▪️بعضى از بزرگان به سبب نبودن بخش ذيل اين دعا [عرفه] (از «إِلهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى فَقْرِى...» تا «أَلْحَمْدُللَّهِ وَحْدَهُ») در بعضى از كتب سيّد (رحمه الله) و ديگران، گمان كردهاند اين بخش اضافاتى است كه بعضى از اهل كمال به دعا ملحق فرمودهاند.
▪️ولى اين گمان غير قابل قبول است؛ زيرا تحقيق در مضامين بيانات معصومين عليهم السّلام) و ادعيه ايشان، خلاف آنرا ثابت مىكند.
▪️چنانكه مضمون كلام استاد ما علامه طباطبايى (ره) كه به كتاب و سنّت آشنايى تمام و در فلسفه و عرفان علمى و عملى در منزلت والايى قرار داشت، در اين باره اين بود كه: «دعاهايى كه از معصومين (عليهم السّلام) باشد، بدون سند فرياد مىزنند كه ما از حنجرهاى بيرون آمدهايم كه هيچ فيلسوف و عارفى را قدرت بر اين گونه سخن گفتن (آن هم از مرحله شهود نه استدلال) نيست.»
▪️به خصوص راجع به ذيل دعاى عرفه سيّدالشهدا (عليه السّلام) مىفرمود: «آنقدر اين ذيل پر محتوى مىباشد، كه از پُر محتوايى مىخواهد منفجر شود.»
▪️شايسته است آنانكه اهل تحقيق در دعاهاى معصومين (عليهم السّلام) مىباشند، توجه كنند جملههاى اين بخش در بيانات دعاهاى ديگر معصومين (عليهم السّلام) نيز وجود دارد و اين، خود شاهدى بر صحّت انتساب اين بخش توسط صاحب اقبال الاعمال به سيّدالشهدا (عليه السّلام) مىباشد.
#آیةالله_سعادتپرور
(کتاب نور هدایت)
#دعای_عرفه
#بخش_پایانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا...
▪️راوى میگوید: زينب، دختر علی را [در ورودی شهر کوفه] ديدم... به مردم اشاره كرد كه ساكت شويد، پس نَفَسها برگشت و زنگ [مركبها] از كار افتاد.
▪️سكوت ناگهانى مردم و خاموش شدن صداى زنگها، با اشاره حضرتش كه: «أَنِ اسْكُتُوا»، جز تصرّف ولايى حضرت زينب، چه میتواند باشد، واگر شخصيّتى مثل حضرت زينب (عليها السّلام) به آثار «حديث قرب نوافل» كه میفرمايد: «وَ لِسانَهُ الّذى يَنْطِقُ بِه» نرسيده باشد، ديگر چه كسى غير از معصوم میتواند برسد!
▪️شروع خطبه با جمله «أَلْحَمْدُ لله...» بعد از آن همه گرفتارى، تنها لفظِ بدون معنا نيست؛ بلكه اظهار «مافى الضّمير» است...
▪️وقتى اين كلام به تنهايى استعمال شود، مراد توحيد خالص، در فعل و صفت و اسم و ذات است. يعنى شخصِ عارف، با اين كلام، ستايش را در تمام امور (فعل و صفت و اسم و ذات) مخصوص حقّ سبحانه قرار میدهد، و خلاصه، همه چيزها و كمالات را به او، و از او، و به سوى او مشاهده میكند، خواه امور به سود وى؛ و يا بهظاهر به ضررش باشد.
▪️به اين ترتيب، در آرامش كامل است؛ اگرچه بهظاهر و به اقتضاى عالم بشرى و يا وظيفه، كلامى از او صادر شود، و يا اظهار ناراحتى كند.
#آیةالله_سعادتپرور
(کتاب فروغ شهادت)
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️راوى میگوید: زينب، دختر علی را [در ورودی شهر کوفه] ديدم... به مردم اشاره كرد كه ساكت شويد، پس نَفَسها برگشت و زنگ [مركبها] از كار افتاد.
▪️سكوت ناگهانى مردم و خاموش شدن صداى زنگها، با اشاره حضرتش كه: «أَنِ اسْكُتُوا»، جز تصرّف ولايى حضرت زينب، چه میتواند باشد، واگر شخصيّتى مثل حضرت زينب (عليها السّلام) به آثار «حديث قرب نوافل» كه میفرمايد: «وَ لِسانَهُ الّذى يَنْطِقُ بِه» نرسيده باشد، ديگر چه كسى غير از معصوم میتواند برسد!
▪️شروع خطبه با جمله «أَلْحَمْدُ لله...» بعد از آن همه گرفتارى، تنها لفظِ بدون معنا نيست؛ بلكه اظهار «مافى الضّمير» است...
▪️وقتى اين كلام به تنهايى استعمال شود، مراد توحيد خالص، در فعل و صفت و اسم و ذات است. يعنى شخصِ عارف، با اين كلام، ستايش را در تمام امور (فعل و صفت و اسم و ذات) مخصوص حقّ سبحانه قرار میدهد، و خلاصه، همه چيزها و كمالات را به او، و از او، و به سوى او مشاهده میكند، خواه امور به سود وى؛ و يا بهظاهر به ضررش باشد.
▪️به اين ترتيب، در آرامش كامل است؛ اگرچه بهظاهر و به اقتضاى عالم بشرى و يا وظيفه، كلامى از او صادر شود، و يا اظهار ناراحتى كند.
◾️ #آیةالله_سعادتپرور
(کتاب فروغ شهادت)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei