□صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت ختمی مرتبت، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم
□صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سیِّدِنا و نبیِّنا أصْلِ الوُجُودِ و عینِ الشّاهِدِ وَ المَشْهود، أوَّلِ الأوائلِ و أدَلِّ الدّلائل و مَبْدءِ الأنوارِ الأزَلیِّ و مُنتَهَی العُروج الکَمالی، غایة الغایات، المتعین بالنِّشآت، أبِ الأکوان بفاعِلیّة و أمِّ الإمکان بقابلیّة، المثل الأعلی الإلهی، هَیُولی العَوالِمِ الغَیْرِ المُتَناهِی، روحُِ الأرواح و نور الأشْباحِ، فالق إصباحِ الغَیب، دافِع ظُلْمة الرَّیْبِ، مُحتَدِ التِّسعة و التِّسعین، رحمةً للعالمین، سَیِّدِنا فی الوُجود، صاحبِ لواء الحَمدِ و المَقامِ المَحمُودِ، المُبَرقَعِ بالِعماء، حبیبِ الله، محمَّدٍ المصطفی، صَلَّی اللهُ علَیه و آله و سلّم
@mohamad_hosein_tabatabaei
□هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و لیلهالمبیت - شب اوّل ماه ربیع الاوّل□
□شب اوّل ربیع الاوّل، شبی است که پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از سیزده سال تلاش و تکاپو در جهت ابلاغ رسالت در مکّه، به سمت مدینه هجرت کردند.
□و نیز شبی است که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بنا به توصیۀ رسول الله در جای آن حضرت خُفتند؛ تا آن توطئهای که برای از بین بردن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تدارک دیده شده بود، که قرار بود چهل مرد جنگی از چهل قبیلۀ مختلف نیمه شب به خانۀ حضرت یورش برند و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را در بستر به شهادت برسانند، واقع نشود.
□امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از اطمینان یافتن از اینکه اگر به جای پیامبر بخوابند، پیامبر از دست کفّار و مشرکین جان سالم به در میبرند، با طیب خاطر و نهایت سرور و شادی در جای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم آرمیدند و نیمههای شب وقتی که آن چهل تن با شمشیرهای آخته یورش آوردند و بر سر بستر حاضر شدند تا پیامبر را به شهادت برسانند، امیرالمؤمنین علیه السّلام سر از بالین برداشتند و فرمودند: با من چه کار دارید؟ گفتند: رسول الله کجاست؟ حضرت فرمودند: مگر پیامبر را دست من سپرده بودید که سراغ آن حضرت را از من میگیرید؟ اوّل حتّی قصد به شهادت رساندن امیرالمؤمنین علیه السّلام را کردند؛ امّا بعد منصرف شدند. گفتند: سریعتر برویم پیامبر را پیدا کنیم.
□قرآن از این ایثار فوقالعادۀ امیرالمؤمنین علیه السّلام برای حفظ جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به عظمت تجلیل کرده و در آیۀ دویست و هفتم سوره بقره میفرماید:
□« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ »□
□از مردم کسی هست (یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام) که جان خود را در راه بدست آوردن رضایت الهی ایثار میکند و به خدای متعال میفروشد و خدا نسبت به بندگان رئوف و مهربان است.
□پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همان شب از مکّه خارج شدند و به سمت مدینه حرکت کردند.
□حضرت در بین راه در غاری توقّف داشتند؛ که آنجا هم با یک معجزۀ الهی، عنکبوتی بر در غار تاری تنید و کبوتری هم در آستانۀ ورود به غار تخمی گذاشت. وقتی مشرکین جای پای
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و همراه او را تعقیب کردند و به در غار رسیدند، با این صحنه که مواجه شدند یقین کردند که ماهها و چه بسا سالها کسی وارد این غار نشده است.
□کسی که همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بود از ترس به شدّت میلرزید. قرآن کریم به صراحت میفرماید:
پیامبر اکرم به آن کسی که از اصحاب و همراه ایشان بود فرمودند: نترس! غمگین نباش! خدا با ماست؛ چرا خودت را گم کردهای؟
□حال مقایسه کنید، امیر المؤمنین علی علیه السّلام را که با آن شهامت در بستر شهادت آرمیدهاند و جانشان را سِپر جان رسول الله کردهاند، با این کسی که همراه پیامبر راه افتاده است و در داخل غار طوری خودش را گم کرده و باخته است که پیامبر ناگزیر برای اینکه او جزع و فزع نکند و از این طریق محلّ اختفای رسول الله لو نرود، او را به سکوت، آرامش، نترسیدن، غم نخوردن و امثال اینها توصیه میکنند.
□در هر صورت هجرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب اوّل ماه ربیع الاوّل سال اوّل هجری از مکه آغاز شد
□استاد مهدی طیّب□
#مناسبات_ماه_ربیعالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
#راه_شیعه_راه_صدق_است.
□ابتدای راه صدق است. (وَ الَّذی جَاءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِهِ اُولئِکَ هُم المُتـَّقُونَ: و کسی که راستی آورد و آن را تصدیق کرد، همانها پرهیزکارانند.) آخر راه هم صدق است. (فى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ: در جایگاه راستی، نزد فرمانروای بااقتدار عالم هستی.) صدق را تصدیق کنید و در طول راه هم با صادقین باشید. (کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ) با صادقان باشید تا اهل صدق شوید.
□مؤمنین اگر با صدق برای خدا با یکدیگر بنشینند، میشود فى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ: در نشستگاه راستی، نزد فرمانروای توانای عالم هستی.
□هر که به صدق رسیده، جزء متّقین است و متّقی نفَسش تسبیح و خوابش عبادت و سعیش مشکور و عملش مقبول است.
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت معز المؤمنین، امام حسن بن علی المجتبی صلوات الله علیهما
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی الثّانی مِن شروطِ لا إلهَ إلّا الله، رَیحانةِ مُحمَّدٍ رَسولِ اللهِ، رابِعُ الخَمسةِ العبائیَّةِ، عارفِ الأسرارِ العِمائیَّة، مَوضِعِ سِرِّ الرَّسولِ، حاوی کلیّاتِ الأصولِ، حافظِ الدّین، و عَیبَة العِلْمِ، و مَعْدَن الفضائل، و بابِ السِّلمِ، و کَهْفِ المَعارِفِ، و عَین الشّهودِ، رُوح المَراتِبِ و قَلْبِ الوُجودِ، فِهْرِسِ العلومِ اللّدُنّی، لؤلؤِ صَدَفِ أنتَ مِنّی، النّور اللّامعُ مِن شجرةِ الأیمَنِ، جامِعِ الکمالَیْنِ، أبی محمّدٍ الحسنِ، علیه الصّلوةُ و السّلامُ
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○نامه خواندنی علامه طباطبایی به آیت الله جوادی آملی○□
□○قم ـ خدمت ذی شرافت فخرالاعلام و زبده المحققین العظام حجتالاسلام آقای جوادی دامت بركاته مشرف آید.
به عرض شریف میرساند: امیدوارم كه قرین عافیت و موفقیت بوده و پیوسته از عنایات عالیه حق عزّ اسمه و توجّهات سامیه حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه بهرهمند میباشید. با حذف مقدمات عرض میشود كه آقایان متصدّیان امور مدرسه حقّانی در خصوص درس فلسفه كه از جنابعالی توقع داشتند و دارند به تصوّر اینكه بنده زورم به جناب عالی میرسد! و اگر جدا خواهش كنم رد نخواهید كرد، بنده را تحت فشار قرار داده اند و حقّا هم اگر جنابعالی نپذیرید، این درس متروك خواهد شد. لذا جدّا خواهشمندم از هر راه امكانپذیر اگر چه كم و زیاد خالی از مشقّت نباشد این مسئله را پذیرفته یك ساعتی برای این تدریس اختصاص بدهید و ضمنا ما را نیز از فشار آقایان نجات دهید.
○ان تنصرواالله ینصركم و یثبت اقدامكم○
□○والسلام علیكم و رحمة الله
محمد حسین طباطبایی.۱۳ رجب ۵۰○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت آیتالله بهجت قدسسره□
□روایت دارد که امام زمان صلواتاللهعلیه که ظهور فرمود، میفرماید: «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم»، پنج ندا میکند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و اینها، «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً»؛ به هر کسی به لغت [و زبان] خودش میرسد. این فرق بین این اعجاز و بین آن کارهایی که با اسبابچینی درست میشود، این طور است.
□گفت آسید حسن نامی بوده در نجف از مدرسین و در فشار اقتصادی واقع میشود، میگه خیلی خوب من چهل روز یک عریضهای می نویسم برای امام زمان یا توی آب می اندازم یا اینکه توی گوشه اتاق میزارم بالاخره، جایی میزارم اون را تا روز چهلم، روز چهلم که شد حالا من یادم نیست، که امروز روز چهلم است، دیدم به ما از پشت سر یه خطابی شد آقای آسید حسن، گفتم که درِ خانه بسته است، درْ خانه جز من کسی نیست، قطعا این خیال است. یه قدری صبر کردم، گفت آقای آسید حسن پسر اسید حسین، مثلا اسم پدر منم برد، گفتم نه دیگه این خیال نیست، این اسم پدر منم میدانه این، متوجه شدم به اون طرف کسی را ندیدم. در عین اینکه کسی را نمیدیدم این صوت را شنیدم: «شما گمان میکنید ما از حال شما مطلع نیستیم، شما خیال میکنید ما نمیدانیم شما در چه حالی هستید؟» همینکه این را شنیدم کانه رفع حاجتم شد، هیچ کانه احتیاج ندارم، به همین شنیدن این کلام.
□ما معرفتمون ناقصه، ما عینک ما یک تاری دارد، و الا اونا که ما را میبینند که...
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۳۶ ■فردی محضر امام صادق علیه السلام آمد و از ایشان خواست
#مصارع_عشاق
قسمت ۳۷
□حضرت عباس ساقی عشاق نظام وجود است و از او به قمر تعبیر شده است چون قمر کنایه از ولایت مطلقهی الهیه است. پیامبر فرمود: «أنا کشمس و علی کالقمر». «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ » (قمر/۱) وقتی قیامت انسان نزدیک شود، ولایت امیرالمؤمنین برای او منشق و آشکار میشود. حضرت علی علیه السلام هم فرمودهاند: «من یمت یرنی». حضرت ابالفضل العباس هم دارای مقام عظمی ولایت مطلقهی الهیه است و به مقام واحدیت نظام وجود راه پیدا کرده است و اولین تعین اباعبدالله الحسین است. لذا از او به قمر بنی هاشم تعبیر شد. این قمر به سبب این که صاحب ولایت است، به تمامی کواکب عالم نور میدهد، از این حیث او را ساقی گفتند. ساقی کسی است که تشنگان و طالبان کمالات و اسماء و صفات حسنی الهی را سقایت میکند.
□ساقی در اصطلاح عرفانی، کسی را میگویند که منبع تجلیات، اسماء و کمالات الهیه است. چون مقام واحدیت و اسم جامع الله، مرتبهای است که در آن همهی کمالات الهی جمع است و او قمر است و به این مرتبه راه پیدا کردهاست لذا به هر کسی که طالب آب حقایق باشد، به تناسب ظرفیت و استدعایش کمالات را افاضه میکند. اباعبدالله الحسین علیه السلام به حیث کنه خودش در جایی قرار دارد که دست احدی به او نمیرسد. حسین علیه السلام به حیث کنه خود، غریب الغرباست. لذا به حیث ذات و کمون غیبیه اش نامه ای به حبیب بن مظاهر مینویسد و آن را با این جمله آغاز میکند که من الغریب الی الحبیب... یعنی جناب حبیب شما با تمام شأن و شئونت نسبت به من به گونهای هستی که من نزد شما هم غریب هستم. امام حسین علیه السلام شئون متفاوتی دارد. از شئون امام، شأن عباسی، شأن علی اکبری، شأن علی اصغری، شأن مسلمی، شأن حبیبی و... هستند لذا برای طالبان کمال و عاشقان خودش با این شئون جلوه میکند. به یکی قاسمی جلوه میکند به دیگری علی اکبری. این حضرات در بیرون مصادیق این شئون امام حسین علیه السلام هستند.
□اباعبدالله تشنگان ولایت را به دست عباس بن علی سقایت میکند. این کمالات و تجلیاتی که ساقی لب تشنگان روزگار افاضه میکند، حقایق الهی هستند. کسی که تشنه است و میخواهد عالم را درک کند و خودش را بفهمد، حقایق را به او میفهمانند و او را به مقام ادراک حقایق میرسانند. امیرالمؤمنین فرمود خدا رحمت کند مردی را که بداند از کجا آمده است و به کجا میرود. ادراک حقایق، متحد و متصل شدن با حقایق است. این همان آب دادن است. سنخ آب باطنی با این آبهای ظاهری فرق دارد، علم و معارف است.
○خون شهیدان را ز آب اولیتر است
○این سخن از صد ثواب اولیتر است
○تو ز سرمستان قلاوزی مجو
○جامه چاکان را چه فرمایی رفو
□به تناسب در خواست هر کسی، از آن آب به این اشخاص میدهند و از این شراب طهور مست میشوند. کار ساقی شراب دادن است. «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» (انسان/۲۱) رب مربی است و مربی همان ساقی است. رب ما به وفق خواستهی من و شماست. یکی علم میخواهد دیگری فقر و در دستگاه الهی افراد متفاوت هستند. اساسا در نظام وجود هم یکی به دنبال دنیاست و یکی دنبال آخرت است.
○متاع کفر و دین بی مشتری نیست
○گروهی این گروهی آن پسندند
□ساقی کسی است که وظیفهی او «اعطاء کل ذی حق حقه» است. کما این که این شراب ظاهری هم مستی ایجاد میکند، آن شراب باطنی مستی باطنی میآورد و عقل حسابگر را زایل میکند و عقل الهی را احیا میکند و عقل ربانی و قدسی را در درون انسان روشن میکند. آنجا هم ساقی به تناسب تشنگی افراد میدهد. به همین دلیل گفتهاند:
○آب کم جو تشنگی آور به دست
○تا بجوشد آبت از بالا و پست
□شما هر چقدر تشنه باشی سقایتت میکنند و به بعضی که خیلی تشنه هستند، دُرد میدهند. دُرد آن ته نشین شراب است. میگویند جناب خواجه نصیرالدین طوسی از مستی ادراک حقایق و معارف الهی فریاد می زده :أین الملوک و ابن الملوک؟! کجا هستند پادشاهان که عیش ما را ببینند؟! به آیت الله بهجت چه دُردی داده بودند که آنگونه در نماز ضجه میکشید؟ خوشا به حال مستان روزگار...
#ح_م
□○ #استادصمدیآملی○□
#دختر_عزیز، #خانم_گرامی،
□اگر می گویند حجاب داشته باش که چشم نامحرم به تو نیفتد، برای اینکه جسم طبیعی تو و بدن مادی تو که خدای متعال او را ساخته انقدر با ارزش است که هر چشمی نمی تواند او را ببیند؛ لیاقتش را ندارد ببیند. هم خود صاحب چشم ضربه می بیند هم به تو ضربه وارد می آورد. از بس که تو با ارزشی.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□صدق بالاترین سیاست در دنیا و آخرت است. صدق روی دست تمام سیاستهای سیاستمداران عالَم است.
□حضرت علی علیه السّلام فرمود: اَلصِّدقُ سَیفُ اللهِ فى أَرضِهِ وَ سَمائِهِ: صدق شمشیر خدا در زمین و آسمان خداست. صدق همهجا نافذ است؛ میبُرد و پیش میرود.
#یاعلی
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۳۷ □حضرت عباس ساقی عشاق نظام وجود است و از او به قمر تعبیر شده است چون قمر کنایه
#مصارع_عشاق
قسمت ۳۸
□هر که در این حلقه زنده نیست به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
□خوش به حال هر کسی که در عالم عاشق شد. هر کسی که عاشق نشده است، مرده است. در مسیر سلوک انسان دچار ریاضت و بلیات میشود، مثل کوهنوردی که میخواهد بالای کوه برود که سخت است، وقتی به قله رسیدی لذتی دارد. ریاضت و ابتلا سخت است اما وقتی در اثر این ریاضت یک پیاله به تو بدهند لذتی دارد که مست میشوی و همهی سختیها را فراموش میکنی. جناب ابن سینا در رسالة الطیر میگوید راه سختی بود، عدهای از عشاق خواستند به سوی خدا بروند. خدا یک جلوهای که کرد همه سختی ها را فراموش کردند. آن معشوق ازلی یک جلوهای کرد و یکی غمزهای آمد و گوشه چشمی نشان داد و دردشان درمان شد.
○آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
○آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
□حضرت عباس ساقی کربلاست که به همهی شهدای کربلا شراب میداد. «السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک». ارواحی که در آستان حسین علیه السلام فانی شدند. عباس بن علی آستان امام حسین است چون باب الحسین است و در ابجد نام عباس با باب الحسین یکی است. این آستان حریم و جلوهی حسین است. اباعبدالله به حیث حقیقتش حد و حدودی ندارد و کسی به آنجا راه نمییابد. امام حسین یک تعین پیدا کرد که در عرفان از آن به واحدیت تعبیر کردهاند. احدیت امام حسین علیه السلام واحدیت عباس بن علی است. لذا واحدیت آستان و حد حسینی است. همه شهدای کربلا در این دایرهی حسینی مستغرق شده اند و از مرکز کسی خبر ندارد اما همه در این دایره هستند. حضرت عباس تعین اعظم امام حسین علیه السلام است، حسابش با دیگران در کربلا جداست. ابالفضل العباس عاشق به تمام معناست و مهم ترین نشانهی عشق ادب است که ایشان در ادب تام و تمام نسبت به اباعبدالله بود. امام حسین به دست عباس به همگی آب داد. آنها همگی شراب را سر میکشیدند و مست میشدند و همه در امام حسین فانی میشدند، هرکدام از آنان در حد خودش حسین میشد. حبیب حسین میشد اما در حد حبیبی خودش و عین ثابتهش باقی میماند.
○دماغم ز میخانه بویی کشید
○حذر کن که دیوانه هویی کشید
□حضرت عباس در عین حال که ساقی است خود نیز تشنه است و از قضا تشنگی و عطش ساقی خیلی سختتر و شدیدتر است. ساقی حضرت عباس امام حسین علیه السلام است. مطلب اینجا خیلی سنگین میشود چون امام حسین به هر که بخواهد شراب دهد تشنهترش میکند. امام حسین به گونهای عباس را سقایت کرد که ارباً ارباً شد و دیگر هیچ چیز از او باقی نماند. «الَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (حشر/۲۱) قرآن امام حسین است و عباس کوه. تصدع یعنی ناپدید و نابود شد و هیچ چیزی از او باقی نماند. اگر قرآن بر کوه تجلی کند کوه فرو می ریزد و هیچ چیزی از آن باقی نمیماند. «جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا» (اعراف/۱۴۳) جناب اباعبدالله هم بر حضرت عباس در میدان اینگونه تجلی کرد.
○ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بده آن آب را
○اول مرا سیراب کن آن گه بده اصحاب را
□عباس بن علی خواست تا به تمام تشنگان عالم ادب عند المعشوق را یاد دهد وگرنه او به فرات نیازی ندارد.
هست عباس علی خود بحر جود
چشمهی ایجاد و ینبوع وجود
هفت بحر از بحر جودش یک نمست
بحر امکان خود جهانی زان یمست
تا نپنداری که رفت از بهر آب
سوی میدان با چنان شور و شتاب
رفت با مشک از پی آب طلب
تا تو را آموزد آداب طلب
دعوت عشق است بانگ العطش
آن صدا را دست و سر کن پیشکش
داعی حق چون زند بانگ به خویش
سر به کف بگذار و رو مردانه پیش
چون فتادت دست از دوش ای پسر
سینه کن بر تیغ عشق او سپر
چون فتادت دست بر دندان تو مشک
گیر تا گیرد فلک بر خود ز رشک
□امام حسین علیه السلام به حضرت عباس اذن داد به میدان برود تا هم رسم عاشقی به عشاق عالم یاد بدهد و هم او را از آب طهور تجلیات ذات سیراب کند. او را چطور سیراب کرد؟ حسین یک نگاه کرد دستانش را قطع کردند. در وادی عشق آدم را اینگونه سیراب میکنند.
○آب خنجر بحری از آن آبهاست
○متصل این نهر با بحر خداست
□این آب را از دم شمشیر و خنجر آبروست. هر کسی در این راه تشنه باشد، به او آب میدهند منتها از دم شمشیر و خنجر... امام حسین به حضرت عباس فرمود که اگر تو می خواهی در مقام واحدیت، حسین محض شوی باید از اسماء و صفات حُسنی و کمالات الهی بگذری. پس اول باید دو دستت را بدهی و دست مظهر قدرت است و دو دست مظهر کمال قدرت است. یهود گفتند که دست خدا بسته است. خدا پاسخ داد: «بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/۶۴) دست خدا در چه چیزی مبسوط است؟ دست کنایه از قدرت است و دست خدا در تمام ماسوی الله بسط دارد...
#ح_م
□○" اجابت دعا "○□
□و (ای رسول ما) اگر بندگان من تو را از احوال من پرسیدند (با ایشان بگوی که) همانا که من بدانها بسیار نزدیکم و دعای هر کس که مرا خواند اجابت می کنم. پس باید که ایشان نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند باشد که راه رشد و سعادت را بیابند. (بقره: ۱۸۶)
□انتظار خداوند در مقام معشوقی از آدمیان این است که وقتی او را به دعا می خوانند، خود او را طلب کنند تا آنکه از او چیزی دیگر طلبند، زیرا:
○از خدا غیر از خدا را خواستن
○ظن افزونی است، کلّی کاستن
مثنوی
□امّا عامهٔ مردمان که طلبکار خدا هستند او را وسیله ای برای برآوردن حاجات گوناگون خود می خواهند. آنها طلبکار خدا نیستند بلکه گویی به قول شمس خدا را لَلِـه مبارک خود کرده اند.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei