□●..نامه ايست كه به دل شكسته اى رحمة الله عليه نوشته ايم:
#باسم_الله_خير_الأسماء
○يار مفروش به دنيا كه بسى سود نكرد
○آنكه يوسف به زر ناسره بفروخته بود
□ندانم خواجه در چه حال و منوال است آيا به همان شيوه پيشين و رسم ديرين خود شاد است و يا از خود سفرى كرد و خبرى يافت. جسارة عرض میشود هنوز ملكزاده است يا عبد الله است؟
□دردمندان بسيار ديدم و از آنان ناله هاى زار زار شنيدم كه آن نيكبختان از روزگار به غفلت گذشته خود میسوختند، و از التهاب جريان میجوشيدند، و از درد هجران میخروشيدند، و از سوز و گداز آه آتشين از كوره دل برمیكشيدند.
□خواجه به انتظار كى نشسته و به اميد چه كسى دل بسته است؟
روزگار كه بگذشت و ايام جوانى و كامرانى و باليدن به زخارف دنيوى و مقامات اعتبارى به سر آمد، و اگر تقسيم هم بشود به آقا و بنده بيش از اين بلكه تا اين اندازه هم نمیرسد.
□آقا بايد آگاه باشد كه اگر آب در يكجا بماند بو میگيرد مگر دريا شود و يا به دريا پيوندد
□و به قول عارف معروف مجدود بن آدم سنائى غزنوى:
○چو ماكيان به در خانه چند بينى جور
○چرا سفر نكنى چون كبوتر طيّار
□خالصانه دست بدعا برآور و با دل شكسته بگو الهى:
○گر من از باغ تو يك ميوه بچينم چه شود؟
○پيش پايى به چراغ تو ببينم چه شود؟
□و دست توسّل به دامن حجت حق ولى عصر امام زمان دراز كن و صميمانه بگو:
○به روى ما زن از ساغر گلابى
○كه خواب آلوده ايم اى بخت بيدار
□●هزار و یک کلمه|جلد دوم_کلمه ی۲۵۷
علامه حسن زاده ی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei