کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_ی_فدکیه (قسمت اول) □○الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ: حمد آن خدای واحد را، ذات مقدس احد
□○ #خطبه_ی_فدکیه (توحید: قسمت دوم)○□
□○وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ: و ثنا شايستهي خداست؛ برای خداست، به اعتبار آنچه از پيش انجام داده است.
□○گفت: ما نبوديم و تقاضامان نبود/
لطف تو ناگفتهي ما ميشنود. خدای متعال پیشاپیش کارها را انجام داد.
□○مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا؛
آن کارهایی که خدا از قبل انجام داد چه چیزهایی است؟ از عموم نعمتهايي كه خدا آفرید مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا آن نعمت هایی که خدا ابتدا كرد. يا مُبتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها: اي خدايي كه پيش از آنكه استحقاقي ايجاد شود تو ابتدای به نعمت كردي. وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا: و نعمتهاي فراواني كه خداي متعال به انسان عطا كرد، وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا: و تمام منّتها و نعمتهايي كه خدا متوالي و پي در پي عطا كرد.
□○جَمَّ عَنِ الإِحْصَاءِ عَدَدُهَا: تعداد آن نعمتها و لطفهاي الهي فراتر از حوصلهي شمارش و شمردن است.قرآن فرمود: إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: در واقع كلام اهل بيت بازگوي كلام قرآن است
□○وَ نَأَى عَنِ الْجَزَاءِ أَمَدُهَا: آنچه خدا انجام داد فراتر از آن است كه كسي بتواند پاداش کرده های خدا را بدهد؛الطاف الهی فراتر از آن است که کسی بتواند #شکر آن را بجا بیاورد؛ یا عطای متقابلی بتواند انجام دهد؛ هیچ کس از عهده ی ادای حق خدا بر نمیاد.
□○وَ تَفَاوَتَ عَنِ الإِدْرَاكِ أَبَدُهَا: و آنچه نعمت خدا عنایت كرده تا ابد در دسترس ادراككنندگان قرار نميگيرد. هيچكس تا ابد هم نميتواند پي ببرد، که همهي عطاهاي خداوند چيست؟.
□○وَ نَدَبَهُمْ ِلاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّكْرِ ِلاتِّصَالِهَا: و خدای متعال مردم را دعوت كرد تا با شكر كردن نعم الهي زمينه را براي دريافت نعمت هاي جديدتري فراهم كند.
□○وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلائِقِ بِإِجْزَالِهَا: و خداي متعال با آن نعمت های جزیل و فراواني كه به خلائق داد، راه ثناگويي را براي مردم باز كرد. يعني اين نعمتها بهانهاي شدند كه خلق به سبب و اعتبار اينها به #حمد خداي متعال بپردازند.
□○وَ ثَنَّى بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا:
خداي متعال با دعوت كردن به سوي نعمتهاي خودش، نعمت های خودش را فراوانتر كرد.
□○وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ:
و من فاطمهی زهرا شهادت ميدهم كه هيچ
خدايي جز الله نيست و او واحد است و شريكی ندارد. كه شايد اين سه، لا اله الاّ الله، وحده، لا شريك له اشاره به سه مرتبهي توحيد باشد، یکی #توحيد_ذات، یکی #توحيد_صفات و یکی هم #توحيد_افعالي.
□○كَلِمَةٌ جُعِلَ الإِخْلاصُ تَأْوِيلَهَا:
اين كلمه لا اله الاّ الله كلمهي بزرگي است كه #اخلاص را تأويل اين كلمه قرار داد؛ يعني كسي كه خالصانه براي خدا رفتار می کند و زندگي ميكند، زندگياش تبلور لا اله الاّ الله است، موحدّ حقيقي است.
□○وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا:
و دلها را هم خداي متعال متضمّن وصل، وصال به اين كلمهي توحيد قرار داد،
□○وَ أَنَارَ فِي التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا:
و خدای متعال اين حقيقت توحيد را در برابر انديشههاي انسان كاملاً روشن و شفّاف و نوراني قرار داد؛ كه انديشهها بتواند راه به اين حقيقت توحيد ببرند،
□○الْمُمْتَنِعُ مِنَ الأَبْصَارِ رُؤْيَتُهُ:
و ديدن خداي متعال با چشمهاي بدن (ظاهري) محال است،
□○وَ مِنَ الأَلْسُنِ صِفَتُهُ: و با زبان هم كسي نميتواند حقّ وصف الهي را ادا كند،
□○وَ مِنَ الأَوْهَامِ كَيْفِيَّتُهُ: و وهم و خيال هم راه به درك چگونه بودن و کیفیت خدا ندارد.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●" رایحۀ دروغ "●□
□●شکسپیر در داستان شاه لیر، آنجا که پادشاه از سه دختر خویش می پرسد مرا چه اندازه دوست دارید آن دو دختر اول سخنانشان اگر چه خوش آب و رنگ است که ما تو را به اندازه قطرات باران و ریگ های بیابان و برگ های درختان و بیش از آن دوست داریم، اما خود همین مبالغه گویی آنها را رسوا می کند و شکسپیر خوب می دانسته است که دروغگو چگونه سخن می گوید و یکی از نشانه های دروغ این است که کلمات بیش از اندازه و غیر ضروری در آن وارد می شود
□●اما آن دختر سوم که به راستی پدر را دوست می داشت در کم ترین کلام، قوی ترین رابطه را بین خود و پدر بیان کرده و گفته است من تو را به آن اندازه که پیوند پدری و فرزندی اقتضا می کند دوست می دارم نه بیشتر و نه کمتر.
□●اما برای آن پدر مغرور وغافل که نفسش منتظر شنیدن سخنان مبالغه آمیز است رایحۀ دروغ دو دختر بی وفا را به علت زکام خودبینی استشمام نمی کند و لطف سخن دختر سوم را که در کلمۀ " پیوند " خود را پارۀ جگر و دل و جان پدر دانسته در نمی یابد، ولی شکسپیر با نهایت استادی سخن هر گوینده ای را با طبع و نیّات او هماهنگ کرده است...
□●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■حتّی یک ساعت به فکر رزقت نباش، به دنبال کسب و کار هم که میروی، بدان که در رزق، فاعل تام، خدای متعال است، انَّ اللهَ هُوَ الرَّّزّاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتینُ: هرآینه خداوند همان روزیدهندهی نیرومند و محکمکار است.
■رزق دو گونه است؛ یکی آنکه تو را طلب میکند و یکی آنکه تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمیرسد، جز آنچه در طلب توست. رزق روحی هم همینطور است.
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●پیام علامه طباطبایی به مردم و مسئولان نظام●■
#آیت_الله_حسینی_طهرانی:
■●مرحوم علامه فقید استاد طباطبایی رفع الله فی الجنان مقامه در مصاحبهای که از طرف صدا و سیما پس از #شهادت #رفیق ارجمند و برادر گرامیمان شهید شیخ مرتضی #مطهری غفرالله له با او نمودند و در آن مصاحبه بر مرحوم شهید بسیار گریسته بود؛ چون در پایان مصاحبه از استاد خواستند #پیامی برای مردم بدهد فرموده بود:
■□" پیام من این است که به #اسم #اسلام در #حکومت اسلام کاری را #انجام ندهید که در برابر #خارجیان موجب #ننگ اسلام باشد "
#یاعلی
■●رساله نکاحیه ، ص۱۹۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●عارفان شیعه: حاج محمّد اسماعیل دولابی●■
●ولادت: ۱۲۸۲ هـ.ش محلّ ولادت: تهران
●وفات: ۹ بهمن ۱۳۸۱ ه.ش
●محلّ دفن: حرم حضرت معصومه علیها السّلام، صحن عتیق، مقبره ۲
●استاد عرفان: محمّدجواد انصاری همدانی
■●پدر بزرگوارش معتمد محل و منزلشان همواره میزبان علما و برجستهگان بود. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و از همان ابتدا آثار لطف و عنایت حق به ایشان نمایان بود.
■●جذبهی محبّت اهل بیت علیهم السّلام همواره دلیل و راهنمای او بود و این محبّ صادق را با مشاهد مشرّفه و مجالس خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام مأنوس ساخته بود.
■●در شرح سابقهی سلوکی ایشان در مقدمه کتاب مصباح الهدی از زبان آن بزرگوار ذکر گردیده است:
■●«اوّل، اهل عبادت، مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسّل به اهل بیت علیهم السّلام و گریه و عزاداری و اقامهی مجالس ذکر اهل بیت علیهم السّلام شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او [آیتالله شیخ محمّدجواد انصاری همدانی] دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم. خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد، ولی کاری کرد که هیچ جا متوقّف نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم. در طول این دوران همیشه یکّهشناس بودم و به هر کس که دل میدادم، خودم و زندگی و خانوادهام را قربان او میکردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل میداد و من که وی را بالاتر از قبلی میدیدم، از آن پس دور او میگشتم»
■●«به هر تقدیر، همهی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیهالسّلام بود. از راه سایر ائمّه علیهم السّلام هم میتوان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیهالسّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه میرساند. چون کشتی امام حسین علیهالسّلام در آسمانهای غیب خیلی سریع راه میرود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد میرسد»
■●عشق و ارادت خاصّی به حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام داشت. از خودشان نقل است:
«یک بار بعد از گریه کردن بسیار بر امام حسین علیه السّلام آمدم ایوان جلو اتاق دراز کشیدم؛ ناگهان دیدم ملائکه فوج فوج از آسمان میآیند و داخل سینهی من طواف میکنند و بر میگردند!»
■●سالیان متمادی مجالس او محفل انس و محبّت و مورد توجّه و اقبال عموم تشنگان معنویّت و اخلاق بود؛ او با زبانی ساده و شیوا مطالب عرفانی و اخلاقی را بیان میکرد.
■●از کلمات گهربار و دلنشین ایشان است که میفرمود: «امیدوارم نهجالبلاغه را قبل از هر کتاب دیگر بخوانید. اگر دیدی کسی عالِم و نابغه شد، علی علیه السّلام یک تلنگر به قلبش زده است؛ کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام قوّت کمر شیعیان است؛ کمر انسان را قرص و محکم میکند»
■●کسانی که در محفل این پیر فرزانه حاضر میشدند، گویی گمشدهی خود را در این جلسات هفتگی مییافتند؛ چنان محبّت اهل بیت علیهم السّلام را در دلها به جوش میآورد که به محض بردن نام حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام نالهها بلند میشد و وقتی اشارهای به وجود مقدّس حضرت حجّت اَرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه میکرد، اشکها سرازیر میشد؛ میفرمود: «غم یعنی انتظار، یعنی کیست که مرا بخنداند؟ غمی که در سرّ و نهان انسان است و آن را به مردم نشان نمیدهد؛ عبادت میکند، نماز میخواند، مثل مردم لبخند میزند تا اذیّت نشوند؛ هر جا گریه میکنند او هم گریه میکند؛ امّا آن غم علاج نمیشود. آن غم، ظهور حضرت ولیّ عصر اَرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه را میخواهد، جمال امامش و ملاقات وجه الله را میخواهد. آن وقت مثل گل باز میشود»
■●سرانجام این عارف متّقی در شب دحوالارض و در نهم بهمن ماه سال ۱۳۸۱ هجری شمسی خرقهی خاکی را رها ساخته و ا ز این عالم هجرت کرد. روحش شاد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●گوشههایی از سبک تربیتی و حال و هوای جلسات عرفانی مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی - بخش اوّل
■نهم بهمن سالروز عروج مرحوم حاج اسماعیل دولابی
■مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی به منظور تربیت و ارشاد تشنگان زلال معرفت، قریب چهل سال در تهران جلسات هفتگی متعدّد را اداره کرد که در آنها مردان و زنان از اقشار گوناگون، از نوجوانان و جوانان گرفته تا کهنسالان و سالخوردگان، از روحانیّون گرفته تا تحصیل کردههای دانشگاهی، از دانشآموزان دبیرستانی گرفته تا اساتید حوزه و دانشگاه، از افراد کاملاً غیر سیاسی گرفته تا طرفداران و فعّالان جناحهای متضادّ سیاسی، فارغ از هرگونه تفاوتهای خلقی، با یگانگی و صفا در کنار هم نشسته و از زلال معارف ولائی و توحیدی که از عالم غیب به وساطت وجود استاد و به زبان آن بزرگوار به سوی طالبان حقیقت و معنی جاری میگشت سیراب میشدند.
■از ویژگیهای مکتب تربیتی و سبک جلسات مرحوم دولابی، رضوان الله تعالی علیه، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
■الف) محور اصلی در نگرش و روش عرفانی آن بزرگوار، محبّت خدا و خوبان خدا بود و چنان اشخاص را شیفتهی جمال الهی و حسن و نیکویی پیامبر اکرم و اهل بیت کرامش علیهم السّلام میکرد که به سهولت از دام جاذبههای دنیوی و حتّی اخروی میرهیدند و تمامی آرمان و اندیشه و تلاش و همّت ایشان بر تقرّب و وصال خدا و خوبان خدا متمرکز میشد.
■ب) در مجالس آن بزرگوار چنان روح توحید در وجود حاضران دمیده میشد که جز خدا، احدی را در عالم مؤثّر نمیدیدند و با ایجاد محبّت و حسن ظن و اعتماد به خدا و خوبان خدا، تمامی مقدّرات الهی را به شیرینی و با دل شاد پذیرا گشته و رضا و شکر بر تمامی وجودشان حاکم میشد.
■ج) در پرتو محبّت و حسن ظنّ به خدا و خوبان خدا، در جلسات آن بزرگ، یأس و ناامیدی از وجود هر شکست خوردهی در عرصهی امور دنیوی و از روح و جانِ هر از پای فتادهی در مصاف با نفس و شیطان و امور معنوی، زایل و روح امید و نشاط در ادامهی راه حیات و طیّ طریق عبودیّت در کالبد حاضران دمیده میشد.
#ادامه_دارد....
■●به یاد شورآفرین بزم محبّت و ولاء
[یادمان چهلمین روز هجرت فقید سعید حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی]●■
■●استاد مهدی طیّب ۸۱/۱۲/۱۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○..انسان به فعليت رسيده قرآن ناطق است ؛ و امام صادق (عليه السلام ) فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر.
□○مبانى عقلى و نقلى داريم كه منازل سير حبى وجود، در قوس نزول ، معبر به ليل و ليالى است ؛ چنانكه در معارج ظهور صعودى ، به يوم و ايام ، بعضى از ليالى ليالى قدرند، و بعضى از ايام ايام الله .
□○از اين اشارت در " انا انزلنا فى ليلة القدر" و در حديث مذكور و نظائر آنها تدبر بفرما، اقرا وارق
□○اين فاطمه (عليها السلام ) كه ليلة القدر يازده كلام الله ناطق است ، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پيدا كند، يعنى بدرستى او را بشناسد، ليلة القدر را ادراك كرده است
□○چه مرد و چه زن بايد خودش را تزكيه نمايد و حلقه بندگى در گوش كند. فيض حق وقف خاص كسى نيست ؛ به قول شيرين حكيم ابوالقاسم فردوسى :
○فريدون فرخ فرشته نبود
○به مشك و به عنبر سرشته نبود
○به داد و دهش يافت آن نيكويى
○تو داد و دهش كن فريدون تويى
□○رساله انسان و قرآن
علامه حسن زاده ی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei