◾️برای اهل علم و علما بهترین راه برای رسیدن به خدا، باور کردن و حاشیه نزدن و جدال نکردن است.
◾️معمولاً در مباحثههای علمی، نَفس دخالت میکند و کار به جدل میکشد.
◾️لا جِدالَ فِی الحَجِّ: در حج، جدال و بحث کردن جا ندارد. اَلحَجُّ قَصدٌ: حج یعنی قصد کردن (به سوی خدا). یعنی هر کس قصد دیدار خدا کند، حاجی است. همهی ما حاجی و قاصد کوی او هستیم و نباید در این راه جدال کنیم. کسی که قاصد به سوی خداست، حتّی بر سر مسائل مذهبی نباید به بحث و جدل با این و آن بپردازد، چه رسد به مسائل دنیوی. اُترُک المِراءَ وَ لَو کُنتَ مُحِقّاً: جدال و مراء را حتّی اگر حق با تو است، ترک کن.
▪️مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هشتم2⃣ ● توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم
بخش اول
((من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار)).
● تفسير به رأى موجب ناهماهنگى و تنافى آيات قرآن مى شود
بنابراين از همين جا اين معنا نيز روشن مى شود كه تفسير به رأى باعث ظهور تنافى در بين آيات قرآن مى شود.
چون ترتيب معنوى كه بين مفاهيم و معانى آنها موجود است به هم مى خورد و در نتيجه يك آيه قرآن در جائى غير از آنجا كه دارد واقع مى شود، و نيز يك كلمه آن در غير آنجائى كه دارد قرار مى گيرد، و لازمه اين آن است كه بعضى از آيات قرآن و يا بيشتر آن به معناى خلاف ظاهرش تأويل شود.
همانطور كه ديديم جبرى مسلكان آياتى را كه ظهور در اختيار انسانها دارد تأويل كردند، و در مقابل آنان مفوضه هم آياتى را كه ظهور در قدر و محدود بودن اختيار آدميان دارد تأويل نمودند.
اين كار منحصر در جبرى مذهبان ، و مفوضه نيست . بلكه غالب مذاهب اسلامى گرفتار تاءويل در آيات قرآنى شدند، و هر آيه اى را كه موافق با نظرشان نبود تأويل كردند، و اگر كسى از ايشان مى پرسيد: آخر آيه اى كه شما تأويلش كرديد ظهور در غير اين معنا دارد، در پاسخ مى گفتند كه قرائن عقلى هم براى خود قرينه اى است كه بايد به حكم آن از ظاهر يك كلام صرف نظر نموده و آن را بر معناى خلاف ظاهرش حمل كرد، و اين همان تأويل است كه قرآن از آن نام برده است .
سخن كوتاه اينكه تفسير به رأى باعث مى شود ترتيب آيات خدا از بين رفته و در هم و بر هم شود و هر يك منظور و مقصود آن ديگرى را نفى كند، و در نهايت مقصود هر دو از بين برود، چون به حكم خود قرآن در قرآن هيچ اختلافى نيست ، و اگر اختلافى در بين آيات پيدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها، و در نتيجه اختلاف مقاصد آنها است .
و اين همان است كه در بعضى از روايات از آن به عبارت ضرب بعضى قرآن به بعض ديگر تعبير شده ، مانند روايات زير.
در كافى ، و در تفسير عياشى از امام صادق از پدر بزرگوارش (عليه السلام ) روايت آمده كه فرمود:
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 126
هيچ كس بعضى از قرآن را به بعضى ديگرش نمى زند مگر آنكه كافر مى شود.
در ((معانى )) و ((محاسن )) با اسناد، و در ((تفسير عياشى )) از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه : هيچكس نيست كه بعض از قرآن را به بعض ديگر زند جز آنكه كافر شود.
صدوق (عليه الرحمه ) مى گويد: من از ابن الوليد از معناى اين حديث پرسيدم ، او گفت : زدن بعضى از قرآن به بعضى ديگر اين است كه وقتى از تو تفسير آيه اى را مى پرسند به تفسيرى كه مربوط به آيه اى ديگر است پاسخش گوئى .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ #اینگونه_بود ...
خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره◾️
◾️با امام خمینی(رحمةاللهعلیه) سَر و سِرّی داشتند.
یکبار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم.
وارد که شدیم، آنها نشستند به صحبت.
امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون.
ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبتشان تمام شود.
اینکه چه میگفتند و از کجا میگفتند را کسی نمیداند.
امام میفرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است.
از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که میفرمود: «من از آقای خمینی قدسسره مسائلی میدانم که نه میگویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...»
▪️به شیوه باران، ص۴۴▪️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀إنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ🍀
🍀میلاد با سعادت محبوبهی ذات، ام الائمه علیهم السلام، حضرت عصمت الله الکبری، خانم فاطمة الزهراء سلام الله علیها را به محضر ملکوتی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، ارواح نورانی ائمه هدی علیهم السلام و تمامی شیعیان و محبین آلالله تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀عصمت باطن ولایت است لذا عصمت، لیلةالقدر و ولایت، یوم القیامة میباشد.
در روایات از حضرت عصمتالله الکبری و حجةالله علی الحجج فاطمه زهرا سلام الله علیها تعبیر به لیلةالقدر و از ائمهی اطهار علیهم السلام اعنی حضرت علی و یازده فرزند امامشان به یومالله و ایامالله و یومالقیامة شده است.
یوم ظرف ظهور هر شیء را گویند. یوم القیامة ظهور لیلةالقدر است. لیلةالقدر مقام جبروت و جمعی حقائق تفصیلی نظام هستی است که همهی حقائق عینی خارجی در آن مرتبه صورت علمی بسیط دارند و بلکه عین همند و در موطن ذاتی عین ذاتند.
ظهور این کنز مخفی را قیامت که یوم تبلی السرائر است میگویند از این رو از باطن ولایت که عصمت است یازده ولی اعظم که ایامالله هستند ظهور نمودند و آن حقیقت لیلةالقدر، مصداق اتم مقام بسیط و مجرد محض، حضرت فاطمه سلام الله علیها میباشد.
علی،نقطه آغاز وجود
ص ۳۷، نکته ۱۵
#ح_م
🍀حضرت زهرا سلام الله علیها تبلور تمامی خوبیها🍀
🍀مهمترین واقعۀ روز بیستم جمادی الثّانی، حادثۀ مسرّت بخش میلادِ دختِ بزرگوار پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، زهرای بَتول، کوثرالرسول است؛ که وجود او مظهرِ صفت رحمة لِلعالمینی پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ چون به موجب روایات، پسر، نعمت است و دختر، رحمت؛ بنابراین اگر درمورد پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم قرآن فرمود: «وَمآ اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَة لِّلْعالَمِینَ»، تبلور و تجلیِ تمامیّت رحمة للعالمینی پیغمبراکرم، در وجود مقدّسِ صدّیقۀ طاهره، فاطمه زهرا علیها السّلام است؛ بانوی بزرگواری که همانطور که در مناسبتهای مربوط به شهادت حضرت اشاره کردم، فهم بشری از رسیدن به آستانه درکِ بلندای شخصیّت آن بزرگوار قاصر و ناتوان است.
🍀حضرت زهرا علیها السّلام تبلور همۀ زیباییها، حُسنها و خوبیهاست؛ بلکه بالاتر؛ چنان که از پیغمبراکرم روایت شده است که فرمودند: «لَوْ کانَ الْحسْن شَخْصاً»، اگر خوبی و حُسن میخواست در قالب یک شخص متبلور شود؛ مجسّم شود، «لَکانَ فاطِمَة»، فاطمه بود. بعد فرمودند: «بَلْ هِیَ اَعْظَم»، بلکه فاطمه از آن هم عظیمتر است؛ از تبلور همۀ حُسنها و نیکیها هم عظیمتر است.
🍀«اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترِ من فاطمه، بهترینِ مردمِ روی زمین است؛ اعم از مرد و زن؛ تعبیر بسیار عظیمی است! در بین این مردان و زنان، اولیاءِ بزرگ خدا هم هستند؛ أنبیاءِ اولوالعزم هم هستند؛ فرمودند: «اِنَّ فاطِمَةَ اِبْنَتی خَیْر اَهْلِ الْارْضِ عنْصراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»، دخترم فاطمه، برترینِ مردمِ روی زمین، هم از نظر نژاد، عنصر، خمیر مایه و هم از نظر شرافت و هم از نظر کرامت و بزرگواری است. تبلورِ ایمان است؛ تجسّم تمامیّت ایمان است.
🍀همچنین در مورد آن بزرگوار روایت شده است که پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ اِبْنَتِی فاطِمَةَ مَلََا الله قَلْبَها وَ جَوَارِحَها اِيماناً وَ يَقِیناً»، دخترم فاطمه، خدای متعال همۀ جوارحِ او را و تمام قلبِ او و روح و جان او را از ایمان و یقین پرکرده است.
🍀یا به موجب یک روایت دیگر، شبیه این روایت:««اِيماناً اِلی مشاشِها»، تا مغز استخوان او را ایمان دربرگرفته است. تجسّم و تبلور ایمان و یقین است؛ تحقّقِ همۀ خوبیها و زیباییهاست.
«استاد مهدی طیّب۸۸/۰۳/۲۱»
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #علامه_حسن_زاده_آملی
#عظمت_انسان🍀
◾️سرور من !
این دار هستی چقدر شیرین است !
این خلعت وجود چقدر شیرین است !
انسان چقدر شیرین است!
این چه کارخانه ای است !
چه مطبعی است !
چه اعجوبه ای است !
این چیست ؟
الله اکبر !
چقدر انسان شیرین است!
چقدر انسان ، حیرت آور است و عجیب !
آقای من !
انسان یعنی: صندوق اسرار الهی.
انسان یعنی: صندوق اسرار الهی !
◾️خودش را انبار کاه قرار ندهد!
انسان یعنی : خزائن اسرار حق، جواهر حق
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #علامه_حسن_زاده_آملی
#معیار_تقرب_به_ولایت🍀
◾️به آن شخص فرمود :
پیغمبر فرمود :
حدیث را پیغمبر فرمود :
قدر خودت را بدان !
ببین !
بدان !
هر شخصی، که در رویای خود، خواب های شیطانی می بیند
هرکسی که در رویای خود خواب های شیطانی می بیند،
بداند !
که به همان اندازه از ولایت دور است، وبا شیطان ارتباط دارد.
وگرنه، خواب شیطانی نمی دید !
▪️تا تو تاریک وملول و تیره ای
▪️دان که با دیو لعیم هم شیره ای
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_حسن_زاده_آملی
#مژه_چاه_علم
◾️این مسجد ها،حسینیه ها، منبرها، اینها کلاس اکابر برای همین حرف است.
◾️اصلاً حسینیه یعنی کلاس اکابر،
مسجد یعنی کلاس اکابر،
یعنی بنشینیم شب و روز یک ساعت حرف بشنویم، رشد روحی پیدا کنیم،
کوک بشویم، کوک بگیریم،
شارژ بشویم، تا جلسه ی دیگر
بعد دنبال زندگی مان باید باشیم،نمی شود نباشیم،
◾️خدای متعال آخر سوره ی توبه ی قرآن
فرمود: در میان هر طایفه افرادی پا بشوند بروند به دنبالِ درس و بحث.
و هرکسی هم نمیتواند بکشد این علوم و معارف را.
▪️پر دلی باید که بار غم کشد
▪️رخش می باید تن رستم کشد
◾️ما تازه طلبه شده بودیم
حدود ۱۵ سالمان ،۱۶ سالمان بود
تازه طلبه شده بودیم،
تازه حرف می شنیدیم ،می گفتیم این حرفها چیه که این آقا می زنه؟
◾️بزرگواری داشتیم در شهرمان که غریب زیست و غریب مرد،
بنام آیت الله میرزا ابوالقاسم فرسیو رضوان الله علیه.
◾️چرا حالا بنده عرض می کنم؟
الان عرض میکنم،
که غریب زیست و غریب مرد.
الان عرض میکنم،
آنوقت که حالی مان نمیشد که.
◾️بچه بودیم، ایشان، آمل، اواخر، روزهای جمعه جلسه ای داشتند ،
مردم را ارشاد می فرمودند.
◾️کلاس ۴ یا ۵ ابتدایی بودم،
یه وقت دیدم آقای فرسیو، بزرگوار مرد
اوضاع رضاشاهی پیش اومده
کار اینطوری شده، دیدم این پیرمرد دستش یه حلبِ نفت هست و داره میاد به بازار، نفت بخره،
ملّا،مجتهد ،بزرگوار،
دیگه روزگارشان، روزگارِ عجیبی بود.
◾️حرف ،حرف میاره
من از این خاطرات بچگیم،
بچه بودیم تو کوچه اینها،
یکی از این حضرات اینجا دکّه ای داشت،
دکّه ای که آش شعله قلمکار، همه چی بود ، قوطی عطّار بود،
جارو آویزان بود، نمیدونم تله موش آویزان بود، بعد یه بشکه ای داشت نفت توش بود، همه چی بود، این بنده ی خدا دکّه داشت. حالا اسمش نمیدونم
عرض کردم کلاس ابتدایی،
مدرسه میرفتیم.
ایشون آمد گفت نفت داری؟
گفت: بله آقا نفت داریم،
سلام و علیک و گفت یک مَن نفت
می خواهم.
حالا چقدر؟ یادم نیست.
اما اجمالاً تو ذهنمِ که حرفِ نیم شاهی تو فکرم بود ، نیم شاهی.
مثلا یک مَن نفت ۵ شاهی بود،
۳ شاهی و نیم بود مثلا چه حرف نیم شاهی تو کار بود.
گفت یک مَن نفت به ما بده.
◾️ایشون با یه ظرف مخصوصی پیمانه داشتند؛
یه مَن نفت برای ایشون ریخت و ایشون دست به جیب کرد و حالا مثلاً سه شاهی و نیم، پول رو پیشش گذاشت و اون آقا دکان دار پول را شِمرد و بعد نیم شاهی رو گرفت روی اون تختش اونجا بود این را به آن آقا تعارف کرد
گفت: آقا این مال شما،
این تخفیف شما.
نیم شاهی، ایشون خم شد و حلب نفت رو گرفت و به اون دکان داره گفتش که ما آقایی مون را ، آقایی مون را،
به نیم شاهی نمی فروشیم.
بله، گرفت و حلب نفت را راه افتاد.
و از این خاطره ها.
◾️حالا این هدفم نبود.
هدفم چیز دیگه بود درباره ی علم.
◾️منزلشان که روزهای جمعه، اونجا، اواخر، جلسه ی وعظ و خطابه و اینها داشتند، ما حالا تازه طلبه شدیم ضَرَبَ ،ضَرَبا می خواندیم. ابتدای کار بود.
◾️من یه روزی یه حرفی از ایشون ،
حالا حالیمان نمیشد، که چرا اینجور حرف می زند؟
حالا می بینم که بله اینطور هست ،
که ایشون می فرماید.
◾️به مردم فرمود که ،مردم،
اگر کسی با مژه ی چشمش به جای بیل و کلنگ،
با مژه ی چشمش زمینِ سفتِ سخت را بکند، چاه بکند ، با مژه ی چشمش،
تا به آب برسد، چقدر دشوار است، چقدر مشکل است؟
مجتهد شدن، به جایی رسیدن،
در مسیر علم به جایی رسیدن،
بتواند حرف قرآن و روایات را بفهمد و استنباط کند، آنقدر که با مژه ی چشم زمین را کندن به آب رسیدن مشکل است ، اون از این مشکل تر است.
◾️من این رو اون روز شنیدم و خدایا ...اینطور. حالا می بینم اینطور.
◾️اینهایی که خون دل خوردند،
زحمت کشیدند،
در اختیار شما هستند،
سفره ی الهی را برای شما پهن می کنند، معارف به شما تعلیم میدهند،
اینها را قدر بدانید،
که بعد پشیمان می شوید،
بعد پشیمان می شوید،
بعد اینها را از دست می دهید،
حالا سر و سینه.
◾️بنده دیدم آیتالله فرسیو را جنازه اش را می بردند .حالا طلبه ی ابتدایی بودیم
خیلی جمعیت و سر و سینه زدن و بعد، زنجیر زدن و اینها.
به جای این حرفها،از ایشان چیزی فرا می گرفتید.
سرمایه ای از ایشون می اندوختیم،
◾️ وقت انقدر نیست، حالا اینی که دارید این سفره برای شما گسترده هست این سفره رو مغتنم بشمارید.
◾️ان شاء الله بهره مند بوده باشید،
از عمرتان،
از معلّمتان،
از استادتان،
از این سفره هایتان،
ان شاء الله تعالی.
دعای من در حق شما مستجاب بوده باشد.
#ان_شاء_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #شبزیارتی_ارباب□
○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها
○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش اول ((من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار)). ● تف
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم
بخش دوم
● مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آن نهى شده است
مؤلف : پاسخ ابن الوليد به مرحوم صدوق كمى ابهام دارد، و دو پهلو است ، چون ممكن است مقصودش آن روشى بوده باشد كه در بين اهل علم معمول است ، كه در مناظرات خود يك آيه را به جنگ با آيه اى ديگر مى اندازند، و با تمسك به يكى ، آن ديگرى را تأويل مى كنند، و هم ممكن است مقصودش اين بوده باشد كه ، كسى بخواهد معناى يك آيه را از آيات ديگر استفاده كند، و خلاصه آيات ديگر را شاهد بر آيه مورد نظرش قرار دهد.
اگر منظور ابن الوليد معناى اول باشد درست است ، و ضرب بعض قرآن به بعض ديگر است و اگر معناى دوم مقصود باشد، سخن باطلى گفته و دو روايت نامبرده آن را دفع مى كنند.
و در تفسير نعمانى آمده كه به سندى كه به اسماعيل بن جابر دارد از او نقل كرده كه گفت : من از ابا عبداللّه جعفر بن محمد (عليهما السلام ) شنيدم كه مى فرمود: ((خداى تبارك و تعالى محمد (صلى اللّه عليه و آله ) را فرستاد، و به وسيله او انبيا را ختم نمود، پس ديگر بعد از او پيغمبرى نخواهد آمد، و كتابى بر او نازل كرد، و به وسيله آن كتاب كتب آسمانى را ختم نمود، و ديگر كتابى نخواهد آمد، و در آن كتاب اشيائى را حلال و چيزهائى را حرام كرد)).
پس حلال محمد حلال است تا روز قيامت ، و حرام او حرام است تا روز قيامت ، در آن كتاب شرع شما و خبر امت هاى قبل از شما و بعد از شما است ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) اين كتاب را علم اوصيايش قرار داد، علمى كه همواره در آنان باقى است ، ولى مردم (اهل سنت ) آنان را ترك نمودند.
با اينكه اوصياى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شاهدان بر اهل هر زمانند، آرى مردم
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 127
از اين حضرات رو گردانيده و غير آنان را پيروى كردند، و بطور خالص اطاعتشان نموده ، كار را به جائى رساندند كه يك فرد شيعه و كسى كه نسبت به واليان حقيقى يعنى همان اوصياى پيغمبر، اظهار ولايت مى كرد، و علوم ايشان را طلب مى نمود، دشمن خود مى شمردند، و مصداق اين آيه شدند كه مى فرمايد: ((فنسوا حظا مما ذكروا به ، و لا تزال تطلع على خائنه منهم )).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
«#زهد» آن است که مالک نفس خودت باشی، و در هر فعل و ترک، مراقب اذن خدای متعال باشی.
◾️بهسوی محبوب، ص٧٣◾️
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
◾️با اینکه به ما نه وحی میشود نه الهام، به آن واسطهای که به او وحی و الهام میشود توجه نمیکنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاریها _ اعم از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی_ میتوان به آن واسطه فیض (حضرت حجّت عجلاللهتعالیفرجهالشریف ) رجوع کرد.
◾️در محضر بهجت، ج٢، ص٢٧١◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei