eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 🏴   ☑️قسمت ۱ محرم آمد و ماتم به پا شد بیا ای مرغ جان تا پر بگیریم ▪️ فرصتی است که ما پر پرواز بگیریم. آشنایی با علیهم السلام همان است که ایشان از ما مطالبه کرده‌اند. جان هم بی نهایت و بی منتهاست، یعنی مقید به هیچ حد و حدودی نیست. لذا وقوف در مسیر شناخت معارف حقه‌ی اهل‌بیت علیهم السلام به هیچ وجه وجود ندارد. هر چقدر ما از این اقیانوس بی منتهای الهی بخوریم، می‌بینیم که این اقیانوس همچنان باقی مانده است. ما باید عطش خودمان را در مجالس معارف اهل‌بیت علیهم السلام بیشتر کنیم. هر چه به ما دادند، اگر خوردیم و فهمیدیم، نباید بایستیم. ایستادن است. اگر به شما کوه هم دادند و خوردی بگو کوه کمینه لقمه ام... اگر دریا را هم به شما نوشاندند بگو بحر کمینه جرعه ام... در مسیر خدا هر چه به شما دادند، نایستید. ما اگر بایستیم مصداق می‌شویم، یعنی . هر چند اگر انسان به در مسیر اهل بیت علیهم السلام قدم بردارد، آن ها دست در راه مانده ها را هم می‌گیرند. اصلا کار امام «إعطاءِ کُلِّ ذِي حَقٍّ حَقَّه» است‌، حق هر صاحب حقی را به او می دهد. ▪️«وَ آتَى اَلْمٰالَ عَلىٰ حُبِّهِ ذَوِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِيلِ وَ اَلسّٰائِلِينَ وَ فِي اَلرِّقٰابِ» (بقره/۱۷۷) و مال را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در (راه آزاد کردن) بندگان بدهد. حق متعال در قرآن می‌فرماید مال خود را به این هایی که ذکر شدند بده، در واقع دستور می‌دهد که معارف و حقایق دین را به ایشان القاء کن. این ها هستند. یتیم یعنی چه؟ یعنی اینکه اینها افراد مستعدی هستند اما به پدرشان ندارند. یتیم کسی است که پدر ندارد. در معنویات یتیم کسی است که است اما به خودش متصل نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «أنا وَ عَلي أبَوٰا هذِه الأُمَّة». من و علی پدران این امتیم. یتیم کسی است که از اهل‌بیت علیهم السلام دور شده است. هم از دین است. ابن السبیل نیز کسی است که در مسیر حق متعال راه افتاده اما کرده است. توقف آفت کمال است چون انسان موجودی است که ذاتا حد یقف ندارد یعنی هیچ حدی نیست که اگر ما به آن رسیدیم، به انتهای قله‌ی کمال رسیده باشیم و دیگر کفایت کند...
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... آه حسین جان... خدا تو را آفرید و با آفریدن تو، بر تمام خلایق منت گذاشت... و مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ... (فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت ششم بخش هشتم ● بحث روايتى ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 184 در مجم
آیات 18-10 آل عمران، قسمت ششم بخش نهم ● بالاترين لذتها در دنيا و آخرت كدام است ؟ و در كافى ، و تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مردم در دنيا و آخرت از هيچ لذتى بهره نمى برند، كه لذيذتر از زنان باشد، و اين كلام خداست ، آنجا كه مى فرمايد: ((زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين ...)) آنگاه فرمود: ((اهل بهشت هم از هيچ لذتى به قدر لذت نكاح لذت نمى برند، نه خوردنى ها و نه نوشيدنيها)). مؤلف : امام (عليه السلام ) اين معنا را از ترتيبى كه در آيه شريفه است استفاده كرده ، چون در آيه حب زنان را مقدم و جلوتر از ساير لذائذ ذكر كرده ، و آنگاه اين شهوات را متاع دنيا خوانده ، و فرمود: كه شهوات بهشت بهتر از شهوات دنيا است . و منظور امام (عليه السلام ) از اينكه لذت نكاح را بالاترين لذائذ معرفى نموده ، و لذيذترين لذائذ را منحصر در آن كرده ، انحصار نسبى بوده ، خواسته است بفرمايد: ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 185 لذت نكاح نسبت به لذات ساير شهوات بدنى بزرگترين لذت است و اما غير اين سنخ لذات ، خارج از مورد كلام آن حضرت است و شامل لذت بردن آدمى از نعمت هستى خود، و يا لذتى كه يكى از اولياى خدا از تقرب به خدا، و مشاهده آيات كبراى او، و لطائف رضوان او و اكرام او، و ساير لذائذى از اين قبيل ، نمى شود، براهين علمى هم قائم است بر اينكه عظيم ترين لذائذ، لذت هر موجودى است از وجود خودش ، و براهين علمى ديگرى اقامه شده است بر اينكه : ((التذاذ هر موجودى به وجود پروردگارش ، عظيم تر است از التذاذى كه از هستى خود مى برد)). و در اين ميان روايات ديگرى هست كه دلالت دارد بر اينكه التذاذ بنده از حضور و قرب خدا، در نظرش از هر لذت ديگرى بزرگتر است . در كتاب كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: على بن الحسين (عليهماالسلام ) مى فرمود: يك آيه از قرآن ، كشته شدن و سرعت مرگ در ما (اهل بيت ) را برايم گوارا مى سازد و آن آيه : ((اولم يروا انا ناتى الارض ننقصها من اطرافها)) است ، كه مراد از نقص ‍ اطراف ، مرگ علما است ، و از آن برمى آيد كه خداى تعالى هر وقت نظرى به زمين بيفكند، اهل دنيا و ماده پرستان را با مرگ علما عذاب ، و علما را با بردن به درگاه خود به عالی ترين لذات متنعم مى سازد، و به زودى رواياتى در موارد مناسب در طول اين كتاب از نظر خواننده خواهد گذشت . در مجمع البيان در ذيل جمله : ((القناطير المقنطره )) از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمودند ((كلمه ((قنطار)) به معناى پوستى از گاو است كه پر از طلا كرده باشند)). و در تفسير قمى از امام (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: ((منظور از (خيل مسومه ) اسبان چريده چاق است )). در كتاب فقيه و كتاب خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده اند كه فرمود هركس در نماز وترش كه آخرين ركعت نماز شب است ، هفتاد بار در حال ايستاده بگويد: ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 186 ((استغفر اللّه و اتوب اليه )) و تا يكسال اين عمل را ادامه دهد خداى تعالى او را در درگاه خود از مصاديق ((مستغفرين بالاسحار)) به حساب آورده و آمرزش خداى تعالى برايش حتمى خواهد شد. مؤلف : اين معنا در رواياتى ديگر از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) آمده و يكى از سنن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است كه از آن جناب ترك نمى شده است ، و قريب به همين معنا در ((درالمنثور)) از ابن جرير، از جعفر بن محمد، نقل شده ، كه فرمود: هركس پاسى از شب نماز بگزارد، و در آخر شب هفتاد بار استغفار كند، از مستغفرين نوشته مى شود، و اينكه در روايات بالا آمده بود: ((از مصاديق مستغفرين بالاسحار محسوب مى شود)) از قرآن كريم استفاده شده ، در آنجا از مستغفرين حكايت كرده كه مى گويند ((فاغفر لنا ذنوبنا...)) از اينكه اين كلام را از ايشان حكايت مى كند، و آن را رد نمى نمايد استفاده مى شود كه دعايشان مستجاب است . ترجمه تفسير المیزان جلد 3 صفحه 187 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #حسین_منی_و_انا_من_حسین 🏴   ☑️قسمت ۳۰ ▪️الآن آن به آن این همه حقیقت وجودی در عالم است که این صور
🏴 🏴   ☑️قسمت ۳۱ ▪️فضائل علی علیه السلام را پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب معراج در قالب شترانی دید که بار داشتند. «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ اَلْأَعْلىٰ» (نجم/۷) پیغمبر، انسان کامل، در حالی که در افق اعلی بود از جبرئیل پرسید که این شترانی که ابتدا و انتهایشان معین نیست چیستند؟ جبرئیل فرمود این شتران بار فضائل امیرالمؤمنین را می‌برند. نکته این است که پیغمبر که صادر اول است، می فرماید ابتدا و انتهای آن معلوم نیست! چون فضایل علی علیه السلام بی منتهاست. پیغمبر صلی الله علیه و آله در مرتبه‌ی عالم عقل که همنشین جبرئیل است، این گونه می‌بیند نه در مرتبه‌ی نور واحد. پیغمبر در مرتبه‌ی نور واحد با علم و فضیلت علی علیه السلام اتحاد دارد. ▪️پیغمبر در این مرتبه‌ی معراجیه‌ی خویش با جبرئیل یا همان عقل کل است. عقل کل نمی‌تواند فضایل مرتبه‌ی عالَم امر امیرالمؤمنین علیه السلام را ببیند. عقل کل قدش نمی‌رسد که علی علیه السلام را بشناسد. جبرئیل، میکائیل و اسرافیل کمین بندگان ولایت کلیه‌ی امیرالمؤمنین هستند. اینان شاگردان امیرالمؤمنین هستند. امام علی علیه السلام می‌فرمایند من به ایشان تعلیم دادم. من به این ملائکه تعلیم دادم. من به آدم اسماء الله را آموزش دادم. لذا پیغمبر تا در مرتبه‌ی پایین تر است، هنوز به مرتبه‌ی «ثُمَّ دَنٰا فَتَدَلّٰى» «فَكٰانَ قٰابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ» (نجم/۸ و ۹) راه پیدا نکرده است و فعلا با جبرئیل است، وقتی که شترانی را می‌بیند که ازلی و ابدی هستند؛ می‌فرماید اول و آخرش ناپیداست. این شتران چه هستند؟ هر مرتبه از وجود حکمی دارد گر حفظ مراتب نکنی زندیقی ▪️پیغمبر در این مرتبه متناسب با آن سخن می‌گوید. اگر به آن مرتبه اعلی برود، می‌گوید آن جا مدام علی با من همراه بود. هم صدای علی را شنیدم، هم صورت علی را دیدم و هم بر هر شیئی گذر کردم دیدم بر آن شئ اسم علی مکتوب شده است. «إنَّ إسمَ عَليٌّ مَکتُوبٌ عَلی کُلِّ شَئِِ». چون پیغمبر به مرتبه اعلی راه یافته است، آن جا هر شیئی را که می‌بیند چنین می‌فرماید اما وقتی در مرتبه‌ی جبرئیل است می‌فرماید ابتدا و انتهای این کاروان شتر معین نیست. ▪️«وَ نُفِخَ فِي اَلصُّورِ» (زمر/۶۸) خدا دم به دم به واسطه‌ی نور واحدش یعنی حقیقت انسان کامل، در این صورت ها متناسب با استعدادشان می‌دمد. «أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَسٰالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهٰا» ( رعد/۱۷) از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانه هایى به اندازه‌ی گنجایش خودشان روان شدند. خدا از آسمان باران را یکسان می‌فرستد اما هر چاله‌ای به اندازه خودش از این آب باران جمع می‌کند. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ سبزه روید و در شوره زار خس ▪️هر مخلوقی به اندازه‌ی استعداد و سعه‌ی وجودی و عین ثابته‌اش از این نور برخوردار است. در داستان حضرت سلیمان، جناب هدهد مدتی از محضر حضرت سلیمان دور شد. سلیمان فرمود که از این هدهد به من خبر بدهید. اگر این هدهد برای غیبتش دلیل موجهی نداشته باشد او را تنبیهش خواهم کرد. وقتی هدهد آمد، به حضرت سلیمان گفت که جناب سلیمان من بر قومی گذشتم که این قوم جاهل، خدایی که دانه را از زیر زمین می‌رویاند رها کرده‌اند و بت می‌پرستند. جناب هدهد به یک تفسیر حد معرفتش به اندازه‌ی دانه‌ای است که می‌خورد. او به همان اندازه توحید دارد و خدا را می‌شناسد. به همان اندازه هم ولایت و نور واحد را ظهور داده است. نمی گوید: «هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّٰاهِرُ وَ اَلْبٰاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (حدید/۳) اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى دانا است. و یا همچون حضرت ابراهیم در برابر نمرود احتجاج نمی آورد که: «... رَبِّيَ اَلَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قٰالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ فَإِنَّ اَللّٰهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهٰا مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِي كَفَرَ...» (بقره/۲۵۸) پروردگار من همان کسى است که زنده مى‌کند و مى‌میراند. گفت: «من زنده مى‌کنم و مى‌میرانم.» ابراهیم گفت: «خدا خورشید را از خاور برمى آورد، تو آن را از باختر برآور.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. لذا هر مخلوقی به اندازه‌ی سعه‌ی وجودی و استعداد و استدعای خودش توانسته‌‌ است این امر واحد را ظهور بدهد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 #شرح_مراتب_نفس_اماره 🏴   ☑️قسمت ۱ محرم آمد و ما
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 🏴   ☑️قسمت ۲ ▪️حق متعال دوست ندارد بندگانش در راه باشند. به همین خاطر در قرآن بر ابن السبیل و یتیم تاکید می‌کند. بر همسایگان هم تاکید می‌کند. عده ای هم همسایه هستند. تا یک مسیری آمده اند، وقوف کرده اند و الآن کنار شما هستند. به آن ها هم باید توجه داشته باشید. حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌فرمایند: «ألْجٰار ثُمَّ الدّٰار». اول همسایه بعد خانه‌ی خود. آن کسی که همسایه‌ی تو است و توانسته است تا مرتبه ای بیاید که در کنار تو قرار بگیرد، باید به او هم توجه داشته باشیم. ▪️در قرآن بر ابن السبیل تاکید بسیار داریم. به خاطر این که حق متعال نمی‌خواهد که من و شما توقف داشته باشیم. در همین وقایع و شخصیت های کربلا اگر مطالعه کنید، می‌بینید که ابن السبیل بودن چقدر بد است مثل طرماح که ابن السبیل بود. امام حسین علیه السلام را دوست داشت اما در مسیر وقوف داشت. وقتی اباعبدالله علیه السلام را دید گفت شما اجازه بفرمایید من آذوقه‌ی خانواده ام را ببرم و برگردم و به شما کمک کنم. وقتی برگشت امام حسین علیه السلام را شهید کرده بودند‌... ▪️حتی در ملائکة الله هم ابن السبیل داریم. آن ها مقام معینی دارند؛ «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» (صافات/۱۶۴). اصلا ملائکة الله ابن السبیل هستند. تنها موجودی که در راه نمی‌ماند، انسان است. انسان می‌تواند در راه نماند. اگر می‌ماند، قصور از خودش است اما ملائکة الله ابن السبیل هستند. در روایت دارد که در کربلا عده ای از ملائکه به امام حسین علیه السلام عرضه داشتند که اجازه دهید ما کمکتان کنیم، «فَمَکَثَ المَلٰائِکَه»، یک مکثی کردند و آمدند دیدند امام حسین علیه السلام شهید شده است. مکث عالم مجرد با عالم ماده فرق می‌کند. البته ما هم همین طور هستیم. ما هم یک روح مجردی داریم که یک جاهایی یک مکث کار ما را خراب می‌کند. یک جاهایی نفحات الهی به من و شما می‌وزد ولی یک وقوف می‌کنیم. مثلا با نفس و دنیای ما تداخل می‌کند و این مکث کار ما را خراب می‌کند. لذا ما نباید بایستیم. باید در مسیر حرکت کنیم. ▪️ما تک بعدی نیستیم که وقوف داشته باشیم. اگر تک بعدی بودیم مثل ملائکة الله، وقوف معنی داشت. ما دو ساحتی هستیم. یک بعد ما دنیوی است. همین جایی که الان هستیم با مقتضیات دنیا یعنی جسم داریم و جسمانیات. یک بعد دیگر ما روحانی است. این ساحت خیلی مقدس است. روحانی یعنی عالمی که در آن حد وجود نداشته باشد؛ این ساحت، اندازه و بعد ندارد. عالم دنیا اندازه و بعد دارد. هر چیزی در این عالم حد معینی دارد. وزن، طول، حجم و... دارد. عالم جسم و جسمانیات از این قاعده خارج نیست. اما عالم روحانیات حد ندارد و چون ما یک ساحت باطنی و روحانی داریم لذا نباید متوقف بشویم اما این بعد جسمانی ما همواره سر راه این ساحت روحانی ما است... بحث ما هم پیرامون همین موضوع است: نفس. نفس خیلی جاها ما را ابن السبیل می‌کند، گرفتار وقوف می‌شویم و از خیلی از کمالات باز می‌مانیم و یوم الحسرت در قیامت برای ما تجلی پیدا می‌کند...
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... الحمدلله که سید و آقایمان فرمود: إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ... @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حسين جانم ای که نزدیک ترینی به من حتی زِ خودم از "منِ" دور ز ِخود بر"تو" ی نزدیک سلام @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️روز چهارم محرّم ▪️سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه در تمجید از یزید بن معاویه و تطمیع مردم با پول ▪️بسیج لشگر ده هزار نفری برای مقابله با امام حسین علیه السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ‍ ◾️امام زمان علیه السّلام شبیه علیّ اکبر امام حسین علیهما السّلام هستند.◾️ ▪️١- رفع الحسين سبابته نحو السماء و قال اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَى وَجْهِهِ»: ▪️هنگام به میدان رفتن علیّ اکبر، امام حسین علیه السّلام انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان گرفتند و فرمودند: خدایا شاهد باش که پسری برای مبارزه به سوی آنها می رود که شبیه ترین مردم به رسول تو است در خلقت و اخلاق و سخن گفتن. هرگاه مشتاق پیامبرت می شدیم، به چهره او نگاه می کردیم. ☑️«بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏٤٥، ص: ٤٢» ▪️٢.نظر أمير المؤمنين عليه السّلام الى ابنه الحسين عليه السّلام فقال: «إنَّ إِبْنیِ هذَا سَیّدٌ، کما سَمَّاهُ رَسُولُ اللّهِ صلّی الله علیه وآله وسلم سَیِّداً، وَ سَیَخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلاً بِاسْمِ نَبِیِّکمْ، یُشْبِهُهُ فِی الخَلْقِ وَالخُلُقِ. یَخرُجُ حِينَ غَفلَةٍ مِنَ النّاسِ وَ إماتَةٍ مِنَ الحَقِّ وَ اِظهارٍ مِنَ الجَورِ.»: ▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام به پسرش حسین علیه السّلام نگریست؛ سپس فرمود: همانا این پسرم همانگونه که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم او را آقا و سرور نامیدند، سرور و آقاست و بزودی از نسل او مردی همنام با پیامبرتان (حضرت مهدی علیه السّلام) قیام می کند که در خلقت و اخلاق شبیه پیامبراکرم است. او در زمان غفلت مردمان و میرانده شدن حق و غلبه ستم قیام می کند.) ☑️«إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏۵، ص۱۲۴» ▪️پس حضرت مهدی و حضرت علیّ اکبر علیهما السّلام هر دو شبیه پیامبر و همانند یکدیگرند. ◾️استاد مهدی طيب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #حسین_منی_و_انا_من_حسین 🏴   ☑️قسمت ۳۱ ▪️فضائل علی علیه السلام را پیامبر صلّی الله علیه و آله
🏴 🏴   ☑️قسمت ۳۲ ▪️عالم یکپارچه چه به صورت و چه به صوت، ظهور تکوینیه‌ی ولایت کلیه‌ی اهل‌بیت علیهم السلام است. امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: «وَ هِیَ مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمینَ». تمام صورت های عالم را جمع کنی، مجموعه ی این صور، انسان کامل می‌شود؛ در واقع صورت انسان کامل می‌شود. انسان کامل کیست؟ او صورة الصور است. مخلوقات عالم هر کدام به اندازه‌ی خودشان انسان کامل را ظهور داده اند. خداوند یک حقیقتی را در عالم خلق کرده است به نام انسان که او فوق عقل است. یعنی حد معینی ندارد. انسان هم چون ملائکه نیست که بعضی از آن ها مدام در حال رکوع اند «وَ هُم رُکَّع» و جز آن چیزی نمی‌دانند و یا بعضی دیگر مدام در حال سجده اند «وَ هُم سُجَّد». پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: «خَلَقَ اللهُ آدَمَ عَلي صُورَتِهِ». خدا انسانی خلق کرده است به صورت خودش. همچنین می‌توانیم بگوییم ضمیر صورت به آدم بر می‌گردد و مراد از این صورت حقیقت خود آدم است که هر دو درست است. خدا آدم را مظهر، نمونه و مثال خودش خلق کرده است. ▪️امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «نَحْنُ وَالله الأسْمَاءُ الحُسْنيٰ» مثل خدا ماییم. خداوند در حدیث قدسی فرموده: «عَبْدي أطِعنِي أجْعَلَكَ مِثْلي/ مَثَلي» هر دو تعبیر درست است؛ مِثل خداست یعنی حد معینی ندارد، بی منتهاست. سعه‌ی وجودی او تمام شدنی نیست. یک پایش در فرش است و دیگری در عرش. یک حقیقت ممتد از فرش تا عرش است. این انسان، نمونه‌ی حق متعال است. این انسان تنها حقیقتی است که می‌تواند نور واحد را همان گونه که هست در خودش ظهور دهد. سایر مخلوقات این چنین نیستند. گل زیبایی دارد. توانسته است شأنی از شئون جمال نور واحد را نشان دهد نه کل جمالش را. جمال انسان کامل مگر تمام شدنی است؟ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ» این جمال، جمال مطلق است. هر چیزی که در عالم مظهر جمال است آیا جمال مطلق خدا را نشان می‌دهد یا شأنی از شئون جمال حق متعال را نشان می‌دهد؟ کوه شأنی از شئون قدرت حق متعال را نشان می‌دهد، کل قدرت خدا را که نشان نمی دهد. ▪️این حضرت زینب کبری سلام الله علیها است که می‌فرماید: «مَا رَأَیْتُ إلّا جَمیلاً». من جمیلْ بین هستم و می‌توانم جمال مطلق نور واحد را مشاهده کنم. به جز انسان کامل هیچ مخلوق دیگری را یارای این نیست که بتواند جمال مطلق ببیند. شما تمام عالم را بگردید نمی‌توانید مخلوقی بیابید که جمالش جمال اطلاقی باشد. اگر از وجهی جمیل است ده ها نقص و ایراد دارد. شما در عالم بگردید و مخلوقی بیابید که مظهر علم حق متعال باشد، چنین مخلوقی نداریم. هر کدام از مخلوقات، شأنی از شئون علم حق متعال را نشان می‌دهند...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 #شرح_مراتب_نفس_اماره 🏴   ☑️قسمت ۲ ▪️حق متعال دو
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... 🏴 🏴   ☑️قسمت ۳ ▪️این جسم و این جسمانیات حجاب راه می‌شود و برای ما جنبه‌ی ظلمت پیدا می‌کند. یکی از وظایف روح اداره کردن این جسم است که همین الان مشغول به آن است. در اصطلاح، باطن ما مدبر ظاهر ماست. ما می‌خوریم، راه می‌رویم و نیاز های خودمان را برطرف می‌کنیم که اینها مطلقا تحت تصرف روح است. اگر این روح نباشد ما هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. مگر مرده می‌تواند کاری انجام دهد در حالی که روح از او مفارقت  کرده است؟! لذا تدبیر جسم از وظایف روح است اما این یک بعد روح است. ▪️روح را از آن حیث که مشغول به جسم و جسمانیت است، نفس گویند. این نفس می‌تواند اماره، لوامه، ملهمه یا مطمئنه باشد. اگر این روح وقت خودش را  مطلقا صرف جسمانیات کند، «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْض ِ» (توبه/۳۸) در زمین سنگین بشود و در عالم دنیا متوقف بشود؛ نفس اماره می‌شود. لذا ما در مسیر حق متعال حجاب های متعددی داریم. برخی از حجاب های ما ظلمانی است که همین جسم و جسمانیات هستند. برخی دیگر نورانی هستند که این ها خطرناک و رهزن هستند. حجاب های ظلمانی را همه می‌شناسند اما حجاب های نورانی کار را سخت می‌کند. حجاب ظلمانی عبارت است از خواسته های خارج از حد عقل و شرع. بالاخره ما زمانی نیاز داریم که بدنمان را تدبیر بکنیم. بدن نیاز به نظافت، غذا، مسکن، ازدواج و... دارد. این نیازها در حد عقلانیشان مورد قبول هستند. «وَ لٰا تَجْعَل طَبیعَتَك حٰاکِمَة عَلیٰ عَقْلَك». اگر همین نیاز های جسمانی را فراتر از حد عقل و شرع ببری، گرفتار نفس شده‌ای، گرفتار نفس اماره و هواهای نفسانی شده‌ای. بعضی ها ظلمتشان فوق ظلمات است... ظلمت بالای ظلمت. «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» (نور/۴۰) یا مانند تاریکی هایى است که در دریایى ژرف است که موجى آن را مى‌پوشاند. روى آن موجى است بالاى آن ابرى است. تاریکی هایى است که بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است. هر گاه دستش را بیرون آورد، به زحمت آن را مى‌بیند، و خدا به هر کس نورى نداده باشد او را هیچ نورى نخواهد بود. این حجاب، حجاب ظلمانی است.  ▪️حجاب دیگر، حجاب نورانی است و بالاتر از آن حجاب اسماء و صفات حسنیٰ الهی که برای خواص الهی است. در راه مانده حتی حق ندارد در اسم الله هم متوقف شود، یعنی وقتی اسماء الهی بر او تجلی کرد هم نباید بایستد؛ «القِیدُ کُفْرٌ وَلو بِالله» قید کفر است و لو به اسم الله... انسانی که می خواهد آزادمرد باشد در قید الله هم نباید باشد. یعنی چه؟ یعنی در قید اسماءالله نباشد چون الله اسم جامع است. به خدایی برسد که هیچ قیدی را نمی‌پذیرد. خدا مقید به چیزی است؟ بی قیدترین حقیقت نظام هستی خداست. هیچ قیدی را نمی‌پذیرد، حتی این جمله که خدا بی قید است هم قید خدا نیست. الله غیر از خداست. الله اسم خداست لذا قید است. عارف عاشق، قید را نمی‌خواهد؛ مثل مولایش اباعبدالله الحسین علیه السلام... بزرگ ترین نمایش امام حسین علیه السلام در کربلا مبارزه با قیود بوده است. او که قیود ظلمانی چون یزید و امثالهم در مقابلش داشت و با آنان جنگید، قیدهای نورانی هم داشت که آن قیدها را هم کنار زد. مظاهر اسماء و صفات حسنی الهی را که حضرت عباس علیه السلام و امثالهم بودند هم کنار زد. حضرت عباس علیه السلام و حضرت علی اکبر مظهر اسم الله هستند. ایشان الله نما هستند. آیینه ای هستند که تمام قد خدا را نشان می‌دهند. دیدیم که امام حسین علیه السلام در کربلا از این قیدهایش هم گذشت...
◾️چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟◾️ ▪️علقمه گوید از امام باقر علیه‌السلام پرسیدم که اگر بعضی بخواهند برخی دیگر را در شهادت امام حسین علیه‌السلام تسلیت بدهند چه بگویند؟ حضرت فرمودند: بگویند: «أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ عليهمُ السَلامُ» ▪️خداوند متعال اجرهای عزاداری ما را به سبب مصیبتی که از حسین علیه‌السلام به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را در رکاب ولیّ دمّ ایشان امام مهدی عجل‌الله فرجه، از آل محمد علیهم‌السلام، از طلب‌کنندگان خون آن حضرت قرار دهد. ◾️کامل الزیارات، ص ۱۷۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei