□●استاد علی صفایی حائری:
#وظایف_همسران●□
□●در روايت هست: لو عَلِم الخلق كيف خلق اللّه الخلق لم يَلُم أحدٌ أحداً .
اگر مخلوقات خدا مىدانستند كه خدا چگونه آنها را آفريده، ملامتها كم مىشد.
□●اگر اندازه و توانايى در نظر بيايد، تحميلها و پرخواهىها كمتر خواهد شد.
-براى حرث و بهره بردارى، كاشتن و پيراستن و برداشتن لازم است.
حوصله داشتن ، انتظار كشيدن ، ايجاد فرصت كردن و از فرصتهاى موجود بهره گرفتن ، لازم است.
□●اينها وظيفههايى است كه از هدفها و از خواستههاى تو منشأ مىگيرد.
هر چه بيشتر بخواهى بايد بيشتر اقدام نمايى. كسى كه در سطح غريزه است، غريزه كارگزار اوست و او وظيفهاى ندارد. ولى آدمى كه از اين سطح بالاتر آمده، بايد با مروّت و محبّت، به عمل روى بياورد و با معرفت و محبّت از طرف خود توقع داشته باشد.
□●و با توسل و توجه به حق، بخواهد كه نهال وصلت آنها زير پاى شياطين خرد نشود و در محدودهى دنيا نپوسد و براى همين چند روزه نباشد، كه مىتوان با همسر مهربان به آرامش و پوشش و بهرههاى بسيار رسيد. و مىتوان تمامى دين و يا دو سوم دين و يا نصف دين و يا ثلث دين را حفظ كرد.
□●روابط متکامل زن و مرد ص۲۰●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■●یکی از اهالی لرستان تعریف میکرد یکی از همولایتیهای ما را که هیکل درشتی داشت سابق زندانی کرده بودند و روزی ده شاهی به عنوان خرج خوراکش به او میدادند. او که میدید با این پول نمیتواند آنقدر غذا بخرد که شکمش را پر کند، ده شاهی را ذرّت بو داده میگرفت که هم حجیم بود و هم چون شور بود، آب میطلبید و در نتیجه شکم او را پر میکرد. او که فرد صاف و سادهای بود، روزی رو به آسمان کرد و گفت: خدایا من را که میشناسی، من فلانی پسر فلانیام. خدایا مرا زندانی کردهای و رزقم را هم کردهای روزی ده شاهی چُس فیل؟ آنوقت لاف بندهداری هم میزنی؟ اگر رزّاق بودن اینه، خوبه همه بکنند.
■●خدا صدق را دوست دارد. با خدا صادقانه حرف بزن، هر چه میخواهی بگو. دیدی وقتی در بنی اسرائیل خشکسالی شد و هر چه موسی علیه السّلام و قومش دعا کردند و باران طلبیدند، باران نیامد. بالأخره به حضرت موسی علیه السّلام وحی شد که اگر بَرخ دعا کند، باران نازل میکنیم. حضرت موسی علیه السّلام مترصّد شد و رفت بَرخ را پیدا کند و از او بخواهد دعا کند. بالأخره به بَرخ که یک مرد سیاه بیابانی بود برخورد و از او خواست از خدا باران بطلبد. بَرخ هم سرش را به سوی آسمان کرد و گفت: خدایا چرا باران نمیفرستی؟ نکند ابرهایت خشک شدهاند، یا ابرها دیگر فرمان تو را نمیبرند. اگر هم میخواهی این قوم را عذاب کنی، عمر شما که زیاد و وقت بسیار است؛ دیر نمیشود. چند جمله از این قبیل که بَرخ به زبان آورد، ابرها ظاهر شدند و باران شدیدی آغاز شد.
■●حضرت موسی علیه السّلام با اینکه خودش هم گاهی اوقات با خدا تند صحبت میکرد، کما اینکه در داستان گوساله پرست شدن قومش به خدا عرض کرد: إن هِیَ اِلاّ فِتنَتُکَ: خدایا همهی این کارها زیر سر خودت است، و در مورد فرعون به خدا عرض کرد: رَبَّنا اِنَّک اتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلأهُ زینَةً وَ اَموالاً فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَن سَبیلِکَ: خدایا تو خودت به فرعون و بزرگان قومش در این دنیا زینت و داراییهایی دادی تا دیگران را از راه تو گمراه کنند؛ با وجود این، جملات بَرخ بر موسی سنگین آمد و خواست او را به خاطر جسارتی که نسبت به خدا روا داشته بود، توبیخ کند که به او وحی شد بَرخ را به حال خود رها کن، او روزی چند بار ما را میخنداند.
#یاعلی
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
#صدق
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شخصیت #حضرت_سکینه سلام الله علیها●■
■روز پنجم ربيع الاوّل سال صد و هفده هجرى، روز رحلت حضرت سكينه علیها السّلام دختر بزرگوار حضرت اباعبدالله الحسين علیه السّلام است. نام حضرت سكينه علیها السّلام آنگونه كه در تواريخ ثبت كردهاند، آمنه يا امينه بوده است و سكينه لقب ايشان است.
■مادر ايشان رباب، دختر امرؤ القيس و مادر حضرت علی اصغر علیه السّلام است...
■در ماجرای عاشورا حضرت سكينه دختر جوانی است. شايد سنّ ايشان حدود سيزده يا چهارده ساله باشد...
■كتابهايی كه در شأن حضرت سكينه علیها السّلام نوشته شده و يا در رابطه با ايشان مطلبی دارند، همه به جلالت قدر، نقل كردهاند و تعبير كردهاند كه سيرهای بسيار نيكو داشتند، شخصيّت بسيار بزرگوار و كريمهای بودند و عقل بسيار كاملی داشتند. تعبير "عقيلة القريش" راجع به سكينه بنت الحسين علیهما السّلام هست. حضرت سكينه در سخن گفتن هم بسيار فصيح و اديب بودند.
□●حاج محمد اسماعیل دولابی●□
□●خلیفه ی دوم در دوران حکومتش همراه با تعدادی از لشگریانش از سرزمین یمن عبور میکرد، به فکر افتاد #اویس_قرنی را که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تا آن حد از وی تعریف میکردند، ببیند.
□●در مسیر، کنار نهر آبی چوپان پیری را دید که چهره اش در اثر آفتاب شدید سیاهرنگ شده بود. از وی سراغ اویس را گرفت. پیرمرد که همان اویس بود، پرسید با اویس چه کار دارید؟ گفتند پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم در زمان حیاتش بسیار از او سخن میگفت و ما که از صحابه ی اوییم، میخواهیم ببینیم #اویس کیست.
□●اویس گفت: اگر شما از صحابه ی نزدیک پیامبرید و سالها در کنار او بوده اید، به من بگویید کدام دندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ احد شکست؟ عمر و همراهانش هر چه فکر کردند، به یادشان نیامد. آنگاه #اویس دهانش را گشود و دندان شکسته ای را در دهان خود نشان داد و گفت: همین دندان بود و همان ساعت که دندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در منطقه ی احد شکست، همان دندان من هم در یمن شکست و افتاد.
#محبّت_و_یگانگی_حقیقی_یعنی_این.
□●مصباح الهدی ص۱۱۲●□
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●تبرّى در قرآن و احاديث●■ ■●تبرّى در لغت به معناى كناره گرفتن از چيزى است كه مجاورت آن ناپسند است.
■●لعن در قرآن و احاديث●■
■●كتابهاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن توسّط خدا را به معناى عذاب كردن، و لعن كردن توسّط مخلوق را به معناى دعا براى دور كردن شخص از رحمت الهى دانستهاند.
■●لعن نيز همچون صلوات از اعمالى است كه خداوند، خود آن را انجام داده و مؤمنان و صالحان را نيز به آن دعوت نموده است. در آيات بسيارى از قرآن كريم، خداوند گروهها و اشخاص فراوانى را لعن نموده است.
■●به مصداق تَخَلَّقوا بِاَخلاقِ اللهِ: به اخلاق الهى متخلّق شويد، میتوان نتيجه گرفت كه مؤمنان راستين از هر جنس و در هر سطح، كسانى را كه خداوند لعن نموده است، لعن میكنند.
■●به اين حقيقت نيز در آيات متعدّد قرآن كريم تصريح شده و طىّ آن پيامبران، فرشتگان و مؤمنان راستين، از لعن كنندگان دانسته شدهاند.
■●همچنين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هفت گروه را لعن كردهاند. در حديث ديگرى آن حضرت به اميرالمؤمنين علیه السّلام فرمودند: هر كس كارى كند كه مورد عاقّ والدينش واقع شود لعنت خدا بر او باد، هر كس از مولايش بگريزد لعنت خدا بر او باد، هر كس به شخصى كه او را براى انجام كارى در قبال اجرتى استخدام كرده ظلم كند لعنت خدا بر او باد. آن گاه فرمودند: اى على، من و تو دو پدر اين امّتيم، هركس كارى كند كه مورد عاقّ ما قرار گيرد، لعنت خدا بر او باد. من و تو دو مولاى اين امّتيم، هركس از ما بگريزد لعنت خدا بر او باد. من و تو دو اجير اين امّتيم، هر كس در دادن اجرت ما بر ما ستم كند لعنت خدا بر او باد.
■●در حديث ديگرى نيز فرمودند: برترين شخص در اين امّت پس از من على بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسين (علیهم السّلام) میباشند. هر كس جز اين بگويد لعنت خدا بر او باد.
■●و نيز فرمودند: هركس كينه و دشمنى على را در دل داشته باشد لعنت خدا بر او باد.
■●و نيز در حالى كه گيسوان خويش را در دست داشتند، فرمودند:
هركس به تار مويى از من (كه مقصود بستگان آن حضرت است) آزار برساند، هر آينه مرا آزار نموده است و هر كس مرا بيازارد، هر آينه خداوند را آزار رسانده است و هر كس خداوند را بيازارد، همه موجوداتى كه آسمانها و زمين را پر كردهاند او را لعنت میكنند.
همچنين فرمودند: هر كس تن به ولايت كسى جز مولاى حقيقى خود بدهد، لعنت خداوند و ملائكه و انسانها، همگى بر او باد.
■●به موجب احاديث فراوانى، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اباسفيان، عمرو بن العاص، يزيد بن معاويه و خاندان ابیسفيان را به اسم، و دشمنان و غاصبان حقّ اميرالمؤمنين علیه السّلام و دارندگان برخى صفات و عملكردهاى ناستوده را به طور كلّى، لعن نمودهاند.
■●همچنین امیرالمؤمنین علیه السّلام معاویه، عمر و بن العاص، ابا موسی اشعری، ابا الاعور، حبیب بن مسلمه، عبدالرّحمن بن خالد، ضحاک بن قیس و ولید بن عقبه را به اسم، لعن میفرمودند.
■●کتاب ره توشه دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#لعن_و_تبری - ۳
#ره_توشه_دیدار
● آيات 260 -258 ، بقره قسمت اول
بخش دوم1⃣
● منشأ اعتقاد به رب النوع ها و پرستش بتها
توضيح اينكه : انسان همواره و بر حسب فطرت در برابر كسى كه بر او بزرگى مى كند و در او اثر مى گذارد خاضع و تسليم است ، و اين چيزى نيست كه دانشمندى جامعه شناس كه در اطوار و احوال امت هاى گذشته و طوائف مختلف بشر امروز بحث مى كند، در آن ترديد كند، ما اين معنا را در مباحث گذشته كاملا روشن كرديم .
از سوى ديگر همین انسان به فطرت خود براى عالم صانعى اثبات مى كند، صانعى كه بر حسب تكوين و تدبير در عالم اثر مى گذارد، و دخل و تصرف مى كند، اين نيز بيانش گذشت ، و اين امرى است كه حالات مختلف بشر در حكم كردن در آن اختلاف پيدا نمى كند، انسان چه متدين به دين توحيد (كه انبيا به آن دعوت مى كردند) باشد و چه نباشد، و يا معتقد به تعدد خدايان باشد همچنان كه وثنى ها معتقدند و يا اصلا و بكلى منكر صانع باشد (همچنان كه دهرى ها و ماديين معتقدند)، بالاخره فطرت خودش را نمى تواند منكر شود، مگر اينكه به فرض محال روزى فرا رسد كه انسان انسان نباشد، بله اين معنا امكان دارد كه فطرت بشر مورد غفلت قرار گيرد، يعنى بشر در اثر عوارضى از فطريات خود غافل بماند.
ليكن انسانهاى ساده اوليه از آنجا كه هر چيزى را با وضع خود مقايسه مى كردند، و از سوى ديگر افعال مختلف خود را مى ديدند كه مستند به قوا و اعضاى مختلفشان است ، و نيز مى ديدند كه افعال مختلف اجتماعى هم مستند به اشخاص مختلف در اجتماع است ، و همچنين حوادث مختلف ، مستند به علتهاى مختلف نزديك به هر حادثه است ، هر چند كه علت العلل و سرنخ همه آن حوادث نزد صانعى است كه مجموع عالم وجود، مستند به او است ، ناگزير براى انواع مختلف حوادث ، اربابى مختلف قائل شدند كه همانند خداوند، خدائى مى كنند.
و در معرفى اين خدايان يك وقت آنها را به نام ارباب انواع ، اثبات و معرفی می کنند،
ترجمه تفسیر المیزان جلد2 صفحه534
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei