□○إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ○□
□میلاد با سعادت محبوبهی ذات، ام الائمه علیهم السلام، حضرت عصمت الله الکبری، خانم فاطمة الزهراء سلام الله علیها را به محضر ملکوتی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، ارواح نورانی ائمه هدی علیهم السلام و تمامی شیعیان و محبین آلالله تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استقامت
□یکی از معضلات طریق سیر و سلوک، این است که شخص چون بعد از مدتی به مطلوب خود نمیرسد حال مطلوبش هر چه میخواهد باشد ولو طلب معرفت و محبت الله تعالی، بر وی یأس و ناامیدی غلبه نموده و او دائم جزع و فزع می نماید،غافل از اینکه این طریق،اقتضایش صبر و تحمل و استقامت است،آنچنان که حضرت ختمی مأمور به صبر و تحمل بود و حق تعالی خطاب به او فرمود:«فَاستَقِم کما أُمِرت».
□عزیز دلم، آیا دور از ادب و به دور از مرام عشق و عاشقی نیست که تو بابت وصال به مقصودت، با حق جنگ و جدال میکنی؟ هیچ فکر نمیکنی که این حالات شرک است در طریق عشق؟. پس عزیز دلم در این راه قدم بردار و حرکت کن و بدان که حرکت و توقف در ید قدرت و حکمت حق تعالی ست پس با تمام وجودت رو به سوی او کرده و بگو:
○مرا تا جان بُود در تن بکوشم
○ولو یک جرعه از جامت ننوشم
□از سید علی آقا قاضی نقل است که میفرمود: «چهل سال است دم از پروردگار عالم میزنم. چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نگذاشت و خدا هم کمکم کرد!در این مدت نه خوابی دیدم نه مکاشفه ای نه رفیقی نه همدردی چهل سال است که در را میکوبم و خبری نیست».
@mohamad_hosein_tabatabaei
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره
فقره شریف ○وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ○
#ملائکة_الله
□○حقیقت انسان کامل، ملک و حور العین و حوراء است. این حقیقت که در مراتب پایین تجلی میکند، جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل نام میگیرد لذا جبرائیل و میکائیل مراتب مادون انسان کامل هستند. جبرائیل که عقل است، مرتبهی چهارم وجودی عالَم میباشد. مرتبهی چهارم وجودی شما عقل نام دارد. مرتبهی اول شما طبیعتتان است. مرتبهی بعدی خیال شما و مرتبهی سوم وهم و مرتبهی چهارم عقل است. این عقل همان است که در لسان شرع جبرئیل خوانده میشود، در عالَم وجود نیز به همین وزان است. این عالَم چهارم عوامل وجودی را عقل کل میگویند که این عقل، مرتبهی چهارم است لذا امام حسن عسکری علیه السلام در یک حدیث عرشی فرمود: «إِنَّ رُوح القُدُس فِي الجَنانِ الصَّاغُورَه ذَاقَ مِن حَدائِقِنا البَاکُورَه» این جناب جبرئیل در آسمان چهارم از میوههای نارس ما چشید و جبرئیل شد. همین حقیقت در مراتب پایین نیز ظهور دارد. ما قوهی لامسه داریم، در روایتی از معصوم علیه السلام وارد شده است که مَلکی را دیدم که سرش در عرش بود، شانهاش مغرب را پر کرده بود و شانهی دیگرش مشرق را پر کرده بود و پاهای او نیز در زمین بود، در واقع تمام عالم طبیعت را پر کرده بود. آیا قوهی لامسهی شما تمام وجود و طبیعت شما را پر نکرده است؟ قوهی لامسه از موی سر مبارک تا نوک انگشتان دست و پا حضور دارد. آن مَلک، قوهی لامسهی عالم است که انسان کامل او را به این شکل تمثل کرده است. علامه حسن زاده در هزار و یک نکته میفرماید: نسبت قوا به نفس همانند نسبت ملائکه به حق متعال است. این ملک است که در عوالم مختلف ظهور کرده است.
□○حوراء حقیقت ملک است که من و شما همگی در درون این حوراء هستیم و تنزل یافته از این حقیقتیم که این حوراء، حقیقت حضرات اهلبیت علیهم السلام و به یک معنا حقیقت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. دلیل اینکه به حضرت زهرا حوراء انسیه گفتهاند چیست؟ این حقیقت حوراء که اول حقیقت صادره ازحق متعال است، بنا به مصالح و حکمت الهی، در صورت انسی به مدت ۱۸ سال در صورت فاطمی سلام الله علیها ظهور کرد لذا از حضرت زهرا سلام الله علیها به حوراء انسیه تعبیر میشود. جناب سلمان در روایتی خطاب به جناب عمار گفت که ای عمار! در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام بودم و امر عجیبی دیدم! پرسید چه دیدی؟ گفت: دیدم که حضرت فاطمه سلام الله علیها به امیرالمؤمنین علیه السلام امر کرد که جلوتر بیا، سپس در گوش ایشان مطالبی گفت که من شنیدم. گفت یا علی، به تو خبر بدهم از کائن و ما هو کائن و ما تکون؟ به تو خبر بدهم از هر اتفاقی که در نظام هستی تا روز قیامت روی میدهد و نداده و نخواهد داد؟! که در اینجا دیدم علی علیه السلام عقب عقب رفت... حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه اشراقی کرد که امیرالمؤمنین عقب عقب رفت تا اینکه به حضور حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله رسید؟! فرمود یا رسول الله! فاطمه چنین و چنان گفت، حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود مگر نشنیدی که فاطمه از نور ما است؟! وقتی بازگشت، حضرت فاطمه فرمود که یا علی، به تو بگویم که بین شما و پیغمبر چه مکالمهای واقع شد؟ یا علی! خدا مرا از نور خودش خلق کرده است! من برای خدا هستم، من ناموس و محبوبهی ذات هستم! بنا به مصلحتی بنا شد تا اینگونه ظهور کنم، مصلحت نیز چه بود؟ بیایم و با علی ازدواج کنم که در نهایت يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ... تا حسن و حسین بیایند، تا حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه تشریف بیاورند. اگر این ازدواج رخ نمیداد انسان کامل نمیآمد، نهایت فردی که از علی علیه السلام ظهور میکرد عباس بن علی علیهما السلام بود. درست است که حضرت عباس علیه السلام در کمالات الهی اوج دارد و بینظیر در تمام تاریخ است؛ کسی است که با یک دست بریدهی او تمام شیعیان شفاعت میشود و بلکه بالاتر، اما فرق امام با عباس بن علی فرق امام است با غیر امام! یعنی این کمالات حضرت عباس بواسطه اتصال و ارتباط او با امام حاصل شده است. حضرت فاطمه برای خداست، او خاص ذات حق متعال است، روایتی را اهل عامه نقل کردهاند! البته در کتب شیعی هم به طرق مختلف آمده است به خدا مدتی هست که این حدیث مرا مدهوش کرده! باید فرصتی دست بدهد تا ساعت ها و بلکه روزها پیرامون این یک حدیث سخن بگوییم! روایت این است که «إذا كانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَكُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة» قیامت اصلا یعنی چه؟! حضرت ختمی مرتبت خود قیامت نیست؟! اهل جمع یعنی ای موحد های روزگار! ای تک مردان عالم هستی! ای کسانی که قیامت شما ظهور کرده! سرهایتان را پایین بیندازید که فاطمه میخواهد رد شود، یعنی چه؟! یعنی هیچ اهل جمعی قابلیت نگاه کردن به حقیقت فاطمی را ندارد...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
● آيات 286 - 285، سوره بقره، قسمت اول ، بخش دوم بیان آیات ● توضيح معنايى كه اين دو آيه در صدد
آیات 286-285 ، بقره قسمت اول
بخش سوم
● اين آيات در مقام نسخ آيه قبل نيستند
پس اين است آن معنائى كه آيات مورد بحث در صدد بيان آن هستند، و بطوريكه ملاحظه مى فرمائيد، همين معنا موافق با غرضى است كه آن را دنبال كرده ، نه آن معنائى كه مفسرين براى آيه كرده و گفته اند، مضمون اين دو آيه وابسته و مربوط به مضمون آيه قبل است ، مى خواهد آيه قبل را كه مشتمل بود بر تكليف طاقت فرسا و ما لا يطاق ، نسخ كند، آيه اولى يعنى ((آمن الرسول ...)) حكايت گفتار مردمى است كه به ما لا يطاق مكلف شده اند، و آيه دومى ناسخ آن تكليف است .
آرى گفتار ما با رواياتى هم كه در شان نزول سوره وارد شده ، مناسب تراست ، چون در شأن نزول گفته اند: اين سوره در مدينه نازل شد، زيرا هجرت رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مدينه و مستقر شدنش در آن شهر مقارن است با استقبال كامل مؤمنين آن شهر، كه انصار دين الهى بودند، و با جان و مال خود به نصرت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) قيام كردند، و نيز مقارن بود با از خود گذشتگى هاى اهل مكه ، كه به خاطر خدا دست از زن و فرزند و مال و وطن خود شستند، و به رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پيوستند، چنين موقعيتى ايجاب مى كرد كه خداى تعالى از دو طائفه تشكر و ستايش كند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 681
كه دعوت او و پيامبرش را اجابت كردند،(دقت فرمائيد) البته آخر آيه هم كه مى فرمايد: ((انت مولانا فانصرنا على القوم الكافرين ))، تا اندازه اى بر اين معنا دلالت دارد، چون اشاره مى كند كه درخواست آنان در اوائل شكل گيرى اسلام بوده است .
و در آيه شريفه نكاتى عجيب از اجمال و تفسير و اختصارگوئى بجا، و اطاله به مورد، و رعايت ادب عبوديت ، و بياناتى جامع در آنچه مايه سعادت و كمال است ، بكار رفته .
ءَامَنَ الرَّسولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ
اين قسمت از آيه ، ايمان پيامبر و مؤمنين را تصديق مى كند، و اگر پيامبر را جداى از مؤمنين ذكر كرد، و فرمود: رسول به آنچه از ناحيه پروردگارش نازل شده ايمان دارد، و آنگاه مؤمنين را به آن جناب ملحق كرد، براى اين بود كه رعايت احترام آن جناب را فرموده باشد، و اين عادت قرآن است ، كه هر جا مناسبتى پيش بيايد از آن جناب احترامى به عمل مى آورد، و او را جداى از ديگران ذكر نموده ، سپس ديگران را به او ملحق مى سازد، مانند مورد زير كه مى فرمايد: ((فانزل الله سكينته على رسوله و على المؤ منين )) ((يوم لا يخزى الله النبى ، و الذين آمنوا)).
كلُّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسلِهِ
اين جمله تفصيل آن اجمالى است كه جمله قبل بر آن دلالت مى كرد، چون جمله قبل اجمالا مى گفت كه : رسول و مؤمنين به آنچه نازل شده ايمان آوردند، ولى شرح نمى داد كه آنچه نازل شده به چه چيز دعوت مى كند جمله مورد بحث شرح مى دهد كه كتاب نازل بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مردم را به سوى ايمان و تصديق همه كتب آسمانى و همه رسولان و ملائكه خدا كه بندگان محترم او هستند دعوت مى كند، هر كس به آنچه بر پيامبر اسلام نازل شده ايمان داشته باشد، در حقيقت به صحت همه مطالب نامبرده ايمان دارد.
لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِّن رُّسلِهِ
اين جمله حكايت گفتار مؤمنين است ، بدون اينكه بفرمايد ((مؤمنين گفتند:...)) و ما در تفسير آيه شريفه : ((و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل : ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم ))
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 682
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #انتشار_برای_اولین_بار «واضح و آشکار شد که نباید به کفار هیچگونه اعتمادی کرد»
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره○□
□○اما الان دیگه واضح و آشکار شد که کفار نباید به اونها هیچگونه اعتماد کرد. هیچگونه به وفای اونها آدم ترتیب اثر بدهد. نه! نخواهند وفا کرد! حالا اول بسم الله، بله، [ به اینکه مثلا کفار ادعا کنند] ما کار نداریم اظهار شعائر اسلام بکنید، و از این دروغها. بالاترها از اینها دیده شده.
□○نباید[کفار]اصلا سلطه داشته باشند بر اسلام و مسلمین. مادام(زمانیکه) مسلمین تمکن دارند، دفاع بکنند. مثل دفاع. دفاع. بله. [حتی اگر مسلمین]متمکن هم نباشند، مع ذلک کله(درهرصورت)، اونجوری که اونا قصد دارند، ممکن هست نکشند، آهان. مثلا ها. کاری بکنند که...
□○و إلا هیچ اعتباری به هیچ کافری نیست. ولو اینکه فرض کنید به اینکه، [توسط خود کفار]صدها از کفار رو هم میکشند، [سپس جهت فریب و دلخوشی ما ] میگویند: ببین اونها اظهار شعائر اسلام را مانعند، ما اونها رو میکشیم، شما هم بدانید که ما امضا میکنیم، نوشته میدهیم به شما که مانع از نماز و روزه و حج و جهاد شما نخواهیم بود. [حتی کفار] بالاترین از اینها را میکنند و هیچ ابدا متأثّم [و خطاکار] نمیدانند خودشون را. مبادا یک روز انسان باور بکند از اینها چیزی! هیچ باور کردنی نیست!
□○به حسب ظاهر هم، [فقط] دشمن دین نیستند، [چراکه]خودشون دینی ندارند تا که ما برای اینکه ما با دینشون مخالف باشیم، دشمن باشند. بلکه [هدف اصلی آنها] فقط مسلط شدن بر بشر، مثل قبطیها و بنی اسرائیل. میخواهند استعباد بکنند[و به نوکری بگیرند] همه را. و اون هم به هر بهانهای به هر دروغی، واجب است دیگه، مسلط شوند بر مسلمانها. ذراری(فرزندان مسلمانها) را بکشند فلان را بکشند.
□○هیچ هیچ ابداً ! اگر یک جایی با اینها انسان بخواهد موافقت بکند، ... همون [کاری را بکند] که با همه کفار و دیگران میکنند. [در نتیجه] با این کافر هم [که به ظاهر قول رفاقت داده] بکنند، همین، بیش از این نیست. هر حکمی رو که اونها [باسایر کفار] دارند، [حتی] اگر میخواهند نفت هم به اونها بدهند مثلا، باید ببرند، کرایهاش را از خودشون بگیرند، ببرند سر حد (مرز) که اونها داخل در مملکت نشوند که بگیرند تسلم[و دریافت] بکنند. تا این جهت آدم باید احتیاط را محافظت بکند. دوستیشون(کفار) با یک شخصی دو شخصی، یک پول فایده ندارد. بالاخره.
□○بیانات در درس خارج فقه، کتاب جهاد، ٢١ آبان ١٣٨٧○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●شوخی جالب علامه طباطبایی با آیت الله بهجت●□
□حجت الاسلام شیخ علی بهجت فرزند آیت الله بهجت درباره دوستی پدرش با علامه طباطبایی می گوید:
□رفاقت و انس آقا [آیت الله بهجت] با آقای طباطبایی آنقدر زیاد بود که قابل توصیف نیست. همین قدر بگویم که ما (فرزندان آیت الله بهجت) از فرط علاقه طرفینی پدر و علامه، به ایشان عمو می گفتیم. آقا می گفتند: در نجف اشرف که ما با هم بودیم رفاقت ما آنقدر زیاد بود که به هم که می رسیدیم با آقای طباطبایی گاهی مزاح می کردیم.
□برخی از شوخی ها و مزاح ها را مثلا علامه به مرحوم والد می فرمودند:«چرا شما رشتی ها پشت سرتان صاف است و من (آقای بهجت) به ایشان جواب می دادم من رشتی نیستم، فومنی هستم و اتفاقا پشت سرم هم صاف نیست.»
□●آشنای آسمان، محمد تقی انصاریان خوانساری، ص۲۵●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامهحسنزادهآملی
□عقیله رسالت،
فاطمه دختر رسول خدا،
اسمی از اسمای حسنای الهی
و کلمه ای از کلمات علیای وی می باشد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#مراقبه
□مراقبه مراقبه مراقبه، حضور حضور حضور، نازنینم، در هر حال و به هر آن، بکوش تا اهل مراقبه و حضور دائم بوده باشی، شاهد عارف، در هر شی ای وجود مطلق حق تعالی را ناظر است، در هر ذره ای کل جهان را بیند، و در هر قطره ای، بحر و دریا را، قربانت شوم، اگر گلی دیدی چنان به او بنگر که گویا معشوق توست، بلکه بکوش این گویا را هم از میان برداشته و به دیده ی یقین، ببین و بدان که هر شی ای و هر ذره ای، محبوب و معشوق توست. با مهر و عشق آن را لمس کن، این عینک خودبینی و خودپرستی و این شیشه ی تاریک و سیاه را از چشمت بردار
○چون به چشمت داشتی شیشه کبود
○زان جهت عالم کبودت مینمود
□جان و جهان را به سلاح حضور و مراقبه، سراسر جانان ببین، و بدان مراقبه را نیز مراتبی ست متعدد و متفاوت، که نازل ترین مرتبه ی حضور و مراقبه، پای بندی به احکام شریعت و رعایت اقتضائات عالم شهادت(عالم مُلک) است، و بعد از آن سکوت و حضور و سکینه در مراتب مختلفه ی جسمی و خیالی و عقلی و روحی و سرّی توست. و برای مراقبه مراتب دیگری ست که:
○شرح این هجران و این خون جگر
○این زمان بگذار تا وقت دگر
#فواکه_العرفان
□○توجه به يک نکته اخلاقی○□
□به طور کلی بايد يک خصلت پسنديده را در خود تقويت کنيم و آن اينکه مطلقاً از غير خدا انتظاری نداشته باشيم.
□از دوستانمان، از همسايگانمان، از هم محلی هايمان، از برادران و پدرانمان، حتی از فرزندان خود نيز انتظاری نداشته باشيم. به خود القاء نکنيم که فرزندانمان را بزرگ می کنيم تا در هنگام پيری دستمان را بگيرند. اين خصلت انسانی و مردانگی نيست.
□مردانگی آن است که سر سوزنی از ديگران انتظاری نداشته باشيم. اين امر باعث می شود انسان هميشه راحت و آرام باشد و توقعی از ديگران نداشته باشد و اگر احياناً در ازای خدمتِ او، خدمتی شد باز سعی کند در ازای آن به ديگران خدمت کند واگر خدمتی نديد در دلش کينه ای نکند و ناراحت نشود.
□رسيدن به اين مقام کار يک سال و دو سال نيست. انسان بايد خيلی اهل همت باشد تا به اين مقام راه يابد. بيائيد همه ما از امروز تصميم بگيريم اينگونه باشيم.
اگر در ازای خدمتی از ما تشکر کردند ممنونشان باشيم و اگر تشکر نکردند ممنونتر باشيم.
□بلکه بايد بالاتر رويم که نه تنها توقع خدمت نداشته باشيم بلکه خلاف آن را و نقطة مقابل آن را در انتظار بنشينيم.
اين باعث می گردد که بر رزق معنوی انسان افزوده گردد و آنگاه است که می بينيد چه وقايعی برای شما رخ می دهد.
□○شرح مراتب طهارت
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عاقبت
□از مرحوم اشراقی داماد حضرت امام (ره) نقل شده است که بنده محضر امام بودم و او از من پرسید اگر خداوند یک دعا از شما مستجاب کند چه از خدا می خواهی؟ عرض کردم: علم زیاد همراه با عمل، من از امام پرسیدم شما اگر باشید از خداوند چه می خواهید؟ فرمود: عاقبت به خیری.
□سعی کنید هرگز از ظاهر افراد و ظاهر وقایع، قضاوت نکنید. که بیشتر ما در اکثریت مواقع، همین کار را انجام میدهیم. همه ما معتاد به عالم طبیعت شده اییم، معتاد به ظواهر. تا کسی را در ظاهر خلاف خود میابیم، در حق او قضاوت های نامناسبی انجام میدهیم. به نظر میرسد باید برای کسب خلوص و اخلاص قلبی، دست از این خلق و خو برداریم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#انقطاع
□هر وقت بود و نبود اشیاء و ظهور و خفای موجودات برایت علی السویه شد، آن دم تازه اول مقام انقطاع است.
#فواکه_العرفان
□○" با او و بی او "○□
□همه انسان ها اگر هیچ نداشته باشند خدا را دارند و دوستی او از همه ثروت ها و نعمت های جهان پربهاتر است. خداوند انسان ها را هر یک و هر دسته برای کاری آفریده است و هر انسان در دلِ پروردگار جایی و مقامی خاص دارد. به گفته مولانا:
○اتصالی بی تکیّف بی قیاس
○هست ربُّ النّاس را با جانِ ناس
□○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 286-285 ، بقره قسمت اول بخش سوم ● اين آيات در مقام نسخ آيه قبل نيستند پس اين است آن معنا
آیات 286-285 ، بقره قسمت اول
بخش چهارم
● يكى از زيباترين سبك هاى قرآنى (نقل قول بدون آوردن كلمه گفت يا گفتند)
نكته عمومى اين طرز حكايت را بيان كرده و گفتيم : اين طرز بيان از زيباترين سبكهاى قرآنى است ، و اما نكته اى كه مخصوص آيه مورد بحث است ، (علاوه بر اينكه بيانگر حالت و گفتار مؤمنين است ) اين است كه از خصوص حال مؤمنين گرفته شده ، حالى كه در ايمانشان به آنچه خدا نازل كرده ، داشته اند، بنابراين جمله مورد بحث زبان حال ايشان است نه زبان قال ، و به فرض اينكه گفته باشند، هر كسى در دل خود آن را گفته است .
و سبك زيبائى كه در اين آيه بكار رفته اين است كه يك گفتار را كه از مؤمنين حكايت كرده ، نيمى از آن يك شكل است ، و نيم ديگرش شكل ديگرى دارد، و آن جمله : ((لا نفرق بين احد منهم )) و جمله ((و قالوا سمعنا و اطعنا...)) است ، كه اولى را بدون ((قالوا - گفتند)) آورده ، و دومى را با آن ، با اينكه هر دو گفتار مؤمنين در پاسخ دعوت پيامبر است .
حال بايد ديد وجه آن چيست ؟ وجهش همان است كه در گذشته نيز گفتيم ، جمله اولى كه كلمه گفتند ندارد زبان حال ايشان و جمله بعدى كه آن كلمه را دارد زبان قال و گفتار ايشان است .
قبلا خداى تعالى از حال يك يك آنان بطور جداگانه خبر داده و فرموده بود ((كل آمن بالله )) ولى در جمله مورد بحث از آن سياق ، به سياق جمع برگشته فرمود: ((لا نفرق بين احد)) تا آخر دو آيه ، و اين ، براى آن است كه در اهل كتاب امور نامبرده ، بطور دسته جمعى واقع مى شد، يهود ميان موسى و عيسى و محمد، و نصارا ميان موسى و عيسى و محمد فرق مى گذاشتند، و به همين جهت دسته دسته شدند، و اديان جداگانه اى درست كردند، با اينكه خدا همگى آنان را به يك امت و يك دين كه ، دين فطرت است خلق كرده بود.
و همچنين درخواست مؤاخذه نكردن و حمل و تحميل ننمودن را به جماعت آنان نسبت داد، و نيز در آخر آيه در خواست نصرت دادن به ايشان عليه كفار را به همه نسبت داد، نه تك تك افراد، بر خلاف ايمان كه چون در حقيقت قائم به تك تك افراد است به افراد منسوب نمود.
وَ قَالُوا سمِعْنَا وَ أَطعْنَا غُفْرَانَك رَبَّنَا وَ إِلَيْك الْمَصِيرُ
جمله ((سمعنا و اطعنا)) انشا است ، نه اخبار، نمى خواهند خبر دهند كه ما شنيديم و اطاعت كرديم ، بلكه مى خواهند به تعبير فارسى بگويند ((بچشم ، اطاعت )) و اين تعبير كنايه است از اينكه دعوت تو را اجابت كرديم ، هم با ايمان قلبى ، و هم با عمل بدنى ، چون كلمه ((سمع )) در لغت كنايه گرفته مى شود از قبول و اذعان به قلب و كلمه اطاعت استعمال مى شود در رام بودن در عمل ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 683
پس با مجموع دو كلمه ((سمع و طاعت )) امر ايمان تمام و كامل مى گردد و جمله ((سمعنا و اطعنا)) از ناحيه بنده ، انجام دادن همه وظائفى است كه در برابر مقام ربوبيت و دعوت خدا دارد، و اين وظائف و تكاليف همه آن حقى است كه خدا براى خود به عهده بندگان گذشته ، كه در كلمه ((عبادت )) خلاصه مى شود، همچنان كه فرمود: ((و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون ما اريد منهم من رزق ، و ما اريد ان يطعمون )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#انتشار_برای_اولین_بار
□○«بههیچ وجهی نباید کسی با کفار دوستی پیدا کند. ولو دوستی به معنی #توافق باشد»
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره○□
□قطعا احوال و خواص کفار را [باید زیر نظر داشت] اگر هزار نفر آمدند [و بهظاهر راست گفتند]، بالاخره یک چند نفری [از کفار]هم در این فکر هستند که این دروغ را بگوییم تا اینکه اینها را (مسلمانان را) استعباد بکنیم (به نوکری بگیریم).
□علی هذا به حسب ظاهر، خدا کند که ما، از این سه مرحلهای که آنها [کفار برای فریب مسلمانها] دارند، [در امان باشیم] :
[ #اول: ] تطمیع (رشوه)، بدهند. لکن آنچه را که میدهند، خوب بلدند چهجوری بگیرند. ما فکرش را نمیکنیم. تطمیع، رشوه دادن؛
[ #دوم : ]تهدید، ترساندن؛ [مثلا میگویند: ] میکشیمها، چی میکنیمها… این مرتبه دوم.
#مرتبه_سوم، اغواء ( فریب دادن) . [مثلا برای فریب مسلمانان به دروغ ادعا میکنند: ] ببین! ببین چقدر کفار رو ما کشتیم، برای اینکه نگذاشتند اظهار شعائر اسلام بکنند. ما با اظهار شعائر اسلام مانع(مخالف) نیستیم. با اسلامیتشان مانع نیستیم. میخواهیم که دوست ما باشند. [حتی] گاهی گفتهاند که میخواهیم ایران با ما دوست باشد. اما خدا میداند که چه مقصودشان بوده است.
□خب! تاریخ واقعاً یک مُبلِّغ [و آموزگار] حسابی است. ببینید تاریخ چه کرد با ما! ببینید در تاریخ، کفار با مسلمانها چه کار کردند! بههیچ وجهی نباید کسی با اینها(کفار) دوستی پیدا بکند. ولو دوستی به معنی توافق باشد.
□○بیانات در درس جهاد، ٢١ آبان ١٣٨٧○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_حسن_زاده_آملی
■کسانی که می خواهند مقامات لیالی قدر شهرالله را ادراک کنند، از ابتدای شهر ولایت که ماه رجب است خودشان را آماده می کنند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴
□●در اولین شب جمعه ماه رجب، زمین مکّه میزبان تمام ملائکه است●□
□رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
□لا تَغْفُلُوا عَنْ لَيْلَةِ أَوَّلِ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ تُسَمِّيهَا الْمَلَائِكَةُ لَيْلَةَ الرَّغَائِبِ...□
□از اولین شب جمعه ماه رجب غفلت نكنيد، كه همانا شبی است كه ملائكه آنرا ليلة الرغائب ناميده اند.(رغائب جمع رغيبه به معناى آن عطاها و پاداشهاى بسيار ارجمند و بخشش بسیار از ناحيه خداوند بر بندگان است، نه به معناى شب آرزوها)
□هرگاه ثلث (یک سوم) شب سپری شد تمامی ملائكه زمین و آسمان در كعبه و حوالی آن جمع شده، خداوند به آنها میفرمايد: ای ملائكه من، هر چه می خواهيد از من درخواست كنيد،
□ملائكه می گويند: درخواست ما اين است كه روزه داران ماه رجب را مورد مغفرت و بخشش قرار دهی.
خداوند می فرمايد: دعای شما را اجابت کردم.
□سپس رسول خدا شروع کردند به بیان اعمال لیلة الرغائب، که در تصویر به آن اشاره شده است.
□●وسائل الشيعة، ج۸، ص۹۹
شیخ حُرّ عاملی رحمة الله علیه●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○مراقبه لیله الرغائب - صلوات بر فرشتگان○□
□عارف بالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در رابطه با لیله الرغائب در المراقبات مینویسد:
□بهتر است کسی که حدیث لیله الرغائب را میشنود، در این شب زیاد بر فرشتگان صلوات بفرستد تا تکلیفی را که آیۀ تحیّت (نساء - ۸۶) بر عهدۀ ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد.
□برای خواندن دعای درود بر حاملان عرش و فرشتگان مقرّب امام سجّاد علیه السّلام (دعای سوّم صحیفۀ سجادیه)
#مراقبات_ماه_رجب
@mohamad_hosein_tabatabaei
#خلوت
آن وزیر از اندرون آواز داد
کای مریدان از من این معلوم باد
که مرا عیسی چنین پیغام کرد
کز همه یاران و خویشان باش فرد
روی در دیوار کن تنها نشین
وز وجود خویش هم خلوت گزین
بعد ازین دستوری گفتار نیست
بعد ازین با گفت و گویم کار نیست
الوداع ای دوستان من مردهام
رخت بر چارم فلک بر بردهام
تا به زیر چرخ ناری چون حطب
من نسوزم در عنا و در عطب
پهلوی عیسی نشینم بعد ازین
بر فراز آسمان چارمین
سخت خاکآلود میآید سخن
آب تیره شد سر چه بند کن
تا خدایش باز صاف و خوش کند
او که تیره کرد هم صافش کند
صبر آرد آرزو را نه شتاب
صبر کن والله اعلم بالصواب
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○مراقبه لیله الرغائب - صلوات بر فرشتگان○□ □عارف بالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در رابطه با لیله
□○الدعاء الثالث #صحیفه_سجادیه
(وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الصَّلَاةِ عَلَی حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ کُلِّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ)○□
□اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ ، وَ لَا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِکَ ، وَ لَا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ ، وَ لَا یُؤْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِکَ ، وَ لَا یَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَیْکَ وَ إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ ، فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ . وَ مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ . وَ جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ ، الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ ، الْمَکِینُ لَدَیْکَ ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَکَ وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَةِ الْحُجُبِ . وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِکَ ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ ، وَ أَهْلِ الْأَمَانَةِ عَلَی رِسَالَاتِکَ وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُءُوبٍ ، وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ ، وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ ، وَ لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ . الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ ، النَّوَاکِسُ الْأَذْقَانِ ، الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْکَ ، الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِکْرِ آلَائِکَ ، وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِکَ وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ . فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ ، وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَکَ ، وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ ، وَ الْمُؤْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِکَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ ، وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ ، وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ . وَ الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ وَعْدِکَ وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ . وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ ، وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ ، وَ کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ ، وَ الْحَفَظَةِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ ، وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ ، وَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ ، وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ ، وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ، وَ مَالِکٍ ، وَ الْخَزَنَةِ ، وَ رِضْوَانَ ، وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ . وَ الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ وَ الزَّبَانِیَةِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً ، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ . وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ ، و بِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ . وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَومَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاةً تَزِیدُهُمْ کَرَامَةً عَلَی کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَةً عَلَی طَهَارَتِهِمْ اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ ، إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ .
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○الدعاء الثالث #صحیفه_سجادیه (وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الصَّلَاةِ عَلَی حَمَ
□نیایش سوم #صحیفه _سجادیه
از دعاهای آن حضرت است در درود بر حاملان عرش و هر ملک مقرب دیگر○□
□بار خدایا ، درود بفرست بر حاملان عرش خود ، فرشتگانی که در تسبیح تو سستی نپذیرند و از تقدیس تو ملال نگیرند و از پرستش تودر نمانند و فرمانبرداری تو را آن گونه به جد در ایستند که چشم بر هم زدنی کوتاهی نورزند و از عشق و شیفتگی تو ذره ای غفلت نکنند .
بار خدایا ، درود بفرست بر اسرافیل ، آن فرشته صاحب صور که چشم گشوده منتظر فرمان توست ، تا در صور خود بدمد و خفتگان گور رابرانگیزاند .
بار خدایا ، درود بفرست بر میکائیل ، آن فرشته ای که در نزد تواش مقامی ارجمند است و در فرمانبرداری تواش مکانتی رفیع .
بار خدایا ، درود بفرست بر جبرئیل ، آن فرشته ای که امین وحی توست و ساکنان آسمانهایت را مطاع است و در آستان تواش مرتبتی عظیم است و خود مقرب درگاه توست .
و درود بفرست ، بر روح ، آن فرشته ای که فرمانروای فرشتگان مأمور بر حجابهاست ، و بر روح که از عالم امر توست .
بر آنها درود بفرست و برفرشتگانی که فروتر از آنهایند : آنان که ساکنان آسمانهای تواند و امینان رسالتهای تو . هر چه کوشش کنند ، خستگی بر خود نبینند و هر چه تحمل رنج کنند ، درماندگی و سستی نپذیرند . خواهشهای دل از تسبیح تو بازشان ندارد و سهوها و غفلتها ازتعظیم تو رویگردانشان نسازد . از خشوع دیده بر هم نهاده اند و یارای نگریستن در تو را ندارند .
سر فرو داشته اند و رغبتشان به چیزهایی که درنزد توست بسیار است .
همه آزمندیشان یاد نعیم توست و در برابرعظمت تو و جلال کبریای تو به تواضع سر به زیر افکنده اند . و چون به لهیب دوزخ تو بنگرند و نهیبش را بر گنهکاران بشنوند ، گویند که پروردگارا منزهی تو ، تو را آنچنان که سزاوار پرستش توست نپرستیده ایم .
خداوندا ، بر ایشان درود بفرست و بر ملائکه رحمت خویش ، و آنان که مقرب درگاه تواند ، و آنها که حاملان غیب به پیامبران تواند ، و آنان که امینان وحی تواند ، و بر فرشتگانی که خاص خود گردانیده ای و به تقدیس خود از خوردن و آشامیدنشان بی نیاز ساخته ای و در درون طبقات آسمانهایت جای داده ای . و درود بفرست بر آن گروه ازفرشتگان که در اطراف آسمانها ایستاده اند ، آن هنگام که فرمان اتمام وعده خداوندی فرا رسد .
درود بفرست بر خازنان باران و روان کنندگان ابرها که چون برابرها بانگ زنند ، آواز تندرها به گوش رسد و چون ابرها از آن نهیب به راه افتند ، آذرخشها از درونشان بدرخشد . و بر آن فرشتگان که دانه های برف و تگرگ را از پی می آیند و با هر قطره باران که فرو می شود ، فرودمی آیند . و بر آن فرشتگان که نگهبانان خزاین بادهایند و آنان که موکلان بر کوههایند تا فرو نریزند و آن فرشتگان که میزان و مقدار آبها وپیمانه بارانها را به ایشان آموخته ای .
درود بفرست بر آن فرشتگان که رسولان تو به ساکنان زمینند : یا بلایی ناخوش فرو می آورند یا آسایشی خوش . و آن سفیران گرانقدرنیکوکار و آن بزرگواران که نویسنده و نگهدارنده اعمال ما هستند . ودرود بفرست بر فرشته مرگ و یارانش و نکیر و منکر و رومان (۱) که آزماینده ساکنان گورهاست . و آن فرشتگان که بر گرد بیت المعمور (۲) طواف می کنند . و بر مالک و خازنان دوزخ و بر رضوان و خادمان بهشت .
و بر فرشتگانی که از فرمان خدای سر بر نمی تابند و هر چه فرمان یابندهمان کنند .
درود فرست بر آن فرشتگان که به ما می گویند : «سلام بر شما به خاطر آن همه شکیبایی که ورزیده اید . سرای آخرت چه سرایی نیکوست . » (۳) و درود فرست بر فرشتگان زبانی (۴) که چون فرمانشان رسد که«بگیریدش و در زنجیرش کشید و به دوزخش در افکنید» (۵) ، بی درنگ وبی آنکه مهلتش دهند ، او را فروگیرند .
و درود فرست بر فرشتگانی که نام آنها در وهم ما نگنجید و مقام ومرتبت آنها را در نزد تو ندانستیم و ندانستیم به چه کاری مأمورند .
و درود بفرست بر فرشتگان ساکن هوا و زمین و آب و آنها که برآفریدگان گماشته اند .
بار خدایا ، بر آنان درود بفرست در روزی که هر کس آید با اوفرشته ای است که می راندش و فرشته ای است که بر اعمال او گواهی می دهد .
بار خدایا ، بر آنان درود بفرست ، آن سان درودی که بر کرامت وپاکیشان ، کرامت و پاکی دیگر افزاید .
بار خدایا ، در آن هنگام که بر فرشتگان و رسولانت درود می فرستی و درود ما نیز به آنان می رسانی ، به آنکه زبان ما به ثنای ایشان گشاده ای بر ما نیز رحمت فرست . انک جواد کریم .
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
#قسمت_۴۲
□اینکه در روایت داریم مثلا حضرت آدم ۲۰ حرف از اسم اعظم را در خود ظهور داد، اسم اعظم همین نور واحد است، همان است که حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود نَحْنُ وَالله الأسْماءُ الحُسنی چون الأسْماءُ الحُسنی که عبارت از همهی اسماء است، در واقع همان اسم اعظم است. این اسماء تمام شدنی نیستند. در هر برههای از زمان، انبیاء الهی تعدادی متفاوت از این اسماء را ظهور دادهاند؛ اینکه حضرت سلیمان یا حضرت آدم اسماء بیشتری را مثلا نسبت به حضرت عیسی ظهور دادهاند به معنای این نیست که مثلا مقام آدم یا سلیمان بالاتر از عیسی هستند، اسماء مراتب دارند، برخی از اسماء امام دیگر اسماء هستند؛ ما اسماء جزئی، اسماء کلی، اسماء سبعه، اسماء اربعه و... داریم. برخی از اسماء مثل الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۴ رکن کعبه هستند که در بین اسماءالله اوتاد هستند، ۷ اسم داریم که ائمه سبعه اسماءالله هستند، حیّ، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلمّ. قبلهی همهی اسماءالله، این ۷ اسم و ۴ اسم و اسم شریف الله است، الله نیز اسم اعظم است. آنجا که میگوید حضرت سلیمان ۷ حرف و حضرت عیسی ۲ حرف را ظهور دادهاند، نشان میدهد که حضرت سلیمان ۷ حرف از اسماء جزئیه را دارا بود اما حضرت عیسی ۲ اسم داشت که یکی از آن دو اسم، اسم الحَیّ بود که همین یک اسم برابر است با اسمائی! باید به این نکتهی مهم نیز اشاره کنم که تمامی انبیاء مقیداً دارای اسم بودند؛ هیچ پیغمبری، هیچ اسمی را به صورت اطلاقی دارا نبوده است. اگر یک پیغمبر، یک اسم را به شکل اطلاقی دارا باشد، تمام اسماء را دارا خواهد بود، اسماء در مرتبهی اعلا، عین هم هستند و بینونتی ندارند، تنها در مرتبهی فعل است که اسماء متفاوتند.
□ائمهی اطهار علیهم السلام، این نور واحد را به صورت اتمّ در خودشان ظهور دادند. اگر دقیق تر بگوییم، این ۱۴ هیکل بشریهی نوریه که ۱۴۰۰ سال پیش زندگی میکردهاند، توانستند در معراج انسانی شان به مقام آن نور واحد برسند و تمام اسماء حسنی را به نحو اتمّ در خودشان پیاده کنند. فقط ۱۴ نفر به این مقام رسیدهاند و توانستهاند الله را آنگونه که هست، آیینهی تمام نما باشند. اهلبیت علیهم السلام آیینهی تمام نمای خدا چه فعلاً و چه اسماً و صفاتاً هستند...
○اسد الله در وجود آمد
○آنچه در پس پرده بود آمد
□در روایتی داریم که وقتی حضرت آدم خلق شد، اشباح مقدسهای را در عالم معنا دید. حق متعال میفرماید هنگامی که آدم را خلق کردم، اشباح نوریه را از بالاترین مرتبهی عرش به ظَهر حضرت آدم انتقال دادم. در این روایت، از اشباح سخن گفته شده نه از خود این حقیقت، نه از حقیقت اهلبیت، نه از ذات ایشان، نه از نور واحد! این اشباح، همان اشباح اهلبیت علیهم السلام است که به ظَهر آدم منتقل شدند. این ظهر دو معنا دارد. یکی از معانی این است که این اشباح در حقیقت آدم ظهور پیدا کردند، یعنی محل ظهور شبح نور واحد، حقیقت آدم است. یعنی انسان تا آدم نشود، اشباح نوریه اهلبیت علیهم السلام در حقیقت او تجلی نمیکنند لذا اشباح برای مخلوق نیست، برای ملائکةالله نیست. نه اشباح اهلبیت بلکه جلوهای از اهلبیت علیهم السلام، رشحهای از رشحات نور اهلبیت در عالَم ظهور کرده است... لذا آمده است که تا آخرالزمان، کل عالم محل ظهور تنها ۲ حرف از اسم اعظم است. فقط هیکل انسان است که قابلیت این را دارد که این شبح و حقیقت اهلبیت علیهم السلام را در ظهر خودش، یعنی در جان خودش تجلی دهد.
#ح_م
□●برشی از یک کتاب
#جهان_سوم●□
□در وسعت جهانی که غربی ها آن را #جهان_سوم نامیده اند ، به جز ایران ، حتی یک کشور و یا انقلاب دیگر وجود ندارد که بعد از تاسیس نظام حکومتی ، در برابر ضرورت #توسعه_اقتصادی لزوماً متوجه به جناح غرب زدگان و وابستگان به تفکر اجنبی نشده باشد . با علم به این تجربه تاریخی است که بنی صدر و قطب زاده و دکتر یزدی ... خود را برای قبضه رئوس مدیریت ها در حکومت جمهوری اسلامی محق می دانستند و حتی به نقل از مرحوم شریعتی ، بنی صدر از سال ها پیش از پیروزی انقلاب خود را به عنوان اولین رئیس جمهور ایران معرفی می کرده است . اگر ضرورت توسعه اقتصادی به شیوه های معمول در جهان اصل انگاشته شود ، آن گاه دیگر چاره ای نیست جز آن که شیرازه کار به دست کسانی سپرده شود که #تکنیک دست یابی به این آرمان را می شناسند و لاجرم انقلاب روی به #تکنوکراسی خواهد آورد . تنها استثنای موجود در جهان انقلاب اسلامی ایران است و در این جا نیز از میان عواملی که ما را تا به امروز از خطر لغزیدن در #گرداب_شیطان محفوظ داشته اند ، دو عامل ، یکی درونی (رهبری حضرت امام خمینی) و دیگری بیرونی (جنگ تحمیلی) ، بیش تر از سایرین دارای اهمیت هستند .
□●آغازی بر یک پایان ، مرتضی آوینی ، ص ۳۶●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○فضیلت روزۀ ماه رجب و تسبیحات معادل روزه○□
○براى روزۀ مستحب ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت است كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد، مسکینی را اطعام کند و یا یک درهم صدقه بدهد و یا برای هر روز، صد مرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزۀ آن روز را دريابد:
○«سبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِی التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ، سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّةَ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ»
«پاک و منزّه است خداى باجلالت پاک؛ و منزّه است آن خدايى كه تسبيح جز براى او سزاوار نيست؛ پاک و منزّه است خداى عزيز بااكرام؛ پاک و منزّه است آن خدايى كه جامۀ عزّت بر اوست و او اهل عزّت است»
○از حضرت رسول اکرم صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كسى كه يک روز از ماه رجب را روزه بدارد، مستوجب خوشنودى بزرگ خدا گردد و غضب الهى از او دور گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
○از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام منقول است كه: هر كس يک روز از ماه رجب را روزه بدارد، آتش جهنم يک سال راه از او دور شود و هر كه سه روز از آن را روزه بدارد بهشت بر او واجب میگردد.
○و نیز فرمودند كه: رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر، هر كس يك روز از رجب را روزه بدارد، البته از آن نهر بياشامد.
○روز اوّل رجب روزی است که حضرت نوح عليه السّلام به كشتى سوار شدند و امر فرمودند كسانى كه با او بودند روزه بدارند. هر كس اين روز را روزه بدارد آتش جهنّم يک سال راه از او دور میشود.
○هر کس سه روز متوالی پنجشنبه و جمعه و شنبه را از این ماه روزه بدارد، حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.
○هر كه يک روز از آخر اين ماه روزه بدارد، خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر.
○هر كس دو روز از آخر اين ماه را روزه بدارد، بر صراط به آسانى بگذرد.
○هر كس سه روز از آخر اين ماه را روزه بدارد، ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدّتها و هولهاى آن روز و برات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند.
#مراقبات_ماه_رجب
@mohamad_hosein_tabatabaei