eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○ما منتظر بقیه الله هستیم نه منتظر بقیه الله○□ □○حضرت در مرتبه نشئه طبیعت تشریف دارند با بدن عنصری هستند با همین بدنی که من و شما شبانه روز زندگی می کنیم با همین بدن اینجاست. □○حضرت تنزل ندارد ما منتظر تنزل حضرت نیستیم بلکه منتظر ظهور حضرت هستیم. □○خوب ظهور به کجا برمی گردد معلوم است به ما برمی گردد ارتقاء پیدا کنیم بالا برویم به حقیقت وجودی حضرت بقیه الله پیدا کنیم در حقیقت ما می خواهیم در انتظار حضرت بقیه الله معرفت پیدا کنیم که ( ) و این جمله چقدر سنگین است سخن جناب صدارالمتألهین است. □○فرمایشات استاد صمدی آملی حفظه الله در بحث انسان و قرآن○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □●کسی که غیبت و ظهور حضرت حجّت علیه السّلام برایش یکسان باشد، به حضرت راه پیدا میکند. تا وقتی شخص میخواهد حضرت بیایند و پدر آدمهای بد را در بیاورند و انتقام از ظالمین بکشند، از دیدن حضرت خبری نیست. □●هر وقت عبد و تسلیم شدی و فاعلیت خدا را در همهی حوادث دیدی و به آن تن دادی، آنوقت برای ملاقات با حجّت خدا آماده شدهای. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●کسی که دلش از افکار پریشان مادی مالامال است و ظرف روحش از غم ها و غصه های جانکاه مملو است ، امکان ندارد که با خدا ارتباط حقیقی برقرار کند . ■●بخشی از ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■فرزندم! اگر هم دنیا و هم آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان ...■ ■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■در مجلس اول ملاقات مرحوم علامه طباطبایی با استاد اخلاقی خود مرحوم آقا سید علی قاضی، مرحوم قاضی به ایشان فرمود: فرزندم! اگر دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت هم می‌خواهی نماز شب بخوان. در روایت هم آمده است: «هر کس نماز شب بخواند و در روز بگوید که گرسنه هستم یا غذا و روزی ندارم او را تکذیب کنید». ■●در محضر بهجت، ج۲، ص۳۵۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●لعن در قرآن و احاديث●■ ■●كتاب‌هاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن
■●لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش اوّل●■ به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهل‌بيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره می‌كنيم. ۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷) هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را می‌آزارند، در دنيا و آخرت لعنت می‌كند و عذاب خواركننده‌اى براى آنان آماده نموده است. با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كرده‌اند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است. ■●و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد می‌گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت می‌كنم، ذكر نموده و تصريح كرده‌اند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو می‌كرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها‌ السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود، ■●و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نموده‌اند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد. ■●مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد. ■●لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدك) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ... .... ■●کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب●■ - ۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت اول بخش چهارم ● محاجه و مشاجره ابراهيم (علیه السلام ) با نمرود، پادشاه زمان كه مدعی الوهیت بوده و همچنين اين ادعا از نمرود حكايت شده ، آنجا كه به حكايت قرآن گفته است : ((انا احيى و اميت )) زيرا از اين سخن به خوبى استفاده چنين ادعائى مى شود و به زودى بيان آن خواهد آمد. با اين بيان معناى محاجه و مشاجره اى كه بين ابراهيم (عليه السلام ) و نمرود واقع شده ، كاملا روشن مى شود چون نمرود براى خداى سبحان قائل به الوهيت بوده ، و گر نه وقتى ابراهيم (عليه السلام ) به او گفت : خدا آفتاب را از مشرق مى آورد تو آن را از مغرب بياور نمرود مى توانست (مبهوت نشده و) حرف ابراهيم را قبول نكند و بگويد آفتاب را من از مشرق مى آورم ، نه آن خدائى كه تو به آن معتقدى و يا بگويد اصلا اين كار كار خداى تو نيست بلكه كار خدايانى ديگر است ، چون نمرود قائل به خدايانى ديگر غير خداى سبحان نيز بود. و همچنين قوم نمرود همين اعتقاد را داشتند، همچنان كه همه داستان هاى ابراهيم (عليه السلام ) كه در قرآن آمده بر اين معنا دلالت دارد، مانند داستان كوكب و ماده و خورشيد، و گفتگوئى كه آن جناب با پدرش درباره بت ها داشت ، و خطابى كه به قوم خود كرد، و داستان شكستن بت ها، و سالم گذاشتن بت بزرگ و ساير داستان ها. پس معلوم مى شود نمرود هم مانند قومش براى خدا الوهيت قائل بود، چيزى كه هست قائل به خدايانى ديگر نيز بود، ليكن با اين حال خود را هم ((اله )) مى دانست ، و بلكه خود را از بالاترين ((خدايان )) مى پنداشت ، و به هم ين جهت بود كه در پاسخ ابراهيم (عليه السلام ) و احتجاجش ، بر ربوبيت خود احتجاج كرد، و درباره ساير خدايان چيزى نگفت .پس معلوم مى شود خود را بالاتر از همه آنها مى دانست . از اينجا اين نتيجه به دست مى آيد كه محاجه و بگومگوئى كه بين نمرود و ابراهيم (عليه السلام ) واقع شده اين بوده كه ابراهيم (عليه السلام ) فرموده بوده : كه رب من تنها الله است و لا غير. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 536 و نمرود در پاسخ گفته بود كه : خير، من نيز معبود تو هستم ، معبود تو و همه مردم ، و به همين جهت موقعى كه ابراهيم (عليه السلام ) عليه ادعاى او چنين استدلال كرد كه :((ربى الذى يحيى و يميت ))، ((پروردگار من كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند))، او در جواب ابراهيم (عليه السلام ) گفت : ((من زنده مى كنم و مى ميرانم ))، و خلاصه براى خود همان وصفى را ادعا كرده و قائل شده كه ابراهيم (عليه السلام ) آن را وصف پروردگار خود مى دانست ، تا آن جناب را مجبور كند به اينكه بايد در برابرش خاضع شود و به عبادتش بپردازد. آرى بايد تنها او را بپرستند نه خدا را و نه هيچ آلهه اى ديگر را، و به همين جهت مى بينيم در پاسخ آن جناب نگفت : ((وانا احيى و اميت )) (من نيز زنده مى كنم و مى ميرانم )، و با نياوردن واو عطف فهماند كه اصلا زنده كننده و ميراننده منم ، نه اينكه خدا هم با من شركت داشته باشد و نيز نگفت : آلهه نيز زنده مى كنند و مى ميرانند، چون خود را بزرگترين آلهه مى دانست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei