آیات 260-258 بقره قسمت چهارم
بخش هفتم
● وجه بطلان تفسير مزبور
خواننده محترم با دقت در خود آيه و در آنچه كه ما بيان كرديم به بطلان اين چنين تفسيرى از اين آيه پى مى برد، براى اينكه سؤال ابراهيم (عليه السلام ) از كيفيت زنده كردن مردگان است ، كه خدا چطور آنان را زنده مى كند؟ نه از اينكه اجزاى مرده چگونه براى بار دوم حيات مى پذيرد و زنده مى شود، چون او پرسيد: ((كيف تحيى ؟)) (بضم تاء) يعنى چطور زنده مى كنى ؟ و نپرسيد: ((كيف تحيى ؟)) (به ف تح تاء) يعنى چطور زنده مى شوند؟.
علاوه بر اينكه زنده كردن مردگان به دست خود ابراهيم (عليه السلام )، خود دليل بر گفته ما است و اگر سؤال از چگونگى زنده شدن مردگان بود، كافى بود خداوند پيش روى ابراهيم (عليه السلام ) مرده اى را زنده كند (همانطور كه در آيه قبلى در قصه ((عزيز)) كه از آن خرابه گذشت ، فرمود: اگر مى خواهى ببينى مردگان چگونه زنده مى شوند، به استخوانها نگاه كن ببين چگونه آنها را به حركت در مى آوريم ، و سپس گوشت بر آنها مى پوشانيم ) و ديگر احتياج نداشت زنده كردن مردگان را به دست خود آن جناب اجرا كند.
اين همان نكته اى است كه در چند صفحه قبل به آن اشاره كرديم و گفتيم : اين مفسرين نفوس انبيا را در اخذ معارف الهى و مصدريتشان نسبت به امور خارق العاده به نفوس عادى خود قياس كرده اند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 570
و نتيجه اش اين شده كه مثلا بگويند زنده كردن مردگان به دست خود ابراهيم و بدون دخالت آن جناب هيچ فرقى به حال آن جناب ندارد، بااينكه اين حرف به خاطر و ذهن هيچ كسى كه از حقايق بحث مى كند و آشنا با آن است خطور نمى كند، ولى اين مفسرين به آن جهت كه اعتنائى به حقايق ندارند، در چنين اشتباهى واقع شده اند، و هر چه بيشتر در بحث فرو مى روند از حق دورتر مى شوند. مثلا ((طمانينه )) را معنا كرده اند به برطرف شدن اشكالات و احتمالاتى كه ممكن است در مساله تكون در دل خطور كند با اينكه اين احتمالات بيهوده ، تردد و عدم انسجام فكرى است كه ساحت پيامبرى چون ابراهيم (عليه السلام ) منزه از آن است ، علاوه بر اينكه جوابى كه در آيه شريفه نقل شده با ((طمانينه )) به اين معنا تطبيق نمى كند، زيرا ابراهيم (عليه السلام ) پرسيده بود: چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟ و كلمه مردگان را مطلق آورد، و اين مطلق اگر نگوئيم منصرف به خصوص مردگان از انسانها است ، حداقل انسان و غير انسان را شامل مى شود، و خداى تعالى زنده كردن انسان مرده را به او نشان نداد، بلكه زنده كردن چهار مرغ مرده را نشان داد.
مفسر نامبرده آنگاه به برترى دادن ابراهيم (عليه السلام ) بر عزير (صاحب داستان در آيه قبلى ) پرداخته و مى گويد: هر دو قصه كه در اين دو آيه آمده يك نوع است ، يعنى در هر دو، سوال از كيفيت است ، به آن معنائى كه خودش براى كيفيت كرده ، و گفته است : چيزى كه هست ابراهيم (عليه السلام ) از اين نظر نزد خداى تعالى گرامى تر است كه پاسخ او فورا داده شد، ولى پاسخ عزير بعد از صد سال داده شد. و از اين حرف معلوم مى شود كه اين مفسر اصلا معناى دو آيه را نفهميده است ، با اينكه هر دو آيه ، علاوه بر معانى برجسته و دقيقى كه در بر دارند - اصلا اجنبى و بيگانه از مساله كيفيت به آن معنائى هستند كه وى ذكر كرده ، و اگر يك بار ديگر گفتار او را از نظر بگذرانيد اشتباهاتش روشن مى شود.
علاوه بر اينكه اگر سؤال آن جناب از كيفيت بود، بايد آيه شريفه با صفت قدرت ختم مى شد، نه با صفت ((عزت )) و ((حكمت )) همچنان كه آيه زير كه در مقام بيان كيفيت زنده كردن است با صفت قدرت مطلقه خداى تعالى ختم شده ((و من آياته انك ترى الارض خاشعه ، فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت ، و ربت ، ان الذى احياها لمحى الموتى ، انه على كل شى ء قدير)) و نظير آن آيه ، آيه زير است ، كه مى فرمايد : ((او لم يروا ان الله الذى خلق السموات و الارض ، و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحيى الموتى ، بلى انه على كل شى ء قدير)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 571
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●سخن #سانسورشده #علامه_طباطبایی ره توسط رژیم طاغوت●■
■●علامه طباطبایی در فرازی از کتاب "فرازهایی از اسلام" سخنی گفته است که به مذاق #ساواک خوش نیامده و آن را از کتاب #مزبور سانسور کرد!
#علامه_نوشته_بود:
■●بیش از نیم قرن است که ما حکومت و دستور #رژیم دموکراسی را پذیرفته و [به اصطلاح] در ردیف #ملل متمدن غربی ها قرار گرفته ایم [اما] عینا می بینیم #وضع ما روز به روز #وخیم تر و #فلاکت بارتر می شود و از این درخت که برای دیگران پربرکت و پربار است، جز میوه بدبختی و رسوایی نمی بینیم».
■●سانسور در آینه، ص ۶۰۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●گذری کوتاه بر رویکردهای سیاسی و اجتماعی آیتالله بهجت قدسسره●■
■●در سیاست کاملاً صاحبنظر بودند و مطالب را روشن میکردند، ولی برای اهلش؛ البته گویا فقط دید ظاهری نبود. اوایل انقلاب با مرحوم امام رحمهالله جلساتی داشتند. در ایام مبارزه، مرتباً با هم رفتوآمد میکردند. مرحوم والد پیشنهادهایی هم برای مبارزه میدادند. همچنین میگفتند: « #مرتبه_دوم، #پیروزی_با_ایشان_است؛ ولی دعا میكنیم برای بعدش مشكلی پیش نیاید.»
■●حدود سال ۴٢ _ شاید در آخرین ملاقات پیش از تبعید مرحوم امام _ به ایشان گفتند:
حداقل باید چهل نفر متخصص مهذّب بههمراه داشته باشید تا در مواقع لازم، حاضر باشند؛ شما باید اینها را تربیت کنید و داشته باشید. این هم نمیشود، مگر اینکه یک فُرجهای برای اینها باشد؛ و این فرجه هم محقق نمیشود، مگر اینکه آن کسی که الآن چکمۀ ظلم خود را به مذهب و مردم گذاشته، با چندین نحو اِفشایش کنیم و هم با چندین طریق مختلف برنامهریزی داشته باشیم که او را از میان ببریم و حتی وجوهات را برای کشتن شاه مصرف کنیم. اگر او خودش حذف شود، یکی دیگر را سر کار میآورند که در ابتدای کار ضعیف است و نمیتواند فشار بیاورد. فشار بر روحانیت کاهش مییابد و ما خواهیم توانست کار اصلی خودمان را انجام دهیم.
■●برگرفته از کتاب صحبت سالها (مجموعه خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین علی بهجت)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، تا کی نیازمند و گریزان باشی از ضدی بضدی؟ گاهی از گرما بسرما، گاهی از سرما بگرما، گاهی از گرسنگی بسیری، گاهی از سیری بگرسنگی؛ همچنین در طعامها و بویها، چون از شیرینی بسیار شودت محتاج شور گردی، و گر شوریت بسیار گردد نیازمند ترش شوی،
□○و همچنین در بویهای مختلف، و هر آنچه حاضر آنی در جهان حس؛ و پیوست نیازمندی باندوختن، و چون بدان پیوستی ترس بر فوات آن اندوختی مادام تا با تو بود، و چون از تو رفت خوف شد و اندوه و غم آمد.
□○پس برکش از خود این چیز را که بدان مشاهدهٔ این چیزها همی کنی، و بدان این بیماریها همی یابی، و اندوه مبر بر مفارقت غمها و اندوه ها و بیم ها و نیازها، و ناخوش مشو از پیوند توانگری و بینیازی و عزّ و امن شادمانی، که هر که برگزیند درویشی را بر توانگری و بیم را برایمنی، و مذلّت را بر عزّ، نادان بود، و نادان گم راه باشد و گم راه هالک.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بابا_خودت_را_باش
□●معرفتِ نفس اساس همه خیرات و سعدات است. همه سعادتها زیرِ سرِ معرفت نفس است هر چه از خودمان دور شدیم بی سعادتیم.
□●هر چه بخودمان نزدیک شده ایم با سعادتیم، ببین با خودت هستی یا نه؟
□●به تعبیر جناب میر سیّد شریف که داشت از دنیا می رفت فرزند بزرگوارش در آخرین لحظه به پدرش عرض کرد آقا پندم کن و این پدرِ فهمیده، پدرِ عاقل فرمود
« بابا خودت را باش»
□●ببین داری چکار می کنی این چه کرد آن چه کرد و آن یکی چه می کند را از خودتان دور کنید؛ عزیزانِ من اوّل خودتان را مقدّم بدارید؛ می خواهی به یک آقا بگوئی نماز بخوان خودت را ببین؛ خودت می خوانی؟! اگر می خوانی در حالی که می خوانی به او بگو بخوان.
□●می خواهی به یک نفر بگویی فلان کار بد را نکن اوّل به خودت بگو جنابعالی دیگر از این کارها نمی کنی دیگر تمام شده؟ بسیار خوب اگر نمی کنی به ایشان هم بگو وَاِلّا سخت است،
● #وَاِلّا_گرفتاری_دارد؛
● #اول_خودتان_را_باشید
● #سعادتِ_خودتان_را_بخواهید.
□●شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■●اِنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ. همانا خداوند هر کس را که بخواهد، بیحساب روزی میدهد. بغیر حساب سه معنی دارد:
●۱- آنچه را میدهد، به این حساب نبوده که در قبال حسناتی باشد که انجام دادهای.
●۲- از آنچه داده، حساب نمیکشد.
●۳- بیاندازه و بیحساب و زیاد میدهد.
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا وَالِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقَّهَا
□اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِيِّ نَبِيِّكَ صَلاَةً تُزْلِفُهَا فَوْقَ زُلْفَى عِبَادِكَ الْمُكَرَّمِينَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرَضِينَ
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امام خمینی(ره)○□
□مردم همچون گذشته پشتیبان #نظام و #انقلاب اسلامی خود هستند که در راهپیمایی ۲۲بهمن آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند.
□○۳-اسفند۱۳۶۷_امام_خمینی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیت الله العظمی میرزا جواد ملکی تبریزی( قدس سره الشریف )○□
□○دنیاجویان و دنیاپرستان در کارهای دنیاییشان، به ظاهر قناعت و بسنده نمیکنند، بلکه در دریافت حقیقت جدّ و جهد میکنند، زیرا من کسی را ندیدهام که از حلوا به ظاهر و نقش حلوا و یا گفتن لفظ آن اکتفا کند بلکه اگر یک جزء آن از حد کمال کم باشد اسم حلوا را از روی آن برمیدارند و میگویند این حلوا نیست. در سایر چیزها و امور هم همینطور رفتار میکنند.
□○...ولی بیشتر مردم، اگر تمام آنها نباشد، در بیشتر کارهای آخرتی جز به صورت عمل نمیکنند. و با وجود این از صورت عمل توقع دارند اثر روح عمل را ببینند، آن را نمییابند.
#یاعلی
□○المراقبات، ص ۳۰۴ و ۳۰۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei