eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️از کمالات انسان این است که تا می‎تواند، کسی را رد نکند. انسانی که با حق‌تعالی انس و ربط کامل پیدا نمود، آن‌قدر قوی می‎شود که ممکن است اصلاً حالت رد نداشته باشد و هر کس را در حدّ خود پذیرا باشد و به او بهره دهد. دیگر از کمالات انسان این است که با بدها احسان و خوبی کند: صِل مَن قَطَعَکَ وَ اعفُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ اعطِ مَن حَرَّمَکَ وَ اَحسِن اِلى مَن أَساءَ اِلَیکَ: با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار کن و کسی را که به تو ستم کرده، ببخش و به کسی که از تو دریغ نموده، عطا کن و به کسی که به تو بدی کرده، خوبی کن. چون این کار بر خلاف مزاج انسان و مخالف با نفس اوست، اخلاص در آن بیشتر است و الاّ احسان به خوب‎ها چندان هنر نیست و مال مبتدیان است. ☑️مؤمنی که علم و حلم و رضا داشته باشد، کارش به انتها رسیده است. ☑️عفّت، همسایه‌ی عصمت است. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم ● آنچه انسان در راه حرام مورد بهره بردارى قرار مى دهد رزق خ
آیات27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● هر چه رزق است خير و مخلوق است و هر چه مخلوق است رزق و خير است و كوتاه سخن اينكه آنچه خداى تعالى بر خلق خود افاضه مى فرمايد خير و مايه انتفاع او است ، و به حسب انطباق معنا، رزق او به شمار مى رود، چون رزق چيزى به جز عطيه اى كه مايه انتفاع مرزوق قرار گيرد نمى باشد، و چه بسا كه آيه شريفه و ((رزق ربك )) خير هم اشاره به اين معنا باشد. از اينجا روشن مى شود كه رزق ، و خير، و خلق ، به حسب بيان قرآن از نظر مصداق امورى متساوى النسبه باشند، يعنى هر چه رزق است ، خير و مخلوق است و هر چه مخلوق است رزق و خير است ، و هر چه خير است مخلوق و رزق است تنها فرقى كه در بين هست اين است كه رزق مرزوق مى خواهد، تا مرزوقى نباشد كه از رزق ارتزاق كند، رزق نيز صادق نيست . پس غذا براى قوه غاذيه رزق است ، چون بدان محتاج است ، و قوه غاذيه براى يك انسان رزق است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 218 چون بدان محتاج است ، و انسان براى پدر و مادرش رزق است چون به او احتياج دارند، و نيز انسانيت براى انسانها نعمت است ، چون انسانهائى فرض مى شود كه فاقد انسانيتند، بدين سبب خداى تعالى فرموده : ((الذى اعطى كل شى ء خلقه )). اين فرق كلمه رزق با آن دو كلمه ديگر بود، فرقى هم خير با دو كلمه ديگر دارد، و آن اين است كه بايد افرادى صاحب اختيار فرض بشوند، تا از بين چند چيز يكى را كه خير خود تشخيص مى دهند انتخاب كنند. پس وقتى مى گوئيم غذا براى قوه غاذيه خير است در حقيقت براى قوه غاذيه احتياج به غذا را فرض كرده ايم ، و سپس او غذاى مورد احتياج خود را از ميان همه غذاها انتخاب مى كند، البته اگر به چند غذا دست يابد، قوه غاذيه هم كه مى گوئيم براى انسان خير و انسان براى او خير است هر دو را محتاج به يكديگر فرض مى كنيم . و اما كلمه ((خلق )) و كلمه ((ايجاد)) در تحقق معنايش هيچ چيز ثابت و يا فرضى احتياج ندارد، غذا مثلا مخلوق است ، و خدا آن را ايجاد كرده ، چه كسى باشد آنرا بخورد و يا نباشد، قوه هاضمه هم مخلوق و خود انسان هم مخلوق است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حقّ‌الناس ▪️شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستورالعملی داشت ▪️آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند : «تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. ▪️بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. ▪️و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» ◾️برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️بی‌ربطی کجاست؟ ▪️دنبال ارتباط می‌گردید؟ یک موجود هرچه ریز یا هرچه درشت پیدا کنید که هیچ ربطی با هیچی نداشته باشد، پیدا کنید تا ربط را معنی کنم. ▪️در حکایتی است که ماهیان دریا با هم صحبت می‌کردند و می‌گفتند که ما شنیدیم «آب» چیز خوبی برای حیات ماهی است اما نمی‌دانیم چیست. همه رفتند پیش ماهی بزرگ و از او پرسیدند. او گفت: سوال خوبی است اما شما بفرمایید که غیر آب چیست؟ هر وقت غیر آب را به من گفتید، آب را برای شما معنی می‌کنم. ▪️حالا ماهی آیا می‌تواند غیر آب را تعریف کند؟ «ربط» چنین دریای بیکرانه است. ☑️پی نوشت: از جناب دکتر دینانی کتابی با عنوان «وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی» به چاپ رسیده است که علاقه مندان می‌توانند پیگیر باشند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۴۴ ▪️عالم طبیعت، عالم تزاحم و تضاد است از این رو ممکن است متضاده
  ☑️قسمت ۴۵  ▪️خدا به پیامبر اکرم می‌فرماید: «عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا» (تحریم/۵) ای پیغمبر اگر این دو زن تو را اذیت می‌کنند طلاقشان بده تا خدا زنانی در عوض اینان به تو بدهد که مؤمنه هستند، اهل قنوت و توبه هستند و... . این ها مشخصات زنان خوب است. یکی از آن دو زن پیغمبر بیوه و دیگری باکره بود. «ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا» یعنی ای پیغمبر، ما به جای این دو نفر به تو یک زن بیوه و یک زن باکره می‌دهیم؛ ما به تو آسیه را می‌دهیم که بیوه بود اما قانت و راکع بود. در عوض زن دیگرت، به تو مریمی را می‌دهیم که بتول است لذا وقتی که این تمثل بشر، یعنی حقیقت نور واحد، در ظَهر حضرت مریم ظهور پیدا کرد به صورت بشری شاب تمثل کرد یعنی بشر را تمثل کرد؛ حضرت مریم به علم الهی می‌دانست که او در عالم همسری نخواهد داشت مگر یک پیامبر... لذا به محضر حق متعال عرصه داشت: «قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا» (مریم/۲۰) در تمثل ممکن است آن صورت مثالیه انسان را از کنه مطلب غافل کند و حضرت مریم از باب ادب مع الله این‌گونه فرمود. حضرت ابراهیم نیز وقتی که در خواب دید فرزندش را ذبح می‌کند، خوابش را تصدیق کرد و تعبیر نکرد زیرا او خلیل است و از این که به محضر حق متعال بی ادبی کند خوف دارد؛ «لَقَد صَدَّقتَ رُؤياکَ». حضرت مریم هم این بشر سوی را دید که انسان کامل بشر سویا است لذا در روایات هم داریم که وقتی به نماز می‌ایستید سویا و مستوی القامه بایستید و خمیده نباشید. این‌گونه که انسان در نماز متواضع نمی‌شود. در مقابل حق متعال صاف بایستید.  ▪️«قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا» حضرت مریم می‌پرسد من چگونه می‌توانم فرزندی داشته باشم در حالی که بشر یعنی حضرت ختمی مرتبت مرا لمس نکرده است؟ من ستمکار نمی‌شوم. لذا خدا در جواب او می‌فرماید: «قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا» (مریم/۹) جناب مریم این انسان کامل است. این نور واحد است که در هر زمانی حضور دارد. «أنا آدم الأول، أنا نوح الأول». این حقیقت زمان و مکان برنمی‌دارد. برای او بسیار آسان است که در عصر تو نیز ظهور کند و تو را مس کند لذا قرآن می‌فرماید: «مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‌ لِلْبَشَرِ» (مدثر/۳۱) که مفسرین می‌فرمایند این بشر همان پیغمبر است. «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر». من بشرم. نه این که بشریت من مثل بشریت شماست. روایات متعددی پیرامون ظاهر انسان کامل داریم، اهل‌بیت علیهم السلام عین من و شما از پدر و مادری متولد می‌شوند اما جسمشان مُتروِّح است. جناب عبدالصمد همدانی در بحر الممالک می‌فرماید ظاهر انسان کامل، مرتبه‌ی اعلای ما انسان‌های عادی است. بشریت من مرتبه‌ی مثال شماست لذا به مرتبه‌ی مثال من وحی می‌شود. ظاهر من مثل باطن شماست. جناب مریم می‌فرماید مرا هنوز بشری لمس نکرده است. خدا می‌فرماید او انسان کامل است و می‌تواند در تمام عوالم ظهور کند که یکی از معانی اشمخ رجعت همین است. حضرت علی بن موسی الرضا در عین حالی که در ملأ اعلای نظام هستی است و ممسوس فی ذات الله است، در حرمش هم حضور دارد. در عالم ظاهر و باطن حضور دارد چرا که او کون جامع است. او در عوالم وجودی تردد دارد؛ اصلا تمامی عوالم وجودی شأن او هستند. این بشر در چهره‌ی حضرت مریم تمثل پیدا کرد و در حقیقت ائمه اطهار علیه السلام به طور اتم ظهور پیدا کرد لذا پیغمبر در حدیثی بسیار عرشی خطاب به امیرالمؤمنین می ‌فرماید: «كُنْت مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و مَعي جَهراً». در این جهر صحبت‌هاست. یا علی! تو نور واحدی هستی که با همه‌ی انبیاء در سرّشان بودی و صورت انبیاء تجلی حقیقت توست و با من سرّا و جهرا یعنی به صورت اتم همراه بودی و در حقیقت من ظاهر شدی. من تجلی تام و اتم حسینم «وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»... اما در نشئه‌ی ظاهر هر یک از ائمه علیهم السلام خصوصیتی دارند که مطابق با آن از هر کدام باید چیزی خواست. اگر رزق می‌خواهی به در خانه‌ی امام جواد برو. اگر گرفتاری برو در خانه‌ی حضرت موسی بن جعفر. اگر عشق می‌خواهی برو در خانه‌ی اباعبدالله الحسین علیهم السلام... او مقصد العشاق است. اگر محبت می‌خواهی از حسین بخواه که او مطلب المحبین است...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۴ ▪️«السعید سعید فی بطن أمه الشقی شقی فی بطن أمه». همان‌گونه که خو
  ☑️قسمت ۱۵ ▪️بنی اسرائیل از پرستش خدای یگانه به گوساله پرستی روی آوردند. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ». حضرت موسی به آن‌ها تشر سنگینی می‌زند و می‌گوید شما به نفستان ظلم کردید. این‌جا دیگر حضرت موسی همراه آن‌ها نیست چون به نفس خودش ظلم نکرده است اما در کشتن نفس موسی همراه آن‌هاست و در واقع اول کسی است که نفس خود را ذبح کرده است. شما با پرستش یک گوساله همه چیز را خراب کردید و در واقع خودتان گوساله شدید. چون عابد و معبود با هم اتحاد وجودی دارند یعنی شما هر چیز که می‌پرستی، همانی. خب شما، بنی اسرائیل، گوساله را پرستش کردید یعنی خودتان را به گوساله بودن صیرورت دادید و گوساله شدید حال با گوساله چه می‌کنند؟ ذبحش می‌کنند. حضرت موسی به آن‌ها می‌گوید که همه باید به سوی خالقتان برگردید و برای این که حق متعال توبه‌تان را بپذیرد باید همدیگر را بکشید. روایات متعددی پیرامون این موضوع است؛ در روایتی هفتاد هزار نفر از قوم موسی کشته شدند. حضرت موسی هم وقتی به کوه رسید هفتاد موسی دید، هفتاد جلوه از شئون و قوای خود دید که این‌ها باید ذبح شوند تا حقیقت دل آرای توحید در جان حضرت موسی آشکار شود. در روایتی دیگر داریم که ده هزار نفر را کشتند و خدا پس از آن گفت بس است. در روایتی دیگر داریم که حضرت موسی شب این‌ها را برد، گفت چشمانتان را ببندید و همدیگر را بکشید. جنگی شد و  این میان خشک و تر باهم سوخت، آن‌هایی هم که گوساله‌پرست نشدند باید بکشند چون که در غیاب امام اجازه دادند عده‌ای گوساله‌پرست و سامری‌پرست شوند. ▪️بعد از پیغمبر ما هم چنین شد و باید یک امام حسین علیه السلام بیاید. جناب حر جلوی امام معصوم را با آن کیفیتی که می‌دانیم گرفت. همان اول که مانع امام حسین علیه السلام شد تا به کوفه بروند امام حسین علیه السلام به او گفت که تو اصلا عمرت کفاف نمی‌دهد که جلوی مرا بگیری و همین‌طور هم شد. جناب حر چون عاقل است خودش را بین بهشت و جهنم مخیّر می‌بیند و توبه می‌کند. از امام علیه السلام می‌پرسد که آیا خدا توبه‌ی من را پذیرفت؟ امام حسین علیه السلام دستش را زیر محاسن حر می‌گذارد و سرش را بالا می‌آورد و می‌‌فرماید خدا همین الان توبه‌ی تو را پذیرفت. نشانه‌ی آن چیست؟ «فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ». وقتی توبه می‌کند امام او را اولین نفر می‌فرستد تا نفسش را بکشد. این ظاهر عنوان باطن است. تا انسان در درون نفس خودش را ذبح نکند، در بیرون هم نمی‌تواند. موضوعیت و اصالت هم با ذبح باطن و نفس است. برای ما هزار مسئله و گناه پیش می‌آید اگر می‌خواهی توبه کنی در همان موضوع نفست را بکش. با صرف استغفرالله گفتن و غسل توبه کردن که گناه بخشیده نمی‌شود...
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● هر چه رزق است خير و مخلوق است و هر چه مخلوق است رزق و خير
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم ● رزقى كه خداى سبحان مى دهد عطيه اى است بدون عوض ، و در برابر حقى نيست و از آنجا كه هر رزقى و هر چيزى خالص براى خدا است ، پس هر چيزى كه او افاضه كند، و هر رزقى كه او بدهد عطيه اى است بدون عوض ، و بدون اينكه چيزى در مقابلش گرفته باشد، براى اينكه هر چيزى در مقابل بخشش خدا فرض شود خود آن مقابل و عوض هم از خدا است ، مثلا اگر عبادت را عوض نعمت هاى خدا فرض كنيم ، آن نيز با توفيق خدا و اعضا و جوارحى است كه او براى ما درست كرده ، پس ما حقى بر او پيدا نمى كنيم ، تا آن حق عوض نعمت هاى او قرار گيرد، پس احدى نيست كه حقى بر خدا داشته باشد مگر حقى كه خود خدا بر خود لازم شمرده ، همچنان كه در مورد رزق فرموده : ((و ما من دابه فى الارض الا على اللّه رزقها)) اين عهده گيرى را كسى بر خدا واجب نكرده ، خود او است كه رزق هر جنبنده اى را به عهده گرفته است ، و نيز فرموده : ((فورب السماء و الارض انه لحق مثل ما انكم تنطقون )). پس رزق با اينكه بر خدا حق است از آنجا كه حقى است كه خود به عهده گرفته ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 219 عطيه اى است از ناحيه او، نه اينكه حقى باشد از مرزوق به عهده او. از اينجا روشن مى گردد كه هر انسانى كه با حرام روزى مى خورد، سهمى و رزقى از حلال دارد، براى اين كه ساحت مقدس خداى تعالى منزه از آنست كه رزق انسان را حقى ثابت بر عهده خود بكند، آنگاه از مسير حرام او را روزى دهد، و در عين حال او را از خوردن حرام نهى هم بكند، و در آخرت عقاب هم بفرمايد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره : آيا بلند گذاشتن ناخن در وضو اشکال ايجاد مى‌کند؟ ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️اشکال ندارد، فقط بايد به زير آن قسمت‌هاى بلند از ناخن ، آب برسد. ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️خدا کند علوم و معارف ما مثل نهری که به دریا متصل است، یک نحو ارتباط – ولو به صورت یک نخ باریک – با منبع و سرچشمه اتصال داشته باشد! ▪️وگرنه یک حوض پر آب هم بدون ارتباط و اتصال با سرچشمه، فایده و دوام و تازگی ندارد! ◾️در محضر بهجت، ج۲، ص۲۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️صلوات با اخلاص و برآورده شدن صد حاجت◾️ ▪️امام صادق علیه السّلام فرمودند: ▪️کسی بر پیامبر و خاندان پیامبر یک مرتبه با نیّت پاک و با اخلاص، از ته دل صلوات بفرستد، خدای متعال صد حاجت او را، سی حاجت از حاجات دنیوی و هفتاد حاجت از حاجات اخروی، روا می‌کند. ☑️تفاوت بین آرزو، درخواست و حاجت ☑️بین آرزوها، درخواست‌ها و حاجت‌ها تفاوت وجود دارد. ▪️گاهی من چیزی را هوس و آرزو کرده‌ام، امّا معلوم نیست آن چیز به نفع من باشد؛ حتّی ممکن است به ضرر من باشد؛ مثل بچّه‌ای که مریض است و هوس می‌کند برای او بستی، شکلات یا پفک بخرند. اینها آرزوی او است؛ امّا برایش ضرر دارد. ▪️یک وقت کسی چیزی را درخواست می‌کند، این خواسته‌ی اوست و شخص طالب آن است؛ امّا چه بسا به مصلحت او نباشد. صریح قرآن است که فرمود: انسان چیزی را دعا می‌کند و می‌خواهد که برایش ضرر دارد؛ همان طور که چیزی را دعا می‌کند و درخواست می‌نماید که برای او نفع دارد (سوره بقره، آیه ۲۱۶)؛ یعنی بعضی از دعاهای ما شرّ است و برای ما ضرر دارد. ▪️پس یکی آرزو بود؛ دوّم دعا و درخواست بود و سوّم حاجت است. ▪️حاجت یعنی چیزی که به راستی من به آن احتیاج دارم؛ یعنی چیزی که به راستی نیاز من است؛ ولو من توجّه ندارم؛ آرزو هم ندارم؛ آن را درخواست هم نکرده‌ام؛ امّا به آن محتاجم و نیاز واقعی وجود من است. در دعاها و روایات مختلفی داریم که مثلاً اگر کسی در این شب دعا کند، حاجتش را به او می دهند؛ مانند شب نیمه‌ی ماه ذی‌القعده. ▪️حاجت یعنی نیازهای واقعی وجود شخص؛ چه بسا او به آنها توجّه هم ندارد؛ خبر هم ندارد؛ طالب چنین چیزی هم نیست؛ درخواست هم نکرده است و آرزومند آن هم نیست؛ امّا نیاز واقعی او است. خدا که از نیازهای واقعی بنده‌اش خبر دارد، آنها را به او می‌دهد. ▪️امام صادق علیه‌ السّلام فرمودند: کسی با اخلاص تمام و از ته دل بر پیامبر و خاندان ایشان صلوات بفرستد، خدای متعال صد حاجت او، یعنی صد چیزی که به راستی، عمیقاً و وجوداً به آن احتیاج دارد و محتاج اوست، را بر می‌آورد؛ سی حاجت از حاجت‌های دنیوی و هفتاد حاجت از حاجت‌های اخروی او. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم محمّداسماعیل دولابی(رضوان الله تعالی علیه)◾️ ▪️ می‌فرمود: گفته می‎شود آغاز غیبت امام زمانعجّل‌الله‌‌تعالی‌‌فرجه با رفتن حضرت به درون سرداب خانه‎ی پدرشان بود؛ لذا شیعه که به زیارت می‎رود، سر به درون سرداب می‎برد. اگر سر به جَیب و گریبان فرو بریم و در سرداب درونمان بگردیم، شاید حضرت‌(علیه السلام) را پیدا کنیم.[ii] ▪️سابق که افراد به سامرّاء می‌رفتند و در حرم عسکریین(علیهما السلام) به سرداب غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرّف می‌شدند، به عنوان تبرّک سر خود را در چاهی که در درون سرداب قرار داشت، می‌بردند. خادم‌ها بابت اجازه‌ی این کار مبلغی از زائران می‌گرفتند و مشتی هم از خاکی که درون چاه ریخته شده بود به آنها می‌دادند. برخی ناآگاهان و مغرضان شیعه را متّهم می‌کردند که معتقد است امامش درون آن چاه مخفی شده و برای دیدن امام خود سر درون چاه می‌کند. گرچه این یاوه‌ای بیش نبود؛ امّا چاه سرداب دیگری هست که اگر شخص سر به درون آن ببرد، به‌راستی می‌تواند حجّت‌خدا‌(علیه السلام) را ببیند؛ آن چاه سرداب باطن خویش است. ▪️مؤمن اگر مدّتی سر به گریبان برد و به درون خود مشغول شود و در باطن خویش به جستجوی امام‌(علیه السلام) بپردازد، چشم باطنش باز می‌شود و موفّق خواهد شد حجّت‌خدا‌(علیه السلام) را در درون خویش ببیند. ◾️استاد مهدی طیب، ص۲۴۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ◾️اسف و غبطه خوب است و حسد و بخل بد. ◾️چشم و هم‎چشمی‎ در امور دنیوی خوب نیست؛ امّا در امر آخرت خوب است. یعنی اگر دیدی کسی کار خیری می‎کند، بگو چرا من داخل آن نباشم. ◾️در عالم خلق، نازک راه برو. سلام کن، آهسته راه برو و رد شو و بحث و جدال نکن. چیزهایی که فانی می‎شود، همه‎اش بی‌‎اعتبار است. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آداب باطنی نماز ▪️خشوع ▪️آرامش و طمأنینه باطنی ▪️دوری از عُجب و ریا ▪️سرزندگی و شادابی در نماز ▪️توجّه به معانی و مفاهیم عبارات و حرکات در نماز ▪️حضور قلب ..... @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام مبارک باد◾️ ▪️حضرت عبدالعظیم حسنی رضوان الله تعالی علیه در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری چشم به جهان گشودند. ▪️ایشان فرزند عبدالله بن علی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السّلام است که نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد. ▪️این سیّد جلیل‌القدر، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمۀ معصومین علیهم السّلام و از چهره‌های بسیار محبوب و مورد اعتماد اهل بیت علیهم السّلام به شمار می‌رفت. ▪️ایشان، از صحابی امام جواد و امام هادی علیهما السّلام بودند و بنا به برخی روایات محضر پر فیض امام رضا علیه السّلام را نیز درک کرده بودند. ▪️در دوران حکومت مخوف عباسی او مدتی طولانی متواری بود و به صورت ناشناخته در جامۀ پیک‌ها سفر می‌کرد تا سرانجام به ری رسید و در آنجا رحل اقامت افکند... @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️خوشگل یعنی کسی که گِل و طینتش پاک و خوب است. خوشگل آن‎قدر مشغول جمال خودش است که وقت ندارد از عیب دیگران صحبت و از آنها غیبت کند. اگر کسی در برادر یا خواهر مؤمنش بدی دید، چون مؤمن آینه‎ی مؤمن است: اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ؛ در واقع بدی خودش را دیده است. خوشگل که در برابر آینه می‎ایستد، زیبایی می‎بیند و از مشاهده‎ی جمال لذّت می‎برد. ▪️از این همه حسن و زیبایی بگو که در اطرافت و در همه‌ی دنیا پر است، از خوشگل‎ها بگو، نمی‎دانم در بین این همه حسن و جمال از کجا زشت پیدا می‎کند و از آن صحبت می‎کند و مرتکب غیبت می‎شود؟ ان‎شاء‎الله ذاتت طوری ادب شود که جز حسن و جمال و کمال نبینی و جز از خوبی و زیبایی نگویی. ▪️همه به امین احتیاج دارند. حتّی کسانی که خودشان دزدند و امین نیستند، به امین محتاجند تا چیزهایشان را به او بسپارند. به برکت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم که امین بود، همه امین را دوست دارند. شما هم اگر ایمان خود را حفظ کنی و امین باشی، همه‎ی اهل آسمان‎ها عاشقت می‎شوند. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم ● رزقى كه خداى سبحان مى دهد عطيه اى است بدون عوض ، و در برا
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● تقسيم رزق به دو قسم : عام و خاص توضيح اين مطلب به بيانى ديگر اين است كه ، رزق همانطور كه گفتيم عطيه اى است الهى ، و چون چنين است پس رزق رحمتى است از خداى بر خلق و همانطور كه رحمت دو قسم است : اول : رحمت عمومى كه شامل همه خلق مى شود، چه مؤمن و چه كافر، چه متقى و چه فاجر، چه انسان و چه غير انسان . دوم : رحمت خاصه كه در طريق سعادت انسان صرف مى شود، نظير ايمان و تقوا، و بهشت ، رزق خدا هم دو قسم است : يكى رزق عمومى كه عطيه عامه الهى است ، و تمامى روزى خواران را در بقاى هستى امداد مى كند، و قسم دوم آن رزق خاص است كه در مجراى حلال واقع مى شود. و همانطور كه رحمت عمومى خدا و رزق عموميش به حكم آيه : ((و خلق كل شى ء فقدره تقديرا)) مكتوب و مقدر است ، همچنين رحمت خاصه و رزق خاص او نيز مكتوب و مقدر است ، و همانطور كه هدايت - كه يكى از رحمت هاى خاصه است - مكتوب و مقدر در تشريع است ، و براى هر انسانى (چه مؤمن و چه كافر) نوشته شده و به همين جهت براى همه ارسال رسل و انزال كتب نموده و فرموده : ((و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون ، ما اريد منهم من رزق و ما اريد ان يطعمون ، ان اللّه هو الرزاق ذو القوه المتين )). و نيز فرموده : ((و قضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه )) و در نتيجه عبادت كه خود محتاج هدايت خدا است از نظر تشريع مقدر است . همچنين رزق خاص يعنى رزق از مجراى حلال هم مقدر است ، همچنان كه قرآن فرمود: ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 220 ((قد خسر الذين قتلوا اولادهم سفها بغير علم ، و حرموا ما رزقهم اللّه ، افتراء على اللّه ، قد ضلوا و ما كانوا مهتدين )). و نيز فرموده : ((و اللّه فضل بعضكم على بعض فى الرزق ، فما الذين فضلوا برادى رزقهم على ما ملكت ايمانهم ، فهم فيه سواء)). و اين دو آيه بطورى كه ملاحظه مى فرمائيد داراى اطلاقى قطعى هستند، هم شامل كفار مى شوند، و هم مؤمنين ، هم شامل آن كسانى مى شوند كه رزق از حلال مى خورند، و هم آنان كه از حرام . مطلبى كه در اين جا واجب است بدانيم اين است كه رزق همانطور كه گفتيم به معناى چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق قرار بگيرد. قهرا از هر رزقى آن مقدار رزق است كه مورد انتفاع واقع شود، پس اگر كسى مال بسيارى جمع كرده ، كه به غير از اندكى از آن را نمى خورد، در حقيقت رزقش همان مقدارى است كه مى خورد، بقيه آن رزق او نيست مگر از اين جهت كه بخواهد به كسى بدهد، كه از اين جهت رزق است و از جهت خوردن رزق نيست . پس وسعت روزى و تنگى آن ربطى به زيادى مال و اندكى آن ندارد، (چه بسيار افراد كه مال بسيار دارند، ولى كم مى خورند و چه بسيار افراد كه به عكس آنانند). اين بحث يعنى سخن پيرامون مسأله رزق تتمه اى دارد كه ان شاء اللّه در تفسير آيه :((و ما من دابه فى الارض الا على اللّه رزقها، و يعلم مستقرها و مستودعها،كل فى كتاب مبين )) از نظر خواننده خواهد گذشت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاالْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى... @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آلوده نشدن حجّتهای الهی به دنیا ◾️علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه◾️ ▪️رسول خدا صلّی الله علیه وآله در این جهان یعنی در روی زمین شصت و سه سال درنگ فرمود. ولی یک لحظه در دنیا نبود؛ ▪️دنیا یعنی تعلّق و محبّت به غیر خدا و دلبستگی به زینتهای آن و گرایش به عالَم غرور و باطل. ▪️پس پیامبر در روی زمین درنگ کرد ولی در دنیا درنگ نکرد. ◾️«معادشناسی» ج ۸ ص ۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تاثیر گنهکاران بر تخریب محیط زیست ▪️در بیانات نورانی (سلام‌ الله علیه) است که به اندازه هر ای از ، خدا یک قطره مشخص کرده است؛ به اینها سهمیه داد.* به شماست که این می مانند! اینکه فرمود: اگر خدای سبحان افراد را به گناهشان بگیرد، (ما ترک علی ظهرها من دابّه)،* همین است! این مار و عقرب ها به وسیله ما در خشکی می مانند، آنها کاری به ما ندارند!! این مورها، این مارها، این بیابان، این گوسفندها که گرسنه اند، تشنه اند؛ در اثر ماست!! فرمود: ما اگر آن مقداری که شما استحقاق دارید، شما را به کیفرتان برسانیم؛ (ما ترک علی ظهرها من دابّه). شما به این حیوانات تان، به این گوسفندهایتان رحم کنید! (من اصدق من الله قیلاً)،* از او راستگوتر کیست؟!! ___________________________ * الصحیفه السجادیه / دعای ۲۷ * سوره فاطر / آیه ۴۵ * سوره نساء / آیه ۱۲۲ ◾️درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۳/۰۸/۲۰، آیت الله جوادی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش اوّل◾️ ▪️در پايان بحث، بيان چند نكته در مورد نحوه لعن و تبرّى
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️ ▪️۳ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جمله در شادىِ از پاى درآمدن دشمن يا اندوه غلبه يافتن و جنايتكارى دشمن، از پيامبر و ائمّه اطهار علیّهم السّلام الگو می‌گيرد. ▪️قرآن كريم می‌فرمايد: لَقَد كانَ لَكُم فى رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ، در وجود پيامبر خدا براى شما الگويى نيكو وجود دارد. ▪️بر اين اساس و با توجّه به اينكه پيامبر و اهل‌بيت بزرگوارش علیّهم السّلام هرگز در شادى و غم از مرز ادب و حيا خارج نمی‌شدند، دوست آن بزرگواران نيز بايد به هنگام شادىِ از پا درآمدن دشمنان اهل‌بيت ‌علیّهم السلام و عزاى غلبه يافتن ظاهرى دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهيد و اسير شدن آن دُردانگان عالَم هستى، به اقتداى آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حيا تنظيم كند. چرا كه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: همانا شيعۀ ما كسى است كه دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعيّت كرده و به اعمال ما اقتدا كند. ▪️۴ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام همچون كوهى استوار است كه تندبادهاى شادى و غم و خشنودى و خشم قادر نيستند او را از ثبات و وقار خارج سازند. ▪️امام صادق علیه السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه به خشم می‌آيد، خشمش او را از حقّ بيرون نمی‌برد و هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را به باطلى وادار نمی‌سازد. ▪️و امام باقر علیه السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را در گناهى و باطلى وارد نمی‌كند و هنگامى كه خشمگين می‌شود، خشمش او را از سخن حقّ بيرون نمی‌برد. ▪️بنابراين، شادىِ شكست و هلاكت دشمنان اهل‌بيت علیّهم السلام و غم و اندوه آزار و شكنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمی‌شود دوستان اهل‌بيت علیّهم السلام از مرز شايستگى و ادب و حيا خارج شوند. ▪️۵ـ با توجّه به اينكه برخى اشخاص در بعضى ايّام به بهانه رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنی‌شان نسبت به دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ ركيک می‌پندارند، لازم است در پايان تذكّرات بحث لعن و تبرّى، نكاتى نيز براى تنبّه و بيدارى آنها بيان شود: ادامه دارد.... ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● تقسيم رزق به دو قسم : عام و خاص توضيح اين مطلب به بيانى
آیات27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش اول ● رزق ، چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق واقع شود و ربطى به زيادى و كمى مال ندارد در اينجا به بحثى كه درباره جمله : ((و ترزق من تشاء بغير حساب )) داشتيم برگشته مى گوئيم : توصيف رزق به صفت بى حسابى ، از اين بابت است كه رزق از ناحيه خداى تعالى بر طبق حال مرزوق صورت مى گيرد، نه عوضى در آن هست و مرزوق نه طلبى از خدا دارد، و نه استحقاقى نسبت به رزق ، آنچه مرزوقين دارند حاجت ذاتى و يازبانى ايشان است ، كه هم ذاتشان ملك خدا است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 221 و هم حاجت ذاتشان ، و هم احتياجاتى كه به زبان درخواست مى كنند، پس داده خدا در مقابل چيزى از بندگان قرار نمى گيرد، و به همين جهت حسابى در رزق او نيست . بعضى احتمال داده اند اين بى حسابى راجع به اندازه گيرى رزق باشد، و مى خواهند بگويند: رزق خدا نسبت به هركس كه او بخواهد نامحدود است ، ليكن اين معنا با آياتى كه صريحا رزق را مقدر مى داند نمى سازد، نظير آيه : ((انا كل شى ء خلقناه بقدر)) ما هر چيزى را با اندازه گيرى آفريديم ) و آيه شريفه : ((و من يتق اللّه يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب ، و من يتوكل على اللّه فهو حسبه ، ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شى ء قدرا)) و هركس از خدا پروا كند، خدا برايش راه نجاتى قرار داده ، از راهى كه خودش پيش بينى نكند روزيش مى دهد، و هر كه بر خدا توكل كند او وى را كافى است ، كه خدا به كار خود مى رسد، و چگونه چنين نباشد با اينكه براى هر چيزى اندازه گيرى دارد). پس رزق هر چند از خداى تعالى عطيه اى بدون عوض است ، و ليكن در عين حال اندازه دارد، تا چه اندازه اى را خواسته باشد. از دو آيه مورد بحث چند نكته به دست آمد: اول اينكه ملك (به ضمه ميم ) همه اش از خدا است ، همچنان كه ملك (به كسره ميم ) هم ، همه اش از خدا است . دوم اينكه : آنچه خير در عالم هست به دست او، و از ناحيه او است . و سوم اينكه رزق عطيه اى است از ناحيه خدا بدون اينكه بنده استحقاق آن را داشته باشد، و رزق خدا عوض حقى باشدكه بنده بر او دارد. چهارم اينكه ملك و عزت و هر خير اعتبارى از خيرات اجتماع از قبيل مال و جاه و قوت و شوكت و امثال اينها هر يك به نوبه خود رزقى است كه مرزوق از آن بهره مند مى شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️سکوت ▪️عبد در برابر موالیانش هر چه سکوت اختیار کند و اظهار وجود و ابراز نظر نکند، بهتر است و احتمال اینکه نزد موالیانش پذیرفته شود بیشتر است... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️ ▪️۳ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جم
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم◾️ ▪️ : به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج می‌شود و هر عملى كه از او سر می‌زند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر‌ پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كرده‌اند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار می‌گيرند. ▪️و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمی‌توان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست. ▪️در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسأله‌اى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث می‌فرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن می‌شوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت می‌كنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور می‌كند و تفأّل بدى كه به ذهنشان می‌آيد و فكر وسوسه‌آميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها می‌گذرد و به زبان جارى نمی‌سازند. ▪️ : حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمی‌شد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمی‌گرفت، باز هم دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، می‌بايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهل‌بيت علیهم السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهل‌بيت علیّهم السلام چنين چيزهايى را نمی‌پسندند و دوست ندارند. ▪️دوست اهل‌بيت پيرو اميرالمؤمنين علیه السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمت‌هاى بهشتی‌ات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم. ▪️و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان می‌برند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامت‌ها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگی‌هاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون می‌شود. ▪️ : ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى ادبى و بى حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدی‌ها و گناهان نگاه داشته‌اند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگی‌ها هستند. ▪️ : آنچه نشان می‌دهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمی‌دهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانواده‌شان را به ذهن خود راه دهند. ▪️از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز می‌شود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمی‌دانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟ ▪️گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح می‌داد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده می‌شود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۱