eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
| طفل سقط‌ شده هم شفاعت می‌کند! (رحمه‌الله‌علیه): « روايات بسيارى در باب شفاعت سيده زنان بهشت فاطمه عليهاالسلام و نيز شفاعت ذريه او، غير از ائمه، وارد شده و همچنين روايات ديگرى در شفاعت مؤ منين و حتى طفل سقط شده از ايشان، نقل شده؛ از آن جمله در حديث معروف از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) كه فرمود: «تناكحوا تناسلوا الخ »، فرمود: زن بگيريد و نسل خود را زياد كنيد كه من در روز قيامت به وجود شما نزد امت‌هاى ديگر مباهات مى‌كنم و حتى طفل سقط شده را هم به حساب مى‌آورم و همين طفل سقط شده با قيافه‌اى اخمو، به در بهشت مى‌ايستد هر چه به او می‌گويند: در آى، داخل نمی‌شود و می‌گويد: تا پدر و مادرم نيايند داخل نمى‌شوم.» ■●ترجمه تفسير الميزان جلد ۱،ص : ۲۷۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟●□ □اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوی شيطان‌ها پرتاب می شود ، از معانی مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايی نمی دانند. در شرح آن می نويسد: مفسرين برای اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوي شيطانها با شهاب‏ها تيراندازي مي‏شود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مي‏رسد، توجيهاتي ذكر كرده ‏اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكي كه محيط به زمين هستند، و جماعت‏هايی از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواری دارند كه هيچ چيز نمي‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايی كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبی آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوی آنها تيراندازی كنند و دورشان سازند و... □اين معانی همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مي‏رسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبي روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهی هم كه در تفسير" شهب" ذكر كرده ‏اند، كه وجوه بسيار زيادی هم هستند- و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل تفسير كبير فخر رازي و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل مي‏شود. ناگزير بايد توجيه ديگری كرد كه مخالف با علوم امروزي و مشاهداتی كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتی كه در كلام خدای تعالي ديده مي‏شود، از باب مثالهايی است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداي تعالي در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، كرسي، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضي از آنها اشاره خواهد رفت. □بنا بر اين اساس، مراد از آسمانی كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمي ملكوتي خواهد بود كه افقي عالي‏تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامی كه در آن هست عالي‏تر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها مي‏خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوري از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مي‏سازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك مي‏كنند تا آن را با تلبيس‏ها و نيرنگهاي خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته ‏های ايشان را پنبه مي‏كنند و حق صريح را هويدا مي‏سازند تا همه به تلبيس آنها پی برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل." □●ترجمه الميزان،ج۱۷،ص-۱۸۸-۱۸۶●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟○□ □اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوی شيطان‌ها پرتاب می شود ، از معانی مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايی نمی دانند. در شرح آن می نويسد: مفسرين برای اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوی شيطانها با شهاب‏ها تيراندازی مي‏شود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مي‏رسد، توجيهاتی ذكر كرده ‏اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكی كه محيط به زمين هستند، و جماعت‏هايی از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواری دارند كه هيچ چيز نمي‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايی كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبی آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوی آنها تيراندازی كنند و دورشان سازند و... □اين معانی همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداً به ذهن مي‏رسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبی روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهی هم كه در تفسير" شهب" ذكر كرده ‏اند، كه وجوه بسيار زيادی هم هستند و در تفاسير مفصل و طولانی از قبيل تفسير كبير فخر رازی و روح المعانی آلوسی و غير آن دو نقل شده، باطل مي‏شود. ناگزير بايد توجيه ديگری كرد كه مخالف با علوم امروزی و مشاهداتی كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتی كه در كلام خدای تعالی ديده مي‏شود، از باب مثالهايی است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خدای تعالی در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خدای تعالی بسيار است، از قبيل عرش، كرسی، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضی از آنها اشاره خواهد رفت. □بنا بر اين اساس، مراد از آسمانی كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمب ملكوتی خواهد بود كه افقی عالي‏تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامی كه در آن هست عالي‏تر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها مي‏خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوری از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مي‏سازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك مي‏كنند تا آن را با تلبيس‏ها و نيرنگهای خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته ‏های ايشان را پنبه مي‏كنند و حق صريح را هويدا مي‏سازند تا همه به تلبيس آنها پی برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل." □الميزان،ج۱۷،ص۱۸۶-۱۸۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
| و در ((درالمنثور)) است كه ابن ابى شيبه ، و احمد، و ترمذى ، و ابن جرير، و طبرانى ، و ابن مردويه ، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاهايش بسيار مى گفت ((: ((اللّهم مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك )) روزى به ايشان عرض ‍ كردم : يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) مگر دلها زير و رو مى شوند؟ □فرمود: ((بله ، خداى تعالى هيچ فردى از بنى آدم را نيافريده ، مگر آنكه دلش بين دو انگشت از انگشتان خدا قرار دارد، اگر او بخواهد دل استوار مى شود، و گرنه دچار زيغ و انحراف مى گردد. @mohamad_hosein_tabatabaei
| و از على (عليه السلام ) سؤال كردند: آيا از وحى چيزى نزد شما هست ؟ فرمود: ((نه ، به آن خدا كه دانه را مى شكافد و خلايق مى آفريند سوگند، بعد از وحى موهبتى كه هست اين است كه خداى تعالى به هركس از بندگانش كه بخواهد فهم در قرآنش را مى دهد)). @mohamad_hosein_tabatabaei
| پس هر گاه در زندگى دچار فتنه هايى شديد، كه چون شب تاريك پيش ‍ پاى زندگيتان را ظلمانى كرد، بر شما باد ، كه بدرگاه خدا است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، گفتار بهت آورى است ، كتابى است كه هركس آن را پيش رو قرار دهد، و بر طبق راهنمائى هاى او قدم بردارد، اين قرآن وى را بسوى راه مى نمايد، و كسى كه آنرا پشت سر بيندازد، باز همين قرآن از پشت سر او را بطرف مى راند، و قرآن است كه به بهترين راه دلالت مى كند، كتابى است كه در آن حق از باطل جدا شده ، و از آنچه قبلا در عقل با نقل بدون بيان بوده بيان گشته ، و آنچه نبوده آورده شده ، قرآن و است ، نه شوخى ، كتابى است داراى ظاهرى و باطنى ، ظاهرش ، و باطنش است ، ظاهرش ‍ بسيار زيبا و باطنش عميق است ، حدودى دارد، و حدودش نيز داراى حدودى است ، آن شمردنى و كهنه شدنى نيست . □در قرآن چراغهائى از ، و منارى از است ، براى هر نكته سنج عارف ، است ، پس هر صاحب بصيرت را سزد كه براى درك معارف آن خود باز كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
| و در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده كه گفت : من از حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) از معناى اين روايت سؤال كردم ، فرمود: ((هيچ آيه اى در قرآن نيست مگر آنكه دارد، و هيچ حرفى نيست مگر آنكه دارد، و براى هر حدى است )). پرسيدم : منظور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) از قرآن چيست ؟ فرمود: ((منظور از ظاهر قرآن نازل شده آنست ، و منظور از باطن قرآن است ، كه در مورد خبرهاى قرآن بعضى از آن معانى رخ داده ، و بعضى بعدا رخ مى دهد، و قرآن با گردش و جريان خورشيد و ماه جريان دارد، در هر چرخى كه آنها مى زنند، و حوادثى مى آورند، از قرآن محقق مى شود، همچنان كه خداى تعالى در اين مورد فرموده : ((و ما يعلم تأويله الا اللّه و الراسخون فى العلم )) و آن مائيم كه تأويل قرآن را مى دانيم . @mohamad_hosein_tabatabaei
| در تفسير عياشى از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روایت آورده که فرمود: ((اى جابر براى قرآن بطنى است ، و براى بطنش نيز بطنى ديگر است ، همچنان كه براى آن ظاهرى است ، و براى ظاهرش نيز ظاهرى ديگر)). □و باز درهمان تفسير از همان جناب ، روايت آورده كه در حديثى فرمود: ((اگر بنا بود آيه اى كه درباره مردمى نازل شده با مردان آن مردم از بين برود، چيزى از قرآن باقى نمى ماند، و ليكن قرآن طورى است كه اولش (يعنى عصر نزولش ) و آخرش (يعنى اعصار بعدش ) تا زمانى كه آسمان و زمين برجاست را يك جور شامل مى شود، و براى هر قومى آيه اى است كه تلاوتش مى كنند، حال يا آيه از خير آنان خبر مى دهد و يا از شرشان )). @mohamad_hosein_tabatabaei
| و بنابراين از معانى اين امور چهارگانه اين به دست آمد، كه عبارت است از معناى ظاهرى آن ، كه در ابتدا بنظر مى رسد، و آن معنائى است كه در زير پوشش معناى ظاهرى نهان است ، حال چه اينكه يك معنا باشد، و يا معانى بسيار باشد، چه اينكه با معناى ظاهرى نزديك باشد، و چه اينكه دور باشد، و بين آن ظاهر و اين معناى دور معانى ديگرى واسطه باشد، و عبارتست از خود معنا به معناى ظاهرى و باطنى ، و عبارت است از معنائى كه حد از آن طلوع میكند، و آن باطن متصل به حد است. @mohamad_hosein_tabatabaei
| و در حديثى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نقل شده آمده كه قرآن بر هفت حرف نازل شده . از آن جمله در بعضى از آن اخبار آمده كه : ((قرآن مشتمل بر هفت حرف نازل شده ، اول ، دوم ، سوم ، چهارم ، پنجم ، ششم ، و هفتم )) و در بعضى ديگر اينطور آمده : ((1 - نهى ، 2 - امر، 3 - ح لال ، 4 - حرام ، 5 - محكم ، 6 - متشابه ، 7 - امثال )). □و از على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ((قرآن بر نازل شده و هر قسم آن است ، و آن هفت قسم عبارت است از: امر، نهى ، ترغيب ، تهديد، جدل ، مثل و داستانها)). □پس به حكم اين روايات بايد هفت حرف را تنها حمل كنيم بر هفت نوع خطاب و بيان. @mohamad_hosein_tabatabaei
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️برشی از المیزان«۱» لطفا آیه ۶۹ سوره مبارکه نساء رو مطالعه کنید◾️ متن آیه:  وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا ترجمه: ▪️و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛از پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین؛و آنها رفیقهای خوبی هستند. : در روایتی از امام علی (علیه السلام) در شان نزول این آیه آمده است که مردی از انصار به حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد وگفت: ای پیامبر خدا، من توانایی جدایی از شما را ندارم. هنگامیکه به خانه ام میروم، همین که به یاد شما می افتم، دیگر دستم به کار نمیرود،کارم را هرچه باشد رها میکنم و به زیارت شما می آیم تا شما را ببینم و آرام بگیرم و این به دلیل عشق و علاقه ی من به شماست. اکنون در این اندیشه ام که در روز قیامت که شما داخل بهشت میشوید و به بالاترین درجه میروید، چه کنم؟! آنروز چگونه بر جدایی شما صبر کنم؟! پس این آیه نازل شد. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن مرد را فرا خواند و این آیه را برایش تلاوت کرد و به او بشارت و مژده داد. ☑️المیزان ج۴ ص ۴۲۵ @mohamad_hosein_tabatabaei
بسم الله الرحمن الرحیم ☑️برشی از المیزان«۱» لطفا آیه ۶۹ سوره مبارکه نساء رو مطالعه کنید. :  ▪️وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا : ▪️و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛از پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین؛و آنها رفیقهای خوبی هستند. : در روایتی از امام علی (علیه السلام) در شان نزول این آیه آمده است که مردی از انصار به حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد وگفت: ای پیامبر خدا، من توانایی جدایی از شما را ندارم. هنگامیکه به خانه ام میروم، همین که به یاد شما می افتم، دیگر دستم به کار نمیرود،کارم را هرچه باشد رها میکنم و به زیارت شما می آیم تا شما را ببینم و آرام بگیرم و این به دلیل عشق و علاقه ی من به شماست. اکنون در این اندیشه ام که در روز قیامت که شما داخل بهشت میشوید و به بالاترین درجه میروید، چه کنم؟! آنروز چگونه بر جدایی شما صبر کنم؟! پس این آیه نازل شد. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن مرد را فرا خواند و این آیه را برایش تلاوت کرد و به او بشارت و مژده داد. ✔️المیزان ج۴ ص۴۲۵ @mohamad_hosein_tabatabaei