eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️خواب و مکاشفه و مشاهده، هم خوب دارد و هم بد، گاهی هست و گاهی هم نیست؛ امّا معاینه همه‌اش خوب است و همیشگی و دائمی است، چون مال دل و جان و جانان است. در معاینه، صاحب‌خانه آمده و در دل ساکن شده است. ▪️مکاشفه و مشاهده گاهی هست، گاهی نیست؛ گاهی قشنگ است، گاهی زشت است. امّا معاینه همیشگی ‎است و تماماً قشنگ است. معاینه عین‌الیقین است. در حدیث اولواالالباب، حضرت صادق علیه السّلام فرمود: عَایَنَ رَبَّهُ فِی قَلبِهِ: پروردگارش را در دل خویش بالمعاینه دید. وقتی شخص به معاینه برسد، خدا وارد قلبش می‎شود و دیگر از آن بیرون نمی‎رود. حقّ‎الیقین بالاتر است و مخصوص انبیای مرسل است. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️کتاب عجل‌الله تعالی فرجه الشریف منتشر شد. ▪️مجموعه بیانات آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت ولی ‌عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، همزمان با ایام سالگرد ارتحال ملکوتی آن فقیه عارف، منتشر شد. ▪️مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت با توجه به اهمیت ویژه موضوع مهدویت، بر آن شد کتابی با محوریت حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، برگرفته از گفتار و سیره فقیه عارف و معلم بزرگ اخلاق و عرفان، حضرت آیت‌الله‌ بهجت قدس‌سره منتشر سازد. ▪️این کتاب پس از تلاش فروان، با پشت‌سرگذاشتن مراحل گوناگونِ گردآوری و تنظیم، با عنوان «حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» به چاپ رسیده است. ▪️کتاب حاضر، حاوی عصاره‌ای از سیره و زندگانی عالمی بزرگ و عارفی پارسا و چکیده‌ای از نود سال تحصیل علم و جهاد اکبر و تثبیت اخلاص و نزول توفیق الهی است. ◾️عرضه شده در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، راهرو ۲۶، غرفه ۱۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
✔️هم اینک مراسم سالگرد ارتحال آیت الله بهجت رحمة الله در زادگاهش در شهر فومن در حال برگزاری است و سخنران جلسه هم آیت الله صمدی آملی حفظه الله می‌باشند. برای شادی روحش یک حمد و صلوات✋
☑️رَدُّالشّمس - ۱۵ شوّال ▪️رَدُّالشمس در زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم ▪️رَدُّالشمس در بازگشت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام از جنگ نهروان
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️رَدُّالشّمس - ۱۵ شوّال ▪️رَدُّالشمس در زمان رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم ▪️رَدُّالشمس
‍ ◾️ماجرای رَدُّالشمس در بازگشت امیر المؤمنین علیه السلام از جنگ نهروان (۱۵ شوال)◾️ ▪️امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به همراه یارانشان، پیروزمندانه از برمی‌گشتند که به سرزمینی به نام بابل رسیدند. این سرزمین، منطقه‌ای بود که در آن بارها عذاب الهی نازل شده بود. زمان خواندن نماز عصر فرا رسید. ▪️امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمودند: من برای نمازخواندن در این سرزمین نمی‌ایستم؛ این سرزمینی است که در آن هیچ نبی، وصی و ولی‌یی نماز نمی‌گذارد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در همان حال حرکت، نماز عصر را با ایماء و اشاره خواندند. اصطلاحاً به این‌گونه نمازها، "" می‌گویند. نمازگزار می‌تواند برخی از ضوابطی را که باید در شرایط عادی مراعات کند، در حال اضطرار مراعات نکند؛ مثل کسی که در حال غرق‌شدن در دریا است. او که نمی‌تواند قامت ببندد؛ یا رو به قبله باشد. شرایط اضطرار، بخشی از ضوابط نماز را تسهیل می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هم، در همان حالی که حرکت می‌کردند، نماز عصر را نیّت کردند و خواندند؛ امّا فرمودند: برای نماز عصر نمی‌ایستم. ▪️تعدادی از یاران حضرت هم که بامعرفت بودند و تا حدودی حقّ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را درک می‌کردند، گفتند: وقتی امیرالمؤمنین برای خواندن نماز عصر نمی‌ایستند، ما هم نمی‌ایستیم؛ امّا بعضی از خشکه‌مقدّس‌هایی که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را پشت سر می‌گذارند و می‌خواهند در تقدّس و تدیّن از ایشان جلو بزنند، گفتند: نه؛ نماز عصر قضا می‌شود! ما اینجا نمازمان را خواهیم خواند. آنها ایستادند و نماز خواندند. ▪️امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راه را ادامه دادند و وقتی آن سرزمین طی شد، ایستادند. خورشید غروب کرده بود. حضرت شروع به خواندن دعایی کردند. با دعای ایشان خورشید دوباره به آسمان برگشت و کاملاً طالع شد و همه آن را می‌دیدند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام همراه آن تعداد از یارانی که نماز نخوانده بودند، نماز عصر را خواندند و مجدّداً خورشید غروب کرد. ▪️محلّ رَدّ‌ُالشمس برای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، در بازگشت از جنگ نهروان، اکنون در شهر حِلّه‌ی عراق قرار دارد و به مشهدُالشّمس معروف است. ◾️در محضر استاد مهدی طیّب- ۹۲/۵/۳۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش سوم كلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَاب وَجَدَ عِند
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ ● رزقى كه همواره نزد مريم بوده رزق معمولى و عادى نبوده است و در اين جمله ، ((رزقا)) را بدون الف و لام آورده و اين اشاره است به اينكه رزق نامبرده ، طعام معهود در بين مردم نبوده ، همچنان كه بعضى هم گفته اند: هر وقت زكريا به مريم سر مى زد، ميوه زمستانى را در تابستان و ميوه تابستانى را در زمستان نزد او مى ديد. مويد اين حكايت اين است كه اگر رزق نامبرده از طعام هاى معمول آن روز و طعام موسمى بود، نكره آمدن ((رزقا)) اين معنا را مى رساند، كه زكريا هيچ وقت اطاق مريم را خالى از طعام نمى ديد بلكه همواره نزد او رزقى را مى يافت ، و در اين صورت زكريا از پاسخ مريم قانع نمى شد، براى اينكه پاسخ مريم اين بود كه اين رزق از ناحيه خداست ، و از ناحيه خدا بودن رزق اختصاص به رزق مريم ندارد، رزق همه مردم از ناحيه خدا است و جا داشت دوباره زكريا بپرسد اين رزقى كه خدا روزيت كرده به وسيله چه كسى به تو رسيده ، چون ممكن است افرادى از مردم كه به معبد آمد و رفت دارند برايش آورده باشند، حال چه اينكه هدف خدائى در نظر داشته باشند و چه هدفى شيطانى . پس از اينكه مى بينيم زكريا از پاسخ مريم قانع شده ، معلوم مى شود رزق نامبرده رزق معمولى نبوده است . علاوه بر اين كه دعاى زكريا بعد از پاسخ مريم كه عرضه داشت : ((پروردگارا از درگاه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 274 خودت فرزندى بمن عطا فرما)) دلالت دارد بر اينكه يافتن رزق نامبرده در نزد مريم را كرامتى الهى و خارق العاده تشخيص داده و در نتيجه به طمع افتاده كه او هم از خداى تعالى بخواهد فرزندى طيب روزيش كند. پس معلوم مى شود رزق نامبرده رزقى بوده است كه بر كرامت خدائى نسبت به مريم دلالت مى كرده ، كه جمله : ((يا مريم ...)) هم به بيانى كه خواهد آمد بر اين معنا اشعار دارد. در اين آيه با اينكه مى توانست بفرمايد: ((وجد عندها رزقا و قال يا مريم انى لك هذا...)) با نياوردن لفظ ((واو)) جمله را از وسط پاره كرد، خواست تا بفهماند كه زكريا همه اين حرفها را يكباره به مريم گفت ، و او هم پاسخى داد كه وى را قانع ساخت ، و يقين كرد كه اين طعامها كرامتى است از خدا نسبت به مريم ، در اينجا بود كه او نيز كرامت الهى را طمع كرده ، از حضرتش درخواست فرزندى طيب كرد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
... ◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️وسط نماز جماعت هفت‌هشت نفرۀ‌مان، صدای مهیبی بلند شد؛ شعله‌های زرد و نارنجی از داخل بخاری نفتی زبانه کشید. دست‌پاچه و هراسان نماز را شکستیم و پریدیم بیرون. آتش فرونشست. آقا آرام نشسته بود آن جلو... رسیده بود به سلام آخر نماز... ◾️به شیوه باران، ص٣١◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️باصره و سامعه و ذائقه و لامسه و شامِّه و شهوت و غضب به علاوه‎ی عقل یا محبّت یا ایمان که آن هفت ‌تا را منظّم می‎کند، هشت در بهشتند؛ امّا اگر عقل یا محبّت یا ایمان در کنار آنها نباشد، هفت در جهنّم هستند. ▪️طبق آیه‎ی شریفه‎ی اِن مِنکُم اِلاّ وارِدُها: هیچ یک از شما نیست مگر اینکه وارد جهنّم می‎شود؛ همه وارد جهنّم می‎شوند؛ حتّی مؤمنین. امّا مؤمنین برای خاموش کردن و خیر به دیگران رساندن وارد جهنّم می‎شوند. ندیدی وقتی غم و غصّه‎ی دنیا داری و به جلسه‎ی رفقا می‎روی یا بزرگی را می‎بینی، چطور خنک و آرام می‎شوی؟ لذا از ائمّه علیهم السّلام که سؤال کردند آیا شما هم وارد جهنّم می‎شوید؟ در پاسخ فرمودند: ما از جهنّم عبور کردیم، در حالی که جهنّم خاموش بود. اولیای خدا و مؤمنین حقیقی وقتی پا به جهنّم می‎گذراند، خاموش می‎شود. ▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اِنَّهُ لَیسَ بَینَ الحَقِّ وَ الباطِلِ اِلاّ اَربعَ اَصابِعٍ. اَلباطِلُ اَن تَقُولَ سَمِعتُ وَ الحَقُّ اَن تَقُولَ رَأَیتُ: همانا بین حقّ و باطل جز به اندازه‎ی چهار انگشت فاصله نیست؛ باطل آن است که بگویی شنیدم و حق آن است که بگویی دیدم. فاصله‎ی دنیا و آخرت و جهنّم و بهشت چهار انگشت است؛ دنیا و جهنّم، شنیدم است و آخرت و بهشت، دیدم. دیده‌ای که با شمس نبوّت و ماه ولایت باز شود، چه خوب است. ▪️سؤال شب اوّل قبر مربوط به کمّلین است؛ چه کمّلین خوب و چه کمّلین بد. علّتش هم این است که برای آنچه بزرگ‌تر است، آماده شوند؛ چه عطای بزرگ‌تر و چه کتک بزرگ‌تر. وقتی بزرگ مملکتی بخواهد چیزی بدهد، آن را به کمّلین می‎دهد، کوچولوها هم از کمّلین بهره می‎برند. وقتی هم بخواهد بزند، کمّلین را می‎زند، به کوچولوها هم اثر می‎کند. در عالم برزخ هم همین‎طور است. ✔️ / ص ١٥٧ و ١٥٨ ◾️شرح و توضيح مبحث چهاردهم: ٥/ استاد مهدی طيّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️علامه طباطبایی ره: ▪️کسانی هستند که در اثر صفای فطرت، سعادت خود را دلبستگی به لذایذ گذران و زندگی چند روزه این جهان نمی بینند و سود و زیان و شیرین و تلخ این سرا پیش ایشان جز پنداری فریبنده نیست. اینان وقتی که از راه وحی آسمانی قرآن می شنوند که خدای تعالی از پرستش بت ها نهی می کند و ظاهر آن مثلا نهی از سر فرود آوردن در برابر بت است، به حسب تحلیل از این نهی می فهمند که غیر از خدا را نباید اطاعت کرد، زیرا حقیقت اطاعت همان بندگی و سر فرود آوردن است و از آن بالاتر می فهمند که غیر از خدا نباید بیم و امید داشت و از آن بالاتر می فهمند که به خواست های نفس نباید تسلیم شد و از آن بالاتر می فهمند که نباید به غیر خدا توجه نمود. ✔️منبع: بنده خاص @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم1⃣ ● رزقى كه همواره نزد مريم بوده رزق معمولى و عادى نبوده ا
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم2⃣ ● رزقى كه همواره نزد مريم بوده رزق معمولى و عادى نبوده است هنالك دَعَا زَكرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنك ذُرِّيَّةً طيِّبَةً ... طيب هر چيز، آن فردى است كه براى چيز ديگر سازگار و در برآمدن حاجت آن دخيل و مؤثر باشد، مثلا شهر طيب آن شهرى است كه براى زندگى اهلش سازگار، و داراى آب و هوائى ملايم ، و رزقى پاكيره باشد،و كار و كسب و ساير خواسته ها براى اهلش هم فراهم باشد كه خداى تعالى درباره چنين شهرى مى فرمايد: ((و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه )). همچنين عيش طيب ، و حيات طيب ، آن عيش و حياتى است كه ابعاض ‍ و شئون مختلفش با هم سازگار باشد، بطورى كه دل صاحب آن عيش به زندگى گرم و بدون نگرانى باشد، و يكى از مشتقات كلمه ((طيب )) بر وزن سيب است كه به معناى عطر پاكيزه است ، پس ذريه طيبه آن فرزند صالحى است كه مثلا صفات و افعالش با آرزوئى كه پدرش از يك فرزند داشت مطابق باشد. پس انگيره زكريا از اينكه گفت : ((رب هب لى من لدنك ذرية طيبة )) اين بود كه در اين درخواست كرامتى بود كه از خداى تعالى درباره خصوص مريم مشاهده كرد، كرامتى كه دلش را از اميد پر كرده و اختيار را از دستش ربود و وادارش ساخت كه چنين درخواست عظيم و كرامت مهمى را بكند، لذا بايد گفت : منظورش از ذريه طيبه فرزندى بوده كه نزد خدا كرامتى شبيه به كرامت مريم و شخصيتى چون او داشته باشد، و به همين جهت است كه خداى تعالى عين همين درخواست را درباره اش مستجاب نمود، يحيى (عليه السلام ) را باو داد كه ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 275 شبيه ترين انبيا به عيسى (عليه السلام ) است و جامع ترين پيغمبرى است كه همه صفات كمال و كرامتهاى موجود در مريم و عيسى را واجد بود، و بخاطر همين جامعيت فرزند زكريا بود (به بيانى كه خواهد آمد ان شاء اللّه ) خدا او را يحيى ناميد و درباره اش فرمود: ((مصدقا بكلمه من اللّه و سيدا و حصورا و نبيا من الصالحين )) و اين صفات نزديكترين صفات است براى انسانى كه شبيه به مريم و فرزندش عيسى (عليه السلام ) باشد. فَنَادَتْهُ الْمَلَئكَةُ وَ هُوَ قَائمٌ يُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشرُك بِيَحْيى ... ضميرهاى غايب در ((نادته ))، و در ((هو قائم )) و در ((يصلى )) و ضمير خطاب در ((يبشرك )) همه به كلمه ((زكريا)) بر مى گردد، و كلمه بشارت كه ريشه كلمه ((يبشر)) به معناى خبر خوشى است كه شنونده را مسرور سازد. و جمله : ((ان اللّه يبشرك )) دلالت دارد بر اينكه نامگذارى فرزندش ‍ بنام يحيى از ناحيه خداى سبحان است ، همچنان كه آيات ديگرى كه نظير اين آيه است بر اين معنا صراحت دارد، از آن جمله در سوره مريم مى فرمايد: ((يا زكريا انا نبشرك بغلام اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميا)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تفسیر المیزان نکته اول : مقدمه ▪️تفسیر المیزان ، تفسیر قرآن به قرآن است ؛ که این نوع تفسیر روش اهلبیت علیهم السلام است ، چون قرآن خودش نور و تبیان (بیان کننده) می باشد ، لذا غیر از قرآن چگونه می تواند قرآن را واضح و روشن نماید؟ ✔️باکمی تصرف از مقدمه تفسیر المیزان @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تفسیر المیزان نکته دوم: ▪️هر سوره یک غرض خاص دارد ، و بسم الله هر سوره برای آن غرض است ، لذا بسم الله هر سوره با سوره دیگر تفاوت دارد. ✔️المیزان ج ۱ ص ۲۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تفسیر المیزان نکته سوم: ▪️خدا را اله گفته اند چون معبود است ، و یا بخاطر آن است که عقول بشر در شناخت آن واله و حیران است . ✔️المیزان ج ۱ ص ۲۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تفسیر المیزان نکته چهارم: ▪️چرا باید خدا را منزه از حمد خودمان بدانیم ؟ زیرا فقط خود خداوند به افعال و صفات جمیل خود احاطه دارد ، لذا وقتی حمد او را می کنیم ، گویی به اندازه فهم خود به افعال و اوصاف الهی احاطه داریم ، و در اندازه وسع خودمان آن حمد را می گوییم ، لذا اول باید سبحان الله بگوییم و سپس حمد را ، زیرا جمال الهی حد و مرزی ندارد و فقط خودش به خود آگاه است. ✔️المیزان ج ۱ ص ۳۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبه‌ى اطمینان و یقین در سالک پدید مى‌آید، صبر است. ▪️در برخوردارى از ایمان و طى مراحل سلوک، صبر نقش کلیدى دارد. امام سجّاد علیه السّلام مى‌فرمایند: اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا ایمانَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ: صبر در رابطه با ایمان به منزله‌ى سر در رابطه با پیکر است و کسى که صبر ندارد، ایمان ندارد. ▪️صبر یعنى با وجود احساس تلخى و کراهت از امرى در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبى که دارد، از آن اظهار شکایت و اعتراض ننمودن و جزع و بى‌تابى نکردن. بنا به ضرب المثل مشهور، «صبر تلخ است و لکن برِ شیرین دارد.» ▪️با توجّه به اینکه صبر بر آنچه خدا مى‌کند و آنچه فرمان مى‌دهد، از مقامات متوسّطین است، کاربرد واژه‌ى صبر درمورد پیامبر اکرم و ائمّه‌ى اطهار علیهم السّلام، به احتمال قوى به معناى صبر بر فراق محبوب ازلى و صبر عَنِ الله است. ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️علامه طباطبایی(ره) می فرمود : ▪️ما بزرگترین و مهم ترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اَطوار و شؤون زندگی ما مهم تر از آن نیست؛ (آن است) که خودمان را درست بسازیم... ▪️کاری مهم تر از خود سازی نداریم... ▪️ما، ابد در پیش داریم... ▪️هستیم که هستیم: « وَ إنَّمَا تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إلَی‌ دَارٍ » ▪️شما برای‌ معدوم‌ شدن‌ و نابود گشتن‌ آفريده‌ نشده‌ايد بلكه‌ برای‌ بقاء و ابديّت‌ بوجود آمديد؛ ▪️و اينست‌ و جز اين‌ نيست‌ كه‌ بواسطۀ مُردن‌ از خانه‌ای به‌ خانۀ دگری كوچ‌ میكنيد... ✔️[رمز موفقیت علامه طباطبایی، ص ۱۴۴] @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️تفسیر المیزان نکته پنجم: ▪️خدای رحمان یعنی خدای کثیرالرحمه و خدای رحیم یعنی خدای دائم الرحمه که مخصوص مومن است در عالم آخرت ، که عالمی فناناپذیر و باقی و دائم است. ✔️المیزان ج ۱ ص ۳۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#صبر ▪️یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبه‌ى اطمینان و یقین در سالک پدید مى‌آ
▪️برای صبر ده مرتبه می‌توان برشمرد که چهار مرتبه‌ی آن در آستانه‌ی سلوک مصداق دارد و شش مرتبه‌ی دیگر، مخصوص عارفان در مراحل بعدی سلوک است. ☑️مراتب چهارگانه‌ی صبر مبتدیان عبارت است از : ۱- صبر در ترک معصیت، هوای نفس و لذت‌ها و شهوت‌های جسمانی و نفسانی ۲- صبر در انجام طاعت و تحمّل دشواری تزکیه ۳- صبر در مصائب، شدائد، ناملایمات و محرومیّت‌ها ۴- صبر در نعمت و راحت ☑️مراتب ششگانه‌ی صبر عارفان عبارت است از : ۱- صبر لِله ۲- صبر بِالله ۳- صبر عَلَی الله ۴- صبر فِی الله ۵- صبر مَعَ الله ۶- صبر عَنِ الله ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مراتب_صبر ▪️برای صبر ده مرتبه می‌توان برشمرد که چهار مرتبه‌ی آن در آستانه‌ی سلوک مصداق دارد و شش م
☑️آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل (مراتب صبر مبتدیان) ▪️نفس با صبر پیشه کردن، به‌ تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مى‌کند و بدین وسیله ترقّى مى‌کند. این امر در هر مرتبه از صبر به‌ نحوى واقع مى‌شود. ▪️۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطه‌ورى در لذّت‌ها و شهوت‌هاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مى‌دارد، از نیل به مقصود محروم مى‌کند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مى‌سازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّت‌جویى‌هاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مى‌کند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مى‌دهند تا آن دُمَل برسد و آماده‌ى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است. ▪️۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیه‌ى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحت‌طلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مى‌بایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آماده‌ى تخلیه قرار مى‌دهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است. ▪️۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسان‌هاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و ناملایماتى براى آنها پیش مى‌آورد. ▪️امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ ▪️مؤمن نمى‌تواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مى‌شود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مى‌بندد و آزارش مى‌کند، یا همسایه‌اى اذیّتش مى‌کند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندى‌هایش او را اذیّت مى‌کند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمى‌انگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مى‌دهد که از وحشت به کسى پناه نبرد. ▪️از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمى‌شود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمى‌زند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسان‌ها به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هایى دارند. ▪️حکمت گرفتارى‌هایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مى‌دهد، به تناسب ویژگى‌هاى افراد، متفاوت است. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرمایند: اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ ▪️بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، به‌منظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایه‌ى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است. ▪️[ مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن به‌وجود مى‌آورد، حکمت‌هاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پاره‌اى از آنها اشاره خواهیم کرد.] ▪️۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مى‌آید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطه‌ور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّت‌جویى‌هاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بى‌نیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارى‌هایى است که چهارمین مرتبه‌ى صبر را تشکیل مى‌دهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبه‌ى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست. ادامه دارد.... ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۳‌ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در سیر به سوی خدا هر یک از اشخاص از نفس خود یک جاده‎ی شخصی دارد که از جنس نور است و مثل طنابی است که به وسیله‎ی آن بالا و پایین می‎رود. در این مرحله راه‎ها به تعداد نفوس خلایق متعدّد است. ▪️ولی وقتی شخص از مرحله‎ی نفس عبور کند، به شاهراهی می‎رسد که همه‎ی راه‎های نفس‎های اشخاص به آن منتهی می‎شود. شاهراه همان صراط مستقیم است و یکی بیشتر نیست. این شاهراه به مقصد ختم می‎شود؛ یعنی توحید. ▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: منم صراط مستقیم. پس به وادی توحید جز از طریق شاهراه ولایت نمی‎توان رسید. ▪️لذا همه‎ی عارفان تمامی ‎فرق و مذاهب که از نفس عبور کرده‎اند، گرچه به عللی تقیّه کرده و ابراز ننموده باشند، علی علیه السّلام را ملاقات و قبول کرده‎اند. ▪️همه‎ی کسانی که از بیت نفس خود خارج شده و به شاهراه رسیده‎اند، با هم یگانه‎اند و اختلافی ندارند. اختلاف مال کسانی است که هنوز از نفس عبور نکرده‎اند. البته کسانی که در شاهراهند، برخی در پایان راهند و به مقصد رسیده‎اند، برخی در میانه‎ی راه و برخی در ابتدای راهند، ولی با هم اختلاف و نزاع ندارند و یکدیگر را نفی نمی‎کنند.  ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ☘عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم. این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. ☘مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ ☘شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. ☘پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم. ✔️شادی روح شهدا صلوات ☘سوم خرداد روز آزاد سازی خرمشهر مبارک☘ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش چهارم2⃣ ● رزقى كه همواره نزد مريم بوده رزق معمولى و عادى نبوده
آیات 41-35 آل عمران، قسمت دوم بخش پنجم ● شباهت بسيار بين عيسى و يحيى (على نبينا و آله و عليهما السلام ) و نامگذارى فرزند زكريا قبل از ولادتش و اينكه اين نامگذارى از ناحيه خداى تعالى بوده ، و اينكه نام او از بين همه نام ها ((يحيى )) انتخاب شده ، همه مويد بيان قبلى ما است كه گفتيم منظور زكريا از در خواستى كه كرد اين بود كه خدا به وى فرزندى دهد كه شاءن مريم را داشته باشد، مريمى كه او و پسرش عيسى يك آيت بودند، همچنان كه قرآن فرموده : ((و جعلناها و ابنها آية للعالمين )). نتيجه مى گيريم كه همه آن امتيازها كه در مريم و عيسى رعايت شده بود در يحيى (عليه السلام ) نيز رعايت شده است ، و در عيسى رعايت شد آنچه كه در مريم رعايت شد، پس آنچه كه در يحيى رعايت شده شباهت تام و محاذات كامل با آنچه كه در عيسى رعايت شده است دارد، و اين شباهت تا حد امكان در نظر گرفته شده است ، چيزى كه هست عيسى بطور كامل مقدم بر يحيى است براى اينكه وجود و پديد آمدن او قبل از دعاى پدر يحيى مقدر بوده ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 276 و به همين جهت است كه او از پيامبران اولوا العزم و صاحب شريعت و كتاب و غيره شد، چيزى كه هست اين دو پيامبر تا آنجا كه ممكن بوده بيكديگر شبيه شده اند. و اگر خواننده عزيز بخواهد گفتار ما را تصديق كند، بايد در آيات زير كه داستان يحيى و عيسى (عليهما السلام ) را حكايت مى كند دقت فرمايد: درباره يحيى مى فرمايد: ((يا زكريا انا نبشرك بغلام ...)) تا آنجا كه مى فرمايد - ((اى يحيى كتاب را بقوت بگير، و ما در حال كودكى به او حكم داديم ، و محبتى از ناحيه خود و پاكى مخصوصى ارزانيش ‍ داشتيم ، كه او مردى پرهيزگار و نيكوكار نسبت به والدين خود بود، و مردى جبار و عصيانگر نبود، و سلام بر او، روزى كه متولد شد و روزى كه مى ميرد و روزى كه زنده و مبعوث مى شود)). و درباره عيسى (عليه السلام ) مى فرمايد: ((فارسلنا اليها روحنا)) تا آنجا كه مى فرمايد: ((روح ما به مريم گفت : من بشر نيستم ، بلكه فرستاده پروردگار توام تا بتو فرزندى پاكيره دهم )) - تا آنجا كه مى فرمايد - ((روح ما به مريم گفت پروردگارت فرموده : كه اين براى من آسانست كه فرزندى بدون پدر بسازم ، تا او را آيتى براى مردم و رحمتى از ناحيه خود كنم )) - آنگاه مى فرمايد - ((مريم به مردم رو نموده اشاره به قنداقه عيسى كرد، كه از خود كودك بپرسيد، گفتند: چگونه با طفلى كه در گهواره است سخن بگوئيم ؟ عيسى به زبان آمد و گفت : من بنده خدايم ، خدا به من كتاب داده و پيامبرم كرده و مرا مبارك در همه احوال ساخته ، و به نماز و دادن زكات مادام كه زنده باشم ، و احسان به مادرم سفارشم فرموده و مرا جبارى شقى قرار نداده ، و سلام بر من روزى كه متولد شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده مبعوث مى شوم )). بطورى كه ملاحظه مى فرمائيد اين دو داستان بسيار بهم شبيه اند آياتى هم كه در سوره مورد بحث درباره يحيى و عيسى آمده ، اگر با هم تطبيق شود نظير آيات سوره مريم است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei