❓■●چرا قرآن، مال و فرزند را "فتنه" خوانده؟ ( إِنَّمَا أَمْوَلُکُمْ وَ أَوْلَدُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ) تغابن:۱۵●■
#پاسخ_علامه_در_المیزان:
■«کلمه "فتنه" به معناى گرفتاریهایى است که جنبه آزمایش دارد، و آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این دو نعمت دنیوى از زینتهاى جذاب زندگى دنیا است، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مىشود که از نظر اهمیت، همپایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مىگیرد، و بلکه جانب آن دو را مىچرباند، و از آخرت غافل مىشود، همچنان که در جاى دیگر فرمود: "المال و البنون زینه الحیوه الدنیا"
و تعبیر آیه مورد بحث، کنایه از نهى است، مىخواهد از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد نهى کند، و بفرماید: با شیفتگى در برابر مال و اولاد، جانب خدا را رها نکنید! با اینکه نزد او اجرى عظیم هست.»
■●ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۵۱۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■همه مقاطع زندگی انسانهای کامل، الهی و قابل زیارت است. اما برخی مقاطع گنجایش بیشتری برای ظهور توحید داشته است.
□اکنون حضرت سیدالشهدا علیه السلام را در سه مقطع مورد توجه قرار دهید: روز عرفه، روز عاشورا و روز اربعین.
■در #عرفه، حضرتْ یک تقاضای توحیدی والایی را مطرح مینماید و در فقرات دعای عرفه به نمایش میگذارد. این فعلا دعا و درخواست است. اما دعایی برخواسته از جان مبارک حضرت، که اقتضای وجودی اوست.
■در #عاشورا این دعا استجابت میشود و حوادثی پیش میآید که حضرت سیدالشهدا علیه السلام را به اوج تجلی توحیدی میرساند. در اینجا، آنچه پیشتر دعا بود، ظهور نموده و حضرت مظهر آن واقع شده است.
■در #اربعین این تجلی توحیدی به مقام ختمیت میرسد؛ زیرا پس از عاشورا حوادث و بلایای تلختری رخ داد که همان اسارت آل الله بود. و سر مبارک حضرت که همراه این قافله بود، ناظر این قضایا بود. لذا این ابتلائات جدید، یک تجلیات عمیقتری میآورد که همان ختم تجلی توحیدی است.
■لذا زیارت ایشان در روز اربعین اهمیت ویژهای دارد و از نشانههای مومن شناخته میشود. چراکه یوم اربعین روزی است که اوج توحید در حضرت نمودار شده است. لذا زیارت حضرت در این حال، آثار ویژهای خواهد داشت.
■اینکه بیش از بیست میلیون نفر در چنین روزی، جذب این ساحت مقدس میشوند بخاطر همین ختم در تجلی است که دلها را شیدا نموده است.
#استاد_محمود_امامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت_۱۴ ■پس ما نمیتوانیم خدا را بشناسیم. خدا واحد و بسیط است. پس اینهم
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۱۵
■امام صادق علیهالسلام فرمود: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی. الاسماء الحسنی باهم میشود اسم اعظم. این ما که مبدا خلقت هستیم منظور جسم ما نیست بلکه آن مرتبه نورانیت ما است. انسان که مکان و زمان نمیشناسد!
●لامکانی که بود نور خدا
●ماضی و مستقبل و حالش کجا؟!
■انسان که حال و آینده و گذشته ندارد! من و شما چون در قید عالم طبیعت هستیم فکر میکنیم عالَم یعنی همین. آن انسان کاملی که افق اندیشهاش افق اعلی شده است. وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (تکویر/۲۳). وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ (نجم/۷).او از افق رهیده است. همهی مکان و زمان تحت احاطه اوست. وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ (یس/۱۲). آن نورانیت هزار هزار سال قبل از خلقت بوده است که این هزار هم عدد کثرت است نه عدد تعیینی. تا خدا بوده، نور بوده و خدا به واسطه این نور خلق میکند. واسطه است دیگر... امام یعنی واسطه. اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ؟! و خدا "از" و "تا" ندارد. خدا قدیم است. قدیم یعنی ازلی. خدا ازلی و ابدی است. نور اهل بیت علیهمالسلام نیز ازلی و ابدی است. الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ. نور انسان کامل خاموش شدنی نیست. وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸). نور حق متعال تمام و تام است. به هیچ وجه خاموشی در این نور راه پیدا نخواهد کرد.
■این نور واسطه خلقت است. به واسطهی این نور و این حقیقت، خدا به همهی مخلوقاتش افاضهی فیض میکند. در این مقام، کُلّنا نُورٌ واحِد. همهی ما یک نوریم. مگر نور کثیر هم داریم؟! اصلا نور واحد و احد است. چون نور، واحد و احد است؛ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. اگر واحد نباشد چطور میتواند نور همهی آسمانها و زمین باشد؟! کثیر میتواند نور آسمانها و زمین باشد؟! آنگاه کدام نور برای کدام مخلوق است؟! نور غیر واحد، تجلیات این نور است. این میشود نحوهی صدور کثرت از وحدت. این نور واحد جلوات دارد و جلوات آن، همین آسمان و زمین و هرکه و هرچه که در آن ها هستند است. همگی از آن نور واحد هستند. خودشان نورند.
■ما چون همواره نور را به شکل خورشید و پروژکتور ها و نیروگاههای حرارتی میدانیم، فکر میکنیم نور یعنی اینها. نه! این یکی از ظهورات نور است. شما هم نورید. سنگ و آسمان و زمین هم نورند. ملائکةالله هم نورند. هرچیزی که قدم به عرصهی خلقت گذاشته است نور است. این نور از کُلّنا نُورٌ واحِد منشعب شده است لذا چهارده معصوم علیهمالسلام در مرتبهی مقام واحدیت و احدیت یک حقیقت هستند. آنجا دیگر فقط حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ نیست. آنجا امام حسین با امام حسن، با امام صادق و با دیگر حضرات ائمه علیهمالسلام فرقی ندارد. یک نورند. هر چهارده نفر به این مرتبه رسیدهاند.
#ح_م
■●علامه طباطبایی(ره)●■
■وقت خواب، چهار - پنج دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر بگذرانید.
■هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر کنید و هر کدام، تخلف شده استغفار بکنید و این رویه را هر روز ادامه دهید.
■این روش اگر چه سخت و در ذائقه نفس تلخ میباشد، ولی کلید نجات و رستگاری است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
●رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس
●گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
●در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
●سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
#حافظ
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □قرآن هم که اومد «اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم» را در اول سوره
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□امّا وقتی انسان، «الهی» می گوید، این «الهی» به وفق آن لحظه، در شب، در روز، بر اساس حوادث و وقایع و چیز هایی که در امور زندگی برای شخص پیش می آید، در معاشرت با دیگران، در محیط زن و فرزند، در دوستی و دشمنی با غیر، در این گونه امور می باشد، مثل آن چه محّدث قمی در «مفاتیح الجنان» در بخش زیارت های هفتگی نقل کرد: در ایّام هفته، روز شنبه متعلّق به خاتم الانبیاء محمد مصطفی «صَلَّی اللّه عَلیَه وَ اله وَ سَلّمَ» است، روز یکشنبه متعلّق به امیر الموءمنین «علیهِ السّلام» و فاطمه ی زهرا «عَلیها السّلامَ» است، روز دوشنبه مربوط به امام حسن و امام حسین «علیهماِ السّلام» است، روز سه شنبه مربوط به امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق «علیهِم السَّلامُ» است، روز چهارشنبه مربوط به امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی «علیهمِ السَّلامُ»است، روز پنج شنبه مربوط به امام حسن عسگری «علیهِ السّلام» است و روز جمعه مربوط به حضرت بقیّه اللّه «عَجَل اللّه تَعالی فَرَجهُ الشَریفَ» است. که آن جا راوی از امام حسن عسگری «علیهِ السّلام» سوءال می کند: «من معنای این حدیث جناب رسول اللّه را که فرمود: «با ایام دشمنی نکنید که ایام با شما دشمنی می کنند»، نفهمیدم. حضرت در آن محدوده ی زمانی که آن صحابه به دیدارشان رفت، از ناحیه ی متوکّل عباسی در حبس و تحت نظر بودند،لذا پس از اتمام جواب، به او فرمودند: «فلانی بلند شو از این جا برو که هم تو زیر نظری و هم من منظورم، هر دو در تحت نظریم.»(۶۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش پنجم1⃣ ● دو دليل (اجمالى و تفصيلى ) بر سستى اقوالى كه درباره مرا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش پنجم2⃣
● دو دلیل ( اجمالی و تفصیلی ) بر سستی اقوالی که در باره مراد از تاویل گفته شده است
و اما قول سوم : که نادرستى آن براى اين است كه هر چند آيات قرآن داراى معانى مترتب بر يكديگر است ، معانيى كه بعضى ما فوق بعض ديگر است ، و بجز كسى كه از نعمت تدبر محروم است نمى تواند آن را انكار كند، و ليكن بايد دانست كه همه آن معانى - و مخصوصا آن معانى كه از لوازم معناى تحت اللفظى است معانى الفاظ قرآن هستند، چيزى كه هست مراتب مختلفى كه در فهم و ذكاء و هوش و كم هوشى شنونده است ، باعث مى شود كه همه مردم ، همه آن معانى را نفهمند، و اين چه ربطى به معناى تأويل دارد؟ تأويلى كه قرآن چنين معرفيش كرده كه به جز خدا و راسخين در علم كسى آن را نمى فهمد، رسوخ در علم كه از آثار طهارت و تقواى نفس است ، ربطى و تأثيرى در تيز فهمى و كند فهمى در مسائل عاليه و معارف دقيقه ندارد گرچه در فهم معارف طاهره الهيه تأثير دارد، اما بطور دوران و عليت ، يعنى هر جا و در هركس طهارت نفس بود، آن معارف دقيقه نيز در آنجا باشد، و هر دلى كه چنين طهارت را نداشت محال باشد آن معارف را بفهمد، و ظاهر آيه نامبرده درباره تأويل همين است ، كه جز نفوس طاهره كسى راهى بفهميدن آن ندارد.
و اما قول چهارم : اين اشكال بر آن وارد است هر چند صاحب اين وجه در بعضى از سخنانش راه صحيحى رفته ، ولى در قسمت ديگر آن خطا رفته است ، او هر چند درست گفته كه تاءويل اختصاصى به آيات متشابه ندارد، بلكه تمامى قرآن تأويل دارد، و تأويل هم از سنخ
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 74
مدلول لفظى نيست ، بلكه امر خارجى است ، كه مبناى كلام قرار مى گيرد ليكن در اين نظريه خطا رفته كه هر امر خارجى را مرتبط به مضمون كلام دانسته ، حتى مصاديق و تك تك اخبارى را كه از حوادث گذشته و آينده خبر مى دهد مصداق تأويل شمرده ، و نيز خطا رفته كه متشابه را منحصر در آيات مربوط به صفات خداى تعالى ، و در آيات مربوط به قيامت دانسته است .
توضيح اينكه بنا به گفته وى مراد از تأويل در جمله : ((و ابتغاء تاءويله ...)) يا تأويل قرآن است ، و ضمير ((ها)) در آن به كتاب برمى گردد، كه در اين صورت جمله : ((و ما يعلم تاءويله الا اللّه )) با آن نمى سازد، براى اين كه بسيارى از تأويلهاى قرآن از قبيل تاويلات قصص و بلكه احكام و نيز تأويل آيات اخلاق ، تأويلهايى است كه ممكن است غير خداى تعالى و هم غير راسخين در علم ، و حتى بيماردلان نيز از آن آگاه بشوند، چون حوادثى كه آيات قصص از آن خبر مى دهد چيزى نيست كه دركش مختص به خدا و راسخين در علم باشد، بلكه همه مردم در درك آن شريك هستند، و همچنين حقايق خلقى و مصالحى كه از عمل به احكام عبادات و معاملات و ساير امور تشريع شده ، ناشى مى گردد.
و اگر مراد از تأويل در آيه شريفه ، تأويل خصوص متشابه باشد، در اين صورت حصر مستفاد از جمله : ((و ما يعلم تأويله الا اللّه )) درست مى شود، و مى فهماند كه غير از خداى تعالى و راسخين در علم مثلا كسى را نمى رسد كه دنبال تأويل متشابهات قرآن را بگيرد، براى اينكه منجر به فتنه و گمراهى مردم مى شود، ولى منحصر كردن صاحب اين قول ، آيات متشابه را در آيات مربوطه به صفات خدا و اوصاف قيامت درست نيست ، چون همانطور كه پى گيرى اين آيات منجر به فتنه و ضلالت مى شود، پى گيرى ساير آيات متشابه نيز چنين است .
گفتن اينكه بطور كلى آيات متشابه بايد از زندگى مسلمين حذف شود مثل اين مى ماند كه كسى بگويد (همچنان كه گفته اند) منظور از اصل دين و تشريع احكام اين است كه اجتماع انسانى صالح گردد، و در نتيجه ، اجتماعى زنده ، تشكيل شود و چون غرض اين است ، اگر فرض كنيم كه صلاح حال مجتمع با پيروى از احكامى ديگر غير احكام دينى تامين مى شود، بايد احكام دينى لغو گردد، چون در اين فرض و در اين زمان ديگر احكام دينى به درد اصلاح جامعه نمى خورد، بلكه صلاح مجتمع در پيروى احكام ديگر است .
و يا مثل اين مى ماند كه كسى بگويد (همچنان كه گفته اند) مراد از كراماتى كه در قرآن از انبيا نقل شده - از قبيل يد بيضاء، و نفس عيسى ، و امثال آن امور عادى است - كه با عباراتى تعبير شده كه ظاهرش معجزه و كرامت را مى رساند، و منظور آن اين بوده كه دلهاى عوام
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 75
را به دست آورد، و از اين راه دلهاى آنان را مجذوب ، و قلوبشان را در برابر قرآن شيفته كند، و خلاصه امور عادى را به زبانى تعبيركند كه عوام خيال كنند انبيا كارهايى خارق العاده و شكننده قوانين طبيعت داشته اند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■استاد فاطمی نیا نقل می کند: «یکی از آقایان درباره علامه طباطبائی گف ته بود: «آقای طباطبائی خوب است، اما نورانیت ندارد(!)» شخص ساده ای این نکته را در کاغذی نوشته به مرحوم علامه عرضه کرد. ایشان وقتی این مطلب را خواند، بسیار خندید به گونه ای که شاید در عمرش به آن شکل نخندیده بود. اهل معرفتی که آن جا شاهد این داستان بود، گفت: «علامه، غریب است و خوش!»
#دیدار_نخبگان
@mohamad_hosein_tabatabaei
■نظر علامه در مورد معاد■
■علامه درباره قیامت و معاد چیزی نمی گفت و تنها می فرمود: «کیفیت معاد برای علما هم قابل طرح و بیان نیست!» و گاه در پاسخ از همین موضوع، تنها می فرمود: «قیامت، قیامت است!» و در پاسخ درخواست تدریس و بحث آیات معاد می فرمود: «هنوز وقت طرح مباحث معاد نرسیده است.»
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □امّا وقتی انسان، «الهی» می گوید، این «الهی» به وفق آن لحظ
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□امام «علیهِ السّلام» در پاسخش فرمودند: «مراد از این ایّام ماییم»(۶۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □امام «علیهِ السّلام» در پاسخش فرمودند: «مراد از این ایّام
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□درست است علی الظاهر در یک بیان آمد که روز شنبه، برای پیامبر اکرم «صَلَّی اللّهُ عَلَیه وَ اله وَ سَلمَ» است. امّا متن روایت را نگاه بفرمایید،بعد از این که حضرت فرمودند: «نحن ایّام اللّه» سپس می فرمایند: شنبه به اسم رسول اللّه است... تا آخر روایت. لذا شنبه تجلّی پیغمبر اکرم «صَلَّی اللّهُ عَلَیه وَ اله وَ سَلمَ» است، یکشنبه ظهور علی و فاطمه «علیهِما السَّلام»است، دوشنبه تجلّی امام حسن و امام حسین «علیهِما السَّلام» است. سه شنبه ظهور سه امام بعدی «علیهِم السَّلامُ» است و... همین طور جمعه ظهور بقیه اللّه «عَجَل اللّه تعالی فَرَجَهُ الشَریفَ» است، یعنی وقتی که بخواهی حضرت پیغمبر اکرم «صَلَّی اللّهُ عَلَیه وَ اله وَ سَلمَ» را از آن مقام شامخ خاتم انبیا بودنش، تنزّل بدهی، بیاوری در نشئه ی طبیعت، روی مرتبه ی زمان پیاده کنی، روز شنبه پیاده می شود، و روز شنبه را بگیری و این روز را بالا بروی، به حقیقت پیامبر اکرم «صَلَّی اللّهُ عَلَیه وَ اله وَ سَلمَ» اتصال پیدا کنی، این است که حضرت استادمان در شرح کتاب «فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه» درباره ی یکی از مراتب انسان کامل فرموده است: «انسان کامل هم لیله القدر است و هم یوم اللّه است.»(۶۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □درست است علی الظاهر در یک بیان آمد که روز شنبه، برای پیام
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□یوم، به معنای متعارف نیست، بلکه «یوم» به معنای اتمّ ظهور انسان کامل است، این ها یوم اند، ظهور پیغمبر اکرم «صَلَّی اللّهُ عَلَیه وَ اله وَ سَلمَ» و یوم الرسول است، ظهور علی و فاطمه «علیهِما السَّلام»، یوم علی و فاطمه «علیهِما السَّلام» است.(۶۹)
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل●■
☑️حقیقت و مراتب همراه بودن
■در این آیۀ شریفه، قرآن کریم سیمای پیروان حقیقی پیامبر اسلام را در تورات و انجیل ترسیم کرده است:
■محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿فتح-۲۹﴾
■فرمود: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله » پیغمبر اسلام، رسول خداست. « وَالَّذِينَ مَعَهُ » و کسانی که با او هستند؛ معیّت حقیقت بسیار عمیقی است. همراه بودن و با کسی بودن مراتبی دارد؛ یک مرتبه این است که ظاهراً در کنار او باشد؛ مثل اصحاب رسول الله که در کنار پیامبر و مصاحب رسول الله بودند؛ امّا این اصحاب چقدر با پیغمبر بودند؟ تا کجای راه همراه پیامبر بودند؟ این قابل تأمّل است.
■همراه بودن مراتبی دارد. یک مرتبهاش، مرتبۀ ظاهری است؛ امّا افرادی سالها در کنار پیامبر زندگی کردند؛ اصلاً پیغمبر را ندیدند، تجربه نکردند و حقیقت پیامبر را لمس نکردند؛ کسانی هم بودند که اصلاً پیامبر را صورت ظاهر ندیدند؛ مثل اویس قرنی؛ امّا یک لحظه از پیامبر جدا نبودند. پس معیّت معانی عمیقتری هم دارد. کسی که به حقیقت وجودی رسول الله نزدیک شود و کم کم در او فانی شود، یعنی با او همراه باشد و یک لحظه هم از او جدا نباشد.
■« والَّذِينَ مَعَهُ » کسانی که در همه ابعاد وجودشان با او هستند، در رفتارهای ظاهری، احساسات، اندیشهها، خلقیّات، روحیّات، بینش، نگرش، ایمان و یقین خود، در مراتب مختلف وجودشان با او هستند.
■قرآن سه خصوصیّت را از تورات برای یاران رسول الله نقل کرده است...
ادامه دارد . . .
■●استاد مهدی طیّب
#پیامبر_اکرم●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●آثار عدد اربعین و چله در مفاهیم عرفانی و شرح حدیث نبوی(صلی الله علیه وآله)●■
■مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعينَ صَباحا، جرت يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ؛ هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود.
#حکیم_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۱۵ ■امام صادق علیهالسلام فرمود: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی. ا
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۱۶
■این ۱۴ نفر نور واحدی شدهاند که مبدأ افاضه فیض به عالم هستند. این مقام رحمانیت حق متعال است. رحمان یعنی چه؟ یعنی خدا تمام مخلوقاتش را از این نور ایجاد کرده است. معصوم فرموده است که أنا مِن الله وَ الخلقُ مِنّي. در روایت داریم که همچنین گفته است و الکُلُّ مِنّی!! خلق و نه مخلوق!! اصل خلقت از من است و من خلقت را ایجاد میکنم. گاهی میگوییم من مخلوق را خلق میکنم، این خود بحثی است اما وقتی دیگر میگوییم که اصلِ خالقیت را خلق می کنم! این میشود اسم حسنای "یا خالق". این اسم نورانی الخالق را من ایجاد میکنم. به واسطه این خالق است که مخلوقات ایجاد میشوند. بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء. این همان مرتبه ی رحمانیت است و در این مرتبه ی رحمانیت؛
●ادیــم زمــیـــن، ســفــرهٔ عـــام اوســت
●بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
■هر چیزی که در عالَم خلق شده است، از این نور واحد منشعب شده است. اینجا دیگر بحث شیعه و یا دیگر مذاهب مطرح نیست که مثلا بگوییم شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینَِتِنا بلکه اینجا کُلُّ الخَلقَ خُلِقُوا مِنْ نورنا. در اینجا کل نظام هستی از ما صادر شده است و کل موجودات را ما خلق کردهایم. ما در عالم خالقیت و ربوبیت داریم. عده ای از این مباحث میترسند؛ وقتی که میگوییم انسان کامل ربوبیت دارد، میگویند کفر میگویی! نه! کفر نیست! امام زمان علیه السلام نیز در زیارت آل یس فرمود السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ. ای مربی آیات! اینان رب العالمین هستند منتها نه رب العالمین مستقل، اینان خودشان مربوب هستند. إِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا (نهجالبلاغه/نامه ۲۸)
■به حیث رحمانیت، حسینٌ مِنّی، حسنٌ مِنّی، علیٌّ مِنّی، فاطمةٌ مِنّی، علی بن الحسین مِنّی، بقیة الله منّی... چون پیغمبر صلی الله علیه و آله اول شخص عالَم است، به حیث این مقام، همه از اویند. تمام مخلوقات دون مقام نور واحد هستند. امام حسین علیه السلام در این مقام نور واحد با پیغمبر یکی است و با او اتحاد وجودی دارد، (و نه تنها امام حسین بلکه همه ی معصومین در این مقام هستند) اما خودش شئوناتی همچون عقل و نفس و جسم مبارک و... دارد که همه ی اینها مادون مقام نور واحد هستند لذا حسینٌ مِنّی. در اینجا لازم است تذکری مطرح شود. درست است که ائمه علیهم السلام همگی در این مقام نور واحد مشترک هستند اما در بین تمامی ائمه علیهم السلام، حضرت اباعبدالله الحسین یک اضافه ی تشریفیه به این نور واحد دارد. والله اعلم من حقیقته... این چیست؟! نمی دانیم... لذا وقتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن مجتبی علیه السلام را باردار بود، در روایت نداریم که از پیشانی ایشان نور خاصی دیده می شد. چرا؟ چون نور حضرت فاطمه با نور امام حسن یکی است. اما وقتی به اباعبدالله باردار بود یک نور خاصی در چهره ی حضرت فاطمه میدرخشید. این همان اضافه ی تشریفیه است... شخصی به امام رضا علیه السلام فرمود که آقا جان، ما همگیِ شما را دوست داریم اما امام حسین را جور دیگری دوست داریم. امام رضا فرمود: راستش را بخواهید، ما ائمه هم امام حسین را جور دیگری دوست داریم!! این نور چیست که علاوه بر نور واحد است؟! این نور واحد، مرتبه ی اتمّ نورانیت عالم است. از این بالاتر فقط خداست...
#ح_م
■●استاد سید محمدمهدی میرباقری●■
■"اربعین تجلیای از اقامه حقیقت توحید و ولایت به وسیله زیارت است; همان طور که در حج داریم که تا وقتی این حج برپاست شما محفوظ هستید و وقتی حج تعطیل شد، دین تان در معرض خطر قرار می گیرد. حج فقط عمل نیست بلکه اقامه توحید است. در روایت داریم که اگر پول نبود، امام باید پول بدهد تا عده ای به حج بروند تا حج تعطیل نشود. چون اقامه است و فرق این دو مثل نماز خواندن و مسجد ساختن است. مسجد ساختن اقامه نماز است.
■زیارت، اقامه ولایت است. هم در خود انسان هم در محیط اجتماعی و هم در جامعه بشری. زیارت اربعین بستر اقامه حقیقت ولایت در جامعه شیعه و جوامع پیرامون است؛ حتی در مقیاس جامعه جهانی. و شما این را با کارناوال های جریان باطل مقایسه کنید و فرق اینها را دریابید."
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش پنجم2⃣ ● دو دلیل ( اجمالی و تفصیلی ) بر سستی اقوالی که در باره مر
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش پنجم3⃣
● دو دلیل (اجمالی و تفصیلی ) بر سستی اقوالی که در باره مراد از تاویل گفته شده است
و از اينگونه سخنان در مذاهبى نوظهور كه در اسلام پيدا شده ، بسيار ديده مى شود، و همه آنها بدون شك يكى از انحاى تاءويل در قرآن به منظور فتنه بپا كردن است ، پس ديگر صاحب قول سوم نبايد متشابه را منحصر در آيات صفات و آيات قيامت كند. خواننده عزيز بعد از توجه به اشكالاتى كه در اقوال سابق الذكر بود، متوجه مى شود كه حق مطلب در تفسير تأويل اين است كه بگوئيم : تأويل حقيقتى است واقعى كه بيانات قرآنى چه احكامش ، و چه مواعظش ، و چه حكمتهايش مستند به آن است ، چنين حقيقتى در باطن تمامى آيات قرآنى هست ، چه محكمش و چه متشابهش .
و نيز بگوئيم كه اين حقيقت از قبيل مفاهيمى كه از الفاظ به ذهن مى رسد نيست ، بلكه امور عينى است كه از بلندى مقام ممكن نيست در چار ديوارى شبكه الفاظ قرار گيرد، و اگر خداى تعالى آنها را در قالب الفاظ و آيات كلامش در آورده در حقيقت از باب ((چونكه با كودك سر و كارت فتاد)) است ، خواسته است ذهن بشر را به گوشه اى و روزنه اى از آن حقايق نزديك سازد.
در حقيقت ، كلام او به منزله مثلهايى است كه براى نزديك كردن ذهن شنونده به مقصد گوينده زده مى شود، تا مطلب بر حسب فهم شنونده روشن گردد.
همچنان كه خود قرآن فرموده : ((و الكتاب المبين ، انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون ، و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم ))، و در آيات ديگر قرآن كريم تصريحات و اشاراتى در اين معنا هست .
علاوه بر اين كه خواننده در بيان قبلى توجه فرموده ، كه قرآن كريم لفظ تأويل را به طورى كه شمرده اند در شانزده مورد استعمال كرده و همه موارد در همين معنايى است كه ما گفتيم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
(برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
■بر اساس احادیث، برترین حالات برای نزدیکی به خدا، حالت سجده است در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است:
●«اگر از وقوع چيزى ترس داشتى يا حاجتى خواستى بهنام خدا [دعا را] آغاز كن،
●و او را تمجيد كن و ستايشش كن چنانچه شايسته آن است،
●و بر پيامبر صلوات بفرست و حاجت خود را بخواه
●و خود را بگريه وادار كن اگرچه به اندازۀ سر مگسى باشد،
■همانا پدرم میفرمود: نزدیکترين حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل وقتى است كه در حال سجده و گريان باشد».
■●بهجتالدعاء، ص٢٩(مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت آيتالله بهجت اعلیاللهمقامه)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شرط علامه طباطبایی برای تجویز نسخه ذکر یونسیه●■
■قدوسی نجفی، مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی:
یکی از اساتید حوزه علمیه برای من نقل کرد که روزی به بیت علامه رفتم و درخواست کردم ذکری به من ارائه کنید که در سلوک خودم استفاده کنم و علامه ذکر یونسیه را به من تعلیم داد. من گفتم این ذکر را میدانم، یک ذکر دیگر هم بفرمایید و ایشان فرمودند باید به این ذکر عمل کنی و زمانی که آثارش پدیدار شد بیایید ذکر دوم را بگویم.
من سوال کردم آثار آن باید چگونه پدیدار آید که من متوجه شوم؟
ایشان فرمودند در همین خیابان صفائیه که قدم میزنی باید صدای تسبیح درختان را بشنوی؛ هر زمان شنیدی بیا تا ذکر دوم را برایت بگویم!
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یوم، به معنای متعارف نیست، بلکه «یوم» به معنای اتمّ ظهور
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□می بینید وقتی که می آید در جداول وجودی، تمام اشیای عالم هم معنا می شود.(۷۰)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □می بینید وقتی که می آید در جداول وجودی، تمام اشیای عالم ه
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□من آن «اله» ای را صدا می زنم که «اله من» است، آقای من! آقاجان من! «الهی» این «الهی» را بخواهیم به لفظ فارسی معنا کنیم: «آقای من!» یک معنای لطیفی دارد، غیر از این است که بگوییم: «ای آقا»، آقا، مطلق است، وقتی می گوییم: «آقای من!» در این «الهی» تجلی فقر این عبد در جدول وجودی خودش است، و ظهور تجلّیات رب در جدول وجودی اوست، منتها در تعلّق به او.(۷۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □من آن «اله» ای را صدا می زنم که «اله من» است، آقای من! آق
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□یعنی چون به من تعلّق داری صدایت می زنم: «الهی...»(۷۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل●■ ☑️حقیقت
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش دوّم●■
☑️مقاوم و تسلیم ناپذیر
■میدانید که بشارت ظهور پیامبر اکرم در تورات و انجیل آمده است. قرآن کریم به صراحت فرمود:
●الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ●
#حالا_می_فرماید: « وَالَّذِينَ مَعَهُ »
■ویژگی کسانی که با او هستند در تورات اینگونه ترسیم شده است:
#ویژگی_اوّل: « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ »
■در برابر کافران شدید و سازش ناپذیر هستند؛ مقاوم و تسلیم ناپذیرند؛ ستیزنده و جهادگرند. اوّلین ویژگی یاران پیغمبر و اوّلین آثار همراه بودن با پیامبر این است که انسان با ضدّ پیغمبر اسلام همراهی و همدلی نداشته باشد؛ سازش، پذیرش، سکوت و مماشات نداشته باشد. لازمۀ اثبات نفی است؛ نفییی که بر آن اثبات مقدّم نیز هست.
■جملۀ لا إِلَهَ إِلا اللَّه که پیغمبر اکرم فرمودند: « قُولُوا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ تُفْلِحُوا » قائل شوید به این حقیقت که جز الله هیچ معبود و الهی وجود ندارد؛ قُولُوا به معنی قائل شدن است نه اینکه فقط به زبان قُولُوا بگویید؛ با همه وجودتان قائل به این حقیقت باشید که الا إِلَهَ إِلا اللَّه. لا اله مقدّم بر الله است. اینجا هم در آیۀ شریفه موضع گیری در برابر مخالفان پیامبر اکرم و دشمنان و منکران رسول الله مقدّم بر دوستی با یاران پیغمبر آمده است؛ فرموده است: « وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ » اوّلین ویژگی کسانی که با رسول الله هستند این است که با کافران دشمن هستند و با آنان میستیزند. در برابر کافران سکوت، تسلیم و بی تفاوتی پیشه نمیکنند؛ مستحکم و مقاوم در برابر آنها میایستند. این اوّلین ویژگی، اگر بخواهیم خودمان را محک بزنیم که جزء « وَالَّذِينَ مَعَهُ » هستیم یا نه این ویژگیها را در خودمان جستجو کنیم.
ادامه دارد . . .
■●استاد مهدی طیّب
#پیامبر_اکرم●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#المیزان | چرا دعای کافر، مستجاب نمیشود؟
■وَ مَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ
دعای کافران (به جایی نمیرسد و) جز در ضلالت نیست!»
#غافر:۵۰
#سیّد_مفسران:
«هر چند خداى سبحان وعده قطعى داده كه دعاى هر كس از بندگانش را كه او را بخواند مستجاب كند، و فرموده : ((اجيب دعوة الداع اذا دعان (( و دعا در صورتى كه حقيقتا دعا باشد، به هيچ وجه رد نمى شود. و ليكن آنچه كه در متن اين وعده به عنوان قيد آمده اين است كه اولا دعا، دعا و طلب حقيقى باشد، نه بازى و شوخى ، و ثانيا ارتباط آن حقيقتا به خدا باشد، يعنى دعا كننده تنها از خدا حاجت بخواهد و در اين خواستنش از تمامى اسبابهايى كه به نظرش سبب هستند منقطع گردد. و كسى كه به عذاب آخرت كفر مى ورزد و آن را انكار مى كند، و حقيقت آن را مى پوشاند، نمى تواند رفع آن را به طور جدى از خدا بخواهد، چون اين خواستنش يا در دنيا است كه جدى نبودن آن خيلى روشن است و يا در آخرت است ، در آنجا هم هر چند عذاب را به چشم مى بيند، (و با همه ظاهر و باطنش لمس مى كند)، و از شدت آن به ناچار از هر سبب ديگر منقطع شده ، تنها متوسل به خداى سبحان مى شود و ليكن آن ملكه انكارى كه از دنيا به همراه خود آورده ، و بال و طوق لعنتى شده كه هرگز از او جدا نمى شود، و آتشى كه در آن است جزاى همان انكار است ، در نتيجه نمى گذارد رفع چيزى را كه منكرش بوده به طور جدى از خدا بخواهد. علاوه بر اين ، سخن درباره انقطاعش از سببها و توسلش به خداى تعالى ، همان سخنى است كه در طلب جدى اش گفتيم ، همانطور كه او نمى تواند بطور جدى دعا كند همچنين نمى تواند بطور جدى از سببهاى ديگر بريده و متوسل به خداى عزيز گردد و چگونه مى تواند چنين توسلى جدى داشته باشد؟ با اينكه در دنيا آن را كسب نكرده بود - دقت بفرماييد.»
■●ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷،ص : ۵۱۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۱)●■
■دل شکسته ای داریم، قلب محزونی داریم، هم به مناسبت مصائب آل الله در اربعین حسینی عليه السّلام و هم به مناسبت محرومیّت از زیارت اربعین اباعبدالله الحسین عليه السّلام که فضیلت فوق العاده عظیمی دارد. به این مناسبت دو سه نکته اي را اشاره می كنم. گمان می كنم گره از این مشکل در ذهن ما باز كند.
■ #نکته_اول: چرا از دید منفی نگاه کنیم و بگوییم حضرت عنایتش را از ما دریغ کرده؛ ما اینگونه دلمان پر می زند برای اینکه در اربعین به آستان حسینی عليه السّلام مشرّف باشیم و حضرت این توفیق را به ما ندادند؟! چرا نگاه منفی داشته باشیم؟ ! تمام این محبّتی که ما نسبت به اباعبدالله الحسین عليه السّلام داریم، و اینکه دلمان پر می كشد برای تشرّف به آستان اباعبدالله الحسین عليه السّلام، همه ي اینها بازتابی است از محبّتی که اباعبدالله الحسین عليه السّلام به ما دارند. می دانيم که از جانب بزرگ محبّت آغاز می شود. و آنچه که در قلب کوچک از محبّت احساس می شود بازتاب شاه محبّتی است که ابتدا از آن بزرگ تابیده و آغاز شده بر آینه دل مؤمن و حالا به سوی آن مبدا دارد برمی گردد. قطعا محبّتی که ما به اباعبدالله الحسین عليه السّلام داریم، قابل مقایسه با محبّتی که آن حضرت نسبت به دوستانشان دارند، نیست. آن محبّت اعظم است. او حبّ حقیقی است و از ما تحبّب است. بنابراین چنین تعبیر تلخی نکنیم.
■آیا نمی توان اینگونه نگاه کرد؟ که خوب سال ها دوستان حضرت با پای پیاده با آن عشق و صفا، با آن شور و سوز، در اربعین به محضر اباعبدالله الحسین عليه السّلام مشرّف می شدند. و حالا امسال حضرت فرموده باشند که من قصد دارم به بازدید شما بیایم. امسال دیگر شما نیایید، من به دیدار شما خواهم آمد. آیا تشرّف ما و زیارت ما بزرگتر است یا عنایت اباعبدالله؟ و اینکه آن حضرت به ما بفرمایند که بر جای خودتان بنشینید و منتظر باشید که من به دیدار شما بیایم. و واقعیّت همین است. اینگونه اگر نگاه کنیم، دیگر آن معنای تلخ را نخواهد داشت. اگر موفّق به تشرّف نشديم، بدانیم که کار دست خدا و اولیای خداست. این عوامل ظاهری اي که در این عالم اسباب و مسبّبات هست، با دید توحیدی هیچ کاره اند. این را بارها با هم بحث کردیم، گفت و گو كرده ايم که در این عالم غیر خدا احدی کاره اي نیست. احدی مؤثّر نیست. بنابراین هیچ کدام از عواملی که در جنبه هاي عالم کثرت، ذهن ما را به خود مشغول می كند، در عالم وحدت اصلاً وجود ندارد. اگر بدانیم که این خدا بود و این ولیّ اعظم خدا بود که رفتن ما را مانع شد، آن وقت با آن حسن ظن که نسبت به خدا و اولیای خدا داریم، این عدم موفقیّت در رفتن را تعبیر مثبت خواهیم کرد. و همان تعبیری که عرض کردم. فرمودند این همه شما به دیدار ما آمدید، حالا شما بنشینید تا ما به دیدار شما بیاییم؛ بازدید شما را پس دهیم.
■گاهی اوقات عبد چنان مشغول فعل، عبادات، طاعات، ریاضات و زیارات خودش می شود، که حواسش از آن مقصد و مقصود پرت می شود. از آن مقصد و مقصود غافل می شود. درواقع فاعلیّت عبد، حجابی می شود که خدا و اولیای خدا را دیگر نمی تواند ببیند. اینجاست که خدا و اولیای خدا برای اینکه این عبد را از این محرومیّت نجات دهند، امکان فعل را از او سلب می كنند. به او می گويند این همه تقلّا کردي، این همه هر سال بلند شدی به سرزمین عراق آمدی و از نجف تا کربلا با پای پیاده راه را طی کردی و به زیارت اربعین آمدی، خیلی غرق فعل خودتی. خیلی داري این کار خودت را می بيني. ما را دیگر نمی بيني. خود پیاده روي اربعین برایت موضوعیّت پیدا کرده است. فاعلیّت ما را در این کار خودت نمی بيني. خودت را فاعل می بيني. خودت را مؤثّر می بيني. اینجاست که حالا احادیث قدسی هم هست، که خدای متعال فرمود که من توفیق این عمل را به صورت ظاهر از این عبد می گيرم تا این عبد از حجاب فاعلیّت خودش نجات پیدا کند. و بتواند من را ببیند، بتواند اولیای من را ببیند. فاعلیّت من را در عالم ببیند. فاعلیّت خودش حجاب شده برای دیدن فاعلیّت من. اگر او فاعل است من فعّال هستم. فاعلیّتش او را از فعّال بودن من غافل کرده است. و برای اینکه این غفلت را از او بگیرم، و او را از این حجاب نجات دهم، برای مدّتی امکان فعل را برای او سلب می كنم. و آن وقت هست که من را خواهد دید. بنابراین اگر از این منظر هم نگاه کنیم، می بينيم که عنایت ویژه اي است.
ادامه دارد....
■●استاد مهدی طیب ۱۶ مهرماه ۱۳۹۹ - شب اربعین●■
@mohamad_hosein_tabatabaei