كه : اكراه در دين نفى شده و اكراه بر دين و اعتقاد جايز نيست و اگر جمله اى باشد انشائى و بخواهد بفرمايد كه نبايد مردم را بر اعتقاد و ايمان مجبور كنيد، در اين صورت نيز نهى مذكور متكى بر يك حقيقت تكوينى است ، و آن حقيقت همان بود كه قبلا بيان كرديم ، و گفتيم اكراه تنها در مرحله افعال بدنى اثر دارد، نه اعتقادات قلبى .
خداى تعالى دنبال جمله ((لا اكراه فى الدين ))، جمله ((قد تبين الرشد من الغى ))، را آورده ، تا جمله اول را تعليل كند، و بفرمايد كه چرا در دين اكراه نيست ، و حاصل تعليل اين است كه اكراه و اجبار - كه معمولا از قوى نسبت به ضعيف سر مى زند - وقتی مورد حاجت قرار مى گيرد كه قوى و ما فوق (البته به شرط اينكه حكيم و عاقل باشد، و بخواهد ضعيف را تربيت كند) مقصد مهمى در نظر داشته باشد، كه نتواند فلسفه آن را به زير دست خود بفهماند، (حال يا فهم زير دست قاصر از درك آن است و يا اينكه علت ديگرى در كار است ) ناگزير متوسل به اكراه مى شود، و يا به زيردست دستور مى دهد كه كوركورانه از او تقليد كند و...
و اما امور مهمى كه خوبى و بدى و خير و شر آنها واضح است ، و حتى آثار سوء و آثار خيرى هم كه به دنبال دارند، معلوم است ، در چنين جائى نيازى به اكراه نخواهد بود، بلكه خود انسان يكى از دو طرف خير و شر را انتخاب كرده و عاقبت آن را هم (چه خوب و چه بد) مى پذيرد و دين از اين امور است ، چون حقايق آن روشن ، و راه آن با بيانات الهيه واضح است ، و سنت نبويه هم آن بيانات را روشن تر كرده پس معنى ((رشد)) و ((غى )) روشن شده ، و معلوم مى گردد كه رشد در پيروى دين و غى در ترك دين و روگردانى از آن است ، بنابراين ديگر علت ندارد كه كسى را بر دين اكراه كنند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●ظاهر و باطن قرآن و عترت●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●ظاهر قرآن و عترت مثل بقیه ظواهر اعتبار دارد و حجت است؛ ظاهر قرآن مثل کتابها، و ظاهر عترت مثل سایر انسانها؛ ولی در باطن با چیزهای دیگر بسیار تفاوت دارند. قرآن میفرماید: «قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمْ یُوحَی إِلَیّ؛ بگو: همانا من بشری مثل شما هستم، با این تفاوت که به من وحی میشود».( کهف: ۱۱۰) و نیز میفرماید: «وَ إِنَّهُ في أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيمٌ؛ قطعاً قرآن نزد ما در امالکتاب (لوح محفوظ) دارای علوّ مرتبه و استوار است».( زخرف: ۴) و پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم به انگشت، کره ماه را دو نیم کرد.
■●در محضر آقای ملا خلیل قزوینی رحمهاللّه عدهای از متمدنین سطحینگر و ظاهرگرا راجع به قضیه حضرت داوود علیهالسلام که خداوند در قرآن میفرماید: «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ؛ آهن را برای او نرم نمودیم»( سبأ: ۱۰) گفتند: منظور از این آیه که میفرماید آهن در دست حضرت داوود علیهالسلام نرم بود، آن است که به حضرت داوود علیهالسلام نحوه ساختن کوره آهنگری را یاد دادیم تا آهن را در کوره آتش بگذارد تا ملایم و انعطافپذیر باشد، و از زمان او کوره آتش اختراع شد.
■●مرحوم قزوینی فرمود: او که پیغمبر خدا بود؛ و شما بعید میدانید که آهن در دست او نرم و به اختیار او باشد. اینکه چیزی نیست؛ از بنده هم که پیغمبر نیستم این کار ساخته است!
■●سپس یک مجمعه یا سینی از مس را که در برابرش بود، با دو انگشت مثل قیچی از وسط دو نیم کرد و فرمود: اینگونه خداوند متعال آهن را در دست حضرت داوود علیهالسلام نرم و ملایم نموده بود!
■●در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۷۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مغالطه تعریف #دوری
انواع مغالطه●■
■●وقتی در صدد تعریف چیزی هستیم، هدف ما این است که با بیان واژه هایی آنچه مورد تعریف ما واقع می شود را واضح کنیم. تعریف دوری در جایی است که برای معنا کردن یک واژه از واژه دیگری استفاده شود، در حالی که در معنای واژه دوم نیازمند دانستن معنا و مفهوم واژه اول هستیم؛ در این صورت لازم می آید که شیء قبل از آنکه شناخته شود، شناخته شده باشد که به این تعریف، تعریف دوری می گویند و باطل است.
#انواع_تعریف_دوری
■● #دور_مصرّح: تعریف دوری ممکن است با یک واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با یک واسطه بر خودش متوقف می شود) برای مثال اگر کسی در تعریف خورشید بگوید: «خورشید ستاره ای است که در روز طلوع می کند، اگر بپرسیم «روز» یعنی چه؟ او بگوید: روز، یعنی مدت زمان میان طلوع و غروب خورشید» چنین تعریفی دوری خواهد بود زیرا شناسایی خورشید متوقف بر شناسایی روز است و شناسایی روز (در این جمله) متوقف بر شناسایی خورشید است؛ نهایتا معلوم شدن معنی خورشید در گرو معلوم شدن معنی خورشید است! که محال است.
■● #دور_مضمر (پنهان): تعریف دوری ممکن است با چند واسطه محقق شود (یعنی آنچه قرار است تعریف شود، تعریف اش با چند واسطه بر خودش متوقف می شود) مانند: تعریف چریدن در این فرض؛ «چریدن» یعنی غذا خوردن حیوان از مرتع، «مرتع»، بخشی از دشت و صحراست که در آن علف فراوانی می روید «علف»، یعنی گیاه در حال رشد که حیوان از آن می چرد. در این مثال، تعریف چریدن با دو واسطه متوقف بر شناسایی معنای چریدن شد.(۱)
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #زيارت_اربعين
"زائر زيارت اربعين عاقبت بخير ميشود"●■
#استاد_فاطمی_نيا:
■استادی داشتم كه از كبار اوليای خدا بود ، ميفرمود برای زيارت اربعين پاداشی است كه برای عمل ديگر نيست.
■"زائر اربعين امام حسين (علیه السلام) عاقبت بخير ميشود"
اين شامل كسانی هم كه از راه دور زيارت ميكنند، ميشود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●یک « #لا_إله_إلّا_الله» بیشتر
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه●■
■●برادر متوفّاى ما، مرحوم حاج هادى ابهرى مريض بود، و ما براى معالجه و درمانش خيلى میكوشيديم؛
■●به يكى از رفقاى ما گفته بود كه: من میميرم، و اين سيّد محمّد حسين هم ميداند كه من میميرم، امّا اين فعّاليّتها را ميكند كه من يك كلمه لا إلهَ إلّا الله بيشتر بگويم.
■●بسيار كلام صحيحى است. يك لا إلهَ إلّا الله بيشتر آنهم بدست خداست، و پس از گفتن معلوم میشود كه اجل قبل از آن نرسيده بود و اراده ازلى حضرت ربوبى به مردن تعلّق نگرفته بود؛
■●ولى اين سلب اختيار نمی كند و انسان تا مختار است بايد براى گفتن لا إلهَ إلّا الله بكوشد؛ الْعَبْدُ يُدَبِّرُ وَ اللهُ يُقَدِّر
■●«معادشناسی» ج ۱ ص ۱۳۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #تقویت_قابلیت●■
■امتحان، قابلیت ها را قوی می کند.
اساس نظام هستی بر این است که تمام موجودات باید امتحان شوند تا قابلیت شان بیشتر شود.
■هرچه #قابلیت شما بیشتر شود و هر قدر که ظرف خود را وسیع تر بفرمایید به همان اندازه به شما غذا می دهند...
#یاعلی
■●استاد صمدی آملی
#شرح_معرفت_نفس●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei