🍀کاری که فقیهان صاحب رساله نتوانستند انجام دهند!🍀
◾️مرحوم حجت الاسلام دکتر احمد احمدی◾️
◾️از قدیم، متدینین خیلی روی خوش به فلسفه نشان نمیدادند و معمولا فلاسفه حرفهائی میزدند که با دید فقها چندان سازگار نبود و بعضی از آنها- نه همهشان- گاهی در برابر ظواهر شروع، مقداری سرکشی نشان میدادند یا «ان قلت» میداشتند.
◾️ولی وقتی که حضرت امام(ره) فلسفه را تدریس کردند و بعد از ایشان هم مرحوم اقای طباطبایی با آن تواضع و تعبد و خضوعی که داشتند که وقتی به حرم مشرف میشدند، من خودم بارها میدیدم که لبهای مبارکشان را میگذاشتند روی آستانه در و میبوسیدند، تدریس را شروع کردند، شرع را در جای خودش با همه تعبدیاتش پذیرا بودند و به آن عمل میکردند، طبیعی است که بینش کذائی فقیهان، مقداری تغییر پیدا میکند و حتی ضرورت زمانی هم ایجاب میکرد که فلسفه جای بیشتری در حوزهها باز کند.
◾️شما کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه طباطبائی را با حاشیه مرحوم آقای مطهری در نظر بگیرید، کاری این کتاب در معارضه و مقابله با تودهایها در آن زمان کرد، که هیچ رساله عملیهای نمیتوانست بکند؛ طبیعی است که خودبخود فلسفه جای خود را باز کرد. هر قدر ما با دنیای مغرب زمین ارتباطمان بیشتر شد و در آینده هم بیشتر خواهد شد، به همان اندازه جایگاه فلسفه و حتی عرفان بازتر میشود؛ زیرا شما با هیچ ملحدی یا با هیچ غیرمسلمانی نمیتوانید از طریق تعبدیات شرع و از طریق حدیث یا حتی قرآن کریم وارد شوید؛ باید با یک مسلمیات مورد قبوط طرفین گفتگو کرد. این است که فلسفه خود به خود جای خودش را باز کرد و باید هم باز کند.
◾️مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۲۰◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️در حدیث قدسی است که وقتی همّ بزرگِ بندهای، خدا بود و ارادهی کار خطایی کرد، خدا بین او و آن کار حائل میشود. یعنی خودش را به او نشان میدهد.
◾️امروز نقش حیوانات در زندگی ظاهری انسان کم شده است. حیوانیّت در درون انسان هم کم میشود و تنها عقل میماند و انسان به ملائک ملحق میشود.
◾️پیشاب و فضولات حیوانات حلال گوشت پاک است، ولی در انسان صفات بد و اخلاق رذیله سبب میشود نجس گردد، و الّا چرا غذای پاک و حلال به نجاست تبدیل شود؟ وقتی مقصد خدا باشد و محبّت خدا و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام باشد، آنها انسان را از غیر خودشان پاک میکنند.
▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀همه چیز در درون انسان است. تا درون را اصلاح نکنیم از بیرون فایدهای به ما نمیرسد. ایام دههی مبارک فجر است. باید بدانیم که فجر ظاهری برآمده از فجر باطنی است. این فجر ابتدا در باطن حضرت امام خمینی رخ داد و آنگاه در بیرون ظهور کرد. این انفجار نور در باطن حضرت امام بود که نمود آن انقلاب اسلامی شد. اگر امام خمینی بر طواغیت نفس خود پیروز نشده بود چطور میتوانست بر طاغوت ظاهر پیروز شود؟
🍀وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ
🍀وَزَهَقَ الْبَاطِلُ
🍀إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
#الله_اکبر
🍀یومالله ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران مبارک باد 🇮🇷🌷🌷🌷🇮🇷
🍀«جمعيتي كه پشتوانه اش خداست شكست ندارد» امام خمینی (ره)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب میشود. امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون واقعهی خیبر میفرماید: «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِیَّةٍ وَ لَا بِحَرَکَةٍ غَذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیَّة». میفرماید من در قلعهی خیبر را به قوت جسدانی قلع نکردم بلکه اصلا دستم به آن نخورد و آن را حس نکردم. اگر باطن به ولایت تامهی الهیه اتصال پیدا کند، قدرت تصرف در مادهی اولیٰ نظام هستی پیدا میکند، نه در صورت عالم بلکه در مادهی اولیٰ عالم! اینکه حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام به شیر نقاشی شده روی پرده بفرماید: «يَا أَسَدُ الله خُذْ عَدُوَّ اَلله». آیا حضرت در این صورت نقاشی شده تصرف کرد یا در مادهی اولیٰ این پرده؟ امام در قابلیت ابتدایی هر مخلوقی تصرف میکند که همان ماده اولیٰ است، او در اصل هر مخلوق تصرف میکند که میفرماید: «کُنْ فَیَکونُ». این قوت، قوت ولایی است. قوت نوریهی الهی است لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید بدون این که دستم به چیزی بخورد، قلع باب خیبر کردم.
در واقعهی کربلا، حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که صدای ایشان شبیه صدای پدرش بود سخن میگوید. آیا صدای ایشان صرفا شبیه صدای امیرالمؤمنین بود یا ایشان صوت مولا علی علیه السلام را در خود انشاء کرده بود؟ این انشاء صوت مولا در واقع به این معناست که حضرت زینب سلام الله علیها ولایت کلیهی مولا علی علیهالسلام را در حقیقت خودش پیاده کرد. این مطلب آنجایی نمود دارد که ایشان فرمود: «اسْکُتُوا! فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ». همین که میفرماید ساکت باشید، همهی عالم ساکت میشوند حتی زنگولههای شترها! او صاحب ولایت است...
در جنگ تبوک وقتی کار بر مسلمانان دشوار شد جبرئیل به پیغمبر گفت که «نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب». امیرالمؤمنین علیه السلام هم مَظهر عجائب و هم مُظهر عجائب است. از جملهی این عجائب قرآن است؛ در سورهی جن میفرماید «أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» فردی از اجنه قرآن را استماع میکند و میگویند: ما قرآنی را شنیدیم که «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» و این قرآن چیز عجیبی بود. یکی از این عجائبی که امیرالمؤمنین هم مَظهر و هم مُظهر آن است قرآن است. جناب سلمان میفرماید که امیرالمؤمنین علیهالسلام بالای درخت خرما بود و خرماها را میکند و بر سر من میزد. یکدفعه پایین آمد و فرمود پا جای پای من بگذار، آنگاه هفت قدم برداشت و در پی این قدمها در صحنهی جنگ تبوک حاضر شد، یک نعرهی علوی برآورد و کار تمام شد... همین کافی بود تا همهی کفار بمیرند. منِ علی در آن مقام ولایت کلیه همان کسی هستم که از دهان این امیرالمؤمنین جزئی خارج شدم و عین رعد و برق غریدم و دشمنان را مضمحل کردم.
حضرت علیاکبر علیهالسلام میفرماید پدر جان! من تشنهی آن حقیقت امامت و ولایت هستم، از آن حقیقت ولایت کلیه بر مبنای استعداد و ظرفیتی که دارم بر من القا کن تا بر مطلق اعدا قوت بیابم لذا حضرت اباعبدالله علیهالسلام میفرماید: «یا بُنَىَّ هاتِ لِسانَك». جناب علامهی شعرانی میفرماید که حضرت انگشتر خودش را در کام علی اکبر گذاشت. پس از آن حضرت علی اکبر بازگشت و جنگ نمایانی کرد. نوشتهاند که ایشان ۲۵۰ نفر از اشقیاء را به درک واصل کرد. ایشان اگر اذن داشت بیش از این نیز میتوانست عمل کند؛ اصلا نیازی به جنگ نبود... ایشان اگر اراده میکرد که مُوتُوا همگی در دم جان میدادند اما میخواهد حفظ ظاهر کند و بر مبنای عالم ظاهر عمل کند. این انگشتر و لسان چه خاصیتی دارد که حضرت علی اکبر به واسطهی آنها قوت پیدا میکند؟(۵۵)
#ح_م
🍀 #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#برو_به_سوی_ولایت🍀
برو به سوی ولایت؛ به سوی حقیقت
برو به سوی قرآن ؛ به سوی دستور الهی
برو به سوی آن دستوری که همان دستور تو را بدین زیبایی آفریده است
آن دستوری که تو را این چنین خلق کرده است ؛گر چه یک دستور است
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🍀 #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #برو_به_سوی_ولایت🍀 برو به سوی ولایت؛ به سوی حقیقت برو به سوی قرآن ؛ ب
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری
همواره ایام ، به کام دلتان مبارک!
و خرسند از همراهی دوستانی فهیم و صاحب اندیشه چون شما!
بر مدار حق همیشه پایدار، و بندگی خدا روزیتون!
و بیاد همه ی دلیر مردان این سرزمین که پیدا و ناپیدا زیستند برای آسایش و آرامش من و تو ، بیاد همه ی شهیدان این سرزمین صلواتی هدیه کنیم.
بر مدار ولایت علی و اولاد طاهرینش علیهم السلام ان شاالله
#یاعلی✋
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش دوم ● مراد از ((زدن بعض از قرآن به بعض ديگر)) در روايتى كه از آ
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم
بخش سوم1⃣
● دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (صلی الله علیه و آله )، باعث روى آوردن به تفسير به رأى شد
براى اينكه اينان در اثر دور شدن از علم اوصيا، خودسرانه به تفسير قرآن پرداختند، و پاره ای از قرآن را به پاره اى ديگر زدند، به آيه اى كه نسخ شده تمسك كردند به خيال اينكه ناسخ است ، به آيه اى متشابه تمسك كردند، به گمان اينكه آيه اى محكم است ، به آيه اى كه مخصوص به موردى معين است براى اثبات مطلبى عام استدلال كردن ، به خيال اينكه آن آيه عام است ، و به اول يك آيه احتجاج كردند، و علت تأويل آن را رها نمودند، و هيچ توجهى به آغاز و انجام آيه ننموده ، موارد و مصادرش را نشناختند، چون نخواستند به اهل قرآن رجوع نمايند، در نتيجه هم گمراه شدند و هم گمراه كردند.
و شما (كه خداوند رحمتتان كند) متوجه باشيد، كسى كه از كتاب خدا ناسخ را از منسوخ ، و خاص را از عام ، و محكم را از متشابه ، و احكام جايز را از احكام حتمى ، و مكى را از مدنى ، تشخيص نمى دهد و از اسباب نزول آيات ، و كلمات و جملات مبهم قرآن و علمى كه در مسأله قضا و قدر در آن هست ، و آگاهى از آنچه بايد تقديم و يا تاخير داشت بى بهره است ، و آيات روشن را از عميق ، و ظاهر را از باطن ، و ابتدا را از انتها، و سؤال را از جواب ، و قطع را از وصل ، و مستثنا را از مستثنا منه ، تميز نمى دهد و آنچه صفت است براى حوادث گذشته ، از آنچه صفت براى بعد است فرق نمى گذارد، موكد را با مفصل ، و عزيمت را با رخصت ، و مواضع واجبات و احكام را مخلوط مى كند، حلال را به جاى حرام مى گيرد (حرامى كه ملحدين در آن هلاك شدند) ونمى داند فلان جمله مربوط به ما قبل و يا ما بعد است ، و يا ربطى به قبل و بعد ندارد، چنين كسى عالم به قرآن و اصلا اهل قرآن نيست .
و هر جا و هر وقت كسى را ديديد كه مدعى چنين معرفتى است بدانيد كه مدعى اى بى دليل و كاذبى حيله گر است ، كه مى خواهد بر خدا و رسولش افترا ببندد و مأواى او جهنم است كه بدترين سرانجام است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 128
در نهج البلاغه و احتجاج آمده كه امام امير المؤمنين على (عليه السلام ) فرمود: ((روزگارى خواهد آمد كه مردم در اثر مداخله بى جا در آيات قرآن ، و مراجعه نكردن به خاندان وحى كارشان به جائى مى رسد كه )) مسأله اى به يكى از قضات اسلام عرضه مى شود و در آن مساءله به راءى خود حكمى مى كند، و سپس عين همين مسأله در نوبتى ديگر به قاضى ديگر عرضه مى شود و اين قاضى حكمى بر خلاف حكم قاضى اول مى نمايد، آنگاه قضات در مورد آن مساءله اختلاف نموده ، و وقتى آن كسى كه اين قضات را به قضاوت نصب كرده همگى را احضار نموده ، رأى آنان را مى پرسد و با اينكه مى فهمد آراى آنها مختلف است ، همه آن آرا را تصويب مى كند، با اینكه يك خدا دارند، و پيامبرشان و كتابشان يكى است !.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 #نکته_ناب
#علت_خلقت_انسان 🍀
🍀در بیان علت خلقت انسان، مباحث گوناگونی در میان حکما و عرفا مطرح شده است. با توجه به کریمهی «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات/۵۶)، عدهای قائل به این هستند که هدف از خلقت انسان، عبادت حق متعال میباشد. عدهای نیز معتقدند مراد از «لِيَعْبُدُون» همان «لِیَعرِفُون» است و معتقدند که هدف از خلقت انسان، شناخت حق متعال است. در این آیه هم از جن و هم از انس سخن به میان آمده است بنابراین نمیتوان قائل بود که هدف از خلقت انسان، تنها عبودیت است؛ علاوه بر انسان، هم اجنه و هم جماد و نبات و حیوان همگی در حال عبودیت هستند؛ «إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا» (مریم/۹۳). با مراجعه به آیات دیگر قرآن، میبینیم که حق متعال بالاتر از عبادت را نیز مطرح کرده است و گویی عبودیت مقدمهای برای نیل به مقصد بالاتری است و نمیتوان عبادت را تنها هدف از خلقت انسان دانست؛ حق متعال در آیه ۹۹ سوره حجر میفرماید: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ». در آین آیه، عبودیت به منزلهی مقدمهای برای کسب یقین مطرح میشود که یقین نیز خود دارای مراتب است.
🍀رسیدن به مرتبهی یقین نیز نمیتواند هدف غایی از خلقت انسان باشد چرا که رسیدن به یقین نیز خود مقدمهای برای امری شریفتر است. حق متعال در بیان خلقت انسان خطاب به ملائکه میفرماید: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره/۳۰). این سخن در قرآن تنها دربارهی انسان مطرح شده است و هیچ یک از دیگر آحاد مخلوقات با انسان در این مورد مشترک نیستند. این آیه صراحتا مراد از خلقت انسان را جعل خلیفهی حق متعال در ارض اعنی ارض ممکنات بیان میکند و در ادامه میفرماید: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (بقره/۳۱)؛ انسان تنها موجودی است که حق متعال تمام اسماء الله را به او عطا نموده است حال آنکه دیگر مخلوقات حد دارند و بنا به تصریح قرآن، هنگامی که حق تعالی از ملائکه میخواهد که این اسماء را که به آدم آموخته شده را انباء کنند، ملائکه به نقص خود معترف میشوند و میگویند؛ «سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا» (بقره/۳۲) لذا رسیدن به مقام خلیفةاللّهی، مقصد و مقصود حق متعال از خلقت انسان است.
🍀خداوند در ارض ممکنات خلیفه میخواهد؛ حق متعال در مقام غیبیهی خود هست و هیچ شکی در این نیست. او سبحانه و تعالی که در مقام هو الاول و الباطن است، میخواهد خود را در مقام هو الآخر و الظاهر نیز ببیند و از دیدن خود لذت ببرد لذا انسان را خلق کرد تا چنین باشد و چنین نیز هست... حق متعال به انسان کامل مینگرد و تمام کمالات ظهوری خودش را اعنی کمالات به شرط شیء خود و در واقع تمام اسماء ظهور یافتهی خود را مشاهده میکند وگرنه مقام غیبی او که در جای خود محفوظ است؛ او خداست و میخواهد تمام اسماء خود را که در غیب خودش به نحو اجمال موجود است به نحو تفصیل نیز مشاهده کند لذا مثال آیینه زده است و انسان کامل به منزلهی آیینهی تمامنمای کمالات خدا است و حق متعال دوست دارد کمالات خود را در این آینه مشاهده کند. میبینیم که اگر عالِمی کتابی بنویسد و کتاب خود را بخواند لذت میبرد یا اگر شخصی نقاشی بکشد و اثر خود را مشاهده کند چنین است و لذت میبرد.
🍀انسان کامل و امام که خلیفةالله است، به ویژگیهای مستخلفٌ عنه است و در واقع خدای ظهور یافته است...
اسدالله در وجود آمد
آنچه در پس پرده بود آمد
🍀پس پردهی ظهور یافته، امام و انسان کامل است و چه خوب است که بدانیم من و شما نیز در همین مسیر هستیم. نبوت ختمیت یافته است اما ولایت ختمیت ندارد. بحث خاتم به معنای مظهر اتم بحثی دیگر است؛ حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه خاتم الاوصیاء است یعنی هیچ کس به مقام او نمیرسد اما ولی از اسماء الله است و اسم الله نیز منقطع نمیشود و همیشه مظهر میخواهد. من و شما باید همیشه عبادت کنیم و به یقین برسیم، اینها به جای خود اما مهمتر این است که خدا میخواهد خودش را در ما ببیند و این به این معنی است که ما بایستی صفت او را ظهور دهیم و نفس ما جلوهگاه صفات او باشد...
👇👇👇👇
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🍀 #نکته_ناب #علت_خلقت_انسان 🍀 🍀در بیان علت خلقت انسان، مباحث گوناگونی در میان حکما و عرفا مطرح ش
👆👆👆👆
🍀چقدر خوب است که معنای بندگی کردن درست جا بیفتد. به هنگام خلقت انسان، ملائکه عرضه داشتند که «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» در حالی که «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ؟» حق متعال در پاسخ فرمود «إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (بقره/۳۰). حق سبحانه به ملائکه فرمود که خشک مقدس نمیخواهد. ملائکه پیوسته در عبادت هستند؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبهی اول نهج البلاغه از ملائکه سخن میگوید و میفرماید: «مِنْهُمْ سُجُود لا یَرْکَعُونَ، وَ رُکُوع لا یَنْتَصِبُونَ وَصافُّونَ لا یَتَزایَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لا یَسْأمُون» آنها پیوسته در همین حالاتند اما خدا فقط این را نمیخواهد. عبودیت در جایگاه خود خیلی هم خوب است اما حق متعال کسی را میخواهد که صفت او را داشته باشد. حق متعال میفرماید من بخیل نیستم، تو نیز بخیل نباش. من جوادم، تو نیز جواد باش. من چنینم، تو نیز اینگونه باش و در اسماء حسنای من جانشین من باش. اسماء من در عالم ظهور کرده است؛ در زمین و آسمان و ملائکه و... اما آنگونه که آینهی تو میتواند اسماء مرا نشان دهد هیچ چیز دیگری نمیتواند مرا نشان دهد؛ تو قدرتی داری که میتوانی خودت را صیقل بدهی، میتوانی آنقدر خود را جلا بدهی تا آیینهی صاف و خوشجلوهی جلوات من باشی لذا میبینیم که برخی از افراد واقعا اینگونهاند، آنقدر روی خود کار کرده و دلشان را جلا دادهاند که تا آنها را میبینی به یاد خدا میافتی. حضرت عیسی علیهالسلام فرمود نزد کسی بروید که شما را به یاد خدا بیندازد. انسان باید پیش افرادی برود که به علم او بیفزایند و او را به یاد آخرت بیندازند... کسی که دلش را جلا داده و صفت خدایی پیدا کرده است صفای خدایی دارد و بسیار زیباست؛ عبادتش زیباست، گریهاش زیباست، سحرش زیباست و خلاصه همه چیز او زیباست.
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم بخش سوم1⃣ ● دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (صلی الله علیه و آله )،
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت هفتم
بخش سوم2⃣
● دور شدن از علم اوصياء رسول اللّه (صلی الله علیه و آله )، باعث روی آوردن به تفسیر به رای شد
آيا خداى سبحان دستورشان داده به اينكه اختلاف كنند، و آيا در اين اختلاف خدا را اطاعت مى كنند؟ و يا خدا از آن نهيشان كرده ؟ و نافرمانى او مى كنند؟ و يا دين اسلام در هنگام نزولش ناقص بوده ؟ خدا، ايشان را به كمك طلبيده تا دين ناقص او را تكميل كنند؟ و يا شركاى خدايند و به خود اين حق را مى دهند كه هر چه بگويند، خدا به گفتار آنان رضايت دهد؟ و يا دين اسلام در هنگام نزولش كامل بوده ولى رسول اسلام در ابلاغ آن كوتاهى كرده است ؟ كدام يك از اين بهانه ها را مى توانند داشته باشند؟ با اينكه خداى سبحان مى فرمايد: ((ما فرطنا فى الكتاب من شى ء و فيه تبيان كل شى ء)) و نيز فرموده : كه آيات اين كتاب بعضى مصداق بعضى ديگر است ، و در آن هيچ اختلافى نيست ، ((و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)) و نيز قرآن ظاهرى زيبا و معجره آسا، و باطنى عميق دارد، اعجوبه اى است كه عجائبش بشمار نمى آيد، و غرائبش تمام شدنى نيست ، و هيچ ظلمتى جز به وسيله آن برطرف نمى شود.
مؤلف : بطورى كه ملاحظه مى فرمائيد اين روايت صراحتا اعلام مى دارد كه هر نظريه دينى بايد منتهى به قرآن گردد، و اينكه فرمود: ((و فيه تبيان كل شى ء)) نقل به معناى آيه اى است از قرآن .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 129
و در الدرالمنثور است كه ابن سعد، و ابن الضريس ، (در كتاب فضائلش ) و ابن مردويه ، از عمرو بن شعيب ، از پدرش ، از جدش ، روايت آورده اند كه گفت : روزى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با شدت خشم نزد مردمى رفت كه داشتند خودسرانه قرآن را تفسير مى كردند، فرمود: ((امتهاى قبل از شما هم بخاطر همين روشى كه شما پيش گرفته ايد گمراه شدند، آنها هم در اثر زدن بعضى از كتاب را به بعضى ديگر، هلاك شدند، خداى تعالى كتاب را نازل نكرده كه شمابه خاطر بعضى از آن بعضى ديگر را تكذيب كنيد، بلكه نازل كرد تا بعضى مصدق بعض ديگر باشد پس هر چه از قرآن فهميديد همان را بگوئيد، و هر چه را نفهميديد علمش را به عالمش واگذاريد)).
باز در همان كتاب از ((احمد)) بطريق ديگر از ((عمرو بن شعيب )) از پدرش ، از جدش روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) شنيد قومى در آيات قرآنى با يكديگر مجادله مى كنند، فرمود: ((كسانى كه پيش از شما بودند بواسطه همين گفتگوها هلاك شدند، زيرا پاره اى از کتاب الهی را به پاره ای دیگر زدند، کتاب خدا نازل شده که بعضی تصدیق بعض دیگر کند، شما به پاره ای از آن ، پاره دیگر را تکذیب نکنید، آنچه می دانید بگوئید ، و آنچه را که به آن جاهلید علمش را به دانایی واگذار کنید)).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#شرایط_استجابت_دعا
☑️جهت دعا این امور لازم است:
▪️۱. ثنا و تعظیم و تمجید ساحت مقدس حضرت حق تبارکوتعالی؛
▪️۲. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریباً به منزله توبه یا ملازم آن است؛
▪️۳. صلوات بر محمد و آلمحمد علیهمالسلام، که وسیله و واسطه فیض هستند؛
▪️۴. بکا و گریه، و اگر نشد تباکی، ولو خیلی مختصر.
▪️و بعد از اینها درخواست حاجت.
▪️که در این صورت، برآورده شدن حاجت برو و برگرد ندارد.
☑️البته اگر این مطالب در سجده باشد، مناسبتر است.
◾️در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۴۳◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei