eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○ | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟○□ □اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوی شيطان‌ها پرتاب می شود ، از معانی مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايی نمی دانند. در شرح آن می نويسد: مفسرين برای اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوی شيطانها با شهاب‏ها تيراندازی مي‏شود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مي‏رسد، توجيهاتی ذكر كرده ‏اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكی كه محيط به زمين هستند، و جماعت‏هايی از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواری دارند كه هيچ چيز نمي‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايی كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبی آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوی آنها تيراندازی كنند و دورشان سازند و... □اين معانی همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداً به ذهن مي‏رسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبی روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهی هم كه در تفسير" شهب" ذكر كرده ‏اند، كه وجوه بسيار زيادی هم هستند و در تفاسير مفصل و طولانی از قبيل تفسير كبير فخر رازی و روح المعانی آلوسی و غير آن دو نقل شده، باطل مي‏شود. ناگزير بايد توجيه ديگری كرد كه مخالف با علوم امروزی و مشاهداتی كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتی كه در كلام خدای تعالی ديده مي‏شود، از باب مثالهايی است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خدای تعالی در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خدای تعالی بسيار است، از قبيل عرش، كرسی، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضی از آنها اشاره خواهد رفت. □بنا بر اين اساس، مراد از آسمانی كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمب ملكوتی خواهد بود كه افقی عالي‏تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامی كه در آن هست عالي‏تر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها مي‏خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوری از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مي‏سازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك مي‏كنند تا آن را با تلبيس‏ها و نيرنگهای خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته ‏های ايشان را پنبه مي‏كنند و حق صريح را هويدا مي‏سازند تا همه به تلبيس آنها پی برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل." □الميزان،ج۱۷،ص۱۸۶-۱۸۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
□تأثیرِ اسباب عادی که در اختیار ماست، به مقداری است که خداوند برای آنها قرار داده است، نه اینکه از پیش خود تأثیر داشته باشند؛ همۀ کارها به دست خداست و اسباب فقط راه و وسیلۀ فعل او هستند. □بنابراین لازم است که بنده در نیازهای خود فقط به بارگاه عزّت و باب کبریاء او توجّه کند و از هیچ سببی توقّع تأثیر نداشته باشد... □یعنی بنده اعتمادش فقط به خدایی باشد که سببیّت و تأثیر را در اسباب قرار داده است؛ نه اینکه اسباب را رها کند، و بدون سبب از خداوند چیزی طلب کند. □○ المیزان، ج۲، ص۴۰○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پروردگار متعال کلام را به اسم خویش آغاز فرمود تا معانیِ آن، علامتِ اسم او را داشته و با اسم او مرتبط باشد ▪️و بندگان را در مورد اعمال و گفتارشان تربیت کند که با اسم او سخن بگویند و هر کار را با اسم او شروع کنند، تا همۀ کارهایشان نشانِ اسم خدا را داشته و صفت خدایی پیدا کند و بخاطر او انجام شود. ▪️در این صورت کارها از بین رفتنی و پوچ و ناقص نخواهد بود چرا که به اسم خدایی است که هلاکت و نیستی به او راه ندارد. (المیزان، ج۱، ص۱۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️طریقۀ اختصاصى اسلام (برای سیر و سلوک)... در پرتو توحیدِ خالص صورت مى‌گیرد، ▪️زیرا هنگامى كه انسان یقین پیدا كرد كه هستىِ حقیقى ویژۀ خداست، خواهد دانست كه مالك تمام وجود و هستى و آثار آن و پروردگار كلّیه جهانیان، اوست و دیگران در برابر او مالك نفع و ضرر، مرگ و زندگى و یا زنده كردن نیستند. ▪️در این حال است كه انسان جز آنچه را كه خدا بخواهد، اراده نمى كند، و جز از آن كه خدا از آن كراهت دارد، متنفّر نیست. ◾️ (علی و فلسفه الهی، ص۳۶)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️بروید کنار قبر آیت‌الله میرزا جواد اقا ملکی تبریزی هدیه‌ای به ایشان بدهید و بخواهید خدمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شوند و ایشان را مجاب کنند تا تربیت معنوی شما را برعهده بگیرند. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پروردگار متعال کلام را به اسم خویش آغاز فرمود تا معانیِ آن، علامتِ اسم او را داشته و با اسم او مرتبط باشد ▪️و بندگان را در مورد اعمال و گفتارشان تربیت کند که با اسم او سخن بگویند و هر کار را با اسم او شروع کنند، تا همۀ کارهایشان نشانِ اسم خدا را داشته و صفت خدایی پیدا کند و بخاطر او انجام شود. ▪️در این صورت کارها از بین رفتنی و پوچ و ناقص نخواهد بود چرا که به اسم خدایی است که هلاکت و نیستی به او راه ندارد. ◾️ (المیزان، ج۱، ص۱۸)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️بسم الله الرحمن الرحیم مرحوم ◾️  ▪️مسأله رزق یعنی اموال و اولاد، و کمی و زیادی آن، به دست خدا است، که هر کسی را به مقتضای حکمت و مصلحت از آن روزی می‏کند و اسباب بدست آوردنش را هم فراهم می‏کند، و خواست انسان و کرامت و حرمتی که نزد خدا دارد، هیچ اثری در کمی و زیادی رزقش ندارد.  برای اینکه چه بسا رزق یک مؤمن، و یک کافر، و یک عقل دوراندیش، زیاد می‏شود، همچنانکه رزق یک احمق و بی‏عقل زیاد می‏شود، و چه بسا همین نامبردگان رزقشان کم می‏شود، و یا در اول زیاد، و در آخر کم می‏شود، پس زیادی مال هیچ دلالتی بر سعادت و کرامت نزد خدا ندارد.  ☑️حکمت زلال ۲۹۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️بلندای محفوظات حافظ ▪️اگر می گوید که مرا کردند، آن در بخش و است، اما آنجا که حافظ است و محفوظات او، که (هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم)؛* گفت: من طرزی حرف نزدم که کسی با سی، چهل سال درس خواندن بفهمد! (من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست / تو نیز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی)!* یک وقتی سیدنا الاستاد مرحوم این این را معنا کرد، این یک درس اسفارِ‌ خارج بود؛ (پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد).* _______________________________ * دیوان حافظ / غزلیات / شماره ۳۱۹ * دیوان حافظ / غزلیات / شماره ۴۷۶ * دیوان حافظ / غزلیات / شماره ۱۰۵ ◾️سخنرانی افتتاحیه کنگره اندیشه های اخلاقی _ عرفانی حضرت امام خمینی (ره) _ قم ؛ ۱۳۸۲/۰۳/۰۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
من به سر منزل خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و لطف تو مرا بالا برد چو خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️هتک آبرو؛ جنگ با خدا (ره)◾️ ▪️کسی که نیت کند آبروی مومنی را ببرد در اصل خود را آماده می‌کند برای . از گناهانی است که در دنیا و آخرت آبروی انسان را می‌برد @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️فیوضاتی که در شب قدر به شخص عنایت میشود در طول سال به تدریج داده میشود. چون تحمل دریافت یک مرتبه وجود ندارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مرحوم :  ▪️مسأله رزق یعنی اموال و اولاد، و کمی و زیادی آن، به دست خدا است، که هر کسی را به مقتضای حکمت و مصلحت از آن روزی می‏کند و اسباب بدست آوردنش را هم فراهم می‏کند، و خواست انسان و کرامت و حرمتی که نزد خدا دارد، هیچ اثری در کمی و زیادی رزقش ندارد.  برای اینکه چه بسا رزق یک مؤمن، و یک کافر، و یک عقل دوراندیش، زیاد می‏شود، همچنانکه رزق یک احمق و بی‏عقل زیاد می‏شود، و چه بسا همین نامبردگان رزقشان کم می‏شود، و یا در اول زیاد، و در آخر کم می‏شود، پس زیادی مال هیچ دلالتی بر سعادت و کرامت نزد خدا ندارد.  ◾️حکمت زلال ۲۹۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ذكر محبوب و اثر آن ذكر، موجب زيادی معرفت، و زيادی معرفت، موجب زيادی محبت می گردد، تا مرحله فناء كه در اين صورت، خوف و ترس از نامطلوب در او نمی ماند. ✔️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در قم سید بزرگواری بود و چایخانه داشت که از خواص و محرم سر ایشان بود. می‌گوید: « روزی با آقا کار داشتم، رفتم درب منزل ایشان، هر چه در زدم و منتظر ماندم کسی نیامد، معلوم شد کسی در منزل نیست، ناگهان صدایی در گوشم گفت: در نزن، آقا رفته‌اند قبرستان نو! کسی هم در کوچه و اطراف من نبود. با خود گفتم می‌روم قبرستان نو، در ضمن به صحت و سقم این صدا هم پی می‌برم. با سرعت خودم را به قبرستان نو رساندم، دیدم ایشان در میان قبرها در حال قدم زدن هستند، خودم را آماده کرده بودم که تا ایشان را دیدم قضیه این صدا را به ایشان بگویم، حتی اگر تردید کردند قسم بخورم. همین که خواستم مطلب را بگویم، فرمودند: دست و پایت را گم نکن، از این صداها زیاد است، گیرنده می‌خواهد! » ، صفحه ۴۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️حضرت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، انس و علاقه شديدى به قرآن كريم داشتند؛ به طورى كه عادت آن حضرت چنين بود كه اگر كسى يك آيه از قرآن مجيد در نزد آن حضرت مى‌خواند، حضرت، آيه بعد را به دنبال آن مى‌خواندند، و از طرفى آن حضرت مركز رحمت و مودت بودند. يك نفر از افرادى كه به واسطه تخطّى و جنايتى كه نموده بود، حكم قتلش صادر شده بود، به حضرت على عليه السلام متوسل شد، و عرض كرد: يا على! چه كنم تا حضرت رسول اللَّه مرا مورد عفو قرار دهد؟ على عليه السلام فرمودند: به خدمت آن حضرت برو! و اين آيه را تلاوت كن: {«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ».} آن مرد چنين كرد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، بدون تأمل آيه بعد را قرائت كردند: {«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».} و اين آيه به منزله حكم عفو درباره آن شخص قرار گرفت. «۱» ................ «۱»: آيه اول همان جمله‌اى است كه چون برادران گناهكار يوسف، به يوسف رسيدند و برادر خود را شناختند، از روى شرمندگى با اين جمله تقاضاى عفو كردند؛ يعنى: «سوگند به خدا كه حقاً خداوند تو را بر ما برگزيد و اختيار و انتخاب كرد و به درستى كه ما از گناهكاران هستيم!» (ذيل آيه ۹۱، سوره يوسف). و آيه دوم همان پاسخى است كه يوسف به آن‌ها مى‌دهد و با آن پاسخ، حكم عفو آنان را صادر مى‌كند. و معناى آن چنين است: «امروز هيچ ملامت و سرزنش بر شما نيست خداوند شما را مورد مغفرت خود قرار مى‌دهد، و او أرحمَ الرّاحمين است.» (آيه ۹۲، سوره يوسف) @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️معمولًا علم‌النفس به فنى گفته می‌شود كه از نفس و مسائل مربوط به آن و خواص آن بحث می‌کند و معرفةالنفس به شناسايى واقعيت نفس از راه مشاهده و عيان گفته می‌شود. ▪️شناسايى نفس از راه علم نفس، «شناسايى فكرى» است و از راه معرفةالنفس «شناسايى شهودى». ◾️ (بررسی‌های اسلامی، ج‏۲، ص۲۰۷)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شخصی از علامه طباطبایی (ره) پرسید: آقا! می‌شود بفرمایید از چه راه‌هایی به این مقام رسیدید؟ ▪️بسیار آرام و بی‌آلایش فرمود: راه‌های زیادی دارد اما از همه بهتر، نمازشب با اخلاص و گریه بر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خلاصه همه دین و قرآن بسم الله الرحمن الرحیم است. هر حرکت که از تو سر می‌زند متذكر اسمِ الله، رحمن و رحیم باش؛ یعنی هم رحمان باش با تمام خلق خدا و هم رحیم باش با اهل ایمان و محبت... در خانه اگر کس است یک حرف بس است. ◾️ (آشنای آسمان، ص ١۶٠)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️بروید کنار قبر آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی هدیه‌ای به ایشان بدهید و بخواهید خدمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شوند و ایشان را مجاب کنند تا تربیت معنوی شما را برعهده بگیرند. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️من در سال ۱۳۳۴ که به قم آمدم، شهرتی داشت. خدمتشان رسیدیم. هوا گرم بود که رفتیم خدمت ایشان. قبلاً اینگونه بود؛ الان اینطور نیست که مثلاً ۷۰ سال پیش هر کسی در منزلش چند عدد مرغ داشت؛ یعنی رسم بود و همه مرغ و خروس داشتند. ▪️آن زمان بازار مرغ فروشی نبود که مثلاً اگر مهمان می‌آمد از همین چیزهایی که در خانه است، استفاده می‌کردند و رسم بود. نمی‌خواهم بگویم که یک چیز کم نظیری است. به منزل او که رفتیم یک تراس داشت و در باز بود و این مرغ‌ها گاهی از حیاط می‌آمدند و گاهی که در باز بود، داخل می‌آمدند. آقا ورود مرغ‌ها را که دیدند گفتند اینها اینجا هستند و پیر می‌شوند و می‌میرند. ما این را در فقه خواندیم و در درس هم گفتیم ولی نه ما عمل کردیم نه اساتید ما. ▪️آن چیزی که ما در فقه خواندیم و در درس گفتیم و اساتید ما در درس گفتند، این است که حیوانی که خود آدم تربیت کرده است و بزرگ کرده و مواظبت کرده است را نکشید. چرا کارد می‌گذارید زیر گلویش؟ مرغ می‌خواهید از جای دیگر بخرید. این مصلحت نیست. عاطفه اجازه نمی‌دهد. ▪️این نهی در دین است و وظیفه رسمی ما است و فقه رسمی ماست. ما هیچ کس را ندیدیم که به این دستور فقهی عمل کند، جز علامه طباطبایی. ایشان فرمود اینها اینجا هستند، خودشان پیر می‌شوند و می‌میرند. آقاسید عبدالباقی پسر بزرگ ایشان بود. من این قصه را گفتم برای ایشان. ▪️گفتند بله ما یک خروسی داشتیم که ۲۰ سالش شده بود و بعد پیر شد و مرد. از این پیدا نمی‌شود. دستور دین این است که شما اگر رفتی به مکه و خواستی قربانی بکنی، آن گوسفندی که در خانه خودت بود را با دست خودت نکش. یک گوسفند بخر و قربانی کن. ؛ عاطفه خیلی مهم است. این دستور دین است. جوادی آملی ۱۴۰۲/۶/۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شخصی از علامه طباطبایی (ره) پرسید: آقا! می‌شود بفرمایید از چه راه‌هایی به این مقام رسیدید؟ ▪️بسیار آرام و بی‌آلایش فرمود: راه‌های زیادی دارد اما از همه بهتر، نمازشب با اخلاص و گریه بر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️قسمتی از پرسش و پاسخ جوان ۲۲ ساله از علامه طباطبایی ▪️ : چنین تشخیص می دهدم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. ▪️درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. ▪️ : برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا – عز اسمه – را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. ▪️همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️گردش زبان، دل را به گردش آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت می‌کند و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می‌کند. یک علت مهم آشوب دل‌ها همانا تکثیر در کلام‌هاست. ▪️حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) فرمودند: اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً می‌دیدید آن‌چه را من می‌بینم و می‌شنیدید آن‌چه را من می‌شنوم. ◾️ (المیزان، ج۵)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️بروید کنار قبر آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی هدیه‌ای به ایشان بدهید و بخواهید خدمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شوند و ایشان را مجاب کنند تا تربیت معنوی شما را برعهده بگیرند. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️این طایفه [راسخون در علم] مردمی هستند که به پروردگار خود ایمان آورده، و بر ایمان خود استواری به خرج دادند. ▪️در نتیجه خدای سبحان هم هدایتشان کرد و عقولشان را تکمیل فرمود و نتیجهٔ کمالِ عقلشان این شد که سخنی جز با داشتن علم نگویند، و عملی جز با علم به صحت آن، انجام ندهند. ▪️به همین جهت خدای عزوجل ایشان را راسخین در علم نامید و به کنیهٔ «اولوالالباب» یاد کرد. ◾️ (تفسیر المیزان، ج۳، ص۴۸)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei