◾️حضرت غائب (عجل الله) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!
◾️آیت الله العظمی بهجت (ره)
#جرعه_وصال◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ پریشان خاطری از چه؟ مگر با تو خدایت نیست؟
▪️خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خداوند برای کفایت امور بندهاش بس نیست؟ یعنی ای بندهی من، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت میکند و به او آرامش میبخشد؟
▪️درمان افسردگی و اضطراب این است که انسان این حقیقت را باور کند و بداند که همه کاره خداست و از خدا جز خیر سر نمیزند ....
◾️استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️این امّت به ریاضت احتیاج ندارد. اگر ریاضت لازم بود، پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام ریاضت میکشیدند،
▪️ما صیدیم و خدا و خوبان خدا صیادند. صید نمیتواند عقب صیاد برود، صیاد باید او را صید کند. خدا و اولیائش با یک تیر نگاه و یک جلوهی جمالشان ما را شکار میکنند. بعد ما را که صید شدیم، رها میکنند و ما که شیرینی آن تیر را چشیدهایم، به دنبال صیاد میدویم.
صیاد پی صید دویدن عجبی نیست
صید از پی صیاد دویدن مـزه دارد
▪️خوبان خدا مؤمنان را به تور میاندازند و به مقصد میرسانند. دشمنان را هم با تیر میزنند و دور میکنند. اشخاص برجسته هم با تار دنبال آنها میروند؛ یعنی با محبّت و رضا و شادی.
▪️خداوند عبادش را با تیر و تور و تار صید میکند؛ تیر برای فراریها، تور برای متوسّطین و تار و آواز ملکوتی برای مقرّبین.
▪️إنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ: هرآینه پروردگار تو در کمینگاه است. خداوند با تار و تور و تیر شکار میکند. محمّد و آل محمّد علیهم السّلام تیراندازند، محبّتشان هم تور است، ذکرشان هم تار است.
▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
#مسیر_سلوک_الی_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب
🍀همهی موجودات در معیت امام در حال حرکت به سمت حق متعال هستند لذا جناب علامه دهدار در تفسیر خطبة البیان جملهی بسیار سنگینی دارد. ایشان میفرماید: «نماز، اثر جامعیت انسان کامل است که در مؤمنین به صورت عبادت ظهور میکند». معنی این سخن این است که بدان نمازگزار تو نیستی... حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «أَنَا صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، أَنَا حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، أَنَا حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ»؛ میفرماید من نماز هستم منتها نماز امام، نماز جامع است و این عبادت در هر کسی به شکلی ظهور میکند تا آن عبادت جامع تحقق پیدا کند. همهی مخلوقات بری و بحری موحد هستند. حضرت سلیمان در پی جناب هدهد بود؛ «وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ» (نمل/۲۰). آنگاه که او را نیافت گفت: «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِين» (نمل/۲۱)، اگر دلیلی بر غیبتش نداشته باشد سر او را خواهم برید. هدهد بازگشت و گفت: «وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ الله» (نمل/۲۴) و در ادامه در اندازهی فهم خود از توحید، از آن قوم گلایه میکند و چنین میگوید که شیطان اینگونه آنان را گمراه کرده است «أَلَّا يَسْجُدُوا لِله الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نمل/۲۵) که برای خدایی که دانه را از زمین خارج میکند سجده نمیکنند! بله، سر و کار پرنده با دانه است و او نیز در اندازهی خود موحد میباشد. هرچند از دانهای که در آسمانهاست هم سخن گفته که قابل تأمل است. توحید فقط منحصر در فکر و فهم انسانها نیست بلکه در هر چیزی ساری است لذا فهم توحید بسیار سخت و سنگین است و ادراک کنهش محال!!
طعم توحید هر کسی نچشد
بار توحید هر خسی نکشد
رخ باید تا تن رستم کشد
پردلی باید که بار غم کشد
🍀در نظام توحید جایی برای غیر وجود ندارد... همه جا اوست، چه بخواهی چه نخواهی. فکر تو، قول تو، خیال تو همه و همه از اوست. هنگامی که در نماز مشغول نفی خواطر هستی در واقع چه کسی را نفی میکنی؟ میخواهی چه چیزی را از حضور خدا خالی کنی؟ آیا خواطر تو مستقل از حقند؟
🍀خدا هم عاشق و هم معشوق است لذا غیور میباشد. او اجازه نمیدهد کسی عاشق غیر او شود. در همین عشقهای مجازی نیز اینگونه است، اگر خانمی بفهمد آقایی که عاشق اوست به زن دیگری نیز دلبستگی دارد همان لحظه میشکند. جناب ملا احمد نراقی داستانی زیبا در مثنوی طاقدیس نقل میکند که روزی عارفی از کویی میگذشت. متوجه گفتگوی زنی با شوهرش شد. آن زن خطاب به شوهرش میگفت:
بگذرانم از تو گر نان ناریم
تشنه و بی آب و نان بگذاریم
هم اگر شبها نیاری روشنی
هم اگر ندهی مرا پوشیدنی
جمله اینها بگذرانم ای عزیز
از تو اینها من نخواهم هیچ چیز
لیک اگر بر من گزینی دیگری
یا به رخسار دگر زن بنگری
نگذرانم از تو هرگز این گناه
نیکی از من دیگر ای شوهر مخواه
🍀آن عارف تا چنین شنید مدهوش شد و بر زمین افتاد. توحید اینگونه است. خدا نمیخواهد ما به غیر او دل ببندیم. دل به غیر خدا بستن ظلمی است که حق متعال از آن به ظلم بزرگ تعبیر کرده است و آن را نخواهد بخشید...
#ح_م
🍀روزی که باد...
برگهای شقایق را سوی تو میآورد، او مدتهاست که پرپر شده است.
🍀مانند ستارگانی که سالها پیش خاموش شدهاند و نور آنها اکنون به زمین میرسد.
🍀آزاد سازی خرمشهر یعنی حضور عقل و عشق ،
#گرامی بر شقایق های بیدار این سرزمین
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم بخش اول ● آيه شريفه ((قد كان لكم )) ناظر بر واقعه بدر است كه در آن
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت دوم
بخش دوم
● بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است
و از ظاهر سياق چنين برمى آيد كه هر دو ضمير جمع ، در كلمه ((يرونهم ))و كلمه ((مثليهم )) به كلمه ((فئة )) در جمله ((فئة تقاتل )) بر مى گردد، و معنايش اين است كه گروه كافر مؤمنين را دو برابر مى ديدند، عدد مؤمنين را كه سيصد و سيزده نفر بود، ششصد و بيست و شش نفر مى ديدند.
بعضى ها ممكن است احتمال دهند كه مرجع ضمير اول ، غير از مرجع ضمير دوم بوده ، و معنا چنين باشد. (كه كفار مؤمنين را دو برابر خودشان ديدند)، ولى اين احتمال ، احتمالى است كه از ظاهر الفاظ آيه به دور است .
و چه بسا احتمال داده شود كه هر دو ضمير به فئة كافرة برگردد، و معنا چنين باشد كه ((كفار خود را دو برابر آنچه كه بودند ديدند))، اگر هزار نفر بودند خود را دو هزار نفر ديدند، و لازمه اين احتمال اين است كه در نسبت ، مؤمنين بسيار اندك به نظرشان برسد، يعنى اگر
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 146
جمعيت مؤمنين يك سوم جمعيت كفار بوده ، به نظر كفار يك ششم ايشان در آيند آنانكه اين احتمال را داده اند منظورشان اين است كه آيه مورد بحث با آيه 44 سوره انفال منطبق شود، چون در آنجا فرموده : ((اذ يريكموهم اذا التقيتم فى اعينكم قليلا و يقللكم فى اعينهم )) يعنى خدا كفار را در آن روز كه با آنها برخورديد، آنان را در چشم شما و شمارا در چشم ايشان اندك جلوه داد و اين آيه با آيه مورد بحث منافات دارد، چون ظاهرش اين است كه كفار مؤمنين را دو برابر خود مى ديدند، ناگزير بايد با تصرف در مرجع ضمائر، آيه را اينطور معنا كنيم كه كفار خود را دو برابر خود ديدند.
بعضى از مفسرين از اين توجيه جواب داده اند كه تصرف در مرجع ضمائر باعث مى شود كه كلام خدا دستخوش اشتباه و ابهام شود، و ابهام و اشتباه لايق به كلام خدا كه بليغ ترين كلمات است نيست . و اگر مى خواست چنين چيزى را بفهماند مى توانست بفرمايد: ((يرون انفسهم مثليهم خود را دو برابر آنچه بودند ديدند))، و يا عبارتى نظير اين را بياورد.
و اما اينكه گفته شده است كه : ((براى رفع منافات بين دو آيه بايد دست به چنين توجيهى زد)).
جوابش اين است كه : بين دو آيه منافاتى نيست ، چون وقتى منافات محقق مى شود كه هر دو آيه در يك مقام سخن گفته باشند، و هيچ دليلى بر اين نيست چون ممكن است خداى تعالى در ابتداء، برخورد، هر يك از دو طايفه را در نظر طايفه ديگر اندك جلوه داده باشد، تا دلهايشان محكم شده جراتشان زياد شود، و همين كه شمشير در يكديگر نهادند، و آتش جنگ در بينشان شعله ور شد، كفار مؤ منين را دو برابر آنچه بودند ببينند، و از ترس پا به فرار بگذارند، و شكست بخورند، و اين اختلاف ، نظير اختلافى است كه بين دو آيه : ((لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان )) و آيه : ((و قفوهم انهم مسئولون )) است ، كه اولى مى فرمايد انسانها از گناهانشان پرسش نمى شوند، و دومى مى فرمايد پرسش مى شوند. و اين آيات به خاطر اختلاف مقامى كه دارند با هم منافات ندارند.
مفسرين درباره مرجع دو ضمير در ((يرون )) و ((مثليهم )) احتمالات ديگرى ذكر كرده اند، ولى همه آنها در اينكه خلاف ظاهر آيه هستند، مشتركند. و به همين جهت از ذكر آن احتمالات صرف نظر كرديم (و خدا دانا است ).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 147
وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لاُولى الاَبْصرِ
كلمه ((تأييد)) كه مصدر ((يويد)) است از ماده ((ايد)) است ، كه به معناى قوت است ، و مراد از كلمه ((ابصار)) به قولى همان چشم ظاهرى است ، چون در آيه شريفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضى ديگر، مراد از آن ، بصيرت هاى قلبى است ، چون عبرت گرفتن كار بصيرت است ، نه كار چشم و به هر حال فرق چندانى ندارد، براى اينكه خداى تعالى در كلامش كسانى را كه از عبرت ها عبرت نمى گيرند كور ناميده است . و نيز فرموده وظيفه چشم اين است كه هم ببيند و هم حق را از باطل تميز دهد، و معلوم است كه در اين گونه تعبيرات ، ادعائى به كار رفته ، و آن اين است كه : دين حقى كه من شما انسانها را به سوى آن مى خوانم آنقدر ظاهر و روشن است كه گوئى محسوس و ملموس است ، به طورى كه چشم ظاهرى هم بايد آن را درك كند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️این همه ابتلائات و گرفتاریهای ما در اثر ناشکری و کفران نعمتهای ما است.
◾️آیت الله العظمی بهجت (ره)
#جرعه_وصال◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 شهادت حضرت حمزه عموی بزرگوار رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در جریان جنگ اُحد در سال سوّم هجرت (۸ یا ۱۵ شوّال)
#مناسبات_ماه_شوال
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مردگان به موت جهل و زندگان به حیات علمی
▪️بدان کسی که خویش را در سفاهت نگاه دارد، ظالم ترین و جفا کار ترین مردم است به خویشتن. احیای نفوس از مرگ و نیستی جهل و بیدار نمودن آنها از
خواب غفلت و بی خبری و خارج کردنشان از ظلمات به نور، از شؤون سفرای الهی و پیرامون آنان است. خداوند- علت کلمته- می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول إذ ادعاکم لما یحییکم)، و حضرت وصیّ، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، آل محمد- صاوات الله علیهم اجمعین- را وصف فرموده که آنان، حیات و زندگی علم و مرگ و نیستی جهلند. و علم، حیات ارواح است؛ همان طور که آب، حیات اشباح است. آیات و روایات- در این مرصد أسنی و مقصد
اعلی- به ترتیب و نظم خاصّی در جوامع روایی و صحف علمی، بیش از آن است که به شمارش آید.
▪️عالم، اگر قدر علم بداند، از اطوار الهی اش خارج نشده، از زیّ روحانی اش بیرون نرود، پس او در راه عیسای روح الله علیه السلام است؛ یعنی در حقیقت،
مشهد و مشربش عیسوی است، چرا که عمل صالحش، احیای مردگان است به اذن الله تعالی. خوشم می آید نقل کلام شیخ اکبر، در فص عیسوی از کتاب فصوص الحکم و نیز سخن علامۀ قیصری، در شرحش. شیخ می گوید:
▪️«و امّا إحیای معنوی، به علم است؛ پس این، حیات الهیۀ ذاتیۀ علیّۀ نوریه است که خداوند درباره اش گوید: (أو من کان میتاً فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس).
▪️بنابر این، هر کس که نفسی مرده را به حیات علمیه، در مسأله ای خاص که متعلق به علم الله باشد، حیات بخشد، او را زنده کرده است، و آن حیات، برای او
نوری خواهد بود که به واسطه اش در میان مردم- یعنی در میان اشکال و اشباهش در صورت راه برود.
▪️و قیصری در شرح گوید:« حیات حاصل از علم را، حیات الهیه ذاتیه گفت، زیرا حقیقت علم، عین ذات است؛ مانند حقیقت حیات که آن نیز چنین است. پس، علم و حیات در مرتبۀ احدیت، شئی واحدند. و از آنجا که علم، اشرف صفات الهیه است- زیرا به واسطه وی حقایق الهیه و کونیه ظهور می یابند- آن را به علوّ وصف نمود. و از آن حیث که علم، اشیا را ظاهر می سازد، آن را به نوریت وصف کرد؛ چه نور، خود ظاهر است و مظهر غیر. و وصفش رضی الله عنه حیات را به صفات کمالیه، اشاره ای می باشد بر این که حیات علمیه، شریف تر است از حیات حسیه؛ چرا که حیات علمیه، حیات روح است و حیات حسیه، حیات جسد،
▪️و معلوم است که روح شریف تر از جسد است؛ بنابر این حیاتش نیز باید شریف تر باشدو لیکن وقوع حیات حسیه در نفوس، شدیدتر از علمیه است. چرا که آن؛ مترتب است بر قدرت تامه ای که آن نیز از خصایص الهیه می باشد و از این رو، دارای وجودی عزیزتر و وقعی عظیم تر است.
و از آن جا که علم را مراتبی می باشد و اعظم آن، علم به خداوند و اسما و صفات اوست، آن را به ذکر مخصوص گردانید؛ اگر چه هر کدام را به حسب خود، حیاتی است مناسب.
▪️و خداوند، اولیای کمّل خویش را نصیبی تامّ از حیات علمیه عنایت فرمود، تا از آن بر نفوس مؤمن افاضه نموده، آنان را به نور الهی حیات بخشند که در میان مردمان به واسطه اش راه بروند؛ چنان که فرمود: (أو من کان میتاً)؛ یعنی مردگانِ به موت جهل و نیز فرمود: (فاحییناه)؛ یعنی زندگانِ به حیات علمیه، و:
(جعلنا له نوراً)؛ که همان علم است و همچنین فرمود: ( یمشی به فی الناس)؛ پس به واسطۀ آن نور، به آنچه که در بواطن مردم است از استعدادات و
خواطر و نیات پی می برند و نیز به آنچه که در ظواهرشان است از افعال و اعمال مخفیه.
◾️منبع، عیون مسائل نفس و شرح آن
#حضرت_علامه_حسنزاده_آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عالم سراسرش مكاشفه است
▪️عارف واصل مرحوم جناب سید هاشم حداد ميفرمودند: من تعجّب ميكنم از اين دسته از سالكين كه مكاشفهميخواهند! چشم باز كنند، همۀ اين عالم مكاشفات است. مكاشفه تنها ديدن صورت در زاويه بصورت خاصّ يا حالت استثنائی نيست؛ هر چه كشف از اراده و اختيار و علم و قدرت و حيات حضرت حقّ كند مكاشفه است. چشم باز كن و بنگر كه اين عالم خارج، هر ذرّهاش مكاشفه است، و حاویعجائب و غرائب كه فكر را به منتهای آن دسترس نيست.
▪️اگر كسی در راه سير و سلوك و بطور كلّی غير از اين راه، غير از خدا چيزی را بخواهد، خداوند را نخواسته است؛ و همان خواست او كه نفسانی است مانع از وصول وی به ذاتاقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهی و يا حوريّه و غِلمان بطلبی، خدا را طلب ننمودهای! اگر مقامات و درجات بخواهی، ممكنست خداوند به تو مرحمت كند، ولی خدای را
نخواستهای و در همان مقام و درجه ميخكوب شدهای، و ارتقاء از آن درجه برای تو محال است. چون خودت نخواستهای و نطلبيدهای!
▪️اگر جبرئيل فیالمثل نزد تو آيد و بگويد: هرچه ميخواهی بخواه! از درجات و مقامات و سيطرۀ بر جنّت و جحيم و خُلَّت حضرت ابراهيم و مقام شفاعت كبرای محمّد صلّی الله عليهوآله وسلّم و محبّت آن پيامبر عظيم را، تو بگو: من بندهام. بنده خواست ندارد. خدای من برايی من هر چه بخواهد آن مطلوب است. من اگر بخواهم به همين مقدار خواست كه مال من است و متعلّق به من است از ساحت عبوديّت خود قدم بيرون نهادهام، و گام در ساحت عِزّ ربوبی نهادهام؛ چرا كه خواست و اختيار اختصاص به او دارد.
◾️"کتاب روح مجرد"◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
▪️ما صیدیم و خدا و خوبان خدا صیادند. صید نمیتواند عقب صیاد برود، صیاد باید او را صید کند. خدا و اول
▪️بزرگان با حرف، سرِ ما را گرم میکنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما میگذارند. علّتش هم این است که چون ظرفیت نداریم، اگر آن را به ما نشان دهند، مغرور میشویم و به مردم فخر میفروشیم و ادّعا میکنیم. وقتی آنها را آشکار میکنند و نشان میدهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آنها خدا را شکر میکنیم و آنها را عطای خدا و نه نتیجهی تلاش و هنر خودمان میبینیم.
▪️خداوند عیبهایت را که پوشاند و بخشید، حُسنهایت را هم علنی نمیکند؛ چون یا آنها را نفله میکنی و ارزان میفروشی یا شیطان جیبت را میزند. خودت میتوانی از دور ببینی؛ امّا از بیرون آشکار نمیکند. هر وقت دانا شوی و بتوانی آنها را حفظ کنی، آشکار میکند؛ روز قیامت پرده را برمیدارد و آشکار میکند.
▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️
#مسیر_سلوک_الی_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei