□○" صورت پرستی "○□
□مردمی که ایمان را در ظواهر و صورتهایی خلاصه می کنند خواهند که به لقب مؤمن آراسته شوند بی آنکه جوهر ایمان در ایشان متمکّن گردد، بی آنکه دست از ظلم و جور و حرص و آز و فریب و نیرنگ بردارند. جهد در راه خدا سهل کاری نیست، اما عمارت مسجد سهل است و نام و شهرت می آورد و اعتبار کسب می کند و شخص بدان اعتبار بر قدرت و ثروت خود می افزاید. نماز را می خواند اما نیاز کس را بر نمی آورد، روزه را می گیرد و درمانده ای را نان و چاشت نمی دهد.
صورت پرستی اغلب نوعی ایمان گریزی و فرار از مسئولیتهای انسان شدن و مسلمان شدن است.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
در تفسیر آیه ۱۹ سوره توبه
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□عید قربان، عید دل بریدن و دست کشیدن از بزرگترین دلبستگی ها به عشق حضرت رحمان، عید تسلیم مطلق در برابر حضرت یزدان، عید عروج به قله عبودیت حضرت سبحان، عید طی شدن چهله کلیمیه و نیل به دیدار حضرت جانان، عید امامت ابراهیم و ابراهیمیان، بر شما مبارک باد.نصیبتان از برکات این عید بزرگ افزون باد.
#یاعلی
#بندگی_خدا_روزیتون
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول بخش ششم1⃣ ● بررسى معناى ((تأويل )) در آيات قرآنى و اقوالى كه در اين ب
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول
بخش ششم2⃣
●بررسی معنای (( تاویل )) در آیات قرآنی و اقوالی که در این باره گفته شده است
این بود آن معنائی که این گروه از مفسرین برای تاویل همه قرآن کردند، و لیکن این معنا با ظاهر آيه سازگار نيست ، چون اولا، ظاهر آن اين است كه تأويل امرى است خارجى و اثرى است عينى كه مترتب مى شود بر عمل خارجى مسلمانان كه همان ايفاى كيل و اقامه وزن باشد، نه امر تشريعى ، كه جمله ((و اوفوا الكيل اذا كلتم و زنوا))... متضمن آن است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 37
پس تأويل امرى است خارجى كه مرجع و مال امر خارجى ديگر است ، نه مرجع و مال كلام خدا، بنابراين توصيف آيات كتاب خدا به اين كه اين كلام تأويل دارد، چون حكايت مى كند از معانى خارجى ، توصيف آيات نيست ، بلكه توصيف متعلق آيات است ، در انشائيات قرآن كه عمل مسلمين باشد و در اخبارياتش كه معانى خارجيه است .
و ثانيا، گو اين كه تأويل مرجعى است كه صاحب تأويل به آن بازگشت دارد اما بازگشت در اينجا به معناى خاصى است ، و هر بازگشتى تأويل نيست ، مثلا كارمند يك اداره درامور ادارى به رئيس مراجعه مى كند ولى اين مراجعه را تأويل نمى گويند.
پس تأويل مراجعه خاصى است ، نه مطلق مراجعه ، به دليل اين كه در آيات زير در مورد مراجعه خاص استعمال شده ، خضر به موسى (عليهما السلام ) مى فرمايد: ((سانبئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرا)).
و نيز مى فرمايد: ((ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرا)) و آنچه خضر به موسى خبر داد صورت و عنوان كارهايى بود كه در مورد كشتى و ديوار و پسر بچه انجام داد، موسى (عليه السلام ) از آن صورتها و عناوين بى خبر بود، و به جاى آن صورتها و عناوينى ديگر تصور كرده بود، عناوينى كه با عقلش وفق نمى داد، و وادارش مى كرد با بى طاقتى هر چه بيشتر اعتراض كند، كه قرآن كريم اعتراض هايش را به ترتيب در سوره كهف آيه 71 و آيه 77 و آيه 74 حكايت كرده است .
صورتى كه موسى (عليه السلام ) از سوراخ كردن كشتى تصور كرده بود اين بود كه خضر مى خواهد اهل كشتى را غرق كند، پرسيد: ((اخرقتها لتغرق اهلها لقد جئت شيئا امرا)).
و صورتى كه از چيدن ديوار تصور كرده بود اين بود كه مى خواهد مزدى بگيرد، و به اصطلاح سور و ساتى فراهم كند، و وقتى ديد مزد نگرفت پرسيد: ((لو شئت لتخذت عليه اجرا)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 38
و صورتى كه از كشتن آن پسر بچه تصور كرده بود اين بود كه وى مردى آدم كش است ، و از اين عمل لذت مى برد، لذا پرسيد: ((اقتلت نفسا زكيه بغير نفس ؟ لقد جئت شيئا نكرا)).
و تأويلى كه خضر براى كارهاى خود ذكر كرد اين بود كه گفت : ((اما السفينه فكانت لمساكين يعملون فى البحر فاردت ان اعيبها و كان وراءهم ملك ياخذ كل سفينه غصبا، و اما الغلام فكان ابواه مؤمنين فخشينا ان يرهقهما طغيانا و كفرا، فاردنا ان يبدلهما ربهما خيرا منه زكوه و اقرب رحما، و اما الجدار فكان لغلامين يتيمين فى المدينه و كان تحته كنز لهما، و كان ابوهما صالحا فاراد ربك ان يبلغا اشدهما و يستخرجا كنزهما رحمة من ربك )).
و منظورش از تأويل در اين آيات همانطور كه ملاحظه مى كنيد برگشت هر كارى به صورت و عنوان واقعى خويش است همانطور كه زدن كودك به تاديب بر مى گردد، و زدن رگ و خون گرفتن به غرض معالجه بر مى گردد.
ولى در جمله : ((زيد آمد)) نمى توان گفت كه تأويل آن آمدن زيد در خارج است .
قريب به همين معنا، تأويلهايى است كه در چند جاى داستان يوسف آمده .
يكجا فرموده : ((اذ قال يوسف لابيه يا ابت انى رايت احد عشر كوكبا، و الشمس و القمر رايتهم لى ساجدين )) و در جاى ديگر فرموده : ((و رفع ابويه على العرش و خروا له سجدا و قال يا ابت هذا تاءويل روياى من قبل ، قد جعلها ربى حقا)).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 39
در آغاز داستان از يوسف (عليه السلام ) حكايت مى كند كه به پدر بزر گوارش گفت : ((پدر جان در خواب يازده ستاره و خورشيد و ماه را مى بينم كه دارند برايم سجده مى كنند)) و در آخر داستان حكايت مى كند كه : ((پدر و مادرش را بر تخت سلطنت جاى داد، پدر و مادر و برادران در برابرش سجده كردند، آنوقت به پدرش گفت : پدر جان اين بود تأويل آن خوابى كه من قبلا ديده بودم ، پروردگارم آن رويا را صادق و محقق ساخت )).
كه در اين مورد سجده كردن والدين و برادران يوسف براى او تأويل رويايش خوانده شده ، و اين رجوع از قبيل رجوع مثال به ممثل است.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#حديث
□امام حسين عليه السّلام فرمودند: ما كسانى هستيم كه علم قرآن، و بيان آنچه در آن است، نزد ماست، و آنچه در نزد ماست نزد هيچيك از آفريدگان خدا نيست، زيرا ما محرم راز خداييم.
□نَحْنُ الّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لاَِنّا اَهْلُ سِرّ اللّهِ.
□بحارالانوار ، ج ٤٤، ص ١٨٤□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□اهل بیت علیهم السّلام کشتیهای الهیاند و در دریای متلاطم دنیا مایهی نجات ما میباشند. کُلُّنا سُفُنُ النَّجَاةِ: همهی ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم. اگر قدر این نعمت را ندانیم، خدای حکیم ما را از کشتی تسلیم و رضای اهل بیت علیهم السّلام به دریای ابتلائات دنیوی میاندازد و وقتی طعم تلخ غوطهور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت علیهم السّلام را چشیدیم، دوباره ما را به این کشتی نجات باز میگرداند. آنوقت قدر نعمت محبّت و ولایت اهل بیت علیهم السّلام را خواهیم دانست و دیگر تکانهای ناشی از امواج ابتلائات دنیوی ما را بیقرار و ناآرام نمیکند.
□مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□○مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●" اعجاب هنر "●□
□موزه ها و نمايشگاههای هنرى جهان همه شرح حيرت و اعجاب هنرمندان بزرگ در اطوار و تجلياتِ آن زيباى مطلق است كه دانسته يا نادانسته معشوق همهٔ جهانيان است. و اگر جمال طبيعت را سلام خداوند به آدميان دانيم توان گفت كه شعر شاعران و هنر هنرمندان پاسخى بدان سلام است.
□●برگرفته از كتاب "در صحبت حافظ"
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" كعبه عشاق "○□
□به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یادِ روی تو کردم
شِعار کعبه چو دیدم سیاه، دست تمنا
دراز جانب شَعرِ سياهِ موى تو كردم
چو حلقه درِ كعبه به صد نياز گرفتم
دعاى حلقه گيسوى مشكبوى تو كردم
نهاده خلق حرم سوى كعبه روى عبادت
من از ميان همه روى دل بهسوى تو كردم
مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو نامی
طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم
به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لب خود بسته گفت و گوی تو کردم
فتاده اهل مَنی در پی مُنا و مقاصد
چو "جامى" از همه فارغ من آرزوى تو كردم
#جامى
□غزلیات جامى از نقطه هاى اوج
غزل سرايى در ادب پارسى است؛
عرفان عاشقانه در آن موج مى زند
و آكنده از هم آهنگى و زيبايى متعالى است.
□مُنا به معنى آرزو است
و اشارتى است كه عامه مردمان
از اين سفر الهى
در پى هواهاى نفسانى خويشند
به گرد يار نمى گردند
و در راه او سعى نمى كنند
به صورت ها سخت وابسته اند
و از سيرت انبيا و اوليا دور افتاده اند
شمارش ها را نگه مى دارند
اما خواست معشوق را
كه عشق به مردمان
و خدمت به ايشان است
در شمار نمى آورند:
□حاجى عاقل طواف چند کند، هفت بار
حاجى ديوانه ام، من نشمارم طواف
#مولانا
□من خواستم بتخانه دل كعبه سازم
عشقا تو باز اين كعبه را بتخانه كردى
خلقى به دور خانه مشغول طوافند
ما را اسير عشق صاحبخانه كردى
#مهدی_الهى_قمشه_اى
□○نوشته حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○از حوادث بسیار مهم تاریخ اسلام، واقعه غدیر خمّ است○□
□داستان نصب أمير المؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السّلام در غدير خمّ به مقام ولايت كلّيّه كبراى إلهيّه، از داستانهاى بسيار مهمّ تاريخ اسلام است، و شايد واقعه اى با اين اهمّيّت و با اين خصوصيّاتى كه بيان خواهد شد، نداشته باشيم.
□زيرا در حقيقت اين واقعه بيانگر بقاء رسالت پيامبر اكرم و دوام دوره ولايت إلهيّه آن حضرت در تجلّى گاه وجود مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام بوده است.
□غدير نمايشگر اتّحاد و پيوند رسالت به إمامت، و نبوّت به ولايت است...
□غدير نمايشگاه علىّ منّى و أنا منه در برابر ديدگان جميع خلائق و همه امّت، و إعلان و إعلام اين واقعيّت به جهانيان تا روز بازپسين است.
□غدير محلّ ظهور حقائق مخفيّه، و بواطن مختفيه، و إرشاد و هدايت مردمان به اين راه است.
□غدير صراط مستقيم و شاهراه أعلاى انسانيّت به مقام عرفان و ولايت كلّيّه حقّ است.
□○ #امام_شناسی، ج۷، ص۱۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○«شاهد» و «مشهود» در قرآن چیست؟○□
□درسوره مبارکه بروج میخوانیم:«وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ وَالْیوْمِ الْمَوْعُودِ وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ»، اما منظور از شاهد و مشهود چیست؟
#علامه_طباطبایی میفرمایند که بیش از ۳۰ قول اینجا بیان شده است اما در روایت نکتهای واردشده است که به بیانی بهترین معنا برای خود آیه محسوب میشود. این روایت به داستانی اشاره دارد و شخص راوی نقل میکند من روزی در زمان حضرت امیر (علیه السلام) در مسجدالنبی حضور پیدا کردم و نزد گروهی که مشغول درس و بحث بودند نشستم و از ایشان سؤال کردم مراد از شاهد و مشهود در سوره مبارکه چیست؟ گروه اول اینطور بیان کردند که شاهد به معنای روز جمعه است زیرا در روز جمعه مردم به نماز و عبادت و امثال اینها میپردازند، و مراد از مشهود همان روز عرفه است زیرا مردم در روز عرفه آنجا حضور پیدا میکنند.
□راوی میگوید از گروه دیگری معنای این دو کلمه را پرسیدم، آنان بیان داشتند که مقصود از شاهد روز جمعه است و مراد از مشهود یوم النحر (عید قربان در منی) میباشد. سپس راوی میگوید در اطراف مسجد قدم میزدم تا رسیدم به جوانی که همانند قرص ماه میدرخشید و او امام حسن (علیه السلام) بود، از ایشان معنای این دو کلمه شاهد و مشهود را پرسیدم.
گفت:شاهد، محمد رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، و مشهود روز قيامت است ، مگر كلام خدا را نشنيده اى كه مى فرمايد: «يا ايها النبى انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا» و در آن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را شاهد و مبشر و نذير ناميده ، و نيز مگر نشنيده اى كه مى فرمايد: «ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود»، و در آن روز قيامت را روز مشهود مى خواند.
□○ترجمه تفسير الميزان،ج۲۰، ص۴۲۴○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○«شاهد» و «مشهود» در قرآن چیست؟○□ □درسوره مبارکه بروج میخوانیم:«وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ وَالْ
🍀بر قامت دلبرای دلبر (سبط نبی ، امام مجتبی ، قره عین بتول ، و صاحب حوض نبی صلی الله علیه وآله) صلوات🍀
□امانتی که به آسمان و زمین و کوهها عرضه شد و نتوانستند متحمّل آن شوند و سر باز زدند و انسان متحمّل آن شد، محبّت و ولایت بود.
□در آیهی اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ: ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم؛ از متحمّل شدن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسان حامل آن شد، مقصود از امانت، #ولایت است. با عرض ولایت، همهی موجودات وجود پیدا کردند، ولی این تنها مؤمن بود که آن را پذیرفت و حامل بار ولایت شد.
□خداوند در آخرت از آب و نان از مؤمن بازخواست نمیکند، بلکه از #محبّت بازخواست میکند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَن النَّعیمِ (اَلوِلایَةِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار میگیرید.
○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○
□○مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei