eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش دوم قَالَ رَب أَنى يَكُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْكبَرُ
آیات41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم ● استفهام يحيى نظير سؤال حضرت ابراهيم است نظير همان سؤالى كه ابراهيم بعد از بشارت فرشتگان به صاحب فرزند شدن نمود و پرسيد: چگونه مرا چنين بشارتى مى دهيد، با اينكه پيرى بر من مسلط شده است ؟ و قرآن كريم داستانش را چنين نقل مى كند: ((و نبئهم عن ضيف ابراهيم ، اذ دخلوا عليه ، فقالوا: سلاما، قال انا منكم وجلون ، قالوا لا توجل ، انا نبشرك بغلام عليم ، قال ابشرتمونى على ان مسنى الكبر، فبم تبشرون ؟ قالوا بشرناك بالحق ، فلا تكن من القانطين ، قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضالون )). بطورى كه ملاحظه مى فرماييد در پاسخ ملائكه كه او را از نوميدى برحذر داشتند گفت : سؤال من از در نوميدى نبود، چگونه نوميد باشم ، با اينكه من از گمراهان نيستم ، و نوميدى كار گمراهان است ، بلكه از اين جهت است كه وقتى مولاى يك بنده به سوى بنده اش روى مى آورد، و قرب و انس و كرامت خود را اعلام مى دارد، اين اعلامش باعث انبساط و مسرت و ابتهاج بنده اش مى شود و همواره مى خواهد لطف مولاى خود را به خاطر و به زبان بياورد، گاهى به صورت تعجب ، و گاهى استعجاب و گاهى به صورتهاى ديگر. و در اينكه گفت : ((و قد بلغنى الكبر)) (پيرى مرا در ربوده ) و نگفت : ((من پير شده ام و ديگر شهوت جنسى ندارم )) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 279 ادبى را رعايت كرده كه هركسى آنرا مى فهمد، و نيز در اينكه گفت : ((و امراتى عاقرا)) (و زنم در حالى كه نازا است ) و نگفت : ((و امراتى عاقر)) (و زنم نازا است )، اشاره كرده است به اينكه همسرم نيز مثل خودم پير است ، در حالى كه نازا هم بوده است . قَالَ كَذَلِك اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشاءُ فاعل فعل ((قال )) هر چند خداى سبحان است ، حال يا به مباشرت و يا به وسيله وساطت ملائكه ، آنهم يا از راه وحى و يا به وسيله همان ملائكه اى كه با او گفتگو مى كردند، الا اينكه از ظاهر عبارت بر مى آيد كه خود خداى تعالى نفرموده : ((خدا اين چنين هر كار بخواهد مى كند))، بلكه گوينده آن فرشته اى بوده و اگر بخودش نسبت داده از اين جهت است كه فرشته هم به امر او گفته است ، دليل بر اين كه گوينده فرشته اى بوده اين است كه در داستان مريم (عليها السلام ) وقتى مى گويد: ((من كه شوهر نرفته ام و هرگز زناكار نبوده ام )) پاسخ فرشته اى كه با او گفتگو مى كرده را اينطور حكايت مى كند: ((قال كذلك ، قال ربك هو على هين ، و قد خلقتك من قبل ، و لم تك شيئا)). و از اين آيه چنين برمى آيد كه اولا زكريا جمله مورد بحث را از همان ناحيه اى مى شنيده كه جملات قبل را استماع كرده و ثانيا كلمه ((كذلك )) خبر است براى مبتدائى كه حذف شده ، و تقدير كلام ((قال الامر كذلك )) بوده ، يعنى فرشته گفت مطلب همين طور است ، يعنى آن بشارتى كه به تو داديم واقع شدنى است . و اين اشاره است به اينكه فرزند دار شدن او از قضا و قدرهاى حتمى است كه هيچ شكى در وقوع آن نيست ، نظير همان پاسخى كه روح در مقابل مريم داد، و خداى تعالى آنرا چنين نقل كرده كه گفت : ((كذلك قال ربك هو على هين ))، تا آنجا كه گفت - ((و كان امرا مقضيا)) و ثالثا بر مى آيد كه جمله ((اللّه يفعل ما يشاء)) كه بدون واو عاطفه آمده ، كلام جداگانه اى است كه مضمون ((كذلك )) را تعليل مى كند، و مى رساند اينكه گفتيم : ((كذلك )) (مطلب همان است كه گفتيم ) براى اين بود كه خدا هر چه بخواهد مى كند. قَالَ رَب اجْعَل لى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُك أَلا تُكلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلا رَمْزاً... در مجمع البيان مى گويد: كلمه ((رمز)) به معناى اشاره با دو لب است ، و گاهى در ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 280 اشاره به وسيله ابرو و چشم و دست هم استعمال مى شود ولى در اولى بيشتر بكار مى رود. و كلمه ((عشى )) به معناى طرف آخر روز است ، و گويا از عشوه گرفته شده كه به معناى غبار و تاريكى عارض بر چشم است و باعث مى شود آدمى نتواند اشيا را ببيند، و به اين مناسبت آن قسمت از زمان را هم كه بطرف تاريكى مى رود عشى ناميدند، و كلمه ((ابكار)) به معناى طرف ابتداى روز است ، و معناى اصلى و لغوى اين كلمه استعجال و شتاب زدگى بوده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️میلاد با سعادت عالم آل محمد، حضرت سلطان، امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء بر تمامی شیعیان و محبان آل‌الله مبارک و فرخنده باد ▪️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی، النُّورِ اللّاهُوتی، و الإنسانِ الجَبَروتی، و الأصلِ المَلَکوتی، و العالِمِ النّاسوتی، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق، روحِ الأرواح، حیوة الأشباحِ، هِندِسَةِالمَوجودِ، التّیّارِ فی نَشأت الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ، أمِّ الوَری، بدرِ الدُّجی، علیِّ بن موسَی الرِّضا، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
بسمه تعالی شانه ▪️یکی از القاب منور حضرت بدر الدجی امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء، شمس الشموس است. امام به سبب مظهریت اسم جامع الله شمس همه‌ی شموس اسماء کلی و جزئی الهی است. اسم اعظم و جامع الله، اسمی است که ساری در همه‌ی اسماء الله به نحو سریان وحدت در کثرت است لذا جمله‌ی اسماء الله، مظاهر اسم اعظمند و موجودات و تعینات خلقی مظاهر اسماء الله هستند. ▪️هر اسمی از اسماء الهی شمسی است که به مظاهر خود نور حیات و وجود می‌دهد. هر مربوبی از شمس رب خود استضائه می‌کند اما شموس مختلفند؛ برخی به فرموده کریمه‌ی «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» (شمس، ۱) درخشندگی دارد و برخی خصوصیت تکویر دارد؛ «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (تکویر، ۱). برخی از شموس «بَازِغَةً» (انعام، ۷۸) است و برخی «بِحُسْبَانٍ» (الرحمن، ۵). بعضی غروب دارد و قسمی دلیل است اما شمس الشموس، مقید به هیچ قیدی نیست. به سبب اطلاقش هم ضیاء دارد و همه‌ی شموس را به حیث شأن اعلایش روشن می‌کند یعنی به فیض اقدس و مقدس سبب ظهور می‌شود و هم به سبب اینکه در عالم ناسوت بشریت دارد و «يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» (فرقان، ۷) است، غروب دارد. ▪️شمس الشموس تعدد بردار نیست؛ در هر دوره‌ای یک امام مقام شمس الشموسی را دارد چون اسم اعظم یک مظهر دارد و نمی‌تواند دو مظهر داشته باشد بلکه دیگران تحت احاطه‌ی حضرت شمس الشموس مظاهر اسماء کلی یا جزئی هستند. ▪️امام مظهر اسماء الله نیست بلکه اسماء الله مظهر امامند لذا تمام اولیائی که برخوردار از ولایت قمری یا شمسی هستند مظهر حضرت شمس الشموس‌اند و اگر این نور بالذات الهی بر آنها نتابد از خود درخششی ندارند. ▪️ولایت شمسیه‌ی مطلقه از آن حضرت امام رضا علیه السلام است که به او شموس ضیاء و نور دارند و به او دائبین و بحسبان و ساجدند. یعنی آن شمس مطلق است که در اشراق تنزلی‌اش در منزل و مرتبه‌ای نور و درخشندگی است و در منزلی دلیل است و در موطنی تکویر دارد و در چشمه‌ی گرم و گل آلود فرو می‌رود و غروب می‌کند. فافهم و تدبر... ◾️شنبه، ۱۱ ذی‌القعده ۱۴۴۳ تهران◾️
▪️از معروف کرخی (دربان علی بن موسی الرضا علیه السلام) نقل است که حضرت فرمودند: هرکس که وی را حاجتی است، هزار مرتبه بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم آمَنْتُ بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَيُ الْقَيُّومُ ▪️ (هزار و یک نکته، نکته ۵۰۶)▪️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ هفتم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت سوم ▪️مقام امامت عهد الله است . این موهبت الهی است و این مقام اِکتسابی نیست ، امامت را خداوند از آن سوی عالم هِبه می‌کند. یک امری است که بر اساس قابلیّت واستعداد در امام وجود دارد. ▪️در ابتدای عبارت آمد که : « قرآن صورت کتبی انسان کامل است یعنی صورت حقیقت محمدیه (صلی الله علیه واله و سلّم) است و هر کس به هر اندازه ، به این قرآن نزدیک شد، به همان اندازه به انسان کامل نزدیک می‌‌شود.» ▪️لذا حضرت ابراهیم(سلام الله) از خداوند درخواستِ هِبه یِ امامت، بر ای ذریّه اش می‌‌نماید و خداوند می‌‌فرماید این عهد امامت فقط به کسانی که قابلیّت حمل این امانت را دارند ، می‌رسد. ▪️بر هر مسلمانی واجب است در هر روز به عهد خودش توجه کند. هر کسی که در پیشگاه خاتم انبیاء(صلی الله علیه وآله) تسلیم شد و اسلام آورد. کافران ، مشرکان ، یهودیان در این عهد قرار ندارند. ▪️کسانی هستند که از عالم خبر ندارند لذا می‌‌گویند این همه مردم دنیا طور دیگری عمل می‌‌کنند شما از ما آداب دینداری می‌‌خواهید. در پاسخ این افراد باید گفت : این نظام هستی مخلوق حق است و همه آنچه که در اختیار مخلوقین، اَعم از حیوانات ، انسانها و کل نظام هستی قرار دارد، از رحمت رحمانیّه حق است. ▪️هرگز آفتاب در تابیدن تفاوتی بین کافر و مومن لحاظ نمی‌‌کند، به تعبیر امروزی اینها جزء حقوق شهروندی است حقوق عالم وندی است. هر کسی در این عالم خلق شد، می‌تواند از نعمتهای الهی بهرمند شود. ▪️امّا انسان مسلمان در مقابل فرستاده حق متعال، پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) تسلیم شد و به دنبال مقامات انسانی است. آن کسی که به دنبال مقامات انسانی نیست ، مانند حیوانی هست که مایحتاج زندگی خود را از عالم می گیرد ، خداوند هیچ کس را در این عالم بی بهره نمی‌‌گذارد. هرگز خدا موجودی را خلق نمی‌‌کند که او را محروم کند. به اندازه استعداد درونی هر فردی به او عطا می‌‌کند. ▪️یک مسلمان هرگز این اندازه زندگی حیوانی را نمی ‌‌خواهد. او دنبال مقامات انسانی است‌. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: در هر شب جمعه ،شانزده هزار عالم طی کردم. اگر این ارتقاء ِ وجودی نباشد، علم انسان ، تمام می‌‌شود. ▪️مسلمان با اَسماء خَمسه ی مطهّره متحوّل می‌شود. بعد از شهادت حاج قاسم این شهادات خمسه نصیب ایشان شد: ☘اشهد اَن لا اله الا الله ☘اشهد انَّ محمّد رسول الله(صلی الله علیه وآله) ☘اشهد انَّ امیرالمومنین علی ولی الله ▪️اشهد انَّ فاطمة عصمة الله الکبری ☘اشهد اَنَّ (م ح م د ) ابن العسکری امام ُ زماننا ▪️ما کار به علم کیمیا و سیمیا و.... نداریم ما هیچگاه وقت خود را صرف تصرف در عالم نمی‌‌کنیم .عالم به این عظمت است. یک انسان الهی همه این علوم را دارد اما هرگز استفاده نمی‌‌کند و هیچگاه وقت خود را برای تصرفات نمی‌‌گیرد. ▪️یک روحانی نمای کج فهم، عده ای را جمع کرد بر علیه جناب عین القضات همدانی(رضوان الله علیه) تحریک کرد که ایشان کافر و نجس هست و... ▪️عین القضات همدانی کسی هست که رساله ها و کتابهای سنگینی دارد ؛ که محی الدین بن عربی در فتوحات و در فصوص، و مرحوم صدرالمتألهین در اسفار عبارات آن را نقل می‌‌کنند. ▪️این بزرگان به راحتی به افراد باج نمی‌‌دهند که از هر کسی حرف نقل کنند. چقدر عین القضات مرد عظیمی هست که مرحوم ملاصدرا و شیخ اکبر حرفهایش را نقل میکنند؟! ▪️بهرحال یک فرد بظاهر آخوند مردم را تحریک کرد و به درِ خانه اش رفتند و او را در حصیری پیچیده و آتش زدند و جناب عین القضات در آتش سوخت. با اینکه می‌‌توانست کارهای بزرگی بکند اما دست به چیزی نزد و کاری نکرد. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○نماز فوق‌العادۀ یک‌شنبۀ ماه ذی‌القعده○□ □هدیۀ جبرئيل در سفر معراج به پیامبر□ □این نماز برای یک‌ش
□○نماز فوق‌العادۀ یک‌شنبۀ ماه ذی‌القعده○□ □هدیۀ جبرئيل در سفر معراج به پیامبر□ □این نماز برای یک‌شنبۀ اوّل ماه ذی‌القعده وارد شده است؛ ولی قید خاصّی ندارد. خواندن آن در تمام یک‌شنبه‌های ماه ذی‌القعده و در طول سال توصیه می‌شود. □از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كه این نماز را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهانش آمرزيده شود، خصماء او در روز قيامت از او راضی شوند، با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود، قبرش گشاده و نورانی گردد، والدينش از او راضی گردند، مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد، توسعۀ رزق پيدا كند، ملك‌الموت با او در وقت مردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود. □نحوۀ خواندن نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعده□ □ابتدا غسل مستحب توبه کند و سپس وضو بگيرد. □این نماز چهار رکعت است. در هر رکعت بخواند: ○سوره «حمد» ۱ مرتبه ○سوره «توحید» ۳ مرتبه ○سوره «فَلَق» ۱ مرتبه ○سوره «ناس» ۱ مرتبه □بلافاصله بعد از سلام نماز باید ۷۰ بار استغفار کند و بگوید: □«أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» □بعد از هفتاد بار استغفار، بگوید: □«لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» : □«یا عَزِیزُ یا غَفّارُ! اِغْفِرْلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیِعِ الْمُؤْمِنینَ والمُؤْمِنَاتِ؛ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ» □ای خدای عزیز! ای خدایی که غفّار و بخشنده هستی! گناهان مرا و گناهان همۀ مردان و زنان مؤمن را ببخش؛ که جز تو بخشندۀ گناهی وجود ندارد و جز تو کسی نیست که گناهان را ببخشد. : □نحوۀ خواندن این نماز به دو صورت نقل شده است□ □۱- یا دو نماز دو رکعتی که بعد از سلام دو رکعت اوّل، بلافاصله انسان بلند می‌شود و نیّت دو رکعت بعد را می‌کند و در نتیجه جمعاً چهار رکعت می‌شود. □۲- یا اینکه این چهار رکعت به شکل پیوسته انجام می‌شود با نیّت یک نماز چهار رکعتی که در رکعت دوّم آن تشهّد و سلام نیست و فقط در پایان رکعت چهارم تشهّد می‌خواند و سلام می‌دهد. □خواندن این نماز به هر دو صورت توصیه شده است. با توجّه به اینکه وقت بسیار کمی می‌گیرد؛ چه خوب است انسان به هر دو صورت بخواند؛ که هر یک از این دو در روایت مقصود بوده است، به آن عمل شده باشد. □نمازهایی که در روایات گفته شده است بعد از سلام نماز فلان ذکر را بگویید، بهتر است بعد از سلام، ذکر مستحبّ دیگری نگویید. حتّی سه مرتبه الله اَکْبَر را که مستحب است بعد از سلام نماز گفته شود، احتیاطاً نگویید. بلافاصله بعد از اینکه سلام نماز را دادید تسبیح را بردارید و استغفار کنید. □این نماز آثار و برکات فوق‌العاده‌ای دارد؛ که قبلاً عرض کرده‌ام. وقتی به آن صحبت‌ها مراجعه کنید، رغبتتان برای از دست ندادن این نماز به مراتب بیشتر می‌شود. □استاد مهدی طیّب□ @mohamad_hosein_tabatabaei
(استاد علی صفایی حائری) ▪️ارزش به اندازه‌ی شهادت و حضور و بينشى است كه در تو شكل می‌گيرد و اين است كه بايد شهيد شد و جهاد كرد. نه آنكه جهاد كنى تا به شهادت برسى. ☑️ | ص ۲۸ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️هرچه او بخواهد خوب است. ▪️مشیت که همان ولایت باشد برای ما مقدرات را بریده است. او اساسا آنچه را که می خواست انجام داد. بی اختیار من و شما هم انجام داد، خوب کاری هم کرد. اگر هم جایی در دیدن اشتباه کردی سریع بگو: کرد، خوب کاری هم کرد. هرکاری که کرد، خوب کرد. چون او این کار ها را جلوتر کرده است. اگر الان هم دارد برای فردای من می برد، از آنجا که من نمی دانم چه چیز را می بُرد، باید بگویم که این کار را هم جلوتر کرده است. باید بگویم: کرد آنچه را که کرد و خوب کاری هم کرد! همه افعال و کردار و سرگذشتی را که برای خلقت در این عالم پیش آمد می کند، مشیت الهی بُریده است. آن چیزی را که زیباست، مخصوصا خود بُریده است. آن چیزی را هم که زشت به نظر می رسد، برای دفع چیزی آفریده است. نقص و اشتباهی در من بوده است، آن را می آفریند که آن نقص را از میان ببرد. همه اش زیبایی می شود! ◾️حاج محمد اسماعیل دولابی کتاب طوبای محبت، جلد سوم صفحه ۱۷۵، مجلس نهم◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ فقره شریف وَ مُنْتَهَی الْحِلْم◾️ِ ☑️قسمت ۵ ▪️حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم درباره معراج می‌فرمایند: دیدم خدا با صدای علی با من سخن می‌گوید... صورت علی را آنجا دیدم، خدا به من گفت فاطمه سلام الله علیها را به علی تزویج کن، خدا گفت علی را خلیفه خودت قرار بده، علی، علی، علی، گویا خدا جز علی اصلا کاری به چیز دیگری ندارد! گویا که نه، قطعا آنجا خدای تبارک و تعالی جز علی ندارد. هم در ذات خود علی را می‌بیند هم علی را دوست دارد و لاغیر. به تعبیر جناب مولوی، سید کونین در شب اسراء، در معراج انسانی خود، تنها علی علیه السلام را دید: «به علی جز علی نبود آنجا‌»... ▪️ایشان فرمود بر هیچ شیء گذر نکردم الا اینکه دیدم اسم مبارک علی علیه السلام بر روی آنها نوشته شده بود و در نهایت این جمله در تمام نظام هستی بسط داده شد که «إنَّ إسمَ عَلیٌّ مَکتُوبٌ عَلی کُلِّ شَیء»... . اسم علی علیه السلام بر همه‌ی اشیاء عالم نوشته شده است. آیا این سخن به این معنی است که بر روی همه‌ی اشیاء عالم حروف عین و لام و یاء به صورت ظاهری مکتوب شده است؟ خیر! این سخن، حکایت از حقیقت باطن تمام اشیاء عالم دارد که همان ولایت است. در واقع همه‌ی اشیاء عالم، از حجر و شجر تا شمای انسان که این مطلب را می‌خوانید علی هستید! اصلا همه‌ی عالم علی است... ▪️امام زمان را نیز باید اینگونه دید... پرسید آقا کجاست؟! گفت تو بگو کجا نیست؟! انسان باید در عقیده‌ی خود به امامت، به این مطلب اینگونه اعتراف داشته باشد. امام را باید اینگونه شناخت، امام را که نباید محدود به جهتی کرد! در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام دیده‌ایم که افراد به هنگام خارج شدن از روضه منوره دست به سینه گذاشته و تحت هیچ شرایطی به ضریح پشت نمی‌کنند. این جماعت اکثراً امام خود را محدود به جهت کرده‌اند و می‌گویند امام رضا در این جهت است! نه، امام در همه‌ی جهات هست؛ «فریاد ‌که از شش جهتم راه ببستند»... هرجا برویم امام آنجا هست... امام در همه جا هست بلکه باید امام را کلاً از جهت خارج کنیم. وقتی به حج می‌رویم، برای نماز در هر صورت باید کعبه را در جهت خود قرار دهیم و نماز بخوانیم، تنها یک صورت است که دیگر نیازی به تعیین جهت نیست و آن هم این است که در درون کعبه باشیم؛ لذا اگر می‌خواهی امیرالمؤمنین علیه السلام و یا حضرت حجت ارواحنا فداه را در جهت نبینی، او را در دل خودت وارد کن. اگر بخواهی در بُعد زمان و مکان در پی حضرت حجت سلام الله علیه باشی، مثلا در جزیره‌‌ی خضراء، در مسجد جمکران و یا مسجد سهله به دنبال حضرت بگردی، امام زمان خودت را برده‌ای و در جهتی قرار داده‌ای؛ چنین امام زمانی آن امام زمان حقیقی نیست، اینگونه نمی‌توان به امام رسید و او را ملاقات نمود. چنین ملاقاتی به هیچ کار نمی‌آید و رشدی نیز از آن حاصل نخواهد شد...
▪️قَالَ عِمْرَانُ: الْعَيْنُ نُورٌ مُرَكَّبَةٌ أَمِ الرُّوحُ تُبْصِرُ الْأَشْيَاءَ مِنْ مَنْظَرِهَا قَالَ ع الْعَيْنٌ شَحْمَةٌ وَ هُوَ الْبَيَاضُ وَ السَّوَادُ وَ النَّظَرُ لِلرُّوحِ دَلِيلُهُ أَنَّكَ تَنْظُرُ فِيهِ فَتَرَى صُورَتَكَ فِي وَسَطِهِ وَ الْإِنْسَانُ لَا يَرَى صُورَتَهُ إِلَّا فِي مَاءٍ أَوْ مِرْآةٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ قَالَ صَبَّاحٌ فَإِذَا عَمِيَتِ الْعَيْنُ كَيْفَ صَارَتِ الرُّوحُ قَائِمَةً وَ النَّظَرُ ذَاهِبٌ قَالَ ع كَالشَّمْسِ طَالِعَةً يَغْشَاهَا الظَّلَامُ قَالَ أَيْنَ تَذْهَبُ الرُّوحُ قَالَ أَيْنَ يَذْهَبُ الضَّوْءُ الطَّالِعُ مِنَ الْكُوَّةِ فِي الْبَيْتِ إِذَا سُدَّتِ الْكُوَّةُ قَالَ أَوْضِحْ لِي ذَلِكَ قَالَ ع الرُّوحُ‏ مَسْكَنُهَا فِي الدِّمَاغِ وَ شُعَاعُهَا مُنْبَثٌّ فِي الْجَسَدِ بِمَنْزِلَةِ الشَّمْسِ دَارَتُهَا فِي السَّمَاءِ وَ شُعَاعُهَا مُنْبَسِطٌ عَلَى‏ الْأَرْضِ فَإِذَا غَابَتِ الدَّائِرَةُ فَلَا شَمْسَ وَ إِذَا قُطِعَ الرَّأْسُ فَلَا رُوحَ... ▪️عمران [صابی] پرسید: آیا چشم نوری ترکیب یافته است یا روح اشیا را به‌واسطه آن می‌بیند؟ ▪️امام رضا (علیه السلام) فرمود: چشم جسمی سیاه و سفید، و پیه‌ای بیش نسیت. دلیلش آن است که اگر داخل آن نگاه کنی تصویر خودت را در آن می‌بینی. و انسان صورت خود را تنها در آب و آینه و چیزهای مانند آن می‌بیند. بلکه دیدن کار روح است. ▪️صباح پرسید: پس هنگامی‌که چشم نابینا می‌شود چگونه روح پابرجاست و دیدن ازمیان می‌رود؟ حضرت فرمود: دیدن همانند خورشیدی است که گاه مانعی از روشنایی آن جلوگیری می‌کند. ▪️صباح پرسید: روح کجا می‌رود؟ حضرت فرمود: هنگامی‌که نور از پنچره‌ای به خانه می‌تابد، اگر پنجره بسته شود نور کجا می‌رود؟ ▪️صباح گفت: شما برای من توضیح دهید. حضرت فرمود: قرارگاه روح، مغز است و پرتو آن در بدن جاری است. مانند خورشیدی که خانه‌اش در آسمان است و پرتو آن در زمین می‌گسترد... ◾️(ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبي‌طالب، ج‏۴، صص۳۵۳-۳۵۴)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei