#انتظار
#استاد_علی_صفایی_حائری
□●آرمان دينى و هدف رسالت، بالاتر از تكامل و شكوفايى استعدادهاى آدمى است. چون اين وجود تكامل يافته و شكوفا، مىخواهد در چه جهتى و براى چه مقصدى مصرف شود؟
رشد و خسر ، دو بعد تكامل انسانى است.
□●همين آرمان و همين مقصد، زمينهها و آمادگىهايى را مىطلبد؛ آمادگى در ذهنيت و روحيه و طرح و تدبير و تربيت نيروها و تشكل و سازماندهى آنها و جاسازى و جايگزينى مستمر و بى وقفۀ آنها. و ناچار اين مقصود از #انتظار_همراه_تقيّه_و_قيام ، مىشود سه گام اساسى انقلاب دينى و انقلاب اسلامى.
☑️پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد.
□● #تو_می_آیی، ص۱۲●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری
#انتظار
■توجه به مهدى، تجربۀ بن بستها و احساس تنگناها را مىخواهد. براى كسى كه هنوز دنيا وسعت دارد، در خيمۀ مهدى جايى نيست.
■و براى كسى كه اهدافى حتى تا سطح آزادى و عدالت و عرفان و تكامل دارد، براى همراهى و معيّت مهدى ضمانتى نيست كه در منفرق الطرق و بزنگاهها، اسبها و مركبهاى آماده شده، ما را جايى مىخواند و به زندگى دعوت مىنمايد.
#تو_می_آيی ، صفحه ۲۱
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□
#یا_مُحَوِّلَ_الحَولِ_وَ_الأَحوال
□●...این تلقی از انسان، او را به غیب، به روز دیگر، به الله و به وحی و به حجّت گره می زند و انتظار را تفسیر جدید و عمیقی می کند، که حتی در متن رفاه و عدل و در متن سامان و فراغت، آدمی را بی قرار و منتظر می سازد و در متن نظام نوین جهانی و با دستیابی هر فردی به سیستم های پیشرفته، باز او را به غربت، به دیوار و حتی به التهاب و دلهره گره می زند؛ چون می داند که از این همه رفاه و عیش و راحت باید جدا شود، که ″تحول نعمت ها″ و ″تحول حالت ها″ را می شناسد و «مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الأَحوالِ» را می بیند.
□● #تو_می_آیی ص ۱۵●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد علی صفایی حائری○□
□○اى قامت بلند امامت
ما در روز تولد تو، به اميد تولد دوبارۀ خويش، جشن مىگيريم، تا شايد در اين تولدِ مسرور بتوانيم زنجيرها را بگسليم و آغلها را كه برايمان آذين هم بستهاند، فراموش كنيم و تو را حاكم بگيريم.
□○اى سايبان شوق!
ما رنجهايى در دل داريم و زخمهايى بر سينه و زنجيرهايى بر خويش.
بگذار با تو بگوييم، كه ما زنجيرىِ خويشتن هستيم، خود را با دست خويش بستهايم. ما هنوز هم رهسپارِ پس كوچههاى گنگ و بنبستهاى حكومتها هستيم؛ حكومتهايى كه آغلها را برايمان آذين بستهاند و ما را كه اغنامشان هستيم از سرچشمۀ انسان شدن، تبعيد كردهاند.
□○آيا اميد تولدى هست، اى تولدِ بالغِ تاريخ ...
□○ #تو_می_آيی (ويرايش جديد)، ص ۶۷○□
@mohamad_hosein_tabatabaei