کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □به خصوص وقتی «الله» با «رحمن»، با «رحیم»، موضوع شد، حالا
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□«الحمدلله»، الف و لامی که بر سر حمد در آمده برای بیان جنس حمد است. پس «الحمد» به نحو مطلق از آن اوست. حضرت استاد علامه حسن زاده آملی روحی فداه در این باره می فرمایند(۸۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □«الحمدلله»، الف و لامی که بر سر حمد در آمده برای بیان جنس
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□«کلمات مفرده ی مُحلّای به الف و لام در زبان عرب برای استغراق جنس و استیعاب جنس و توفّی و استیفای جنس است. مثلا «الحمدللّه» مفادش این است که ذات حمد و جنس حمد و حقیقت حمد بدون خروج یک فرد آن ، مر ذات خدای سبحان راست»(۸۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □«کلمات مفرده ی مُحلّای به الف و لام در زبان عرب برای استغ
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□چرا متعلّق به اوست؟ چون « رَبِّ العالَمین» است. چون ربّ همه هست. بلکه هر موجودی، حمد کرد در تحت تدبیر، حمد کرد، وقتی در تحت تدبیر، حمد کرد، در حقیقت حمد از مربوب نیست، از ربّ است، حمد از مالوه نیست بلکه برای اله است، در حقیقت از آن خودش است. به این جهت است، بعضی از ائمه در ادعیه به محضر حق متعال عرضه می دارند که، «بارالها، تو خودت، خودت را حمد کن» یا بعضی از بزرگان ظرافت به کار می آورند مثل جناب ابن ترکه در شرح «تمهیدالقواعد» و یا مثل جامی در شرح شان بر کتاب نحوی ابن حاجب می گوید : «الحمدلولیّه» وقتی می گویند: «الحمد»، مال اوست. گویا سوال می شود: کدام حمد؟ بعضی در پاسخ می گویند: «آن حمدی که خودت، خودت را میکنی، آن حمد مال تو است». و برخی میگویند: «ما که از عهده ی حمد تو بر نمی آییم.آن حمدی که ولیّت میکند مال تو است»(۸۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
به دلیل ربط موضوعی و هم اتمام این مبحث از بیانات جناب استاد صمدی حفظه الله مطالبشون یکجا ارسال شد ، ان شاءالله عمری باشه از جلسات بعد مبحث ( ادب مع الله ) محضر دوستان فهیم ارائه میشه✋
🏴شهادت جانسوز حضرت امام حسن بن علی العسکری علهیما السلام را به محضر مبارک فرزند ایشان، حضرت امام عصر، مولانا حجة ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و تمامی شیعیان و محبان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم.
■●صلوات جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة، عَنقاء قاف القِدَم، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ، وِعاءِ الأمانةِ، مُحیط الإمامةِ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی، الحَسَن بن علیِّ العَسکری، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●توصیههای امام حسن عسکری علیه السّلام به شیعیان●■
●تقوای الهی
●تلاش و اجتهاد برای خدا
●ورع در دین
●راستگویی
●ادای امانت به کسی که شما را امین پنداشته، خواه انسان خوب و شایستهای باشد، خواه فاجر.
●سجدههای طولانی
●حسنِ همسایگی
#رفتار_با_اهل_سایر_مذاهب:
●در نماز جماعت آنها شرکت کنید
●در تشییع جنازههای آنها حاضر شوید
●به عیادت بیمارهای آنها بروید
●حقّ آنها را ادا کنید. ...
■حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: اگر یکی از شما دوستان و شیعیان من، در دین خودش ورع پیشه کند، اهل بی بندوباری، فسق و فجور و حرامخواری نباشد، راستگویی پیشه کند، امانت را ادا کند و با مردم خوش اخلاق باشد، دیگران میگویند: این را ببین، شیعه است و منِ امام عسکری خوشحال میشوم ...
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●توصیههای امام حسن عسکری علیه السّلام به شیعیان●■ ●تقوای الهی ●تلاش و اجتهاد برای خدا ●ورع در دین
■●توصيه های امام حسن عسكری عليه السلام به شيعيان●■
■اوصيكم بتقوى الله،
والورع في دينكم،
والاجتهاد لله،
وصدق الحديث
واداء الأمانة الى من ائتمنكم من برّ أو فاجرٍ،
وطول السجود
وحسن الجوار،
فبهذا جاء محمدٍ (صلى الله عليه وآله وسلم)..
■فإن الرجل منكم إذا ورع في دينه وصدق في حديثه، وأدّى الأمانة وحسّن خلقه مع الناس قيل: هذا شيعيّ فيسرّني ذلك.
اتقوا الله وكونوا زيناً ولا تكونوا شيناً
، جرّوا الينا كل مودة،
وادفعوا عنّا كل قبيح، فإنّه ما قيل فينا من حسن فنحن أهله، وما قيل فينا من سوء فما نحن كذلك، لنا حق في كتاب الله، وقرابة من رسول الله، وتطهير من الله لا يدّعيه أحد غيرنا إلاّ كذّاب،
اكثروا ذكر الله وذكر الموت وتلاوة القرآن والصلاة على النبي (صلى الله عليه وآله وسلم)، فإن الصلاة على رسول الله عشر حسنات، احفظوا ما وصيتكم به واستودعكم الله، واقرأ عليكم السلام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم1⃣ ● بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم
بخش ششم2⃣
●بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
و در كلام مجيدش هم به تفكر در آن آيات امر فرموده ، هم امر اجمالى كه فرموده (در آيات آفاق و انفس فكر كنيد)، و هم بطور تفصيل كه در مواردى خلقت آسمانها و زمين و كوهها و درختان و جنبندگان و انسان و اختلاف زبانهاى انسانها و الوان آنان را خاطرنشان ساخته است .
و نيز سفارش فرموده تا در زمين سير نموده در احوال گذشتگان تفكر نمايند، و در آياتى بسيار تعقل و تفكر را ستوده ، و علم را مدح كرده ، پس ديگر احتياج نبود كه با مغلق گويى و آوردن متشابهات عقول را به تفكر وا دارد، و در عوض فهم و عقل مردم را دچار گمراهى سازد، و در نتيجه فهم ها و افكار بلغزد، و مذاهب مختلفى درست شود.
وجه سوم اينكه : گفته اند انبيا (عليهم السلام ) مبعوث شده اند براى همه مردم ، و در بين مردم همه رقم افراد وجود دارد، هم انسان باهوش ، و هم كودن ، هم عالم و هم جاهل .
ازسوى ديگر همه معارف در قياس با فهم مردم يكسان نيستند، و بعضى از معارف است كه نمى شود آن را با عبارتى روشن ادا كرد بطورى كه همه كس آنرا بفهمد، در امثال اين معارف بهتر آن است طورى ادا شود كه تنها خواص از مردم آنرا از راه كنايه وتعريض بفهمند، و بقيه مردم ماءمور شوند كه آن معارف را نفهميده بپذيرند، و به آن ايمان آورده ، علم آنرا به خدا واگذار كنند.
اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه كتاب خدا همانطور كه آيات متشابه دارد، محكمات نيز دارد، محكماتى كه بايد معناى متشابهات را از آنها خواست و لازمه اين مطلب آنست كه در متشابهات مطلبى زايد بر آنچه محكمات از آنها در مى آورد نبوده باشد، آن وقت اين سؤال بى پاسخ مى ماند، كه پس چرا در كلام خدا آياتى متشابه گنجانده شده ، وقتى معانى آنها درمحكمات بوده ، ديگر چه حاجت به متشابهات بود؟.
منشا اشتباه صاحبان اين قول اين است كه معانى را دو نوع متباين فرض كرده اند، يكى آن معانى كه در خور فهم مخاطبين از عامه و خاصه و تيزهوش و كودن است ، كه مدلول آيات محكمات است .
دوم آن معانى كه سنخش طورى است كه جز خواص ، آن معانى را درك نمى كنند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 89
زيرا معارفى است بس بلند، و حكمتهايى است بسيار دقيق ، و نتيجه اين اشتباه و خلط اين است كه آيات متشابه رجوعى به محكمات نداشته باشد، با اينكه در سابق اثبات كرديم كه اين بر خلاف صريح آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و همچنين ادله ديگر.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #سخنی_پیرامون_خدیجه_کبری🍀
🍀ما در حق این بانوی بزرگوار کم گذاشته ایم و به وظیفهمان در قبال حضرت خدیجه کبری خوب عمل نکرده ایم هرچند ایشان به حیث جایگاهی که دارند، ما هر چه کنیم حق ایشان ادا نمیشود.
🍀پیرامون حضرت خدیجه سلام الله علیها داریم که إنَّ بَطن اُمُّك کان للإمامة وعاء. بطن او ظرف امامت بود. ایشان اولین بانویی است که به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد و جان و مالش را تقدیم ایشان کرد. عاشق حقیقی پیغمبر بود و در تمام سختی ها و آن هم در آن شرایط صدر اسلام در کنار پیغمبر حضور داشت و یار و یاور ایشان بود.
🍀در رحم مبارک ایشان، نطفه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفت؛ این مطلب، مطلب آسانی نیست! حضرت فاطمه زهرا لیلةالقدر است و هر رحمی قابلیت و لیاقت این را ندارد که فاطمه پرور باشد. این مطلب، نشان از افق وجودی اعلای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها دارد.
🍀جناب عبدالمطلب، جناب ابوطالب و بانو خدیجه کبری، اینان همگی موحد بودند و هرگز مشرک نبودند و دامنشان به شرک آلوده نشده است. در زیارت وارث خطاب به مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام داریم که أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا. حضرات اهلبیت علیهم السلام همگی در " أَصْلابِ شامِخَةِ " و " أَرْحَامِ مُطَهَّرَةِ " بودند. نمیشود که شخصی مشرک باشد و معصوم از او به عنوان رَحم مطهّره تعبیر کند لذا اینان همگی موحد و پاک بودند...
#ح_م
□○بازنشر به مناسبت سالروز ازدواج مبارک نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با حضرت امالمؤمنین بانو خدیجه کبری سلام الله علیها○□
□○مشکل جامعه را عالمان شب زنده دار حل می کنند○□
□اگر خدا رحیم است که هست، خدای رحیم ترس ندارد؛ لذا امید را به خدا اسناد داد، ترس را به پایان کار خود اسناد داد: «یَحْذَرُ اْلآخِرَةَ»، یک؛ «وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ»، دو.
□آن وقت این شخص که قائم «آناء اللیل و النهار» است، او به همین عبادت اکتفا نمیکند.
□در این دو نکته است: یکی اینکه این مردان الهی که اهل «ناشئه لیل» هستند، سعی میکنند که روز را با تحصیل علم بگذرانند، یک؛ و آنهایی هم که روز را به تحصیل علم میگذرانند، سعی میکنند که شب به «آناء اللیل» بپردازند، دو؛ «ساجِداً وَ قائِماً».
□اینچنین نیست که درس، بدون نماز شب به جایی برسد، یا نماز شبِ غیر عالِم بتواند همیشه کارساز باشد.
□ممکن است کسی اهل نماز شب باشد، ولی سعی کند «گلیم خویش به در آورد ز آب»، مشکل خودش را بتواند حل کند، مشکل جامعه را نمیتواند حل کند.
□مشکل جامعه را عالمان شبزندهدار حل میکنند؛ لذا مسأله شب زندهداری را اول ذکر کرد، مسأله حوزههای علمیه و دانشگاه ها را بعد ذکر کرد، فرمود آن شب زندهداری و تحصیل روز، این ها جامعه را احیا میکند.
□«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی» این «قل»ها را که تکرار میکند، برای آن است که روشن کند این ها پیام الهی است که به وسیله پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جامعه منتقل میشود... «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ».
□سخن در عبادت بود، باید بفرماید «هل یستوی العابد و غیر عابد»، «هل یستوی» نماز شب خوان و غیر نماز شب خوان؛ اما سخن از این است که «هل یستوی العالم و غیر عالم»؛ یعنی آن نماز شب در کنار این علم است، این علم در کنار آن نماز شب است.
□○درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی|سوره مبارکه «زمر»، آیات ۷ الی ۹○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام معروف به شقشقیه○□
□اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ.
□هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخهها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد.
□فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ!
□اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت میشود!
□فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً!
□دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانهتر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیدهام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود!
□اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:]
□می دیدم كه میراثم به غارت میرود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام علیهالسلام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:]
○شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها
○وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِر
□ِ«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است»
□فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.
□شگفتا! اولی با اینكه در زمان حیاتش میخواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
□لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها.
□چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
□فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ!
□بودن با حكومت او كسی را میماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد!
□فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض.
□به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
□فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ.
□آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت) یكی از آنانم!
□فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟!
□خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟!
□لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.
□ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینهاش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد، و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست.
□اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ اللهِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ،
□تا سومی به حكومت رسید كه برنامهای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع میخورد به غارت بیت المال دست زدند،
□اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.
□در نتیجه این اوضاع رشتهاش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود.
□○خطبه ۳ نهج البلاغه○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□..کسى که طالب بصيرت باشد ، همواره در توبه است والا ديگر طالب بصيرت نخواهد بود. سخن گوارا و گران بهاى آقايم، استاد محمد حسن الهى (قدس سره) که فرمود: توبه حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى.
□من اندکى انديشيدم و سپس گفتم:
" اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟"
فرمود:" آنچه که ما ،آن را خير مى پنداريم،مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسى مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند، پس بر شخص بينا ، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد.
□پس آنچه خير پنداريمش، در واقع خير نيست ، و خوشا به حال آن کس که بر توبه از آنچه که آن را خير مى پنداشته است توفيق يابد و به آنچه که خير حقيقى است بپردازد.
□●رساله لقاءالله
استاد علامه حسن زاده ی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei