eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □●پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی هر که تو را دوست بدارد، دچار دشمن میشود. هر که مرا دوست بدارد، دچار فقر می‌شود و هر که خدا را دوست بدارد، دچار بلا میشود. (بلا یعنی بدون اینکه عبد نقشی و تقصیری داشته باشد، او را زیر و رو میکند. همانطور که در حدیث داریم که دل مؤمن بین دو انگشت (جلال و جمال) خداست و هر طور که بخواهد آن را زیر و رو میکند. یا داریم که عبد در دست خدا مثل جنازهی مرده است بین دو دست مردهشوی که به هر طرف بخواهد، آن را میچرخاند.) □●از حضرت امیر و حضرت زهرا علیهما السّلام است که: فِعلُهُ قَولٌ: خداوند با کارهایش با ما حرف میزند. هر وقت غصّه دارمان کرد، یعنی با ما کاری دارد. غم پیغام دوست است. غم پیغام اوست. وقتی غم آمد، با او خلوت کن ببین با تو چه کار دارد. ●هر در که به هر کجاست شب بر بندند ●الاّ در دوست را که شب باز کنند . □●مقصود از شب، اوقات گرفتاری است. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○امام خمینی (ره): اگر خمینی تنها هم بماند به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگان را سلب خواهد کرد. □○صحیفه نور؛ج۲۰؛ص۱۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●دعاهای دوران غیبت●■ ■دو دعایی که خواندن آنها در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است‌: ■ائمه علیهم السّلام به شیعیان تأکید فرموده‌اند در دوران غیبت این دعا را بعد از نمازهای واجب خود ترک نکنید: ■يٰا اللّٰهُ يٰا رَحْمنُ يٰا رَحِيمُ يٰا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلىٰ دِينِكَ ■ای خدا‌وند، ای بخشنده‌، ای مهربان‌ و ای گرداننده‌ی قلب‌ها‌‌! قلب مرا بر دين خود ثابت گردان. ■مداومت بر خواندن این دعا در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است: ■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيّكَ، ■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَك فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، ■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی ■بار‌الها! خود را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى‌، پیامبرت را نخواهم شناخت. ■بار‌الها! رسولت را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر رسولت را به من نشناسانى‌، حجّت تو را نخواهم شناخت. ■بار‌خدايا! حجّت خود را به من بشناسان‌؛ زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى‌، از دين خود گمراه می‌شوم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" حقیقت ذات آدمی "●■ ●حجاب چهرۀ جان می شود غبار تنم ●خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم ■●در فلسفه های روحانی و قدسی جهان، هیچ دانشی برتر از این نیست که آدمی دریابد هستی او این بدن نیست، و حقیقت ذات او یک روح الهی است، که غبار تن بر دامنش نشسته است. همۀ قراین نشان می دهد که این مرغ خوش الحان روح از گلشن بهشت بدین وادی آمده است و این ترانه ها که می خواند هیچ گاه از دل این غبار تیره بر نمی خیزد. هرچند بر کس عیان نیست که ارواح از کجا می آیند و به کجا می روند، اما معلوم است که شوق پرواز به عالم معانی، یعنی عالم خوبی و زیبایی و عشق به مهربانی و جوانمردی و عدل و احسان در همۀ انسانها هست و این شوق ها که در انسانهای فرهیخته به کمال ظاهر می شود، هرگز محصول ترکیبات ذرات بی هویت عالم خاک نیست. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●فدک سند فساد کودتاچیان سقیفه●■ ■●فدک ماجراهای بسیار عجیبی دارد؛ بعد از آنکه کودتای سقیفه شکل گرفت، با دستور ابوبکر، فدک مصادره شد. کارگزاران و کارمندانِ فاطمه سلام الله علیها را از فدک بیرون انداختند و فدک را مصادره کردند. ■●حضرت زهرا علیها السّلام با همان حال رنجور که در اثر صدماتی که در هجوم به منزلشان وارد شده بود، آمدند و اعتراض کردند و فرمودند: فدک ملک شخصی من است. شما به چه مجوّزی این ملک را مصادره کردید؟ ■●ابوبکر و عمر گفتند: چه کسی گفته است که ملک شخصی تو است؟ این فیء و متعلّق به شخص پیغمبر بوده است و متعلّق به تو نیست. ■●حضرت فرمودند پیغمبر به امر خدا فدک را به من بخشید. مدّت‌ها در زمان حیات آن حضرت، فدک و درآمد آن در اختیار من بود و من در مصارفی که مدّنظرم بود، هزینه می‌کردم. ■●گفتند نخیر ما این حرف را قبول نداریم؛ برو شاهد بیاور..... ■●قاعده‌ی ید یا قاعده‌ی تسلیط که در تمام قوانین حقوقی دنیا پذیرفته شده، در فقه اسلامی هم هست، شیعه و سنّی هم آن را قبول دارند، حکم می‌کند که وقتی چیزی در تصرّف شخصی بود، فرد متصرّف برای اثبات مالکیت آن چیز نیازی به دلیل ندارد.... ■●استاد مهدی طیب۸۸/۰۴/۲۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
#پنجشـــنبه‌اســـت ■ثانـــیه‌هایــمان بوی دلگرفتگی میـدهد چه مهـــــمانان ساکتی هستند رفـــتگان!! ■نہ بدستی ظرفی آلودہ میڪنند نه به حـــــرفی دلی را تــــنها به #فاتــــحه‌ای قانعـــند. #شادی‌روح‌اموات‌فاتحه‌وصلوات @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش اول ● توضيح احتجاجات ابراهيم (علیه السلام ) و تناسب آنها با عوام فريبى هاى نمرود و انحطاط فكرى مردم آن زمان و اگر ابراهيم (عليه السلام ) مساله احيا و ميراندن را در استدلال خود مورد استفاده قرار داد، براى اين بود كه اين دو چيز از طبيعت بى جان بر نمى آيد، مخصوصا احيا و زنده كردن موجود جان دار كه حياتش مستلزم شعور و اراده است ، چون شعور و اراده بطور قطع مادى نيستند، و همچنين مرگى كه در مقابل چنين حياتى است . وليكن اين حجت با همه روشنى و قاطعيتى كه داشت ، در حق آن مردم هيچ فائده اى نكرد، چون انحطاط فكرى و خبط در تفكر و تعقلشان بيش از آن بوده كه ابراهيم (عليه السلام ) مى پنداشت ، بهمين جهت معناى حقيقى ميراندن ((اماتة )) و احياء را از معناى مجازى اينها تميز ندادند، و كشتن و رها كردن دو زندانى را ميراندن و احياى حقيقى پنداشتند، و ادعاى نمرود را (كه من نيز احياء و اماته دارم ) پذيرفتند. با كمى دقت در سياق اين احتجاج ، ممكن است حدس زد كه انحطاط فكرى مردم آن روز درباره معارف دينى و معنويات چقدر بوده ، و اين انحطاط در معنويات منافاتى با پيشرفت در تمدن ندارد. پس اگر آثار باستانى قوم بابل و مصر قديم از تمدن آنان خبر مى دهد، نبايد پنداشت كه در معارف معنوى نيز پيشرفتى داشته اند و تقدم و ترقى متمدنين عصر حاضر در امور مادى ، و همچنين انحطاطشان در اخلاق و معارف دينى ، بهترين دليل بر سقوط اين شبهه است . از اينجا روشن مى شود كه چرا ابراهيم (عليه السلام ) در احتجاج خود و اثبات توحيد به اين مطلب (كه سراسر عالم احتياج به صانعى دارد كه آسمانها و زمين را پديد آورده باشد) استدلال نكرد، با اينكه در آنجا كه براى بصيرت و روشن كردن خودش در كودكى استدلال مى كرد، چنين كرد، و بنا به حكايت قرآن با خود گفت : ((انى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين )) ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 542 علتش اين بود كه نمروديان هر چند به سبب فطرت خود بطور اجمال اعتراف به اين معنا داشتند، و ليكن به خاطر كوتاه فكرى و ضعف بيش از حد، در تعقل ، نمى توانستند آن را بطور تفصيل درك كنند، تا احتجاج آن جناب سودى به حالشان داشته باشد، و مقصدش را بفهمند، همچنان كه ديديم از كلام ابراهيم (عليه السلام ) كه گفت : ((ربى الذى يحيى و يميت )) چيزى نفهميدند. قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِيت يعنى نمرود گفت من هم چنين مى كنم ، و اگر ملاك ربوبيت اين است پس من پروردگار تو هستم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت و مشابهت ما با علمای گذشته «به‌مناسبت روز بزرگداشت شیخ مفید رحمه‌الله‌»○□ : □○به معلومات و واضحات خود، عمل نمی‌کنیم، مع‌ذلک مقامات و علمیات و معارف بالاتر را طالبیم. □○به یاد دارم در کربلا آقا شیخِ نابینایی در بالاسر سیدالشهدا علیه‌السلام و درحالی‌که مرا نمی‌دید، به پسرش که کوچک بود و هنوز بالغ نشده بود، می‌گفت: پسرم! نماز بخوان. وقتی پسر به نماز ایستاد، در وقت نیت، وقتی که می‌خواست به او یاد دهد که چگونه نیت کند، می‌گفت: پسرم! در نماز دلت را به خدا ببند! یک کلمه است، گوش کردن و نکردن، گفتن و نگفتن، ولی فرقش از زمین تا آسمان است. اگر میل داری به جایی برسی که سید رضی، سید مرتضی، و رحمهم‌الله‌ رسیدند، کاری بکن که آنها می‌کردند، تا به مقامات آنها برسی. □○آری، با حرف تنها نمی‌توان به جایی که آنها رسیده‌اند، رسید. علمیات آنان شرق و غرب را فرا گرفته، و عملیات آنها هم قابل انکار نیست، و کرامات عجیب و غریب هم از آنها نقل شده که قابل انکار نیست. □○بنابراین، فرق ما و آنها این است که آنها اهل علم و عمل و صاحب مقامات و کرامات بوده‌اند و ما نیستیم. به نظر بنده تفاوت میان ما و آنها فقط در این است که آنها به آنچه می‌دانستند، عمل می‌کردند، ولی ما حتی آنچه را که می‌بینیم، عمل نمی‌کنیم! و حتی أَلأهَم فَالأهَم و أَلأوْجَب فَالأوْجَب را رعایت نمی‌کنیم! □○آنها در مقام عمل حتی در عمل به مستحبات، منتظر حالی بودند که آن را خوب انجام دهند! تنها مشابهت ما با آنها این است که آنها در ایمان و یقین قوی بودند و صلابت داشتند، و ایمان و یقین ما ضعیف است! □○در محضر بهجت، ج٣، ص ٢۴٢○□ @mohamad_hosein_tabatabaei