eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم1⃣ تهديد و تحزير شديد به كسانى كه كافران را ولى و دوست مى گير
آیات 32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم2⃣ تهدید و تحریر شدید به کسانی که کافران را ولی و دوست می گیرند و اینکه فرمود: ((و الی الله المصیر)) دلالت دارد بر اینکه شما از این عذاب راه گریزی ندارید، و خدا هم از آن صرف نظر نمی کند، و این خود تهدید در جمله قبلى را تاكيد مى نمايد. و اين آيات يعنى آيه : ((لا يتخذ المومنون الكافرين اولياء)) و آيات بعدش از خبرهاى غيبى قرآن كريم است ، كه توضيح آن ان شاء اللّه در سوره مائده مى آيد. قُلْ إِن تُخْفُوا مَا فى صدُورِكمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ ... بگو اگر آنچه در دل داريد چه نهان كنيد و چه اظهار نمائيد خدا آن را مى داند، اين آيه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 24 نظير آيه : ((و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه ، يحاسبكم به اللّه )) است با اين تفاوت كه در آيه مورد بحث ابتدا نهان داشتن را و سپس ‍ اظهار كردن را آورده ، و در آيه سوره بقره بعكس ذكر فرموده ، و اين بطورى كه گفته اند بدان جهت است كه آيه مورد بحث فرموده چه آن كنيد و چه اين كنيد خدا آنرا مى داند و در آيه سوره بقره فرموده : ((خدا آن را حساب مى كند))، و مناسب تر به حال دانستن اين است كه متعلق به مخفى شود، و مناسب تر به حال حساب كردن اين است كه متعلق به ظاهر و آشكار گردد. در آيه شريفه رسول گرامى خود را مأمور نموده اين حقيقت را ابلاغ كند كه آنچه در نفس دارند چه پنهانش كنند و چه اظهارش بدارند، خدا آن را مى داند و خودش آنرا بيان نكرده ، با اينكه در آيات سابق حقايق را خود خدا بيان مى كرد و اين تغيير سياق جز براى اين نبوده كه بفهماند خدا بزرگتر از آن است كه خودش با افرادى كه مى داند در آينده با او مخالفت مى كنند، هم كلام شود، همچنان كه نظير اين تغيير سياق را در جمله ((و من يفعل ذلك ...)) ديديم . و در جمله : ((و يعلم ما فى السموات و الارض ، و اللّه على كل شى ء قدير)) مشابهتى با آيه سوره بقره هست ، كه در سابق درباره اين مشابهت سخن رفت . يَوْمَ تَجِدُ كلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَت مِنْ خَيرٍ محْضراً وَ مَا عَمِلَت مِن سوءٍ از اتصال سياق كلام برمى آيد كه اين آيه تتمه گفتار در آيه قبلى باشد، كه در آن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) را مأمور به ابلاغ كرده بود، و ظرف (يوم ) متعلق به مطلبى تقديرى است ، و تقدير كلام ((اذكر يوم تجد...)) است ، يعنى بياد آر روزى را كه چنين و چنان مى شود، و يا متعلق به جمله : ((يعلمه اللّه و يعلم ...)) است ، 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️ظاهراً روایت است که بعد از ظهور حضرت حجت ـ صلوات‎اللّه‎علیه ـ و نزول حضرت عیسی ـ علی نبیّناو آله و علیه‎السّلام ـ حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف برای نماز به حضرت عیسی می فرماید: «تقدّم!» (پیش بایست!) ▪️او هم می گوید: «انتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً؛ شما از امت [حضرت] محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله هستید و باید یکی از خود شما بر سایرین امامت کند». ▪️او می‎فرماید: «تقدّم» و این می گوید: «أنتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً». ☑️معلوم می‎شود تقدّم امام با امامت امام، ملازمت دارد؛ کأنّه شرطیت مقصودش هست، نه تکلیف. ▪️البته قاعده این استکه [حتی اگر حضرت عیسی جلو می‌ایستاد] به همین شریعت [اسلام] نماز می‌خواند. مقتدا و مقتدی و امام و مأموم به همین شریعت هستند، نه اینکه او همان‌طور که در شریعت خود نماز می‌خواند برای ما هم همان‌طور نماز بخواند. ▪️معلوم است که [حتی] اگر [ایشان هم امام] باشد این برای ما صحت ندارد. لکن او هم این کار را نمی‌کند. ▪️اینکه خود این [مطلب که] امامت مسلمان باید بر مسلمان باشد، این را می‌خواهد [تأکید کند]. با اینکه او می‌گفت تقدم؛ این می‌گوید: «أنتم أمّة محمّد یؤمّ بعضکم بعضاً». معنایش این است که تقدم و امامتِ امام یک مطلب است. ◾️بیانات در درس خارج فقه کتاب الصلاة، ٢٠ آبان ١٣٧۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️..در ديوان راقم آمده است : از سود و زيان گذر كه بايد گذرى از هر دو جهان گذر كه بايد گذرى خود را چه كنى كه رهزن تست خوديت از رهزن جان گذر كه بايد گذرى ◾️و چون آخر الامر فرد بسوى او برگشتن است ازهم اكنون بموت اختيارى فرد و مجرد شو كه تا از تعلق بعلائق و حبائل جسمانى رهايى نيابى ، بسر منزل مقصود نميرسى به هوش باش كه اين دار دار مقام نيست بلكه نشأه كسب و كار است ، الدنيا مزرعة الاخرة ◾️و اين روزها و ماهها براى ما فراسخ و مراحل است و همه مسافريم كه يك آن قرار نداريم و بسير سريع در راهيم و بازگشت همه بسوى خداى متعال است ،انا لله و انا اليه راجعون. ◾️نصوص الحکم بر فصوص الحکم ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️استاد صمدی آملی: ◾️حضرت آقا روحی فداه در مطلع کتاب شریف دروس معرفت نفس چنین آورده اند که:انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد و آن هم مبتنی بر خودشناسی است. ◾️واین کمترین در شرح آن آورده است که:باغبان برای پرورش درختان خود، باید ابتدا هر کدام از آنها را بشناسد.عمل فرع بر علم و علم ،مصحّح آن است، لذا در روایت آمده :"العلم امام العمل" خودسازی چون عمل است ،متفرع بر خودشناسی است این است که معرفت نفس از هر امری برای انسان حیاتی تر است. ☑️عصاره ی عالم @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۵۳ قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِن
  ☑️قسمت ۵۴ ◾️این اشباح از مرتبه‌ی اعلای عرش در نفس حضرت آدم تمثل نوریه پیدا کرده‌اند یعنی نفس انسان می‌تواند این اشباح را نشان دهد چرا که تنها مخلوقی است که قابلیت بی‌منتها دارد و به تعبیر حکما فوق مقوله است و حد ندارد. تمام مخلوقات عالم حد دارند. جبرئیل و میکائیل هم حد دارند. ملائکه‌ی مهیمین حد دارند و حدشان این است که فقط متوجه خدا هستند و از غیر خدا غافلند پس محدود به حد معینی هستند اما نفس ناطقه‌ی انسانی محدود به حد معینی نیست لذا می‌‌تواند این نور را در خودش به اندازه‌ی قابلیتش تجلی دهد. چهارده انسان نوریه آمده‌اند که توانسته‌اند این نور واحد را به نحو اتمّ در نفس خودشان جلوه‌گری کنند. فقط این چهارده نفر توانسته‌اند در عالم به این مرتبه برسند. خیلی‌ها خیز برداشتند اما نتوانستند. در کربلا هم اگر می‌بینید که حضرات علی اکبر و عباس بن علی علیهم السلام آن‌قدر بی‌تاب آب هستند، در واقع طالب این مرتبه بودند. البته اشکالی هم ندارد چه ایشان از بس رشد معنوی داشته‌ و جانشان سعه‌‌ی وجودی پیدا کرده بود، کم مانده بود که به این مرتبه‌ برسند؛ «يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ»‌، از بس به مقام امامت قرب پیدا کرده بودند که نزدیک به وصول به این مقام بودند به همین خاطر پیوسته طالب آن بودند. ◾️دقت دارید که در کربلا همه مدام طلب آب می‌کنند. بله، جسم ایشان به شدت تشنه‌ی آب بود. بالاخره هوا گرم بود؛ بی‌آبی و گرما و جنگ باعث می‌شود که جسم خواستار آب شود اما صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی... بنا بر مبنای تطابق کونین، جان این شهدای کربلا نیز طالب آبی بود، همان آبی که حیات هر شیئی را مسبب است: «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی»‌. خودِ شئ انکر نکرات است، یعنی این کلمه‌ی شئ به هر چیزی اطلاق می‌شود. وقتی در کنار آن یک کُل هم آمده است، این آیه در واقع همه مخلوقات از ملائکه عالم علیّین تا مخلوقات نشئه شهادت و طبیعت را شامل می‌شود. «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء». هم تثبت عالم خلقت اعنی تحقق متن واقع و نیز خلقت مخلوقات، به یمن وجود و به واسطه‌ی امام است بنابراین، حضرت علی اکبر علیه الصلاة و السلام که به این امر واقف بود، از پدرش چنین آبی را طلب می‌کرد. آیا ایشان که اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً به رسول الله است نمی‌داند که آبی در خیمه‌گاه اباعبدالله الحسین وجود ندارد؟ بله که می‌داند! ایشان از همه بهتر و بیشتر به ادب مع الامام ملتزم است و آن را رعایت می‌کند، مسلّم است که ایشان می‌داند که آبی وجود ندارد، ایشان قطعا می‌داند که حضرت علی اصغر به شدت تشنه است و اقتضاء ادب این است که آبی از پدرش طلب نکند. با این حال چگونه است که به پدر عرضه می‌کند که يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي؟! خون شهیدان را ز آب اولی تر است این سخن از صد صواب اولی‌تر است تو ز سرمستان قلاوزی مجو جامه چاکان را چه فرمایی رفو ◾️این چه آبی است که او می‌طلبد؟ این چه آبی است که به واسطه‌ی آن قوت می‌یابد تا بر دشمنان غلبه کند؟ آیا ‌این قوت، همین قوت ظاهری است؟ آیا انسان به صرف نوشیدن آب ظاهری و سیراب شدن ظاهری قوت می‌یابد که بر اعداء غلبه پیدا کند؟! این قوت قوت دیگری است... قوتت از قوت حق می‌جهد... به تعبیر جناب مولوی؛ قوت جبریل از مطبخ نبود بود از دیدار خلّاق ودود این قوت باطنی است که از آب حیات ولایت منشعب می‌شود...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۲۳  «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ
  ☑️قسمت ۲۴ ◾️«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه/۱۰۵). خدا ناظر بر اعمال ماست. «أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» (علق/۱۴) اصلا یکی از اسماء حق متعال خبیر است. خبیر یعنی «فَإِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ» به این معنی که او به کوچکترین اعمال و خطورات ذهنی ما آگاه است. علاوه بر خداوند متعال رسول او یعنی امام زمان او نیز آگاه هست. علاه بر این، مؤمنین که همین اولیاء الهی هستند نیز آگاهند. اولیاء الهی کسانی هستند که تور پهن کرده‌اند و ناظر هستند. اگر ببینند نفس کسی هنوز رو به سوی عقلانیت دارد خوشحال می‌شوند. این نفس «تَسُرُّ النَّاظِرِينَ» است که ائمه سلام الله علیهم و اولیاء الهی با نگریستن به آن مسرور می‌شوند. نفسی که این‌گونه است امید به ذبح کردن و نجات دادنش وجود دارد. در مسلخ عشق جز نکو را نشکند روبه صفتان زشت‌خو را نکشند ◾️لذا در کربلا می‌بینیم که جناب حر که نفسش رو به سوی عقل دارد، ذبح می‌شود. وقتی که امام حسین علیه السلام هنگام نماز خواندن به حر می‌گوید که تو با سپاه خود نماز بخوان و من با سپاه خودم، جناب حر که هنوز نفسش رو به سوی عقل کل دارد با اباعبدالله نماز می‌خواند. این نشان می‌دهد که این نفس مستعد ذبح شدن است. لذا در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام حر را می‌دیدند مسرور می‌شدند چون این نفس تَسُرُّ النَّاظِرِينَ است. اولیاء خدا همین‌ گونه هستند. وقتی کسی که نفس مستعدی دارد پیش ولی خدا می‌رود، ولی خدا از دیدن نفسی که قابلیت ذبح شدن دارد خوشحال می‌شود و ذبحش می‌کند. ولی خدا ذابحی است که وقتی شما را ذبح می‌کند اصلا متوجه آن نمی‌شوید. لذا یکی از راه‌های کشتن نفس آن است که انسان خودش را به یک پیر برساند. شکل اتم آن شرکت در مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام است. اولیاء الهی مقید هستند و جلوه‌ای از جلوات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشند. گر دست نمی‌دهد وصالش دست من و دامن خیالش ◾️ما که توفیق نداریم خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برسیم، خدمت دوستان حضرت می‌رسیم. وقتی شما در کنار پیر نشستید؛ آن پیر به وجود و نور خودش تو را ذبح می‌کند. دست به باطنت می‌کشد و اصلاحت می‌کند. وقتی خدمت حاج آقای دولابی می‌رسیدیم می‌فرمود وقتی شما وارد جلسه می‌شوید من نفس شما را ورق می‌زنم و به وفق نفس شما حرف می‌زنم. ولیّ خدا مثل آب کر است و نجاسات اگر در معرض آب کر قرار بگیرد پاک می‌شود. او نیز طاهر است و طهارت می‌بخشد.
☑️عارفان شیعه: حاج محمّد اسماعیل دولابی ▪️ولادت: ۱۲۸۲ هـ.ش محلّ ­ولادت: تهران ▪️وفات: ۹ بهمن ۱۳۸۱ ه.ش ▪️محلّ­ دفن: حرم حضرت معصومه علیها السّلام، صحن عتیق، مقبره­ ۲ ▪️استاد عرفان: محمّدجواد انصاری همدانی ◾️پدر بزرگوارش معتمد محل و منزلشان همواره میزبان علما و برجسته‌گان بود. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و از همان ابتدا آثار لطف و عنایت حق به ایشان نمایان بود. ◾️جذبه­‌ی محبّت اهل بیت علیهم ­السّلام همواره دلیل و راهنمای او بود و این محبّ صادق را با مشاهد مشرّفه و مجالس خاندان عصمت و طهارت علیهم ­السّلام مأنوس ساخته بود. ◾️در شرح سابقه‌ی سلوکی ایشان در مقدمه کتاب مصباح الهدی از زبان آن بزرگوار ذکر گردیده است: ◾️«اوّل، اهل عبادت، ‌مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسّل به اهل‎ بیت علیهم ‎السّلام و گریه و عزاداری و اقامه‎ی مجالس ذکر اهل بیت علیهم ‎السّلام شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او [آیت‎الله شیخ محمّدجواد انصاری همدانی] دل‌ دادم و از وادی توحید سر در آوردم. خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاس‎ها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد، ولی کاری کرد که هیچ‎ جا متوقّف نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم. در طول این دوران همیشه یکّه‎شناس بودم و به هر کس که دل می‎دادم، خودم و زندگی و خانواده‎ام را قربان او می‎کردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل می‎داد و من که وی را بالاتر از قبلی می‎دیدم، از آن پس دور او می‎گشتم» ◾️«به هر تقدیر، همه‎ی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیه‎السّلام بود. از راه سایر ائمّه علیهم السّلام هم می‎توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه‎السّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می‎رساند. چون کشتی امام حسین علیه‎السّلام در آسمان‎های غیب خیلی سریع راه می‎رود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می‎رسد» ◾️عشق و ارادت خاصّی به حضرت سیّدالشهداء علیه ­السّلام داشت. از خودشان نقل است: «یک بار بعد از گریه کردن بسیار بر امام حسین علیه ­السّلام آمدم ایوان جلو اتاق دراز کشیدم؛ ناگهان دیدم ملائکه فوج فوج از آسمان می­‌آیند و داخل سینه‌ی من طواف می‌کنند و بر می­‌گردند!» ◾️سالیان متمادی مجالس او محفل انس و محبّت و مورد توجّه و اقبال عموم تشنگان معنویّت و اخلاق بود؛ او با زبانی ساده و شیوا مطالب عرفانی و اخلاقی را بیان می­‌کرد. ◾️از کلمات گهربار و دلنشین ایشان است که می‌فرمود: «امیدوارم نهج­‌البلاغه را قبل از هر کتاب دیگر بخوانید. اگر دیدی کسی عالِم و نابغه شد، علی علیه ­السّلام یک تلنگر به قلبش زده است؛ کلام امیرالمؤمنین علیه ­السّلام قوّت کمر شیعیان است؛ کمر انسان را قرص و محکم می­‌کند» ◾️کسانی که در محفل این پیر فرزانه حاضر می‌شدند، گویی گمشده‌ی خود را در این جلسات هفتگی می­‌یافتند؛ چنان محبّت اهل بیت علیهم ­السّلام را در دل‌ها به جوش می­‌آورد که به محض بردن نام حضرت سیّدالشهداء علیه ­السّلام ناله‌ها بلند می‌شد و وقتی اشاره‌ای به وجود مقدّس حضرت حجّت اَرواحُنا‌ ­لِتُرابِ­ مَقدَمِهِ ­الفِداه می­‌کرد، اشک­‌ها سرازیر می‌شد؛ می­‌فرمود: «غم یعنی انتظار، یعنی کیست که مرا بخنداند؟ غمی که در سرّ و نهان انسان است و آن را به مردم نشان نمی‌دهد؛ عبادت می­‌کند، نماز می‌خواند، مثل مردم لبخند می‌زند تا اذیّت نشوند؛ هر جا گریه می­‌کنند او هم گریه می‌کند؛ امّا آن غم علاج نمی­‌شود. آن غم، ظهور حضرت ولیّ­ عصر اَرواحُنا­ لِتُرابِ­ مَقدَمِهِ ­الفِداه را می‌خواهد، جمال امامش و ملاقات وجه­­ الله را می‌خواهد. آن­ وقت مثل گل باز می­‌شود» ◾️سرانجام این عارف متّقی در شب دحوالارض و در نهم بهمن ماه سال ۱۳۸۱ هجری شمسی خرقه‌ی خاکی را رها ساخته و از این عالم هجرت کرد. روحش شاد. @mohamad_hosein_tabatabaei
دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟ شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته کجاست شانه امن برادری که ندارم؟ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei