eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام◾️ صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم2⃣ تهدید و تحریر شدید به کسانی که کافران را ولی و دوست می گیرن
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ خداوند هميشه عالم است نه فقط روز قيامت خواهى گفت در اين صورت معناى آيه اين مى شود كه خدا در آن روز علم پيدامى كند، و حال آنكه خدا هميشه عالم است ، جواب مى گوئيم اين عيبى ندارد، براى اينكه كلمه روزى كه ظرف است براى علم خدا بدانچه كه ما از احوال قيامت مشاهده مى كنيم ، نه به اصل روز قيامت ، و به عبارتى ديگر كلمه روز ظرف است براى علم خدا بالنسبه به ظهور امر براى ما، نه بالنسبه به تحقق آن از ناحيه خدا همچنان كه آيه زير كه مى فرمايد خدا در قيامت مالك و قادر است منافات ندارد با اينكه در دنيا هم مالك و قادر باشد، چون گفتيم منظور ظهور ملك و قدرت خدا در قيامت است و آيه چنين است : ((يوم هم بارزون لا يخفى على اللّه منهم شى ء لمن الملك اليوم للّه الواحد القهار)). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 244 و نيز فرموده : ((لا عاصم اليوم من امر اللّه )) يعنى امروز كسى نيست كه شما را از خشم خدا نگهدارد. و باز مى فرمايد: ((و لو يرى الذين ظلموا اذيرون العذاب ان القوه للّه جميعا)). و نيز مى فرمايد: ((و الامر يومئذ للّه )) با اينكه همه مى دانيم كه ملك و قدرت و قوت و امر تنها در قيامت از آن خدا نيست در دنيا نيز حقيقت ملك و قدرت و امر از آن او است ، و اگر در اين آيات مختص روز قيامت شده ، بدين جهت بوده كه اين حقايق در قيامت براى ما روشن مى شود، بطورى كه ديگر شكى برايمان نمى ماند، (بخلاف دنيا كه ملكيت هاى موهوم نمى گذارد آنطور كه بايد متوجه مالكيت خدا شويم ) پس روشن شد كه اگر ظرف (يوم ) را متعلق بجمله ((يعلمه اللّه )) بدانيم مستلزم اين نيست كه خدا را تنها درقيامت ، عالم به سرائر و باطن خوب يابد مردم بدانيد. علاوه بر اينكه كلمه ((محضرا)) هم بر اين معنا دلالت دارد، زيرا مى توانست بفرمايد: ((حاضرا))، ولى احضار كه به معناى حاضر ساختن موجود غايب از انظار است ، بما مى فهماند اعمال نزد خدا محفوظ بوده و خدا در دنيا هم عالم بدان بوده و آن را محفوظ داشته ، روز قيامت براى صاحبانش اظهار مى دارد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: ((و ربك على كل شى ء حفيظ)). و نيز فرموده : ((و عندنا كتاب حفيظ)). و كلمه ((تجد)) از ماده وجدان است ، كه ضد فقدان را معنا مى دهد، و كلمه ((من )) در جمله : ((من خير)) و جمله ((من سوء)) بيانيه است ، و بطورى كه از ظاهر سياق برمى آيد جمله : ((ما عملت من سوء...)) عطف است بر جمله : ((ما عملت من خير)) و اين آيه از آياتى است كه . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 245 بر تجسم اعمال دلالت مى كند، كه بحث درباره آن در سوره بقره گذشت . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️امام، کل است. اگر او را ببینی کل هستی را دیده ای، اگر صدای او را بشنوی صدای هستی را شنیده‌ای. او کسی است که عقل او، عقل کل نظام هستی است. اینگونه نیست که عقل کل در آسمان باطن غیر از حقیقت انسانی باشد که مثلا بگوییم اگر ما به باطن عالم راه پیدا کنیم، جایی در باطن هست به نام عقل کل و ما به آنجا برویم! نه، عقل کل، عقل انسان کامل است. البته که در نظام وجود، ما چیزی به نام عالَم عقل داریم اما همان عالم عقل، عقل و شان انسان کامل است. امام، کل عالم عقل را احاطه کرده و مأکول خود ساخته است. قلب انسان کامل، عرش الله است. «الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ» (طه/۵) حق متعال بر روی عرش ظهور می‌کند. جان امام، عرش الله است‌. نفْس انسان کامل، نفس کل نظام هستی است. نفس آن حقیقتی است که مدبر همه‌ی امور است و امام نفس کل است و هکذا هر عضوی از اعضای انسان کامل، بر بخشی از نظام وجود سیادت دارد. عقل انسان کامل، سید و مولای تمام مجردات است. هر مجردی که در عالم هست، نه خود امام [که شأن او بسیار بالاتر است]، بلکه عقل امام سید و مولای اوست.
◾️حقیقت لایتناهی است. حقیقت یعنی «مَحْوُ الْمَوْهُومِ مَعَ صَحْوِ الْمَعْلُومِ». این سخن به اين معني است كه انسان در راه حقیقت به هر مقامی برسد بايد بداند که آنچه به آن نائل شده موهومي بيش نيست! باید از آن مقام بگذرد تا معلوم آشکار او گردد. همچنين او بايد همان «صَحْوِ الْمَعْلُومِ» را نيز محو کند كه همان خرق حجب نوريه است. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ». و چه سخت است خرق حجب نوری...! براي نيل به اين مقصود، انسان باید همه‌ی حجاب‌ها را کنار بزند يعني بميرد و بميرد و بميرد كه موت به معناي رفع حجب است. هر اندازه‌ که شخص حجاب ها را کنار بزند، به همان اندازه خدایی شده است. به همان اندازه که از قیودات رها ‌شود به خدا نزدیک شده است و بايد بداند كه این موت هرگز دست از او بر نخواهد داشت، تا خدا خدایی می‌کند انسان موت دارد...
◾️«شهید» واژه‌ای عربی است بر وزن فعیل. و فعیل، در لغت عرب برای مبالغه می‌باشد. بنابراین معنای «شهید» مبالغه در «شهود» خواهد بود. قرآن کریم، آنان‌را که در راه خدا می‌میرند، شهید می‌نامد. اما کسی‌که می‌میرد از دیدگاه ادبی و عرفی «میّت» نامیده می‌شود. و اگر مرگ او معلول عوامل غیر طبیعی باشد، «مقتول» نام می‌گیرد. ◾️اکنون، چرا مجاهدان راه خدا، «شهید» هستند؟ چرا کتاب آسمانی ایشان را با شهود، گره زده است؟ آنهم با صیغه مبالغه (فعیل)! شاید بدین سبب که ایشان جان خود را (که عزیزترین سرمایه بشر است) برای خدا، نثار کرده‌اند. و پاداش چنین کسی به عهده خداوند است؛ «مَن قتلتُه فعلیَّ دِیتُه». اما خداوند، چگونه دیهٔ مقتول خود را پرداخت خواهد کرد؟ او وجود نامحدود است و چنین چیزی قابل ارائه نیست. او تنها قابل شهود است، و شهید، شاهد این حقیقت ناب. شهدِ شهود، تنها، روزیِ مجاهدین فی سبیل الله است؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً، بل احیاء عند ربهم یرزقون». @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مطابق احادیث، جهاد دو گونه است: ۱- جهاد اصغر و مبارزه با دشمن بیرونی. ۲- جهاد اکبر و مبارزه با دشمن درونی (نفس). این تقسیم بندی و اکبر دانستن مبارزه با نفس، گویای اهمیت و تاثیرگذاری جهاد با نفس، در سعادت آدمی است. می‌توان گفت: جهاد ظاهری، خود، گونه و سطحی از جهاد باطنی است؛ زیرا گذشتن از حیات دنیوی و فدا کردن آن برای پیروزی جبهه توحید، خود، نوعی از مبارزه با نفس است. بلکه یکی از سخت‌ترین انواع جهاد باطنی است. بنابراین، شهیدِ جنگ بیرونی، ابتدا در مبارزه با نفس، به شهادت رسیده است. ◾️اکنون سیدالشهدا، کسی است که در جهاد ظاهری و باطنی، برترین رتبه را داراست و والاترین شهود، از آنِ اوست. گرچه اهل بیت علیهم السلام، همگی نوری واحدند، اما هریک (به فراخور زمان و مکان) مظهر تام صفتی از صفات الهی اند؛ یعنی برخی صفات در ایشان نمود بیشتری دارد و برخی دیگر، پنهان‌تر است. ☑️ابا عبد الله (علیه السلام)، سید الشهدا است. یعنی همان کسی که محور و مرکز عبودیت است، سرور اهل شهود نیز هست. او مظهر تام شهود حقیقت است؛ «شهد الله انه لا اله الا هو، و الملائکة و اولوا العلم...» @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️از معروف کرخی(دربان علی بن موسی الرضا علیه السلام) نقل است که حضرت فرمودند: هر کسی که وی را حاجتی است، هزار مرتبه بگوید : بسم الله الرحمن الرحیم آمَنْتُ بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَيُ الْقَيُّومُ ◾️هزار و یک نکته.نکته ۵۰۶ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
⁉️روز شوم!؟ ◾️«قالَ‏ الْحَسَنُ‏ بْنُ‏ مَسْعُودٍ» حسن بن مسعود که از اصحاب امام هادی علیه السلام است، نقل می‌کند: «دَخَلْتُ عَلَى اَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام» به محضر امام هادی علیه السلام وارد شدم «وَ قَدْ نُكِبَتْ اِصْبَعِی وَ تَلَقّانِی راكِبٌ وَ صَدَمَ كَتِفِی وَ دَخَلْتُ فِی زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَیَّ بَعْضَ ثِيابِی» در حالی که اتّفاقات تلخ متعددی در آن روز برایم افتاده بود؛ انگشتم خراشیده و زخمی شده بود، با سوارکاری برخورد و تصادف کرده بودم و در اثر آن کتفم صدمه و آسیب دیده بود، وارد جمعیّتی شده بودم و به علّت ازدحام یا به دلیل اینکه آن جمعیّت مخالف با من بودند، بعضی از جامه هایی که بر تن من بود پاره شده بود؛ جامه‌های من در آن جمعیت پاره و مندرس شده بود. با این حال به محضر امام هادی علیه السلام وارد شدم. ◾️«فَقُلْتُ كَفانِی اللهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ فَما اَيْشَمَكَ‏» گفتم: خدای متعال مرا از شرّ تو حفظ کند؛ عجب روز شومی هستی تو! «فَقالَ علِی يا حَسَنُ هذا وَ اَنْتَ تَغْشانا تَرْمِی بِذَنْبِكَ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» امام هادی علیه السلام فرمودند: ای حسن! آیا تو اینگونه سخن می گویی؟ تویی که به محضر ما می آیی؛ پیش ما رفت و آمد می کنی؛ تو هم اینگونه حرف می‌زنی؟ گناه خود را به گردن چیزی می اندازی که گناهی ندارد؟ ◾️«قالَ الْحَسَنُ فَاَثاب اِلَیَّ عَقْلِی وَ تَبَيَّنْتُ خَطَئِی» حسن می گوید با همین هشدار امام هادی علیه السلام یکدفعه به خودم آمدم و عقلم به سرم برگشت و خطا بودن و اشتباه بودن سخن خودم را درک کردم. «فَقُلْتُ يا مَوْلایَ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» به علیه السلام عرض کردم: ای مولای من، از خدای متعال بخاطر حرف بی‌ربطی که زدم و اینکه این روز را شوم خواندم و تقصیر این اتّفاقات را به گردن این روز انداختم، می کنم. ⁉️ «فَقالَ يا حُسْنُ ما ذَنْبُ الْاَيّامِ حَتّیٰ صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِها اِذا جُوزِيتُمْ بِاَعْمالِكُمْ فِيها» امام هادی علیه السلام فرمودند: ای حسن! بگو ببینم گناه روزها چیست که شما روزها را شوم می انگارید؛ و به روزها نسبت شومی می‌دهید؛ درحالی‌که به خاطر اعمال خودتان است که در روزها جزا و کیفر می بینید؟! آنچه در زندگی اتّفاق می افتد، بازتاب رفتارهای خودتان است، به روز چه ربطی دارد؟ ◾️«قالَ الْحَسَنُ اَنَا اَسْتَغْفِرُ اللهَ اَبَداً وَ هِیَ تَوْبَتِی يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ» حسن می‌گوید به امام هادی علیه السلام عرض کردم: من برای همیشه از چنین حرفی که زدم استغفار می کنم و این توبه ی من از چنین تفکّر، اندیشه و سخنی است ای فرزند رسول خدا. ◾️«قالَ علیه السلام وَ اللهِ ما يَنْفَعُكُمْ وَ لَكِنَّ اللهَ يُعاقِبُكُمْ بِذَمِّها عَلىٰ ما لا ذَمَّ عَلَيْها فِيهِ» امام هادی علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند این استغفارها برای شما سودی نمی بخشد و خدا شما را کیفر می کند؛ به خاطر اینکه چیزی را ذمّ و نکوهش کردید و نسبت شومی به آن دادید که جایی برای نکوهش آن و شوم دانستن آن وجود نداشت. شما به این ایّام و روزها ظلم کردید. خدا نمی بخشد و با این استغفار هم از شما درنمی گذرد. به خدا سوگند، خدا شما را عقوبت و کیفر خواهد کرد. ◾️«اَ ما عَلِمْتَ يا حَسَنُ اَنَّ اللهَ هُوَ الْمُثِيبُ وَ الْمُعاقِبُ وَ الْمُجازِی بِالْاَعْمالِ عاجِلًا وَ آجِلًا» حضرت فرمودند: ای حسن! آیا نمی‌دانی که این خداست که پاداش می دهد و عقوبت و کیفر می کند و در قبال اعمال و رفتارهای انسان هم در دنیا جزا و کیفر می دهد و هم در آخرت پاداش و عقوبت می دهد؟ هرچه برای انسان پیش می آید بازتاب رفتارهای خود انسان است. ◾️«قُلْتُ بَلىٰ يا مَوْلایَ» عرض کردم بله این حقیقت را می دانم و فرمایش شما را قبول دارم. «قالَ علیه السلام لا تَعُدْ وَ لا تَجْعَلْ لِلْاَيّامِ صُنْعاً فِی حُكْمِ اللهِ» امام هادی علیه السلام فرمودند: حالا که می گویی این حقیقت را قبول دارم، پس، از مسیر درست تعدّی نکن؛ بیراهه نرو؛ حرف بی ربط نزن؛ مسیر خلاف نرو و در آنچه حکم الهی است، نقشی برای روزها قائل نشو. ◾️آنچه برای تو در زندگی ات پیش می آید، مشیت و اراده ی الهی است و آن هم بازتاب انتخاب ها و رفتارهای خودت است. «قالَ الْحَسَنُ بَلىٰ يا مَوْلای‏» حسن عرض کرد: بله ای مولای من. این حقیقت را می پذیرم و اطاعت می کنم و دیگر چنین خطایی را مرتکب نمی شوم. ☑️در این حدیث نکته ی بسیار ظریف و لطیفی وجود دارد که غالب افراد به آن بی توجّهند. ◾️استاد مهدی طیب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️شهادت جانسوز حضرت امام علی‌ بن محمد النقی الهادی علیهما السلام را به محضر مبارک حضرت صاحب‌الزمان ارواحنا فداه و یکایک شیعیان و محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام تسلیت عرض می‌کنیم. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ◾️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علي الدّاعی إلی الحَقِّ، أمینِ الله علی الخَلق، لِسانِ الصِّدق، بابِ السِّلمِ، أصلِ المعارفِ و عَینِ مَنبَتِ العِلمِ، مُنجی أربابِ المُعاداتِ، مُنقِذِ أصحابِ الضَّلالاتِ و البِدَعاتِ، عَینِ الإبداعِ، اُنموذَجِ أصلِ الإختِراع، مُهجَهِ الکَونَینِ و مَحجَهِ الثِّقلَین، مِفتاحِ خزائِنِ الوُجوب، حافِظِ مَکامِنِ الغُیوبِ، طَیّارِ جَوِّ الأزَل و الأبَد، علیِّ بن محمَّدٍ، صلوات الله علیه. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ خداوند هميشه عالم است نه فقط روز قيامت خواهى گفت در
آیات 32-28 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم2⃣ خداوند همیشه عالم است نه فقط روز قیامت تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَدَا بَعِيداً ظاهرا اين جمله خبرى است از مبتدائى كه حذف شده ، و آن مبتدا ضم يرى است كه به كلمه نفس برمى گردد، و كلمه : ((لو)) براى تمنى است ، كه در قرآن در موارد بسيارى قبل از حرف ((ان )) بفتحه همره استعمال شده ، پس اينكه بعضى گفته اند چنين استعمالى جايز نيست ، و بايد مواردى كه در قرآن آمده به نحوى تأويل كرد حرف صحيحى نيست . و كلمه ((امد)) معناى فاصله زمانى را افاده مى كند. راغب در مفردات خود گفته كلمه ((امد)) و كلمه ((ابد)) معنائى نزديك بهم دارند. با اين فرق كه كلمه ((ابد)) عبارت است از مدت زمانى كه حدى معين ندارد، و به همين جهت به هيچ قيدى مقيد نمى شود، و گفته نمى شود: ((ابد توقف فلانى در اين شهر))، و اما امد، مدتى است كه حد برمى دارد، و ليكن در صورتى كه مطلق ذكر شود حدش براى ما مجهول است ، گاهى هم بطور انحصار و مقيد مى آيد، مثل اينكه بگوئى : ((امد توقف زيد در اين شهر)) يعنى زمان توقف او. و فرق بين دو كلمه ((زمان )) و ((اءمد)) اينست كه امد همواره به اعتبار هدف و غايت استعمال مى شود، ولى زمان هم در مبداء به كار مى رود و هم در غايت و نهايت ، و لذا بعضى گفته اند دو كلمه ((امد)) و ((مدى )) معنائى نزديك به هم دارند. جمله ((تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا)) دلالت دارد بر اينكه حاضر شدن عمل زشت باعث ناراحتى نفس مى شود، همچنان كه از راه مقابله فهميده مى شود كه عمل خير باعث مسرت نفس مى گردد، و اگر فرمود صاحب عمل زشت دوست مى دارد كه : اى كاش بين او و آن عمل ، فاصله اى زمانى مى بود، و نفرمود دوست مى دارد كه كاش آن عمل را نكرده بود، براى اين است كه عمل خود را حاضر مى بيند و مى بيند كه خداى تعالى عملش را حفظ كرده ، ديگر هيچ آرزوئى نمى تواند داشته باشد، بجز اينكه بگويد اى كاش در چنين موقعيتى كه سخت ترين احوال است بين من و اين عمل زشت فاصله زيادى بود، واينطور نزدم حاضر نمى شد، همچنان كه به همنشين بد خود نظير اين سخن را مى گويد و خداى تعالى آن را چنين حكايت مى كند، ((نقيض له شيطانا فهو له قرين )) تا آنجا كه مى فرمايد: ((حتى اذا جاءنا قال يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين فبئس القرين )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 246 وَ يُحَذِّرُكمُ اللَّهُ نَفْسهُ وَ اللَّهُ رَءُوف بِالْعِبَادِ در اينجا دوباره تحذير را ذكر نموده و اين اهميت مطلب را مى رساند و بر كسى پوشيده نيست كه تهديد را به نهايت درجه مى رساند ممكن هم هست تحذير دوم ناظر به عواقب معصيت در آخرت باشد، همچنان كه مورد نظر اين آيه هم همين است ، و تحذير اول ناظر به وبال و آثار سوء دنيائى و يا اعم از دنيائى و آخرتى باشد. و اما اينكه فرمود: ((واللّه روف بالعباد)) در عين اينكه از رافت و مهر خداى تعالى نسبت به بندگانش حكايت مى كند، و مخصوصا ذكر كلمه ((عباد)) كه يادآور بندگى و رقيت است و حاكى ديگرى از اين رافت است ، در عين حال دليل ديگرى بر تشديد آن تهديد نيز مى باشد براى اينكه امثال اين تعبيرها در مورد تهديد و تحذير مى فهماند كه تهديد كننده و گوينده آن ، خيرخواه و رئوف به شنونده است و جز خير و صلاح او را نمى خواهد، همچنان كه خود ما به كسى كه نسبت به او رئوف هستيم مى گوئيم : زنهار، مبادا در فلان كار سر به سر من بگذارى ، چون سوگند خورده ام هركس متعرض من شود مسامحه درباره اش روا ندارم ، جلوتر خبرت كردم چون دوستت دارم . در نتيجه برگشت معنا به اين مى شود (و خدا داناتر است ) كه مثلا فرموده باشد خداى تعالى به خاطر رأفت نسبت به بندگان خودش آنان را قبل از اينكه متعرض امثال اين نافرمانيها شوند، و به وبال آن گرفتار آيند، و بالى كه حتمى و غير قابل تخلف است يعنى نه شفاعتى دفعش ‍ مى كند و نه هيچ دافعى ديگر، هشدار مى دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️اذان‌، موسیقی وجود است. اگر در خود ژرف شوی، آنرا در ضرب آهنگ نبض خویش، که خلقت تو در آن هر دم تجدید می شود، باز خواهی یافت. @mohamad_hosein_tabatabaei
گل شد، بر آمد پیکرم، آهسته آهسته انگار دارم می‌پرم آهسته آهسته انگشترم، مهرم، پلاکم، چفیه‌ام، عطرم پیدا شد از دور و برم آهسته آهسته آهسته آهسته سرم از خاک می‌روید از خاک می‌روید سرم آهسته آهسته جز نیمه‌ ای از من نمی‌یابید، روزی سوخت در شعله نیم دیگرم آهسته آهسته امروز بعد از سال ها زاییده خواهد شد ققنوس از خاکسترم آهسته آهسته خوابیده‌ام بر شانه‌ها و می‌برندم … نه تابوت را من می‌برم آهسته آهسته آن پیرزن، این زن به چشمم آشنا هستند دارم به جا می‌آورم آهسته آهسته خواندم: پدر خالی است جایش این خبر می‌ریخت از چشم‌های خواهرم آهسته آهسته دیگر برای آستین بالا زدن دیر است این را بگو با مادرم آهسته آهسته @mohamad_hosein_tabatabaei