eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○رمضان، (۱)○ ○رمضان از مصدر رَمَضَ یا رمیض است. رَمَضَ به معنای گرمای شدید یا شدت حرارت است که بر رمل می‌تابد. رمیض را نیز باران آخر تابستان و ابتدای پاییز گفته‌اند که می‌آید و گرمای تابستان را از بین می‌برد لذا رمضان، گرمای گناه را از بین می‌برد. ریاضتی که انسان در این ماه می‌کشد، آن گرمای معاصی که در درون ما هست را از بین می‌برد لذا برخی گفته‌اند که رمضان مساوق «ماحی ‌السیئات» است؛ محو کننده و سوزاننده گناهان است. ماه رمضان پس از شعبان می‌آید و ۲۹ یا ۳۰ روز بعد می‌رود، این ماه رمضان است که اینگونه است اما رمضان چطور؟ او نیز می‌رود؟! روایتی نورانی و بسیار شریف از جناب هشام بن سالم از امام محمد باقر علیه‌السلام وارد شده است که شایسته است تمام ماه رمضان را در آن مستغرق شویم که این روایت حقیقتاً به انسان جان می‌دهد، ارتقاء وجودی می‌یابی و جور دیگری به رمضان می‌نگری. ○او می‌گوید: به همراه هشت نفر از رجال به محضر حضرت امام باقر علیه‌السلام رسیدیم. سخن از ماه رمضان به میان آمد. برخی گفتند که رمضان آمد و از اینگونه حرفها، حضرت فرمود: «لَا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یجِیءُ وَ لَا یذْهَبُ وَ إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَکنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضَان فَالشَّهرُ المُضاف إلي الإسمِ وَ الإسمُ إسمُ الله وَ هُوَ الشَّهر الَّذی أنزَل فِیه القُرآن» (بحار، ج ۹۶، ص ۳۷۶). نگویید که رمضان رفت و رمضان آمد. چرا؟! چون رمضان، اسم‌الله است... اسم عبارت است از تجلی ذات حق متعال به صفتی از صفاتش. این اسم رمضان، تجلی حق متعال به صفت غفاریت و ماحی السیئات بودن و تو بگو به هر صفتی که تطهیر کننده انسان باشد است! سبحان الله... یا رمضان... در اسماء الهی که وارد شده است بنده "یا رمضان " را ندیده‌ام ولی حتی اگر مبنایمان را توقیفیت اسماء الله بر اساس نگاه فقهای عظام قرار دهیم، بنا بر این روایت می‌توانیم بگوییم «یا رمضان»... وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا. خدا می‌فرماید مرا با اسم من بخوانید، بگو یا رمضان... توجه کنید به حقیقت ماه رمضان. در این زمینه چند حدیث از معصوم وارد شده است که رمضان، اسمی از اسماء الله است. نباید تعجب کنیم، داریم که امام صادق علیه‌السلام به عیادت یکی از اصحاب که بیمار شده بود رفتند. در آنجا، یکی از این بوالفضول ها (که وجودشان گاهی اوقات بد نیست و سبب خیر می شوند تا معارف از وجود امام نازل شود) در محضر امام به این بیمار تشر زد که چرا اینقدر آه می‌کشی؟! به جای آه کشیدن پروردگارت را بخوان و به او استغاثه کن! حضرت فرمود چه کارش داری؟! إِنَّ آهِ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ قَالَ آهِ فَقَدِ اسْتَغَاثَ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى (توحید شیخ صدوق/ص ۲۱۹) شما عظمت آه را ببین! این اسم، «یا»(حرف ندا) بر نمی‌دارد. وقتی حق متعال را با دیگر اسماء می‌خوانیم کمی فاصله داریم، البته یا در معنای لطیف‌تر به معنی هو است و عدد یا در ابجد با عدد هو برابر ۱۱ است لذا وقتی شما می‌گویی یا رحیم اعنی می‌گویی هو الرحیم اما نمی‌گوییم یا آه... در قرآن داریم که خدا راجع به حضرت ابراهیم می‌فرماید «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ» (هود/۷۵). او بسیار آه می‌کشید. حضرت علامه نیز در الهی‌نامه می‌فرمایند که «الهی، از من آهی و از تو نگاهی... الهی، عمری آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم... » ○حضرت فرمودند که رمضان اسمی از اسماء الله است... چرا نگوییم که آمد و رفت؟! ببینید که امام چه درس بزرگی در معرفت به توحید و اسماء حسنای الهی به ما می‌دهند. آقا می‌فرمایند: «وَ إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِل» آنکه زائل شدنی است، می‌آید و می‌رود. ما زائل هستیم، مگر در خدا زوال راه دارد که در اسم او نیز راه داشته باشد؟! اسماءالله باقی‌اند. چقدر خیالمان راحت شد... ما گاهی اوقات دلمان برای رمضان تنگ می‌شد... اینجاست که حضرت سیدالساجدین و زین العابدین علیه‌السلام در آن دعای وداع با ماه رمضان، رمضان را مخاطب ذوی العقول قرار می‌دهد. اسم الله است دیگر و اسماء الله که لفظ نیستند... اسماء الله حقایق علمی و مبدأ عالَم هستند و باقی و برقرارند اما وقتی بخواهند در عالَم حد و شهادت و ناسوت خود را نشان دهند در این قوالب زائل شدنی نشان می‌دهند چون این عالم، عالم ضیق و تنگی است. خیالمان راحت شد... شما شوال و ذی القعده و... هم در محضر رمضان باش!
□○ماه مبارک رمضان اسم الله است. رحمت رحیمیه‌ی حق متعال تجلی می کند. منتها خدا است دیگر... در این ماه، رحمت رحیمیه خدا رحمانی می‌شود. رحمت رحیمیه و سفره خاص خدا که باز و بسته نمی‌شود. ○بر ضیــافتخانه‌ فیــض نوالــت مـــنع نیــست ○در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته □○خدا خیلی مهربان است. خیلی بندگانش را دوست دارد. لَو عَلِمَ المُدبِرونَ عنی کَیفَ اشتیاقی بِهِم لَماتوا شَوقاً. اگر این کسانی که به من پشت کرده‌اند بدانند که چه شوقی به آنها دارم می‌مُردند... شما اگر فرزندی داشته باشی، اگر خدایی نکرده یکی از بچه هایت اهل نباشد او را دوست نداری؟! شوق به بازگشتش نداری؟! بچه ای که نقاشی نه چندان زیبایی کشیده و برای شما آورده باشد اگر به او بگویی که نقاشی تو زشت است، او ناراحت می‌شود چون هنرش را دوست دارد. خدا هم هنرش را دوست دارد. به هر بهانه ای آنها را می‌خواند... تَعالَوا! تَعالَوا! سفره رجب را پهن می‌کند، سفره شعبان را پهن می‌کند. می‌گوید در سحر های رجب اگر چنین و چنان کنی شما را می‌بخشم! عده ای از رجب به سادگی می‌گذرند. در شعبان می‌گوید اگر اهل مناجات شعبانیه باشی چنین و چنان می‌کنم، عده ای باز هم جا می‌مانند و یا نمی‌آیند. اما در رمضان می‌گوید چه بخواهی چه نخواهی باید وارد مهمانی من شوی. حتی اگر بخوابی عبادت برایت می‌نویسند، حتی نفس کشیدن هم عبادت است یعنی رحمت رحیمیه حق متعال ناگهان رحمانی می‌شود. □○حالا این مهمانی خدا شرایطی دارد. باید ادب را رعایت کرد. مگر ادب حضور خدا را به جا آوردن به این راحتی است؟! مهمانی خداست! غیبت نکن، دروغ نگو، گناه نکن،... اینها همگی سخت و دشوارند. چه کنیم که به ما نگویند مهمان بدی بود؟ هر چرتکه ای بیندازیم یک جای کار می‌لنگد و کار ما بسیار سخت است اما این صاحبخانه یک کُد دارد که به آن حساس است. ○لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب ○سـوی او می غیژ و او را میــطــلب  □○هرگونه هستی، برو و بگو صَلّی الله عَلیکَ یا اباعبدالله... دست و پای این میزبان شل می‌شود... این سخن برای تداعی معنی است و الا خدایا، شما منزه از دست و پا و شل شدن هستی.... گریه بر امام حسین علیه‌السلام غسل مؤمنین است. بر امام حسین که گریه کنی دلت پاک می‌شود. اگر بخواهی به مهمانی بروی غسل می‌کنی و لباس تمیز می‌پوشی، این مهمانی خدا هم غسل می‌خواهد. چه غسلی قشنگ تر از گریه بر اباعبدالله؟! این شبها با امام حسین محشور باشید، لحظه افطار و سحر با امام حسین محشور باشید...  
□○دعای چهل و چهارم صحیفۀ سجّادیه دعای امام سجّاد علیه السّلام هنگام ورود به ماه مبارک رمضان○□ □○اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى هَدانا لِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَنا مِنْ اَهْلِهِ، لِنَكُونَ لِاِحْسانِهِ مِنَ الشّاكِرينَ، وَ لِيَجْزِيَنا عَلى ذلِكَ جَزآءَ الْمُحْسِنينَ. وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذى حَبانا بِدينِهِ، وَاخْتَصَّنا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنا فى سُبُلِ اِحْسانِهِ، لِنَسْلُكَها بِمَنِّهِ اِلى رِضْوانِهِ، حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنّا، وَيَرْضى بِهِ عَنّا. وَالْحَمْدُلِلهِ الَّذى جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضانَ، شَهْرَ الصِّيامِ، وَ شَهْرَ الِاْسْلامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحيصِ، وَ شَهْرَ الْقِيامِ، الَّذى اَنْزَلَ فيهِ الْقُرْانَ، هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ، فَاَبانَ فَضيلَتَهُ عَلى سآئِرِ الشُّهُورِ بِما جَعَلَ لَهُ باطل، مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ، وَ الْفَضآئِلِ الْمَشْهُورَةِ.... □○سپاس خدا را که ما را راهنما به سپاس خود شد، و شایستۀ آن نمود، تا از شکرگزاران احسان او گردیم، و به ما بر این کار پاداش نیکوکاران بخشد. و سپاس خداى را که دینش را به ما عنایت فرمود، و ما را به آئین خود اختصاص داد، و در راه‌هاى احسان خود روان ساخت، تا در آنها به فضل و لطفش به سوى رضوان او حرکت کنیم، چنان حمدى که از ما بپذیرد، و به سبب آن از ما خشنود شود. و سپاس خداى را که از جملۀ آن راه‌ها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم، و بودن نشانه‌هایى روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل، و بدین جهت برترى آن ماه را بر سایر ماه‌ها بر پایۀ احترامات فراوان، و فضیلت‌هاى آشکار روشن نمود .....‌ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" روزه "○□ □وقتی انسان متوجه طعام خاکی و نیازهای جسمانی است آمادگی برای دریافت مائده آسمانی ندارد اما وقتی دهان از این لقمه های خاکی بست لقمانی می شود که از لقمه های افلاکی حکمت نصیب می گیرد و به طور کلی باید گفت حالِ خوشِ روزه یعنی فراغت از نیازهای جسمانی، بهترین زمان دریافت وحی و الهام است. □به خصوص روزه سخن می تواند گوش جان را در شنیدن پیامهای غیبی یاری کند. □○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●ادب از ولایت گرفته شده است. ادب زبان، ذکر است. ادب بدن، روزه است. ادب مال، زکات است. آداب شرع همین ادبهاست. هر چه محبّت بیشتر شود، ادب بیشتر میشود. □مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی□ □●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا 274-261 بقره قسمت دوم بخش ششم ● معناى ((ابتغاء مرضات الله )) و وجوهى كه در معناى ((تثبيت نفس )) ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمُ ابْتِغَاءَ ‌مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ كلمه : ((ابتغاء مرضات )) به معناى طلب رضايت است ، كه برگشتش ‍ به تعبير اراده وجه الله است براى اينكه وجه هر چيزى عبارت است از جهت و سمتى كه روبروى تو است ، و وجه خداى تعالى نسبت به بنده اى كه دستوراتى به وى مى دهد، و چيزهائى از او مى خواهد عبارت است از رضايت او از عمل وى ، و خشنوديش از امتثال او، چون آمر و دستور دهنده ، نخست با امر خود روبروى مامور قرار مى گيرد، و آنگاه كه اوامر او را بجا آورد با خشنودى و رضايت از او استقبال مى كند. پس مرضات خدا از بنده مكلفى كه به تكليف عمل كرده همان وجه و روى خدا به طرف او است ، در نتيجه ابتغاى مرضات او و يا ساده ترش ‍ به دست آوردن خشنودى او در حقيقت خواستن وجه او است . و اما در معناى اينكه فرمود: ((و تثبيتا من انفسهم )) نظريه هائى داده شده ، بعضى گفته اند: تثبيت به معناى تصديق و يقين است ، با چنين حالتى انفاق مى كنند، بعضى ديگر گفته اند: تثبيت كه به معناى استوار كردن است در اينجا به معناى تثبيت است ، يعنى داشتن بصيرت ، و معناى جمله اين است كه ((مال خود را با بصيرت انفاق مى كنند)) (بر خلاف بسيارى از افراد) مى دانند پول را در كجا خرج كنند، بعضى ديگر گفته اند: منظور اين است كه تامل و دقت مى كنند، اگر ديدند نيتشان خالص براى خدا است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 600 انفاق مى كنند، و اگر ديدند چيزى از ريا هم با خدا در دلشان آميخته شده ، و خلاصه ، هم خدا را در نظر دارد و هم ريا را، از انفاق خوددارى مى كنند. بعضى ديگر گفته اند: تثبيت به اين معنا است كه نفس آدمى خود را براى اطاعت خدا آماده كند، و بعضى گفته اند: به معناى آنست كه آدمى نفس ‍ خويش را در منازل ايمان جاى دهد، يعنى نفس را به بذل مال در راه خدا عادت دهد، و خواننده عزيز توجه دارد كه هيچيك از اين معانى (جز به زحمت ) با مطالب قبل آيه تطبيق نمى كند، (از توجيهى كه ما مى كنيم اين عدم انطباق كاملا روشن مى شود) كه آن توجيه عبارت است از: و خدا داناتر است : خداى سبحان انفاق در راه خدا را بطور مطلق مدح كرد، (و فرمود: به دانه اى مى ماند كه چنين و چنان شود) سپس بنايش بر اين شد كه دو قسم انفاق را كه نمى پسندد و ثوابى بر آن مترتب نمى شود استثنا كند، يكى انفاق ريائى كه از همان اول باطل انجام مى شود و يكى هم انفاقى كه بعد از انجام آن ، به وسيله منت و اذيت اجرش باطل مى گردد و بطلان اين دو قسم انفاق به خاطر همين است كه براى خدا و در طلب رضاى او انجام نشده و يا اگر شده نفس ‍ نتوانسته نيت خود را محكم نگه دارد، در اين آيه مى خواهد حال عده خاصى از انفاق گران را بيان كند، كه در حقيقت طائفه سوم هستند و اينان كسانى هستند كه نخست براى خاطر خدا انفاق مى كنند و سپس ‍ زمام نفس را در دست مى گيرند و نمى گذارند آن نيت پاك و مؤثرشان دستخوش ناپاكى ها گردد و از تاءثر ساقط شود و منت و اذيت و هر منافى ديگر، آن را تباه سازد. پس روشن شد كه مراد از ((ابتغاء مرضات الله )) اين است كه انفاق گر منظورش و قصدش خودنمائى و يا هر قصدى ديگر (كه نيت را غير خالص مى كند) نبوده باشد، و منظور از ((تثبيتا من انفسهم )) اين است كه آدمى زمام نفس را در دست داشته باشد، تا بتواند نيت خالصى را كه داشته نگه بدارد، و اين تثبيت هم از ناحيه نفس است ، و هم واقع بر نفس ، ساده تر بگويم نفس هم فاعل تثبيت است ، و هم مفعول آن ، پس ‍ كلمه ((تثبيتا)) از نظر تركيب ، نحوى تميز است ، و حرف ((من )) نشويه (ابتدائيه ) است ، و ((انفسهم )) در معنا فاعل تثبيت است ، و آن نفسى كه مفعول قرار گرفته در تقدير است ، و تقدير كلام ((تثبيتا من انفسهم لانفسهم - نفسشان زمام نفس را در دست بگيرد)) ممكن هم هست كه كلمه ((تثبيتا)) را مفعول مطلق براى فعلى بگيريم كه از ماده خودش باشد، آن وقت تقدير چنين مى شود ((يثبتون انفسهم لانفسهم تثبيتا)). ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 601 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ بیانات آیت‌الله بهجت قدس‌سره در خصوص لزوم عبادت و بندگی در ماه مبارک رمضان○□ □○خداوند انسان را طورى آفريده كه مى‌تواند از راه و خالص، از مقام ملائكه گام فراتر نهد و مقامات انبيا و اوليا را كسب نمايد. □○ما بايد اهل باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز حسينى و فلان روز يزيدى هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدى هستيم يا حسينى. سرانجام ممكن است روزى به خود بياييم و بخواهيم تدارك(جبران) كنيم. □○استجابت دعا شرطش است. اگر شرايط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به اين معنا نيست كه تا دعا كرديم فوراً نتيجه‌اش را ببينيم… □○البته توبه‌ى هر چيز به حسب خود آن چيز است؛ اگر مال كسى را از بين برده باشيم، بايد اول آن را به صاحبش برگردانيم، سپس از آن كنيم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●انواع معرفت●□ □معرفت بر دو نوع است: ۱- معرفت به حسب عقل، یعنی به طریق استدلال عقل به آیات کبری و علامات صغری. چنانچه می فرماید: « أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض». (اعراف/۱۸۵) ۲- و معرفت حق به حق. و این قسم معرفت ، ممکن نیست الا به شهود صرف و تجلی محض . □و معرفت حق بر دو قسم است: ❗️معرفت کسبی ‼️معرفت بدیهی ؛ که احتیاجش به کسب نیست. □و نزد بعضی همه معرفتها کسبی است، و نزد محققان بعضی کسبی و بعضی بدیهی است. □هرگاه که عارف واصل شود به حق، نه به استدلال عقل، آن زمان واصل باشد. چنانچه فرموده نبی است علیه السلام« عرفتُ ربّی بِربّی » □آفتــاب آمـــد دلــیــــل آفتاب □گر دلیلت باید از وی رو متاب □●حقیقة الحقائق شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei   
○مرحوم علامه گرچه روی زمین زندگی می‌کرد ولی در دنیا زندگی نمی کرد. هرکز به فکر این بازی‌های کودکانه که کی آمده، کی رفته؟ برای کی صلوات فرستادند؟ برای کی نفرستادند یا.... نبود. ○آیت الله جوادی آملی○ @mohamad_hosein_tabatabaei