کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۵- سالک باید از اینکه تمام اوقات مفید خود را در جمع و با دیگران بگذراند،
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۱۶- بسیارى از عادات و رسوم خلق، از جهل و دنیاطلبى آنها برخاسته و با تعالیم و احکام الهى در تعارض آشکار است. سالک باید از تسلیم و تبعیّت محض در برابر عادات و رسوم خلق پرهیز کند و با ارادهى مستقل و استوار، آنچه را با موازین عقل و شرع سازگار نیست ترک نماید و به اینکه دیگران در مورد او چه خواهند گفت و چه قضاوتى خواهند کرد بهایى ندهد.
▪️زیرا عادات و رسوم خلق، خود دین علیحدّهاى است که تبعیّت مطلق از آن با پیروى دین خدا قابل جمع نیست.
▪️البتّه سالک پس از اینکه توانست خود را از انقیاد آداب و رسوم جاهلانهى خلق رها کند، براى اینکه زندگى بر بستگان و اطرافیانش تلخ نشود و به قصد مدارا با آنان که هنوز به چنین معرفت و حرّیّتى نایل نشدهاند، در مواردى که با اوامر الهى تضاد ندارد، مىتواند بدون رغبت قلبى، تا حدودى در عادات و رسوم رایج، با آنان همراهى کند.
▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام در نامهاى به فرزند خویش، امام مجتبى علیه السّلام مىنویسند : یا بُنَىَّ کُن فِى النّاسِ وَ لا تَکُن مَعَهُم : فرزندم! در جمع مردم باش، امّا همراه آنان نباش. یعنى در اشتباهات و انحرافاتشان با آنها همراه نباش.
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۳
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش اول2⃣ ● چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات )
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم
بخش دوم
● معناى تزئين حب براى مردم
خلاصه اينكه ، برگشت معناى تزيين حب براى مردم به اين است كه حب را در نظر آنان طورى قرار دهد كه باعث شيدائى و دلربائى آنان شود، و در اشتغال به آن حريص سازد.
اين است معناى تزيين حب ، نه اصل تأثير آن ، همچنانكه ظاهر از معناى ((فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا)) نيز همين است ، چون مى فرمايد: بعد از آنان خلقى آمدند كه نماز را ضايع گذاردند، و شهوات را پيروى كردند، و به زودى (كيفر) گمراهى را خواهند يافت .
و مويد اين معنا گفتارى است كه درباره شمردن نمونه هاى زينت از نظر خواننده خواهد گذشت كه چرا از نمونه هاى زينت ، نساء و بنين و قناطير را شمرد؟ علاوه بر اينكه چه بسا بتوان گفت معناى لفظ شهوات خالى از شيفتگى و دلدادگى و حرص نيست ، هر چند كه كلمه نامبرده به معناى مشتهيات است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 163
مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَطِيرِ الْمُقَنطرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضةِ ...
كلمه ((نساء)) جمعى است كه مفردى از لفظ خود ندارد، و كلمه ((بنين )) جمع كلمه ((ابن )) است كه به معناى نر، از فرزندان آدمى است ، كه در فارسى به كلمه ((پسر)) ترجمه مى شود، حال چه پسر بدون واسطه ، و چه با واسطه ، كه فارسيان از آنان به كلمه ((نوه ))، ((نتيجه ))، ((نبيره )) تعبير مى كنند.
و كلمه ((قناطير)) جمع قنطار است ، و اين كلمه كلمه اى است جامد، يعنى چيزى از آن مشتق نمى شود، و به معناى مقدار طلائى است كه در يك پوست گاو بگنجد، و يا به معناى پوستى پر از طلا است .
كلمه ((مقنطره )) اسم مفعولى است مشتق از همين كلمه جامد، و اين رسم عرب است كه در الفاظ جامد معنائى اعتبار مى كنند كه با در نظر گرفتن آن معنا لفظ جامد، معنائى مصدرى كسب مى كند، آنگاه از همان معناى مصدرى كلمه اى ديگر مشتق مى سازند، نظير كلمه ((باقل ))، و ((تامر))، و ((عطار))، كه از كلمات ((بقل )) (سبزيجات ) و ((تمر)) (خرما) و ((عطر)) اشتقاق يافته است و به معناى فروشنده بقل ، و تمر، و عطر است ، و فائده اين اشتقاق آن است كه شخص و يا چيزى را به وصفى كه از جامد گرفته مى شود توصيف كنند، و معناى كلمه را براى او اثبات نمايند و اشاره كنند به اينكه شخص و يا چيز نامبرده واجد معناى آن كلمه هست ، و چنان نيست كه هيچ رابطه اى با آن نداشته باشد، همچنان كه مى گويند: ((دنانير مدنرة )) و ((دواوين مدونه ))، و يا گفته مى شود: ((حجاب محجوب )) و ((ستر مستور)).
كلمه ((خيل )) به معناى اسبان است ، و كلمه ((مسومه )) كه از ماده ((سين ))، و ((واو))، ((ميم )) گرفته شده ، به معناى چريدن حيوان است ، گفته مى شود: ((سامت الابل )) يعنى شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد، و اين گونه حيوانات را كه علف از خانه نمى خواهند ((سائمه )) مى گويند، ممكن هم هست بگوئيم از باب ((سمت الابل فى المرعى )) باشد، يعنى شتر را در چراگاه داغ زد، و نشانه كرد.
در نتيجه ((خيل مسومه )) يا به معناى اسبانى است كه آزادانه در مرتع مى چرند، و يا اسبان داغدار و نشاندار است . و كلمه ((انعام )) جمع كلمه ((نعم )) به فتحه نون و عين است ، كه به معناى شتر و گاو و گوسفند است ، به خلاف كلمه ((بهائم )) كه هم نامبرده ها را شامل مى شود، و هم غير آنها را، البته غير وحشى ها و مرغان و حشرات و كلمه حرث به معناى زرع است ، ليكن افاده معناى كسب هم مى كند، و حرث عبارت است از تربيت نبات ، و يا نبات تربيت شده ، براى بهره گيرى از منافع آنها در زندگى .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 164
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲۱ #انسان_کامل علیمی است که همه #علم ها نزد اوست. تمام علم ها یعنی
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲۲
▪️این مرتبهی نور واحد انسان کامل، عالَم انوار را نورانی کرده است که اصل خلقت به آن عالَم برمیگردد؛ به عالَم اعیان ثابته. به عالَم اسماء الله که مبدأ عالم خلقت هستند. به واسطهی وجود انسان کامل، عالَم اسماء الله و عالَم اعیان ثابته و عالَم عقول شکل میگیرد. پیرامون این مطلب روایات بسیار است که ما هم عرض کردیم.
▪️مرتبهای دیگر از انسان کامل هست که از او به نفس کل تعبیر میشود. این جنبهای از آن نور است که به عالَم خلقت توجه دارد یعنی علاوه بر اینکه اصل خلقت با اوست حالا مخلوقات هم به واسطه او ایجاد میشوند. آن وجود بود و اینجا ایجاد است. وجود یعنی نور مطلق و کل هستی، حالا ایجاد میکند لذا جنبهی دوم انسان کامل نفس کل است، نفس کل یعنی مربی و مدبر مخلوقات. من و شما نیز یک جنبهی عقل داریم که این جنبهی عقلانیت یا روح من و شما توجه به ملأ اعلا دارد و نفسی نیز داریم که به واسطه آن زندگی میکنیم، غذا میخوریم، به نظافت خود میرسیم و خلاصه اینکه خود را تربیت میکنیم. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ. مربی آیات خدا این جنبه نفس کل انسان کامل است. انسان کامل با یک دستش اصل خلقت را ایجاد میکند و به آن ثبوت میدهد و با دست دیگرش این حقیقت را مقدر میکند که هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ. اکنون برش میدهد و تصویرگری میکند. هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ (آلعمران/۶). صورتهای عالَم وجود را او خلق کرده است که إِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا (نهجالبلاغه/نامه ۲۸). أَنَا مِن اللهِ وَ الْخَلْقُ مِنِّي. ما از خداییم و خلق از ما است. تمام مخلوقات عالم از جبرئیل و روح القدس از انسان کامل است. حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام میفرماید: رُوحُ الْقُدُسِ فِی جِنَانِ الصَّاقُورَةِ ذَاقَ مِنْ حَدَائِقِنَا الْبَاکُورَةِ. حضرت روحالقدس در آسمان چهارم وجودی ما از میوههای نورس ما تغذیه میکند. آنجا چیست؟! أنَا الّذی خَدَمَني جبرئیل وَ میکائیل. من کسی هستم که خدا دستور داده که جبرئیل و میکاییل خدمتگزاری مرا کنند و مرا طاعت کنند. چرا؟ چون خدا ملائکه را از نور منِ اباعبدالله خلق کرده است. اینجا علاوه بر اصل خلقت، خود این مخلوقات نیز به جنبهی دوم انسان کامل که نفس کل است ایجاد شده است.
▪️انسان کامل جنبهی سومی هم دارد به نام جنبهی امکانی. ممکن است و عین من و شماست. ممکن الوجود است و جسم دارد و از پدر و مادری خلق شده است، در یک برههی زمانی زندگی کرده و او را شهید کردهاند. این جنبهی جسمانیت و مرتبه امکانی انسان کامل نیز مبدأ فیض است به همهی اجساد عالَم... سبحان الله... لذا در جامعهی کبیره حضرت امام هادی علیهالسلام میفرماید که أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ که یعنی نور واحد، یعنی هر روحی در عالم هست به واسطهی روح ما تغذیه میشود....
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۶- بسیارى از عادات و رسوم خلق، از جهل و دنیاطلبى آنها برخاسته و با تعالیم
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۱۷- خدمت عاشقانه، مشتاقانه و توأم با لذّت، به مخلوقات خدا، حتّى به حیوانات، از امورى است که در سلوک روحانى درهاى بسته را بر سالک مىگشاید.
▪️به ویژه گره گشودن از کار یک انسان درمانده، برداشتن بار غم از دل یک انسان محزون، شاد کردن دل یک انسان دردمند، برآوردن نیاز یک انسان نیازمند، بدون خودنمایى یا منّتگذارى و حتّى بدون چشمداشت اجر و پاداش از جانب خدا، و لذّت بردن از این عمل به خاطر عشق به مخلوقات خدا، کیمیایى است که مىتواند در چشم بر هم زدنى حجابها را از برابر دیدهى دل سالک برطرف کند و مس وجود او را به زر ناب انسان کامل بدل سازد. لذا سالک باید از این عامل مؤثّر حدّاکثر بهره را ببرد.
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۴
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۷- خدمت عاشقانه، مشتاقانه و توأم با لذّت، به مخلوقات خدا، حتّى به حیوانا
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۱۸- مواسات، لطف، احسان، ایثار، احترام و محبّت کردن بىمنّت به دیگران، بهویژه نسبت به سادات و مؤمنان، بهخصوص اهل علم و معنویّت و تقوا از تبار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از شمار مؤمنان، امر دیگرى است که انجام آن، توفیقات و فیوضات الهى را متوجّه سالک مىکند و لذا سالک به هیچ وجه نباید از انجام آن غفلت کند.
▪️۱۹- حُسن معاشرت و رابطهى محبّتآمیز داشتن با مردم و خوشخُلقى و شیرینمحضرى در ارتباطات اجتماعى، نکتهى دیگرى است که مراعات آن بر سالک لازم است.
▪️۲۰- نیکى و فروتنى و خدمت و رفتار محبّتآمیز با پدر و مادر، چه در زمان حیات و چه پس از فوت آنان، صلهى رحم و اداى وظیفه نسبت به خویشاوندان، بهویژه ارحام، خصوصاً کسانى از ایشان که از نظر امکانات مادّى و موقعیّتهاى دنیوى، در سطح پایینترى قرار دارند، و مراوده و دید و بازدید با برادران ایمانى، از دیگر امورى است که انجام آنها واجب مىباشد و در سیر معنوى تأثیر بهسزایى دارد.
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۵
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۱۸- مواسات، لطف، احسان، ایثار، احترام و محبّت کردن بىمنّت به دیگران، بهو
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۲۱- سالک باید مراقبت کند که از یک سو، به هیچ وجه موجب رنجش خاطر دیگران نشود و از سوى دیگر، از کسى رنجیده خاطر نگردد و کدورتى به دل نگیرد و در برابر جفاى خلق، حلم و بردبارى در پیش گیرد و جفا و بىمهرى آنان را لطف خفیّهاى از جانب حضرت حق بداند و براى آن، شاکر خداوند باشد.
این جفاى خلق با تو در جهان
گر بدانى گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند
تا تو را ناچار رو آن سو کند
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۶
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲۲ ▪️این مرتبهی نور واحد انسان کامل، عالَم انوار را نورانی کرده
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲۳
▪️هر روحی که در عالم است به مقام امر و مقام نور واحد بر می گردد. "...قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي..." (اسراء /۸۵) بگو روح از فرمان پروردگار من است.
هر روحی که در عالم است منشعب شده از روح امام است. تجلی و جلوه ی روح امام است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:"شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا..." شما شیعیان بدانید که روحتان از باقی مانده گل ما آفریده شده است.
و هر روحی که در عالم است به اذن ما ترفّع و تنزّل دارد." ارواحُکُم فِی الاَرواحِ و انفُسُکُم فِی النُّفوسِ" . همینطور نفس هر صاحب نفسی در عالم به واسطه ی این نفس کل تدبیر می شود. "و اجسادُکُم فِی الاَجسادِ..." لذا علی بن موسی الرضا علیه السلام در آن فقره ی شریف صلوات می فرماید: " اَللّهَّم َصَّل عَلی رُوحِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَرواحِ وَ َصَّل عَلی جَسَدِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَجسادِ و صَّل عَلی قَبرِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی القُبُورِ..." این قبر یعنی چی؟! قبر همین است که ما را در آن دفن می کنند؟ خیر این قبر، قبر فقهی است. قبر جایی است که عمل در آن ظهور می کند. می خواهد بگوید که هر عملی که شما دارید به واسطه ی انسان کامل است.
" کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ/إِلاّٰ أَصْحٰابَ اَلْيَمِينِ" (مدثر/۳۸،۳۹) هر کس در گرو کسب خویش است.به جز یاران دست راست.
▪️در قیامت همه در گرو عملشان هستند ازایشان می پرسند که عملتان چه بود؟ به جز اصحاب یمین. عدد ابجد یمین، ۱۱۰ است. اصحاب یمین یعنی یاران امیرالمؤمنین که همه ی افعالشان را منتسب به علی علیه السلام می دانند. می گویند ما از خومان عملی نداریم. قبرُکُم فِی القُبورِ. عمل ما ظهور عمل امیرالمؤمنین است. اگر کار خوبی کردم متعلق به علی و اولاد علی علیهم اسلام است. چون «اِنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَ مُنْتَهاهُ» هر خیری که در عالم صادر شود؛ ابتدای این خیر، انتها و وسط آن برای اهل بیت علیهم السلام است. و هم چنین معدن همه ی خیرات و مبرّات اهل بیت علیهم اسلام هستند. یا فرمود: "قُبورُنا قلوبُ مَن والانا." کسانی که ما، اهل بیت را دوست دارند و به ما ولایت و محبت دارند؛ عملشان عمل ماست.
▪️لذا امام صادق علیه السلام فرمود: " یا مَعْشَر الشِّیعَة!ِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَینا کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً." ای شیعیان، شما به ما منسوب هستید، پس مایه زینت ما باشید نه مایه آبرو ریزی ما. شما شیعه هستید پس عملتان باید متناسب با خواست ما باشد.
" قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰه"(آل عمران/۳۱)بگو: "اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد."
اگر میخواهید در دستگاه خداوند به مقام حبیب برسید، از ما تبعیت بکنید. وقتی تبعیت کردی بدان که عملت متعلق به خودت نیست.
" ما أَصٰابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ "(نساء/۷۹) هر چه از خوبی ها به تو می رسد از جانب خداست.
هر کار نیکی که انجام دادی، به انسان کامل بر می گردد...
#ح_م
☑️متن خطبهی مبارک #غدیر
☘۳۰ روز تا عید الله الاکبر باقی است. در این ۳۰ روز میتوان از چشمهی جوشان خطبهی غدیر جرعه جرعه نوشید.
❗️بخوانید و نشر دهید؛ حاضران به غایبان برسانند.
☘الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم☘
#غدیر
#عیدالله_الاکبر
#نشر_حداکثری
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️متن خطبهی مبارک #غدیر ☘۳۰ روز تا عید الله الاکبر باقی است. در این ۳۰ روز میتوان از چشمهی جوشان
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی1⃣
▪️اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
▪️ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.
▪️کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ.
▪️کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بی شتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.
دیده ها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیده ها. بر پنهانی ها آگاه و بر کارها داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نماید و بشناساند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش دوم ● معناى تزئين حب براى مردم خلاصه اينكه ، برگشت معناى ت
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم
بخش سوم1⃣
⚫️ اصناف مردم از لحاظ دلبستگی به
اقسام شهوات
آيه شريفه بنايش بر شمردن حب شهوات و افاده اين معنا كه حب شهوات طبق امور مورد علاقه انسان ، تكثير پيدا مى كند نيست ، و نمى خواهد بفرمايد: انسان به حسب طبع ، متمايل به همسر، و دوستدار اولاد، و اموال است ، تا مفسرين اشكال كنند كه چرا از انسان به كلمه ((ناس ))، و از اولاد به كلمه ((بنين )) و از مال به عبارت قناطير مقنطرة تعبير كرد؟ آنگاه در توجيه اين تعبيرها خود را به زحمت اندازند همچنان كه انداخته اند.
بلكه بنايش بر اين است كه بفرمايد: مردم در شيفتگى به مشتهيات دنيا يك جور نيستند، بلكه چند گروهند، بعضى از شهوت پرستان هيچ هم و هدفى ندارند مگر عشق ورزيدن به زنان ، و دل دادن به آنان ، و تقرب و انس و همنشينى با آنان ، و همين دلدادگى وجوهى از فساد و نافرمانى خداى سبحان را به دنبال دارد، نظير آوازه خوانى ، و موزيك نوازى ، و ميگسارى ، و امور ديگرى مثل اينها، معمولا اين حركات زشت مختص به مردان است ، و در زنان چنين وضعى پيش نمى آيد، مگر بسيار نادر.
بعضى ديگر دوستدار فرزند پسرند، چون تكاثر را دوست مى دارند، و مى خواهند با داشتن پسران زياد نيرومندتر از ديگران باشند، و غالبا اينگونه افراد در ميان باديه نشينان زياد يافت مى شوند، و نيز اينگونه علاقه ها نوعا مختص به پسران است ، نه دختران .
بعضى ديگر از مردم دلباخته مالند، و بيشتر همتشان اين است كه كيسه ها را از پول پر كنند، و انبارها را از كالا انباشته نمايند.
ظهور و پيدايش اين قسم جنون هم بيشتر در جمع نقدينه يعنى طلا و نقره است ، و يا چيزى كه بعدها به صورت نقدينه در آيد، مانند اثاث و كالاهاى تجارتى و غيره ، و نيز اينگونه علاقه ها غالبا در بين اهل شهر زياد است ، نه در صحرانشينان .
و در نظر بعضى ديگر، خيل مسومه و اسبان تيزتك محبوب تر از ساير امور مادى است ، نظير سواركاران كه با اسب عشق مى ورزند، بعضى هم علاقه شديدى به گاو و گوسفند، و بعضى به كشت و زرع دارند، البته ممكن است كه بعضى از افراد به دو تا و يا بيشتر از آنچه كه شمرده شد علاقمند باشند.
اين بود اقسام شهواتى كه مردم در علاقه به آنها به چند صنف هستند، هر يك ، يكى از آنها را هدف اصلى زندگى و بقيه اهداف زندگى را فرع آن قرار مى دهند، و در مردم كمتر يافت مى شود (و يا اصلا يافت نمى شود) كسى كه علاقه اش به همه اشيا و چيزهاى نامبرده مساوى باشد و همه را به طور مساوى دوست بدارد، و همه برايش هدف اصلى باشند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 165
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️توصیۀ بزرگان سیر و سلوک در چهلّه نشینی
▪️روزهای دوشنبه و چهارشنبه سورۀ تکاثر را چهل بار بخوانید.
#چهلهنشینی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی1⃣ ▪️اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِ
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی2⃣
▪️وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
▪️و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور سامان دهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چاره جویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است.
پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه او بازمی گردد.
و گواهی می دهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند. پادشاه هستی ها و چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردی شب را به روز و پردی روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست شکنندی هر ستمگر سرکش و نابودکنندی هر شیطان رانده شده.
▪️لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ (عَلی کُلِّ حالٍ)
▪️نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بی نیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده؛ اجابت کنندی دعا و افزایندی عطا، بر شمارندی نفَس ها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد.
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲۳ ▪️هر روحی که در عالم است به مقام امر و مقام نور واحد بر می گرد
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲۴
▪️عالَم هم به حیث ظاهر و باطن وبه حیث جبروت،به انسان کامل تعلق دارد؛ فلذا انسان کامل مبدا همه ی مخلوقات است. "حُسَینُ مِنِّی" حسین از من است چون من مبدا وجود هستم. هر کسی در عالم است به من برمی گردد. من، رسول الله، رحمةََ لِلعالَمِین هستم. من وجود را به هر موجودی افاضه کرده ام و از آن جمله حسن و حسین سلام الله علیهما و فاطمه زهرا سلام الله علیها است. همانطور که امیرالمؤمنین می فرمایند:" أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ " من بنده ای از بندگان محمد صلى الله عليه و آله هستم. حسین از من است چون من جنبه ی رحمت رحمانی دارم. " وأَنا مِن حُسَین" و من از حسینم. چون ما یک بحث از ایجاد و بحثی دیگر با عنوان کمالِ ایجاد داریم. حق متعال همه ی این مخلوقات را یک بار خلق کرده و بار دیگر این مخلوقات را به مرتبه ی کمال می رساند." إنّ الحُسَین مِصبَاحُ الهُدى " یا "إنّ الحُسَین مِصبَاحٌ هُدی " هدایت اول از نوع هدایت تشریعی و خاص است. اما هدی در حدیث دوم نکره است و منظور از هدایت، هدایت عام است. یعنی هر هدایتی و کمالی در عالم است به واسطه ی حسین سلام الله علیه است. منِ ختمی مرتبت، صاحب مقام ایجادم. و حسین صاحب مقام کمال ایجاد است. لذا در عالم هر چیزی به کمال می رسد، به واسطه ی حسین سلام الله علیه است. و آن هم کمال تشریعی و هم کمال تکوینی است. در باب کمال تشریعی، او غرض پیامبر را برآورده کرد. پیغمبر و امیرالمؤمنین آمدند. قبل از آن ها هم افراد زیادی آمدند. آیا توانستند مخلوق را به جایی برسانند؟ مخلوق با نماز و روزه توانست بنده شود؟؟ واحداََ بعد واحد. فرداََ بعد فرد. اما امام حسین آمد و با کربلای خودش این همه آدم را به کمال رساند و می رساند. لذا کمال ایجاد متعلق به حسین است و پیامبر می فرمایند به حیث کمال، أَنَا من حسین. به حیث وجود می فرماید: " تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْط "
" ازدواج کنید، ایجاد نسل نمائید، که در این صورت جمعیّتتان زیاد میشود؛ پس به راستی من در روز قیامت، به کثرت جمعیّت شما امّت اسلام، به سایر امّتها مباهات میکنم، حتّی به فرزندان سقطشدۀ شما." چون امت ها ظهور من هستند و من ظهورم را دوست دارم. همان طور که در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی آمده است: "الْخَلْقُ كُلُّهُمْ عِيَالُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ"
از جانب دیگر امام حسین علیه السلام می فرماید:" هَل مِن ناصرِِ یَنصُرُنی" آیا کسی هست مرا یاری دهد؟ آیا مراد از این سوال این است که واقعا کسی امام را یاری دهد؟ نه . وظیفه اباعبدالله علیه السلام این است که مخلوقات را به کمال برساند و سوال اصلی این است که کسی هست تا من او را به کمال برسانم؟ من مطلق مخلوق را به کمال ممکن او می رسانم چون امامت یعنی اعطای کل ذی حق حقه. هر چیزی در عالم به کمال می رسد، تکوینا به واسطه ی من است. حال چون امام هستم، می خواهم تشریعا هم همه را به کمال برسانم. "هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟" آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
پس ظاهر و باطن عالم به انسان کامل تعلق دارد...
#ح_م
▪️اهل دنیا گیرندهاند. گیرنده وقتی میگیرد که میگیرد، وقتی هم میدهد باز میگیرد، حتّی عمل خوب هم که انجام میدهد، میگوید چه اجری و چه پاداشی میدهند. دهنده وقتی میدهد که میدهد، وقتی هم که میگیرد، باز میدهد. خدا که از بندهاش قرض میطلبد و میفرماید: مَن ذَا الَّّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً: چه کسی است که به خدا قرضالحسنه بدهد؟ هجده برابر پاداش میدهد. پس، میگیرد که بدهد. مثل پدری که از بچّهاش پول قرض میگیرد و به او ربا هم میدهد و شرعاً هم جایز است. امام حسین علیه السّلام که میفرماید: هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنى: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ در واقع میفرماید کسی هست که من یاریاش کنم؟
▪️کسی که با خدا معامله میکند، تا نیمیاز راه، گیرنده و در بقیهی راه، دهنده است.
▪️دنیا محلّ زراعت و تجارت و سیاحت است. شما هم در دنیا با خدای خودتان در تجارت و زراعت و سیاحت باشید.
▪️بهره بردن از لذّتهای خوب دنیا هم مال مؤمن است. غیر مؤمن در دنیا هم لذّت واقعی ندارد. بهرهی کفّار از لذایذ دنیا خیالی و وهمی است، ولی لذایذ مؤمن واقعی است.
▪️خداوند انسانها را که آفرید، دنیا را هم آفرید. بعد به آنها گفت آیا میخواهید بروید آنجا گردش کنید؟ یک عدّه رفتند به اصلاب و ارحام و مشغول دنیا شدند و جای اوّلشان را فراموش کردند. عدّهی کمی که انبیا و اولیا بودند، یک نگاه به پائین کردند و با خود گفتند: از نزد پروردگارمان به کجا برویم؟ و زود برگشتند. خدا به آنها گفت سایرین کجایند؟ عرض کردند مشغول دنیا شدند. فرمود: این بد رفاقتی نیست که آنها را همانجا رها کنید؟ بروید آنها را هم برگردانید. انبیا علیهم السّلام به دنیا آمدند، گروهی آنها را تصدیق کردند و نزد خدا بازگشتند و گروه دیگر نپذیرفتند و مشغول دنیا ماندند. پس سه گروه شدند؛ سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال.
◾️مصباح_الهدی | ص ١٤١و ١٤۲◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ⚫️ اصناف مردم از لحاظ دلبستگی به اقسام شهوات آيه شري
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم
بخش سوم2⃣
⚫️ اصناف مردم از لحاظ دلبستگی به
اقسام شهوات
و اما لذائذى از قبيل جاه و مقام و صدارت ، همه امور و همى هستند كه به قصد ثانوى مورد علاقه قرار مى گيرند، و التذاذ به آنها، التذاذ شهوانى شمرده نمى شود، بلكه التذاذى است و همى و خيالى ، از اين گذشته اگر آيه شريفه نامى از اينگونه لذائذ نبرده براى اين است كه در مقام شمردن تمامى شهوات نبوده است .
از اينجا اين نظريه تأييد مى شود همانطور كه قبلا هم اشاره بدان شد كه مراد از حب شهوات ، علاقه معمولى نيست ، پس دلدادگى و مرحله شديد حب است ، (كه خود نوعى جنون است و به همين جهت به شيطان نسبت داده شده )، و اگر مراد، اصل علاقمندى كه امرى است فطرى ، مى بود به شيطان نسبتش نمى داد، چون علاقه معمولى و فطرى را خداوند در دل همه نهاده است .
ذَلِك مَتَعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ...
يعنى اين شهواتى كه شمرديم امورى است كه در زندگى دنيا (يعنى نزديكترين زندگى براى انسان نسبت به جهان آخرت ) وسيله اقامه حيات است ، و زندگى دنيا (نزديكتر) و همچنين متاع و وسيله اقامه آن امرى است فانى ، و از بين رفتنى ، نه خود دنيا مى ماند، و نه متاع آن ، نه آن عاقبتى باقى و صالح دارد و نه اين ، آن زندگى كه بقا دارد و شايسته است كه آن را زندگى بناميم ، زندگى آخرت است كه نزد خدا است ، (((و اللّه عنده حسن الماب ))).
قُلْ أَ ؤُنَبِّئُكم بِخَيرٍ مِّن ذَلِكمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّتٌ ...
اين آيه شريفه در مقام بيان جمله : ((و اللّه عنده حسن الماب )) است و به جاى شهواتى كه در آيه قبل شمرد، در اينجا يك چيز را مقابل آنها قرار داده ، و آن كلمه ((خير)) است ، و اين بدان جهت است كه نعمت هاى آخرتى همه خوبى ها را دارد، هم باقى است و هم اينكه زيبائى و لذتش حقيقى است ، هم بطلان در آن راه ندارد، امورى است هم جنس شهوات دنيا (اگر در دنيا همسرانند در آخرت هم حوران بهشتى هستند، و اگر در دنیا اموال و اولاد و خور دنی ها هست آنجا هم آلمان و باغها و اقسام میوه ها هست (( مترجم ))).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️محبّت صادقانه این است که محبّتِ مخالف در آن نباشد. هرکس به هرکدام از این چهارده معصوم علیهمالسلام محبّت داشته باشد، کارش تمام است. فقط شرطش این است که محبّتش راست باشد.
◾️نکتههای ناب، ص۷۴◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۲۱- سالک باید مراقبت کند که از یک سو، به هیچ وجه موجب رنجش خاطر دیگران نشو
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۲۲- سالک باید بیشتر و پیشتر از زبان و کلام، با عمل توأم با محبّت، خلق را به خیر و نیکى دلالت و دعوت کند و همانطور که خداوند اغلب با کارهایش با خلق حرف مىزند، او نیز با تخلّق به این اخلاق الهى، با محبّت و خوبى کردن به دیگران، دل آنها را جلب و جذب خویش کند و با انجام کارهاى نیک، براى آنها الگوى عملى شود. چنانکه امام صادق علیه السلام مىفرمایند:
▪️کونوا دُعاةَ النّاسِ بِاَعمالِکُم وَ لا تَکونوا دُعاةً بِاَلسِنَتِکُم
دعوت کنندگان مردم با اعمالتان باشید و دعوت کنندگان با زبان هایتان نباشید.
▪️۲۳- سالک باید تلاش دائمى در جهت افزایش آگاهى و شناخت دینى را از طریق مطالعهى کتابهاى مفید و درسآموزى از دینآگاهان و اهل معرفت، در برنامهى زندگى خود قرار دهد و هیچگاه از این تلاش دست نکشد و غافل نشود.
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۷
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۲۲- سالک باید بیشتر و پیشتر از زبان و کلام، با عمل توأم با محبّت، خلق را
☑️چهل دستورالعمل سلوکی
▪️۲۴- سالک باید مقیّد شود نمازهاى واجب روزانه را اوّل وقت، با شوق و رغبت و با حضور قلب و تأنّى و به دور از شتابزدگى یا بىحالى و یا به قصد رفع تکلیف و از سر باز کردن، و تا حدّ ممکن به جماعت و در مسجد و با مقدّمات، مقارنات و تعقیبات بهجا آورد.
▪️نماز معراج مؤمن است و هیچ عملى بهاندازهى آن، در عروج و تعالى سالک مؤثّر نیست و فرائض یومیّه در مقایسه با نوافل و نمازهاى مستحب، از موقعیّت برتر و ممتازى برخوردار است.
▪️۲۵- مداومت بر خواندن نماز شب، تلاوت قرآن و استغفار در سحرگاهان، براى راه یافتن سالک به مدارج کمال، از ضروریّات و اکسیرى معجزهگر است. بنابراین سالک به هیچ وجه نباید از بهرهمندى از آن غفلت ورزد.
ادامه دارد....
◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#شراب_طهور
#دستورالعملهای_سلوکی - ۱۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی2⃣ ▪️وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی3⃣
▪️أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاَِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.
▪️او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته، فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم؛ و به سوی خشنودی او می شتابم و به حکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).
#خطبه_ی_غدیر
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️برای درک بهتر مفهوم #اذن_تشریعی و #اذن_تکوینی و تفاوت آنها به نکات زیر توجّه کنید.◾️
▪️الف. تفاوت اذن تکوینی با اذن تشریعی
اذن تشریعی یعنی مجاز بودن تصمیم ازنظر مقرّرات شرع؛ امّا اذن تکوینی بهمعنی امکانپذیر بودن وقوع آن در واقعیّت خارجی و صحنهی عمل است. فرض کنید آن دانشجو که صبح تصمیم گرفت به دانشگاه برود و در کلاس حاضر شود، بخواهد با ماشین بهسمت دانشکده حرکت کند و در خیابان یا کوچهی مجاور دانشکده ماشین خود را پارک کند. اگر مأموران راهنمایی و رانندگی ورودی خیابان را با نرده یا بلوک سیمانی بسته باشند، امکان ورود با اتومبیل به آن خیابان وجود ندارد؛ یعنی تصمیم ورود به خیابان با اتومبیل امکان تحقّق خارجی و عملی شدن ندارد. ورود با اتومبیل امکانپذیر نیست. امّا اگر نردهها و بلوکها را جمع کنند، ورود با اتومبیل امکانپذیر میشود. اینجا بحث تکوین عمل و اذن تکوینی است. امّا درصورتیکه ورود امکانپذیر باشد، این سؤال برای راننده مطرح میشود که ازنظر مقرّرات راهنمایی و رانندگی ورود به این خیابان با اتومبیل ممنوع است یا آزاد؟ آیا مقرّرات اجازه میدهد اتومبیل از اینطرف وارد خیابان شود؟ وقتی مقرّرات درنظر باشد، بحث اذن تشریعی و مجاز یا غیرمجاز بودن است و آنجا که امکان عملی شدن مطرح باشد، بحث اذن تکوینی و امکانپذیر بودن است.
▪️ب. ترکیب اذن تشریعی و اذن تکوینی
برای فهم بهتر اذن تکوینی و اذن تشریعی الهی و تفاوت آنها به این توضیح دقّت کنید. اگر یک جدول ماتریس دوبعدی بکشیم، بهطوریکه یک محور جدول اذن تشریعی الهی و محور دیگر آن اذن تکوینی الهی باشد، چهار حالت بهدست میآید.
▪️حالت اوّل: تصمیم بر انجام کاری دارای اذن تشریعی و عملی شدن آن دارای اذن تکوینی باشد؛ یعنی هم مطابق قوانین الهی باشد، هم در عمل امکانپذیر شود؛ مثل حضور آن دانشجو در کلاس. تصمیم او برای حضور در کلاس مجاز و مشروع بود و خدا هم عملاً امکان داد تصمیم او اجرا شود؛ و در کلاس حضور یافت.
▪️حالت دوم: کاری که تصمیم بر انجامش دارای اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی است. برای مثال کسی شب بخوابد درحالیکه مصمّم است سحر بیدار شود و نماز شب بخواند؛ امّا در عمل خوابش ببرد و با صدای اذان صبح بیدار شود. این تصمیم ازنظر شرع کاملاً مجاز بود و اذن تشریعی الهی داشت؛ امّا خدا به آن امکان عملی شدن نداد؛ یعنی فاقد اذن تکوینی بود.
▪️حالت سوم: تصمیمی که فاقد اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدنش دارای اذن تکوینی است. مثل همهی گناهانی که در عمل واقع و انجام میشود. مثلاً کسی تصمیم گرفت شراب بخورد؛ این تصمیم ازنظر شرع مجاز نیست؛ امّا خدا دست او را خشک نکرد و جانش را نگرفت؛ بلکه به او امکان داد و او شراب را خورد. تصمیم او فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به عملی شدن تصمیم او اذن تکوینی داد.
▪️حالت چهارم: هم تصمیم فاقد اذن تشریعی است، هم عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی. فرض کنید کسی تصمیم میگیرد دزدی کند؛ تصمیم او خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی است. او برای دزدی خانهای را نشان میکند و نیمهشب از دیوار آن خانه بالا میرود؛ امّا صاحبخانه بیدار میشود و او نمیتواند عمل دزدی را انجام دهد؛ در اینجا عمل او امکان تحقّق خارجی پیدا نکرده و فاقد اذن تکوینی بوده است.
اکنون حالتهای فوق را در چند رخداد واقعی و نمونهی تاریخی بررسی میکنیم.
▪️۱/ حضرت ابراهیم علیه السّلام به امر خداوند پسرش حضرت اسماعیل علیه السّلام را به سرزمین مِنیٰ برد؛ کاردش را تیز کرد و روی حلقوم اسماعیل علیه السّلام گذاشت تا او را ذبح کند. تصمیم مجاز، طبق فرمان الهی و دارای اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به آن کارد اجازهی بریدن نداد ولذا کارد نبرید؛ یعنی وقوع آن فاقد اذن تکوینی الهی بود و محقّق نشد. این مصداق حالت دوم است.
▪️۲/ عصر عاشورا لشکریان عمر سعد خیمههای اهلبیت و اصحاب امام حسین علیه السّلام را آتش زدند. این تصمیم فاقد اذن تشریعی و ازنظر شرع حرام بود؛ امّا خدا به آتش نگفت نسوزان و اذن تکوینی و امکان داد عملاً خیمهها را بسوزانند. سوختن خیمهها مصداق حالت سوم است.
▪️۳/ بعدازظهر عاشورا شمر ملعون سر مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را با خنجر برید و از پیکر مقدّس حضرت جدا کرد[۵]. تصمیم بر این کار قطعاً خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به این کار امکان عملی شدن داد و به خنجر نگفت نبُر؛ پس اذن تکوینی یافت و محقّق شد. این تصمیم پلید فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا با اذن تکوینی الهی عملی شد. این نیز مصداق حالت سوم است.
▪️۴/ حضرت ابراهیم علیه السّلام را در منجنیق گذاشتند و درمیان کوهی از آتش پرتاب کردند. هم تصمیم سوزاندن پیامبر خدا خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود، هم خدا به آن تصمیم امکان عملی شدن نداد و فرمود: یا نارُ کُونِی بَرداً وَ سَلاماً عَلیٰ اِبراهِیمَ[۶]: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش.
☑️تسبیحات امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
▪️در کنار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، تسبیحات امیرالمومنین علیه السّلام نیز وجود دارد که دارای فضیلت زیادی است.
▪️كيفيت تسبیحات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به شرح زیر است:
#بعد_از_هر_نماز
☘ ١٠ بار سُبحانَ الله
☘ ١٠ بار اَلحَمدُلله
☘ ۱۰ بار اللهُ اَكبر
☘ ۱۰ بار لا اِله الّا اَلله
▪️اميرالمؤمنين علیه السّلام به براء بن عازب فرمودند:
آيا كاری به تو ياد دهم كه چون آن را انجام دهی، از اوليای خدا خواهی بود؟
براء گفت: بله.
حضرت تسبيحات فوق را به او آموزش دادند و سپس فرمودند:
▪️هر كس اين تسبيحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلای دنيوی را از او دور میكند، كه آسانترين آن بازگشت از دين است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده میكند كه يكی از آن منزلتها مجاورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است.
#منابع :
◾️مستدرک الوسائل، ج ٥، ص ٨٢
بحارالانوار، چاپ بيروت، ج ٨٣◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️متوقف نمان، سالک باش و برو
▪️استاد راهنمایی میکند اما اگر در استاد «ماندی» کارت تمام است. در #استاد (متوقف) نمان. نه در استاد نمان، هیچ جا (متوقف) نمان.
▪️ماندن #مرگ (تفکر) است. برو #سالک باش. نه اینکه به شرق و غرب (جغرافیایی) برو، برو در درون؛ میدانی که راه #باطن ات چقدر دراز است یا فکر میکنی سفر به کره مریخ دور و دراز است؟
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #شبزیارتی_ارباب□
○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها
○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِیطالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ»
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شهادت عالم آل محمد، حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء را به محضر حضرت حجت بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض میکنیم.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی، النُّورِ اللّاهُوتی، و الإنسانِ الجَبَروتی، و الأصلِ المَلَکوتی، و العالِمِ النّاسوتی، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق، روحِ الأرواح، حیوة الأشباحِ، هِندِسَةِالمَوجودِ، التّیّارِ فی نَشأت الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ، أمِّ الوَری، بدرِ الدُّجی، علیِّ بن موسَی الرِّضا، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام
@mohamad_hosein_tabatabaei