eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش چهارم1⃣ ● دو نكته اى كه با دقت در سؤال ابراهيم (علیه السلام ) از
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش چهارم2⃣ ● دو نكته اى كه با دقت در سؤال ابراهيم (علیه السلام ) از خداوند در مى يابيم همه اينها تابع دعوت آن جناب بود، و دعوت آن جناب متوجه روح و نفس آن حيوان شد، نه جسدش ، چون جسدها تابع نفس ها هستند نه به عكس ، و بدنها فرع و تابع روح هستند نه به عكس ، و وقتى ابراهيم (عليه السلام ) مثلا روح خروس را صدا زد و زنده شد، قهرا بدن خروس نيز به تبع روحش زنده مى شود، بلكه تقريبا نسبت بدن به روح (به عنايتى ديگر) همان نسبتى است كه سايه با شاخص دارد، اگر شاخص باشد سايه اش هم هست ، و اگر شاخص يا اجزاى آن به طرفى متمايل شود، سايه آن نيز به آن طرف متمايل مى گردد، و همين كه شاخص معدوم شد، سايه هم معدوم مى شود. خداى سبحان هم وقتى موجودى از موجودات جاندار را ايجاد مى كند، و يا زندگى را دوباره به اجزاى ماده مرده آن بر مى گرداند، اين ايجاد نخست به روح آن موجود تعلق مى گيرد، و آنگاه به تبع آن ، اجزاى مادى نيز موجود مى شود، و همان روابط خاصى كه قبلا بين اين اجزا بود مجددا برقرار مى گردد، و چون اين روابط نزد خدا محفوظ است و مائيم كه احاطه اى به آن روابط نداريم . پس تعين و تشخيص جسد به وسيله تعين روح است ، و جسد بلافاصله بدون هيچ مانعى بعد از تعين روح متعين مى شود، و به همين مطلب اشاره مى كند، آنجا كه مى فرمايد: ((ثم ادعهن ياتينك سعيا)) يعنى بلافاصله (وجود پيدا كرده ) و با سرعت پيش تو مى آيند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 478 و اين معنا از آيه شريفه زير نيز استفاده مى شود، آنجا كه قرآن گفتار منكرين معاد را نقل كرده و مى فرمايد : ((و قالوا ءاذا ظللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد؟ بل هم بلقاء ربهم كافرون ، قل يتوفيكم ملك الموت الذى وكل بكم ، ثم الى ربكم ترجعون )). در سابق نيز در تفسير همين آيه آنجا كه درباره تجرد نفس بحث مى كرديم مقدارى در اين باره سخن گفتيم ، و ان شاء الله بحث مفصل آن در جاى خودش خواهد آمد. پس اينكه خداوند متعال فرمود: ((فخذ اربعة من الطير))، براى اين بود كه ابراهيم (عليه السلام ) مرغان را كاملا بشناسد، و وقتى دوباره زنده مى شوند در اينكه اينها همان مرغها هستند شك نكند، و به نظرش ناشناس نيايد، بلكه همه خصوصيات و يا اگر اختلافى رخ داده باشد، تشخيص دهد. و اينكه فرمود: ((فصرهن اليك ، ثم اجعل على كل جبل منهن جزءا))، معنايش اين است كه آنها را ذبح كن ، و اجزاى بدنشان را خرد نموده با هم مخلوط كن ، آنگاه بر سر كوههائى كه در اينجا هست بگذار تا علاوه بر اينكه اجزا از هم مشخص نيستند، از يكديگر دور هم بشوند، و اين خود يكى از شواهد بر اين معنا است كه اين قصه بعد از هجرت ابراهيم (عليه السلام ) از سرزمين بابل به سوريه اتفاق افتاده ، براى اينكه سرزمين بابل كوه ندارد. و اينكه خداوند فرمود: ((ثم ادعهن ياتينك سعيا)) يعنى مرغ ها را صدا بزن ، و بگو اى طاووس و اى فلان و اى فلان پس از آيه به دست مى آيد كه ابراهيم (عليه السلام ) خود مرغها را صدا زدند، نه اينكه اجزاى آنها را صدا كرده باشند، چون اگر ابراهيم (عليه السلام ) اجزاى مرغها را صدا مى كردند مى بايست آيه شريفه چنين باشد ((ثم نادهن )) چون اجزاى مرغها در روى كوههائى بودند كه بين ابراهيم (عليه السلام ) و آنها مسافت طولانى بود، و در مسافت هاى دور، لفظ ندا را به كار مى برند نه لفظ دعوت را. و معناى اينكه فرمود: ((ياتينك سعيا))، اين است كه روح مرغان به جسد خود بر مى گردد، و با سرعت به سويت مى آيند. وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ يعنى بدان كه خدا عزيز است ، و هيچ چيزى نمى تواند از تحت قدرت او بگريزد، و از قلم او بيافتد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 579 و خدا حكيم است ، و هيچ عملى را به جز از راهى كه لايق آن است انجام نمى دهد، به همين جهت بدن و جسدها را با احضار و ايجاد ارواح ايجاد مى كند، نه به عكس . و اگر فرمود: ((بدان كه خدا چنين و چنان است )) و نفرمود: ((خدا چنين و چنان است ))، براى اين بود كه بفهماند خطور قلبى ابراهيم (عليه السلام ) كه او را وادار كرد چنين مشاهده اى را درخواست كند، خطورى مربوط به معناى دو اسم خداى تعالى يعنى ((عزيز)) و ((حكيم )) بوده است ، لذا در پاسخ او عملى انجام داد تا علم به حقيقت عزت و حكمت خدا براى او حاصل شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● حضرت آیت الله بهجت قدس سره:●■ ■●اینکه در زمان غیبت به خواندن دعای «أَللهُم عَرفْنی نَفْسَک...»[١] سفارش شده است، ظاهراً سرّی دارد. همچنین سفارش شده است که این دعا نیز خوانده شود: «یا الله یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبی عَلی دینِک؛ ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای زیر‌وروکننده دل‌ها، دلم را بر دینت استوار بدار». ■●در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۴●■ : ١. مقصود خواندن دعای زیر است: «اللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی». @mohamad_hosein_tabatabaei
‌■●ماه جمادی الثانی رو به پایان گذاشته است و در آستانه ی المرّجب قرار گرفته ایم؛ ماه عظیمی که شهرالله الاصبّ است. رجب ماه خداست که رحمت الهی در آن ریزش فراوانی دارد. ماه عبادت، ماه خلوت های انس با خدای متعال، ماه استغفار، ماه توبه، ماه تخلیه و تطهیر، ماه ذکر و عبادت، ماه مراقبات عاشقانه ی عبادی. خدا را شکر می کنیم که ما را به آستانه ی این ماه نزدیک می کند و ان شاالله باشیم و به این ماه بزرگ و عظیم القدر وارد بشویم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●در ، فعل و در ، صفات ما خدایی و اصلاح ميشود و در ، وجود و قلب و ذات و هستی ما خدایی می‌شود. ■●دراين سه ماه اهل سلوک کمربندها را سفت می بندند و خود را آماده یک تلاش فوق العاده در جهت عبادت و بندگی حقّ متعال میکنند. خدا را شاکریم كه امسال هم این فرصت را به ما عنایت كرد. خدا میداند چه نعمت عظیمی است! ■●به تعبیری ، ماه ولایت؛ ماه شعبان، ماه نبوّت و ماه رمضان، ماه توحید و شهر الله است. در ماه رجب که ماه میلاد امیرالمؤمنین عليه السلام است؛ با مدد از ، وجود خود را تخلیه و پاک می‌کنیم؛ و در ماه شعبان كه پیغمبر اکرم صلی الله عليه و آله فرمودند ماه من است، خود را به می‌آراييم و زینت می‌کنیم؛ تا ماه مبارک رمضان برای ما، ماه دیدار و ملاقات حقّ متعال شود. ■●اگر کسی اهل عمل و تشنه و طالب لقاء و وصال حضرت حق است و به رسیدن به مقصد قُصوای راه سلوک اِلَی الله امیدبسته است، « ». ■●استاد مهدی طيب_ جلسه ١٩ ارديبهشت ٩٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□ ... □●من اين را خيلى راحت به شما مى‌گويم اگر دنيا برايتان بزرگ است، خيالتان راحت باشد كه به آخرت، حتى اگر با ادله هم برايتان اثبات بشود ايمان و گرايش نداريد.بحث يقين نيست.بحث برهان نيست. □●بحث خواستن است. نمى‌خواهى؛ چون اينجا برايت بزرگ و گشاد است.مگر مرض دارم هجرت كنم وقتى كه اين همه دور و برم آب و علف است‌؟! گوسفندهايم را بردارم كجا بروم‌؟! ولى وقتى كه گوسفندهايت دنيا را چريده باشند، وقتى كه دنيا برايت تنگ شده باشد، وقتى آسمان آنقدر كوتاه شود كه نتوانى سرت را بلند كنى و مجبور باشى سرت را روى زانوانت بگذارى و گريه كنى؛ اگر اين آسمان پايين و اين دنياى تنگ را احساس كردى، آن موقع به ، به ، به رسالت،به ،به ،به محتاج مى‌شوى ؛ آن هم به وحى، ؛ «يُؤمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ الَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» ، نه به عنوان يك ،بلكه به عنوان يك خط‌ مستمر از ، از جامعه عشايرى تا جامعه كشاورزى تا جامعۀ صنعتى تا جامعۀ فوق صنعتى و مدرن، در تمامى اين جريانها، تو به امتى محتاج هستى با كيفيتى ديگر، نه برخاسته از شرايط‌ اقتصادى و توليدى و متكى به اصناف و احزاب و حقوق و آزادى و... كه متكى به و و متكى به و به جمع آورى و به جادادن اين نفوس است □● ص۷۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● ●□ □●یک وقتی آدم می گوید در مسیر انسان سازی استاد می خواهد استاد برای ادامه راه لازم است، وقتی که راه قوی می شود نکات پیچیده ای پیش می آید حالات سنگین درست می شود در مسائل بسیار سنگین توحیدی لطائفی پیش می آید که با این کتابهای متعارف اعتقادات آن لطائف حل نمی شود استاد لازم است. □●آن کسی که بخواهد در توحید حق متعال به آن لطائفی توحیدی عرفانی فلسفی و قرآنی سنگین دست پیدا کند البته آنها نیاز به استاد دارند. استادی که بتواند لطائف توحیدی را تبیین کند. وقتی کار به آن گونه از لطائف رسید ؛ آن گونه از جاها راه واقعا مثل تار مو باریک می شود اگر شخص یک کوچکترین دست اندازی در توحید بخورد خدای ناکرده آنی که باید به آن معتقد باشد بر خلاف می شود آنجاها البته آدم استاد می خواهد □●راه وقتی سنگین می شود لطیف می شود به جاهای باریک می کشد آنجاها دیگر استاد است که به اذن الله به داد آدم برسد و دست آدم را بگیرد وقتی حضرت استادمان مثل رساله انسان در عرف عرفان یا جاهای دیگر در فرمایشاتشان شان تاکید زیاد می کنند بر داشتن استاد بر همین مسئله اشاره دارد. □●اما در مسائل ابتدائی وقتی یک عزیزی تازه برای کلاسهای ابتدایی می رود که نباید استاد بسیارسطح بالا را برای او در نظر گرفت.او بهتر است پیش اساتید در دسترس برود و آب بابا را بخواند یک کمی قوی تر بشود بعد کم کم خداوند اساتید دیگر را ، کتابهای سنگینتر را برای او فراهم می کند ، وقتی انسان راه بیفتد کم کم اینها فراهم میشود. □●فلذا از این ظرفیتی که الان در اجتماع ما هست , از ظرفیت عظیم مساجد و ظرفیت بسیارعظیم نماز جماعت و ظرفیت بسیار زیاد وعاظ در تمام نقاط کشور در تمام مساجد در تمام مراکز مقدسه امامزاده ها و حسینیه ها استفاده بشود ☑️جوانان عزیز از این ظرفیت ها استفاده را بکنید □●خوب یکدفعه که نباید ما برویم در شرح رساله مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه بنشینیم چرا که این کتاب سنگین است خوب قبل از آن یک مقداری حرفهای پیش پا افتاده تر را بشنوید یک کمی سیر علمی نازله را بفرمائید یک چند سالی با فضای آیات و روایات یک حشری پیدا بکنید بعد ان شاالله وقتی یواش یواش قوی تر شدید پله به پله ظرفیتتان برای اساتیدتان راهنماست. □●استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت پانزدهم)○□ □○بعد حضرت رویشان را کردند به جمعيّت #انصار که در مسجد نشسته بود
□○ (قسمت شانزدهم)○□ □○وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِين: قرآن فرمود: پيامبر اسلام نيست مگر فرستاده‌اي از فرستادگان خدا كه پيش از او هم پيامبراني بودند كه از دنيا رفتند، پس آيا اگر رسول خدا به مرگ طبيعي بميرد يا در اثر حادثه‌اي كشته شود شما مسلمانان مي‌خواهيد عقب‌گرد كنيد؟ رو پاشنه ی پایتان صد و هشتاد درجه بچرخید؛ پس بدانيد اگر كسي عقب‌گرد كرد و از ادامه‌ي راه رسول الله منصرف شد اين به خدا ضرري نزده، خودش ضرر کرده و امّا كساني كه شاكرند و راه رسول الله را به شایستگی ادامه مي‌دهند خدا به زودي به آنها پاداش مي‌دهد. □○إِيهاً بَنِي قَيْلَةَ: ای پسران قیله! ؛ قیله در حقیقت نام زنی است که جده ی اوس و خزرج بوده است. دو قبیله ی اوس و خزرج از نسل این زن است. حضرت به اهل مدینه می گويد:ای پسران قیله! □○أَ أُهْضِمَ تُرَاثُ أَبِي: آيا من در رابطه با ميراث پدرم اين‌گونه هضم شوم؟ □○وَ أَنْتُمْ بِمَرْأًى مِنِّي وَ مَسْمَعٍ: در حالي كه شما مرا مي‌بينيد؛ جلوی چشم شما این اتفاق میفتد و سخن مرا مي‌شنويد؟ و من این گونه در برابر ظلم این حکومت ابابکر لگد مال می‌شوم. □○وَ مُنْتَدًى وَ مَجْمَعٍ: و شما داراي محل‌هاي تجمّع هستيد؛ جلساتی با هم دارید؛ مجتمع هستید آن وقت این گونه مرا نگاه می کنید! □○تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُكُمُ الْخِبْرَةُ: صداي دعوت مرا به ياري خواستن همه دارند مي‌شنوند و از هر جهت حال من را خوب تشخیص می دهید؛ که در چه وضعیتی قرار گرفتم؛ و چطوری مورد ظلم هستم. □○وَ أَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ:و شما هم تعداد نفرات زيادي هستيد و عده و امكانات زيادي در اختيار داريد. □○وَ الأَدَاةِ وَ الْقُوَّةِ: و داراي ادوات جنگي هستيد، دارای قوه و نیروی نظامی هستید. □○وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ: و نزد شما اسلحه، سپر و زره هست؛ □○تُوَافِيكُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِيبُونَ: صداي دعوت من به شما مي‌رسد ولي جوابم را نمي‌دهيد. □○وَ تَأْتِيكُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِيثُونَ: ناله و فريادخواهي من به گوش شما مي‌رسد ولي به ياري من قيام نمي‌كنيد. □○وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفَاحِ: در حالي كه شما به شجاعت و جنگاوري معروفيد، ای اهل مدینه ! □○مَعْرُوفُونَ بِالْخَيْرِ وَ الصَّلاحِ: و معروفيد به اينكه اهل خیر و صلاحيد. □○وَ النُّخْبَةُ الَّتِي انْتُخِبَتْ: و شما همان برگزيدگاني هستيد كه انتخاب شديد. □○وَ الْخِيَرَةُ الَّتِي اخْتِيرَتْ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ: و شما همان کسانی هستید كه از بين امّت اسلامي به عنوان برگزیدگان اختیار می شدید؛ انتخاب مي‌شديد. □○قَاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ: شما با اعراب جاهلي پيكار كرديد و رنج و زحمت را در ركاب رسول الله تحمّل كرديد. □○وَ نَاطَحْتُمُ الأُمَمَ: و با امّت‌ها به جنگ پرداختيد. □○وَ كَافَحْتُمُ الْبُهَمَ: و با پهلوانان به رویارویی و رزم پرداختيد. □○لا نَبْرَحُ أَوْ تَبْرَحُونَ: ما قدمي بر نمي‌داشتيم تا شما قدم برنداشته‌ باشيد؛ یعنی ما اهل بیت همراه شما بودیم. □○نَأْمُرُكُمْ فَتَأْتَمِرُونَ: ما به شما امر كرديم و شما به شايستگي از ما اطاعت مي‌كرديد. □○حَتَّى إِذَا دَارَتْ بِنَا رَحَى الإِسْلامِ: تا اينكه به يمن اين فرمانبريی که از ما کردید آسيای اسلام به گردش در آمد. كار اسلام رو دور افتاد. □○وَ دَرَّ حَلَبُ الأَيَّامِ: اين مثال است همانند حيواني كه آن‌قدر غذا مي‌خورد تا قوي مي‌شود و پستانش پر از شير مي‌شود؛ پستان‌هاي روزگار به شير آمد؛ یعنی زمانه به دوره‌ي ثمردهي و باروري رسيد. □○وَ خَضَعَتْ ثَغْرَةُ الشِّرْكِ: و نعره‌هاي شرك در پناه اين حرکت خاموش شد. □○وَ سَكَنَتْ فَوْرَةُ الإِفْكِ: و ديگ طمع و تهمت از جوش افتاد، □○وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ الْكُفْرِ: و آتش كفر خاموش شد. □○وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ: و صداها و نداهاي هرج و مرج آرام گرفت. □○وَ اسْتَوْسَقَ نِظَامُ الدِّينِ: و نظام دین کاملأ ردیف شد؛ همه ی کارهای دین مرتب شد. □○فَأَنَّى حُزْتُمْ بَعْدَ الْبَيَانِ؟ پس چرا شما مردم پس از اقرارتان به اسلام و ايمان دوباره به حيرت و سرگرداني افتاديد؟ □○وَ أَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الإِعْلانِ؟ و بعد از آن مرحله ایی که همکاری و ياري خودتان را نسبت به ما آشكار كرده بوديد چرا خودتان را در گوشه‌اي پنهان كرديد؟ □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک #اعت
□○ (قسمت پایانی)○□ □۱۹. ☑️در ایّام چهلّه‌نشینی توصیه شده است، انسان و بخورد. در این ایّام خوردن اینها برای حالات فرد، مفید است. نکته‌ای درباره‌ی اینکه چرا به این دو مورد اشاره شده است، در ذهنم وجود دارد؛ ولی زمان نداریم اشاره کنم. □۲۰. نکته‌ی دیگر اینکه کمتر با دیگران شود؛ کمتر مشغول دیگران شود و با آنها نشست‌ و ‌برخاست کند؛ تا جایی که می‌تواند، به حداقّل ضرورت اکتفا کند و بیش از آن، برای نشستن و حرف زدن با دیگران و نشست و برخاست با آنها وقت نگذارد. □ ۲۱. در طول این چهل روز گوش ندهد؛ حتّی مارش، سرود یا موسیقی‌یی که اوّل اخبار رسانه‌ها پخش می‌شود. یعنی به‌طور کامل از موسیقی مصون بماند. علّت آن را هم گفتم و به روایت آن اشاره کردم، که اگر چهل روز در خانه‌ای موسیقی نواخته شود، غیرت و حیا از آن خانه رخت می‌بندد. □۲۲. #️چشم خود را از افتادن به غیرِ آنچه نظر بر آن واجب یا مستحب است، باز دارد و آن را کنترل کند؛ یعنی فقط به چیزهایی که دیدن آنها واجب یا مستحب است و ثواب دارد، کند. حتّی به نگاه به مباحات‌ نپردازد؛ چه برسد به مکروهات و محرّمات. □۲۳. خود را کنترل کند و آن را از گفتن جز چیزهایی که گفتن آنها بر او واجب یا مستحب است، باز بدارد. حرف‌هایی را هم که مباح است، نگوید؛ چه برسد به حرف‌های مکروه یا خدای نکرده حرام. □۲۴. حتّی‌المقدور سعی کند جایی باشد که اگر می‌خواهد مشغول عبادت، تفکّر یا ذکری شود، سر‌و‌صدای دیگران نیاید. چه سر‌و‌صدای خود افراد و چه صدای رادیو، تلوزیون و امثال اینها؛ چون همه‌ی این صداها ذهن ما را به فکر کردن به آن اشخاص و یا محتوای آن صحبت‌ها مشغول می‌سازند و فکر و فراغت‌خاطر لازم برای اشتغال به ذکر خدا را از انسان سلب می‌کند ☑️اینها نکاتی بود که بزرگان سیر و سلوک در آداب چهلّه‌نشینی، به استناد روایات، توصیه کرده‌اند؛ که انسان به توفیق الهی و با امداد اهل‌بیت معصومین علیهم السلام لااقّل به مقداری که در این چهلّه مقدور و میسور است و در حدّی که در توان او باشد، عمل کند. □○استاد مهدي طيب ۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○ره رو چنان که مردم هشیار رفتند ○راه مبین جز راه و رسم مصطفی را ○گر مشکلی پیش آیدت ای سالک ره ○نادِ عَلیاً آن شه مشکل گشا را ○خواهی روی اندر منای عاشقانش ○بار سفر بربند سوی کربلا را ○گفتار نیکو باید و کردار نیکو ○تا در جزای این و آن یابی لقا را □○دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مثنوی ○ ۱ ○ □○بسم الله الرحمن الرحیم○□ ○بشنو از نی چون حکایت می‌کند ○از جداییها شکایت می‌
     ○ ۲ ○ □○مطلب مورد توجه بعدی، است که سخنان گوناگونی پیرامون آن گفته شده است. عده‌ای بر این باورند که «نی» همان حقیقت است. برخی گفته‌اند است ولی این «نی»، خود مولوی و در واقع انسان است که به من و شما و همه کسانی که مثنوی را می‌خوانند می‌گوید: ○بشنو از نی چون حکایت می‌کند □○خاصیت نی این است که کسی در آن می‌دمد و آوازی از آن خارج می‌شود وگرنه خودش تهی است و به خودی خود خاصیتی ندارد. مولوی می‌گوید که من مثل نی درون‌تهی شده‌ام یعنی هیچ حجابی بین من و خدای من باقی نمانده است و به اصطلاح به رسیده‌ام. چون به مقام فنا رسیده‌ام دیگر من نیستم و حکایتگر، کسی دیگر از درون من است؛ ○در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند ○آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم □○می‌گوید که من به مقامی رسیده‌ام که نفس و حقیقت من در اتصال کامل به حق متعال است و من دیگر خودیت و حجابی ندارم لذا اوست که در من می‌دمد و از نی وجودی من می‌کند. این همان قرب نافله است.  اینگونه است که «كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا». در قرب نافله، این حق است که پایین می‌آید و اعضا و جوارح عبد می‌شود و در قرب فریضه، بنده بالا می‌رود و اعضا و جوارح حق متعال می‌شود لذا قرب فریضه بر قرب نافله تقدم دارد. مستحبات ما را ارتقاء می‌دهد و به کمال می‌رساند اما در سایه‌ی عمل به واجبات. مولوی در جاهای دیگری نیز به این نی اشاره می‌کند: ○ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی ○زاری از ما نه تو زاری می کنی ○ما چو ناییم و نوا در ما ز تست ○ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست □○بیش از سی تا چهل بیت از مولوی در همین مثنوی داریم که پیرامون نی است و تفسیر همین بشنو از نی... است. نمی‌دانم این سخن روایت است یا نه اما شبیه روایت است که «مَثَل المؤمن کمَثَل المزمار، لا یحسن صوته الا بخلأ بطنه». چقدر لطیف است... می‌گوید انسان مثل چنگ و مزمار است. صدایش زیبا نمی‌شود مادامی که بطنش خالی نشود باتمام مراتب اش، یعنی از خورد و خوراک ظاهری گرفته تا خوراک باطنی که هر چیزی غیر الهی است که باید از خود دور کند و به طهارت خیال بپردازد. صبح و شب اگر به خورد و خواب بگذرد که فکر انسان نورانیت پیدا نمی‌کند. من قل طعامه صفا فکره...
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری چون عصر به دلیل کاری نمی تونستم در خدمت باشم این ساعت مستدع شدم ، حقیر رو بخاطر این ناهماهنگی عفو بفرمایید ، و همچنین حلول ماه زیبا بینانان و زیبا رویان عرشی رو تبریک عرض میکنم ، همیشه ایام مستدام در ! یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□●دستورالعمل علامه حسن زاده درباره ماه رجب ماه ولايت●□ □●شهر مبارك ولايت به شما روى آورده، ان شاءالله، از رجبيون بوده باشيد.كسانى كه مى خواهند مقامات ليالى قدر و شهرالله را ادراك كنند، از ابتداى شهر ولايت، كه ماه رجب است، خودشان را آماده مى كنند، بعد از شهر ولايت، شهر رسول الله است و بعد از آن شهرالله است،غرض از اول ماه رجب، رجبيون اهل ولايت، كسانى كه مى خواهند ادراك شهرالله كنند، خودشان را مواظب و مراقبند كه عمده آن است كه اين حقايق در آدم تحقق يابد. □●اينها كه مى خوانيم عرفان نظرى است. خواندن درس طب چيزى است، اما عملى اش چيز ديگر است. آن دانستن فرمول و قواعد و فراگرفتن حرفى است، و اجرا كردن در مقام عمل حرفى است ديگر. عرفان عملى ورزيده شدن و ورزش كردن و پياده كردن در متن ذات خود، و چشيدن و يافتن است، غير از عرفان نظرى كه آگاهى به مفاهيم اسماء و عبارات بوده و دانايى مفهومى است و غير از آن دارايى حقيقى است. □●خداوند، إن شاءالله، شما را مؤيد بدارد، جانى پيدا كنيد كه اگر كتاب و اصطلاح و الفاظ را كنار بگذاريد زبان حال شما اين بوده باشد: ●من آنچه خواندم همه از ياد من برفت ●الا حديث دوست كه تكرار مى كنم □●يك وجود قرآنى و يك انسان الهى شويد و بچشيد و بياييد و برسيد كه: ●ايام خوش آن بود كه با دوست به سر شد ●باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود □●اگر چنانچه اين كتابها و درس و بحث آدم را براى ابدش درست نسازد اين تلاشها بى فايده است. تأمل در ابد بفرماييد ، ابد، يعنى هستيم كه هستيم. داريم خودمان را در اين مقطع زمان و در اين نشأه، كه مزرعه است، براى ابد مى سازيم: «اقرء و ارق». خداوند، إن شاءالله، سر شما را به اسرار ولايت نورانى بفرمايد و ما هم در اين دعاى خير با شما شريك بوده باشيم. □●شرح فارسی اسفار اربعه | جلد سوم صفحه ۴۳ علامه حسن زاده ی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تقارن شب اوّل ماه رجب با شب جمعه (لیله الرغائب)○□ □○در اینجا این سؤال پیش می آید که: ظاهر روایت این است که لیلة الرغائب اوّلین شب جمعۀ ماه رجب است؛ و اگر اعمالی که در این روایت ذکر شده از اعمال این شب بوده و شب جمعه اوّل ماه، مصادف با اوّل ماه شد، چگونه می‌توان این عمل را بجا آورد؟ زیرا در این صورت پنجشنبۀ قبل از جمعۀ اوّل، جزء ماه رجب نیست. □○جواب این است که اگر بخواهیم به ظاهر روایت عمل کنیم، باید بگوییم این اعمال در صورتی است که شب اوّل ماه شب جمعه نباشد؛ و اگر شب جمعه بود، شب جمعه دوّم این اعمال انجام می‌شود؛ گرچه لیلة الرغائب نباشد. چون در روایت تصریح نشده که این اعمال حتماً باید در لیلة الرغائب باشد. □○ولی راه دوّم و سوّمی هم هست که صحیح‌تر به نظر می‌رسد. راه دوّم این است که این اعمال را بدون روزه انجام دهیم و راه سوّم این است که روزه را هم بگیریم گرچه روزه در ماه رجب نباشد. □○المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب اوّل ماه رجب●■ ■شب شريف و یکی از چهار شبی است که اختصاص به احیا گرفتن دارد و اعمال دیگری نیز وارد شده است: ■۱- چون هلال را ببيند بگويد: ■«اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّی وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» ■و نيز از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلّم نقل شده است كه چون هلال رجب را می‌ديدند می‌خواندند: ■«اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ» ■۲- غسل چنانكه بعضى از علما فرموده‌اند از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلّم مروى است كه: هر كه درک كند ماه رجب را و غسل كند در اوّل و وسط و آخر آن، بيرون آيد از گناهان خود مانند روزى كه از مادر متولد شده است. ■۳- زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام ■۴- بيست ركعت نماز : ■سوره «حمد» ۱ مرتبه ■سوره «توحید» ۱ مرتبه‌ و بعد از هر دو ركعت سلام دهد. تا محفوظ بماند خود و اهل و مال و اولادش و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط بی حساب مانند برق بگذرد. ■۵- دو ركعت نماز ■سوره «حمد» ■سوره «ألم نشرح» ■سوره «توحيد» (سه مرتبه) ■سوره «حمد» ■سوره «ألم نشرح» ■سوره توحيد» ■سوره «فلق» ■سوره «ناس» ■سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا الله ■سى مرتبه صلوات تا حق تعالى گناهان او را بيامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است. ■۶- سى ركعت نماز : ■سوره حمد» ۱ مرتبه ■سوره كافرون» ۱ مرتبه ■سوره توحيد» ۳ مرتبه ■۷- دعای امام جواد علیه السّلام از امام جواد عليه السّلام روایت شده است كه فرمود: مستحب است كه اين دعا را در شب اوّل رجب بعد از عشاء بخواند: ■«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ مَلِكٌ وَ أَنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرٌ وَ أَنَّكَ مَا تَشَاءُ مِنْ أَمْرٍ يَكُونُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيُنْجِحَ بِكَ طَلِبَتِي اللَّهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَنْجِحْ طَلِبَتِي» ☑️و سپس حاجت خود را از خدا بخواهد. ■۸- دعای امام کاظم علیه السّلام که پس از نماز شب در سجده خوانده می‌شود: ■«لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ... » (به مفاتیح‌الجنان مراجعه شود) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات روز اوّل ماه رجب●■ ■روز شريفى است و در آن چند عمل است: ■اوّل: روزه ■روايت شده است که حضرت نوح عليه السّلام در اين روز سوار كشتى شدند و به كسانى كه با او بودند امر فرمودند روزه بدارند. هر كه در اين روز روزه بدارد، آتش دوزخ به فاصله يک سال راه از او دور می‌شود. ■دوّم: غسل ■سوّم: زيارت امام حسين عليه السّلام ■از امام صادق عليه السّلام روايت شده است هر كه روز اوّل رجب حسين بن على عليه السّلام را زيارت كند خداى عالم او را بيامرزد. ■چهارم: خواندن نماز سلمان فارسی ■به اين صورت كه ده ركعت نماز گزارد، بعد از هر دو ركعت سلام دهد و در هر ركعت بخواند: ■سوره «حمد» یک مرتبه ■سوره «توحيد» سه مرتبه ■سوره «كافرون» سه مرتبه ■و پس از هر سلام دست‌ها را بلند كند و بگويد: ■لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِی وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ : ■اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَ لا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ . ■پنجم: خواندن نماز دیگری از حضرت سلمان فارسی ■در روز اوّل ماه رجب نماز ديگری است كه آن ده ركعت است و هر دو رکعت با یک سلام و در هر ركعت: ■سوره «حمد» يك مرتبه ■سوره «توحید» سه مرتبه ■این نماز فضیلت بسیاری دارد كه مجمل آن آمرزش گناهان و در امان ماندن از فتنه قبر و عذاب قيامت و سلامت يافتن از جذام و پيسى و بيمارى ذات الجنب براى اقامه کننده آن است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○فضيلت ماه رجب○□ : □ماه رجب ماه بسیار پر فضیلتی است و آن را اصبّ گويند زيرا ماه ريزش رحمت الهی است . آنچه در اين ماه مهم است ، توجه باطنی به اعمال و ادعيه آن ميباشد. عمده كار در اين ماه ، استغفار است و بسيار مهم ميباشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا