☘الْحَمْدُ للهِِ الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ اَميرِالمُؤْمِنينَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلام
و نیز بگویند:
☘الحَمدُ للهِِ الَّذی اَكرَمَنا بِهذا اليَومِ، وَجَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ اِلَينا، وَميثاقِهِ الَّذی واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ، وَالقُوّامِ بِقِسطِهِ، وَلَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَالمُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّين
☘ الحَمدُ للهِِ الّذی جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَتَمامَ نِعمَتِهِ، بِوِلايَةِ اَميرِ المُؤمِنينَ عَلیِّ بنِ اَبی طالِب عَلَيهِ السَّلامُ
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#قسم_های_قرآن ▪️وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ▪️وَطُورِ سِينِينَ ▪️وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ
#قسم_های_قرآن
▪️فرات کوفی در تفسیرش ذیل آیات «وَالشَّمْسِ وَ ضُحٰاهٰا، وَالْقَمَرِ إِذٰا تَلاٰهٰا، وَالنَّهٰارِ إِذٰا جَلاّٰهٰا، وَاللَّيْلِ إِذٰا يَغْشٰاهٰا» به سندش حدیث کرده است که: «اَلشَّمْسِ وَ ضُحٰاهٰا هُوَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَلله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْقَمَرِ إِذٰا تَلاٰهٰا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلنَّهٰارِ إِذٰا جَلّاهٰا آلُ مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَاللَّيْلِ إِذٰا يَغْشٰاهٰا بَنُوأُمَيَّةَ». احادیث زیادی به مضمون مذکور در تفاسیری چون برهان، کنز الدقائق و شواهد التنزیل حسکانی سنّی مذهب نقل شده است.
▪️در تفسیر شریف لاهیجی از مجمع البیان و او از اصول کافی در تأویل آیه ی «وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ» (بلد، ۳) روایت کرده که مراد از والد امیرالمؤمنین علیه السلام است و از «مَا وَلَدَ» باقی ائمهی هدی علیهم السلام. حدیث فوق در تفسیر روان جاوید از قمی و او از اصول کافی نیز نقل گردیده است.
▪️در تفسیر کنز الدقائق در شرح آیات باهره ی سورهی فجر آمده است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْفَجْرِ، وَالْفَجْرُ هُوَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَالَلَّيَالِي الْعَشْرُ اَلْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ مِنَ الْحَسَنِ إِلَی الْحَسَنِ، وَ الشَّفْعُ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ، وَ اَلْوَتْرُ هُوَ اَللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَالَلَّيْلِ إِذٰا يَسْرِ هِيَ دَوْلَةُ حَبْتَرٍ فَهِيَ تَسْرِي إِلَی قِيَامِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ».
▪️«وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ» (طارق، ۱)؛ قمی در تفسیرش به سندش از ابیبصیر و او از امام صادق علیه السلام در تأویل آیه حدیث میکند: «السَّمَاءُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام وَ الطَّارِقُ الَّذِی یَطْرُقُ بِالْأَئِمَّةِ علیهم السلام مِنْ عِنْدِ رَبِّهِمْ مِمَّا یَحْدُثُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ هُوَ الرُّوحُ الَّذِی مَعَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام یُسَدِّدُهُم. قُلتُ: وَالنَّجْمُ الثَّاقِبُ؟ قَالَ ذَاکَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله».
▪️در کتاب تفسیری برهان از مفضل بن عمرو او از حضرت جعفربن محمد سلام الله علیهما در ذیل سوره ی عصر؛ العصر را عصر خروج حضرت قائم علیه السلام روایت کرده است.
▪️در روایات در تأویل «ن وَ اَلْقَلَمِ» از «ن» به اسمی از اسماء رسول الله نام برده شده است و از «اَلْقَلَمِ» به عقل کلّی و امیرالمؤمنین علیه السلام تفسیر شده است. (تأویل الآیات الظاهر استرآبادی و تفسیر أثناعشری).
▪️و در تفسیر بیان السعادة در ذیل آیه ی اول سوره ی «ص» آورده است: «إنَّ ص مِن أسْماء الله، أو مَن أسماء النَّبی». و حقیقت «وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ» (ص، ۱) و «یس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» (یس، ۱ و ۲)، حقیقت ولایت علویه و محمدیه علیهم السلام میباشد. همچنین در تفسیر آیات اول سوره ی نجم در بیان السعادة، نورالثقلین و تفسیر روان جاوید از «النَّجْمِ» به رسولالله و حضرت علی علیه السلام و از «مَا أَوْحَىٰ» و «مَا يَرَىٰ» و «آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ» به ولایت کلیهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تفسیر و تأویل شده است. از همین سنخ دان قسم ذات ربوبی به نَفَس زدنهای اسبان تیزرو؛ «وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا» و جرقههایی که از برخورد سم اسبان با سنگ پدید میآید؛ «فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا» و تکاوران با مدادی؛ «فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا» را. شأن نزول سوره ی «والعادیات» دربارهی حضرت علی علیه السلام است. (رجوع شود به تفاسیر المیزان، بیان السعادة و...)
▪️جایی که ذات احدی به جان علی قسم میخورد، لاجرم حضرت رسول نیز باید از خدای خود تبعیت کند. لذا فرمود «الهی ترا قسم به جان علی، علی را بیامرز»
◾️علی، نقطه آغاز وجود
نکته سی و شش، ص ۸۳◾️
#ح_م
#علی_نقطه_آغاز_وجود
#غدیر_سند_ولایت_علی
☘الْحَمْدُ للهِِ الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ اَميرِالمُؤْمِنينَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلام
و نیز بگویند:
☘الحَمدُ للهِِ الَّذی اَكرَمَنا بِهذا اليَومِ، وَجَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ اِلَينا، وَميثاقِهِ الَّذی واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ، وَالقُوّامِ بِقِسطِهِ، وَلَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَالمُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّين
☘ الحَمدُ للهِِ الّذی جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَتَمامَ نِعمَتِهِ، بِوِلايَةِ اَميرِ المُؤمِنينَ عَلیِّ بنِ اَبی طالِب عَلَيهِ السَّلامُ
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀میلاد موفور السرور حضرت باب الحوائج، امام موسی بن جعفر الکاظم علیهماالسلام را بر یکایک شیعیان و محبین آل الله تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حدیث
▪️بنا به نقل، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: ولايت على بن ابيطالب علیه السّلام ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.
▪️ولاية على بن ابى طالب ولاية اللهو حبه عبادة الله و اتباعه فريضة اللهو اولياؤه اولياء الله و اعداؤه اعداء اللهو حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.
☑️امالى صدوق، ص ۳۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عید غدیر خم
▪️عید غدیر روزی است که بنابه آنچه در روایات نقل شده است، بسیاری از انبیای الهی، اوصیای خودشان را در چنین روزی منصوب کردهاند.
▪️حضرت موسی، یوشع بننون و حضرت عیسی، شمعون الصّفا و حضرت سلیمان نبی، عاصف بن برخیا را در همین روز به وصایت و جانشینی خودشان منصوب فرمودهاند.
▪️روزی بسیار بزرگ است و از عالم بالا مُهر درخشندگی بر جبین این روز منصوب شده است.
▪️در روز عید غدیرخم عنایات خاصّهای از جانب خدای متّعال متوجّه عباد است. بنابه روایات دو برابر مجموع کسانی که خدا در همۀ ماه مبارک رمضان بخشیده است، از گناهکاران این امّت میبخشد.
▪️گفتهایم خدای متّعال در ماه مبارک رمضان چگونه میبخشد؛ دهۀ اوّل آن چگونه، دهۀ دوّم، دهۀ سوّم، لیالی قدر و شب عید فطر به اندازۀ مجموعۀ همۀ کسانیکه در ماه رمضان بخشیده شدهاند، یکجا بخشیده میشوند؛ که از نظر آمار جمعیت، نسبت به آنچه خدا قرار بود ببخشد، بشر کم آورد.
▪️با این وجود روایت داریم در روز عید غدیرخم خدا به بشریّت عنایت میکند؛ به مؤمنین محبّت و عطا مینماید و دو برابر مجموعۀ کسانی که در همۀ ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر بخشیده است، از گناهکاران این امّت میبخشد.
▪️امیدواریم همۀ ما هم به برکت محبّت امیرالمؤمنین از مشمولان این رحمت و غفران الهی قرار گیریم...
#عید_غدیرخم
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️سرِّ ولایت
▪️پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند:
▪️يومُ غَديرِ خُمٍّ أفضَلُ أعيادِ اُمَّتی
روز غدیرخم برترین اعیاد امّت من است.
▪️عید یعنی عود و بازگشت، بازگشت به حق، بازگشت به خدای متعال، رجعت به مبدأ. سالک الی الله تمام مسیر برایش مسیر بازگشت به سوی خداست.
▪️انسانی که از احسن تقویم به اسفل السّافلین آمده، میخواهد با سلوک الی الله این راه را برگردد و به محضر حضرت حق وارد شود، فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرِ
به لقاء الهی و وصال الهی نایل شود. عید یعنی رجعت به مبدأ، إنّا لله و إنّا إليهِ رَاجعُون.
▪️حال از معنای عید میتوان درک کرد که افضل اعیاد امّت، یعنی آنچه بیشترین تأثیر را در این بازگشت به سوی خدا و سیر الی الله دارد، بحث ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است.
▪️ولایت یک جنبه ظاهری و یک جنبه باطنی دارد:
▪️جنبه باطنی ولایت، حاکمیت بر قلب و جان انسان است.
▪️جنبۀ ظاهری ولایت، حاکمیت بر ظاهر وجود انسان است.
▪️این دو لازم و ملزوم و غیر قابل جدا شدن هستند، کسی نمیتواند بگوید من ولایت باطنی امیرالمؤمنین را قبول دارم، اما حکومت ظاهری حضرت را قبول ندارم.
▪️اگر ولایت بر باطن حاکم باشد، بر ظاهر هم باید حاکم باشد و از اینجا میتوان فهمید مسئله حکومت در اسلام یک امر یقینی است، یعنی اگر کسی ولایت را قبول داشته باشد، نمیتواند در ضرورت حکومت اسلامی تردید کند. نازلترین مرتبۀ ولایت، حکومت بر جامعه و بدنها و اجسام است.
▪️ولایت در تمام مراتب باید پذیرفته شود، همانطور که ولایت بر قلب وجان و دل و روح پذیرفته میشود، ولایت بر پیکر و جامعه هم باید پذیرفته شود، این دو لازم و ملزوم هم هستند.
▪️هم از فرمانبری از حکومت ظاهری، انسان میتواند به ولایت باطنی راه پیدا کند و هم اگر کسی ولایت در باطنش باشد، طبیعتاً تبعیت ظاهری هم در پی آن خواهد بود.
▪️اطاعت فرمان ولیّ خدا در جامعه لازمۀ ولایت قلبی، روحی ومعنوی ولیّ الله است، این دو از هم انفکاک پذیر نیستند.
▪️لذا برخی از اهل تصوّف که نوعی بیاعتنایی نسبت به مقولۀ خلافت پیشه کردهاند و فقط به جنبههای ولایت معنوی توجه کردهاند، به خطا رفتهاند. این حقیقت غیر قابل تفکیک است، یعنی ولایت بر ظاهر و باطن لازم و ملزوم یکدیگر است و قابل تفکیک نیست....
▪️استاد مهدی طیّب▪️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️باطن مناسک حج - بخش هشتم ▪️حال، اگر انسان بخواهد به کمال برسد، چه؟ ▪️کمال خاک، در قربانی کردن خو
☑️باطن مناسک حج - بخش نهم
▪️حاجی بعد از قربانی، سر میتراشد. به این عمل، حلق گفته میشود. آقایان خصوصاً در سفر اوّل سرشان را میتراشند. غالب مراجع معتقدند در سفر اوّل، سر باید تراشیده شود و حَلق انجام گیرد. در سفرهای بعد هم مستحب است که سر را بتراشند؛ امّا فرد میتواند به جای حلق، تقصیر کند؛ یعنی مقدار کمی از مویش را بزند یا مقداری از ناخن را بگیرد. خانمها هم همین کار را میکنند؛ تقصیر میکنند؛ مو یا ناخن را کوتاه میکنند. تراشیدن سر هم خیلی معنا دارد؛ یعنی ته ماندۀ تشخّص و تعیّن خودت را ببُر؛ دیگر هیچ چیز از خودت باقی نگذار. شیطان را که با سنگ زدی؛ نفست را هم که سر بریدی؛ حالا ته ماندۀ تعیّنات و تشخّصات خودت را هم بریز. همۀ چیزهایی که به تو جلوه میداد، همه را بریز؛ سرت را بتراش و عبد شو.
▪️میدانید؛ تراشیدن سر، یک نوع توهین است. سر افرادی را که مجرم و زندانی هستند، میتراشند؛ مویشان را کوتاه میکنند. سر تراشیدن، نوعی حقارت است. حاجی بعد از قربانی، میرود سرش را میتراشد؛ یعنی دیگر به عبودیّت مطلق حضرت حقّ، تن میدهد؛ یعنی خدایا تمام عیار بندۀ تو هستم؛ دیگر هیچ تعیّنی از خودم ندارم؛ هیچ تشخّصی از خودم ندارم؛ هیچ شخصیّتی از خودم ندارم؛ هیچ چیز از خودم ندارم. هیچ کس نیستم؛ دیگر نیستم؛ من نیستم.
▪️مقام عبودیّت مطلق، اینجاست؛ آنجایی است که دیگر فرد، وجود خودش را هم نمیبیند؛ و الاّ تا وقتی وجود و هستی خودش را میبیند، هنوز به معنای مطلق، عبد نشده است؛ هنوز آلوده به گناه است.
▪️فرمود:
وُجُودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بهِ ذَنْبٌ وجود تو، گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست. همین که احساس میکنی هستم، وجود دارم، این، گناه است؛ امّا وقتی حاجی رفت سرش را تراشید، دیگر آخرین ته ماندههای تعیّن و تشخّص را هم از وجود خودش زدود و شد عبد مطلق خدا. عبد که شد، دیگر رسید؛ به دوست رسید.
▪️حالا خدای متعال او را مهمان خود میکند؛ حالا مهمان حضرت دوست میشود؛ حالا خدای متعال، سه شب او را مهمان میکند؛ در سرزمین عشق، در سرزمین منا، در سرزمین آمال و آرزوهای بلند معنوی. او سه شب مهمان خداست؛ باید در منا بیتوته کند. آن سه شب هیچ کاری هم ندارد؛ هیچ عملی هم ندارد؛ نه نمازی، نه ذکری، نه دعایی؛ هیچ چیز؛ فقط سه شب بیتوته در منا. یعنی چه؟ یعنی سه شب مهمان منی. عبد من شدی؛ حالا بیا؛ حالا دیگر دوست دارم پیش من باشی.
▪️بعد از این سه شب میهمانی، برای انجام طواف حج و بقیّۀ اعمالی که در پیش دارد، به مکّه برمیگردد. حالا که عبد شد، طوافی که این بار میکند، با طوافی که بار اوّل کرد، فرق میکند. بار اوّل، عمرۀ تمتّع به جا آورد؛ امّا حالا حج به جا میآورد. خیلی فاصله است. بار اوّل، خانه را زیارت کرد، حالا می رود صاحبخانه را طواف میکند؛ صاحبخانه را زیارت میکند.
▪️به هرحال، امیدواریم خدای متعال، به همۀ ما توفیق درک این حقایق را بدهد؛ هم به معنای فهمیدنش، هم به معنای دست یافتنش. چون لغت درک دو معنا دارد. درک، هم به معنای فهمیدن و دستیابی به فهم است؛ هم به معنای دستیابی به خود آن حقیقت. ان شاءالله به هر دو معنا، توفیق درک این حقایقی که در واقع شریعتی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای ما آوردند و ارمغان بزرگ رسالت نبوی است، بدانیم.
▪️انشاءالله قدر این شریعت را بدانیم. این گوهرهایی که در این دین هست، در هیچ آیینی نیست؛ هیچ آیینی آنها را ندارد. انبیاء الهی حسرت خیلی از اینها را میخوردند؛ خیلی از پیامبران حسرت اینهایی که به برکت وجود پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اینگونه به راحتی و سهولت در دسترس ما قرار گرفته و به یُمن پاسداری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام، سالم و ناب و زلال به دست ما رسیده است، میخوردند. انشاءالله قدر اینها را بدانیم و بتوانیم از آموزههای بزرگ این مکتب و این شریعت، بهره ببریم.
ادامه دارد....
◾️استاد مهدی طیّب ۸۴/۱۰/۲۲◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️باطن مناسک حج - بخش نهم ▪️حاجی بعد از قربانی، سر میتراشد. به این عمل، حلق گفته میشود. آقایان خص
☑️باطن مناسک حج - بخش دهم
▪️راه رسیدن به کمالات عرفانی، جز شریعت نیست. این بحث را بارها عرض کردهام و در کتاب سرّ حقّ هم نوشتهام؛ و روی این قضیّه تأکید کردهام. کسی فکر نکند که میتوان بدون تقیّد و پایبندی به شریعت، به مقامات عرفانی راه پیدا کرد. جز از راه شریعت، نمیتوان به منزل مقصود راه پیدا کرد.
▪️منتها انشاءالله به شریعت، توأم با درک آداب و اسرارش بپردازیم؛ یعنی وقتی نماز میخوانیم، روزه میگیریم، حج به جا میآوریم، هر عمل از اعمال عبادی را که انجام میدهیم، سعی کنیم اسرار آن را هم بدانیم و آن عمل را از روی محبّت انجام دهیم.
▪️هرچه شناخت ما عمیقتر باشد و اسرار آن را بیشتر بشناسیم و هرچه محبّت ما، محبّت خالصتری باشد و آن عمل، در وجود ما از انگیزۀ عاشقانهای برخیزد،سریعتر ما را به مقصد میرساند. هیچ چیز دیگری لازم ندارد.
▪️بیهوده این سو و آن سو نرویم که فلان دستور را از فلان قطب بگیریم. بهترین دستورات را در کاملترین صورتها، پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام در اختیار ما قرار دادهاند.
▪️انشاءالله باید سعی کنیم عیار اینها را بالا ببریم. به لطف و عنایت الهی، هم پایبندیمان را بیشتر کنیم و هم این اعمال را با توجّه، با حال، با شناخت، با معرفت و با عشق، به جا آوریم.
▪️اگر این گونه شود، دیگر هیچ جایی نیست که انسان به آن نرسد؛ هیچ مرتبهای از مراتب کمالی نیست که انسان به آن نرسد. از قول بزرگان سیروسلوک این حرف را میزنم. من خودم هیچ چیز ندارم؛ فقط یک تکرارکننده هستم؛ مثل یک دستگاه ضبط صوت؛ این حرف را از قول بزرگانی که به مقصد رسیدهاند عرض میکنم. بسیاری از بزرگان، حرفشان همین است؛ مثل مرحوم آیت الله قاضی، مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و حضرت آیت الله العظمی بهجت. بپرسید! در کتابهایی که از قول اینها نوشتهاند، ببینید! همۀ تأکیدشان بر همین است.
▪️فرمودهاند: شما حلال و حرام را مراعات کنید؛ نماز اوّل وقتتان را هم ترک نکنید؛ به هر جایی که نرسیدید، بیایید از ما گِله کنید. پایبندی به شریعت، منتها توأم با فهم و توأم با احساس، توأم با معرفت و توأم با عشق، ما را به هرجا که بخواهیم، میرساند؛ انشاءالله. امیدواریم خدا توفیق این را به همۀ ما نصیب کند.
◾️استاد مهدی طیّب ۸۴/۱۰/۲۲◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
❞ عینصاد( استاد علی صفائی حائری)
▪️ياوراني که محمد تهيه کرده بود، جز کميشان، در ميدانهاي جنگ از دست رفته بودند و به ديدار پروردگار خود رسيده بودند؛ و آنها که مانده بودند، چندان توانایي و نفوذ نداشتند. سلمان بود و ابوذر بود و مقداد و عمار؛ اينها نه از قريش بودند و نه از اوس و نه از خزرج؛ و در نتيجه از صحنه برکنار [بودند]. آنچه در آنها بود و به آنها عظمت ميبخشيد، همان روح بزرگ و آزاد و آگاه بود؛ همان تقوا و ايمان و عشق بود؛ و اينها در اين صحنه، خريداري نداشت. به گفته يکي از بزرگان، اگر بهجاي عباس و عقيل، جعفر و حمزه مانده بودند، وضع علي جور ديگري ميشد.
▪️علي ميتوانست با چند زدوبند سياسي، قدرتي به دست بياورد و با جنجال، عدهاي را دور خود جمع کند و با وعده، قدرتهایی را خريداري کند و خلافت را بگيرد. ابوسفيان و فاميلش از اين دسته بودند که حتي پيشنهاد همکاري دادند که حکومت را به دست بياورند؛ اما اين خلافت و اين حکومت، ديگر با آن هدفهاي وسيع همراه نبود و به حق نميرسيد؛ چون حق جز با پاي حق به مقصد نميرسد.اين بود که علي به کار دفن پيامبر پرداخت.
اين حکومتها با تمام زرق و برقش و اين دنيا با تمام جلوههايش، کوچکتر از اين بود که در علي حرکتي به وجود آورد.
▪️اگر علي به دنبال حکومت و سلطنت شمشير ميزند، از روي غريزه و جاهطلبي نيست؛ از روي وظيفه و بهپا داشتن حق و شکوفا کردن استعدادهاست. اين است که در زمان حکومت، حرمسرا و کاخ سبز و سرخ و سپرده بانکي و ذخيره، دست و پا نميکند. توحيدي که پيامبر آورده بود، اينگونه انسان ميساخت.
#امامت_طرح_حکومت_شیعه
#جمله_کوتاه
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حضرت آیتالله بهجت قدسسره◾️
▪️روز عید غدیر، شاید اینجور باشد که سه روز را عید قرار دادهاند. شاید در همانجا -در غدیر خم- هم سه روز توقف کرده بودند. این را دیگر به طور یقین یادم نیست.
▪️بالاخره یک [واقعه] عجیب غریبی [بود]، که خدا میداند؛ «وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً / وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا»[١](روزی را به بزرگی آن روز ندیدم، [همانطور که] حق ضایع شدهای را به بزرگی آن حق ندیدم).
▪️[مسألهای] آنقدر مهم باشد [که درباره آن گفته شود] «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه»[٢](خدایا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، یاریگر او را یاری کن و واگذارنده او را خوار کن)، این احتمالات دیگر چیست؟ الی ما شاء الله طرق از خود عامه (اهلسنت) برای حدیث غدیر هست، الی ماشاء الله.
▪️لکن «وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»[٣] (و هر که را خدا نور [علم و معرفت و ایمان] نبخشید هرگز [جان] روشنی نخواهد یافت).
✔️پینوشت:
١. کنز الفوائد، ج١، ص٣٣٣؛ مناقب آلابیطالب، ج٣، ص٢۶.
٢. تفسیر قمی، ج١، ص١٧۴؛ تفسیر فرات کوفی، ص١٣٠؛ امالی صدوق، ص٣۴٧ و ... .
٣. نور:۴۰.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت چهارم بخش دوم ● سخنى پيرامون الهامات غيبى و خواطر شيطانى سخنى پيرامون
آیات 41-35 آل عمران، قسمت چهارم
بخش سوم
● بخشى از تكلم كه مخصوص خداوند است
در اين ميان يك قسم ديگر از تكلم هست كه مخصوص خداى تعالى است ، و در آيه شريفه : ((و ما كان لبشر ان يكلمه اللّه الا وحيا، او من وراى ء حجاب )) از آن سخن رفته و آن را به دو قسم تقسيم كرده ، يكى تكلم از راه وحى كه در اين قسم بين خدا و بنده اش حجابى نيست و دوم تكلم از وراى حجاب اين بود اقسامى از كلام خدا و كلام ملائكه و شيطانها.
اما كلام خداى سبحان آن قسمش كه به نام وحى خوانده مى شود كلامى است كه براى طرف خطابش بالذات متعين است و محال است كه يك پيامبر وحى را به چيز ديگر اشتباه كند، براى اينكه گفتيم وحى آن قسم از تكلم خدا است كه بين او و بنده مورد خطابش هيچگونه حجابى نيست ، و اما آن قسم ديگر از تكلم محتاج به روشنگريها و محكم كارى هائى است كه سرانجام منتهى به وحى گردد.
و اما كلام فرشته و شيطان ، آياتى كه در همين نزديكى ملاحظه كرديد درتشخيص آن دو كافى است ، براى اينكه خطورهاى فرشتگان همواره توأم با شرح صدر است ، و آدمى را به سوى مغفرت و فضل خدا مى خواند كه آن دو هم به ملاكهاى دينى بر مى گردد، به چيزى بر مى گردد
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 286
كه مطابق دين مبين خدا است ، دينى كه در كتابش و سنت پيامبرش بيان شده است .
و خطورهاى شيطانى همواره ملازم با تنگى سينه و بخل نفس است و آدمى را به پيروى هواى نفس مى خواند، و از فقر مى ترساند، و به فحشا امر مى كند، كه همه اينها بالاخره به ملاكهائى بر مى گردد، كه مطابق با كتاب و سنت خدا و پيامبرش نيست ، و با فطرت خود آدمى نيز مخالف است .
مطلب ديگرى كه تذكرش لازم است اين است كه انبيا و افراد برجسته اى كه پشت سر انبيا هستند بسيار مى شود كه فرشته و يا شيطان را هم مى بينند و هم مى شناسند، همچنان كه قرآن كريم از آدم و ابراهيم و لوط حكايت كرده است ، و اين خود بهترين دليل است بر اينكه آن حضرات احتياجى به نشانه و مميز ندارند و اما در آن مواردى كه صدائى مى شنوند، و صاحب صدا را نمى بينند، البته احتياج به مميز دارند همانطور كه ساير مؤمنين بدان نيازمندند و آن مميز هم همانطور كه گفتيم بايد بالاخره به وحى منتهى گردد و اين معنا واضح است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei