کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مقالات دکتر دینانی کلیات زندگی #ابن_طفیل●■ ■●استادان و شاگردان ابن طفیل●■ درباره استادان ابن طف
■●مقالات دکتر دینانی
کلیات زندگی #ابن_طفیل●■
■●در ادامه بخوانید: شبهه آکل و مأکول●■
■●استاد بدیع الزمان فروزانفر در مقدمه ای که بر کتاب «زنده بیدار» نوشته به این مساله توجه کرده و سخن عبدالواحد مراکشی را با آنچه خود ابن طفیل در «حی ابن یقطان» ابراز داشته ناسازگار خوانده است، ولی برای رفع این تهافت و ناسازگاری تدبیری اندیشیده و راه حلی را پیش نهاد کرده است او می گوید: سخن عبدالواحد مراکشی در این باب به حسب زمان مستبعد نیست و بی هیچ شک ابن طفیل مدتی از عهد ابن باجه را که وفاتش در سال ۵۳۳ یا ۵۲۵ واقع شده دریافته است ولی چون خود وی در رساله حی ابن- یقطان میگوید که ابن باجه را دیدار نکرده است گفتار عبد الواحد مراکشی مورد تردید تواند بود، هرچند ممکن است که شهرت ابن باجه به الحاد و تعطیل و مخالفت شرایع که چندین بارش به خطر مرگ افکنده بود، موجب شده باشد که ابن طفیل انتساب خود را در مراحل تعلیم به وی مخفی نگاه دارد و از این پیوند بیزاری جوید.(فروزانفر،/۳)
#آثار_ابن_طفیل
مورخان برای ابن طفیل آثار بسیار نقل کرده اند. این آثار، بیشتر در فلسفه، اعم از طبیعیات و الهیات است. رساله ای در نفس و نامه هایی که میان او و ابن رشد رد و بدل شده نیز در فهرست آثار این حکیم ذکر شده است. ولی با کمال تأسف باید گفت چیزی از این همه آثار جز رساله «حی ابن یقطان» به دست ما نرسیده است. نسخه خطی «اسرار- الحکمه المشرقیه» که در کتابخانه «اسکوریال» موجود است چیزی جز قسمتی از رساله «حی ابن یقطان» نیست.
■●گویا نام اصلی کتاب چنین بوده است: «رساله حی ابن یقطان فی اسرار الحکمه المشرقیه استخلصها من درر جواهر الفاظ الرئیس ابی علی ابن سینا،الامام الفیلسوف الکامل العارف ابوبکر ابن طفیل»(حنا الفا خوری،ج ۲/۶۱۵).ابن طفیل در علم طب نیز دارای تألیفات است. از جمله ارجوزهئی است در طب که لسان الدین خطیب آن را ذکر کرده است.
■●کتاب دیگری تحت عنوان زیر به وی منسوب است: «مراجعات و مباحث بین ابی بکر ابن طفیل و بین ابن رشد فی رسمه للدوا فی کتابه الموسوم بالکلیات».این حکیم در علم هیئت و امور فلکی نیز آثاری از خود بجای گذاشته است. ابن رشد در شرح اوسط بر کتاب آثار علویه ارسطو که ترجمه لاتینی آن موجود است به یکی از این آثار اشاره کرده است.او میگوید:ابن طفیل به نظام بطلمیوسی درمورد افلاک اعتراض داشت و خود نظام جدیدی را پیشنهاد می کرد. همانگونه که در سابق گذشت شاگرد ابن طفیل،بطروحی نیز در مقدمه کتاب مشهور خود که درباره افلاک است به این مطلب اشاره کرده است.(۳)