کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند ■●روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله (۲) #بِسْمِ_اللهِ_الر
■●بیماری پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم تب و سردرد شدید آغاز شد. دوران بیماری پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم تا رحلتشان تقریباً یک هفته طول کشید؛ جبرئیل در طول این یک هفته مکرّر از جانب خدا به عیادت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم می آمد و پیام محبّت و لطف الهی را برای پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم می آورد و از جانب خدا از پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم احوالپرسی میکرد؛ عرضه میداشت در عین اینکه خدا بر همه چیز آگاه است؛ امّا به خاطر لطف و محبّتش نسبتبه شما، به من مأموریت داده است که بیایم و احوال شما را بپرسم. پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم هم حالشان را بیان میکردند. بعضی اوقات درد و تب به شدّت حضرت را می آزرد و حضرت صلّي الله عليه وآله وسلّم میفرمودند مثلاً چنین درد و ناراحتی در من است.
■●پنج روز قبل از رحلت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم؛ یعنی روز پنجشنبه پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم روز دوشنبه از دنیا رفتند. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم درحالیکه دستمالی را به علّت سردرد بسیار شدید، به سر بسته بودند، با دست راست به دوش امیرالمؤمنین عليه السّلام بنا به قولی با دست چپ به دوش فضلبنعبّاس، عموزاده ي دیگرشان تکیه کرده بودند، به سختی وارد مسجد شدند؛ حتّی نقل شده است حال پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم آنقدر وخیم و بیماری حضرت بهقدری شدید بود که در بعضی از اوقات، پای رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به زمین کشیده میشد؛ با این حال پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم دستور دادند که مرا به مسجد ببرید.
■●رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم با این حال بین اصحاب در مسجد حاضر شدند و فرمودند: مرا روی منبر بگذارید؛ حضرت به سختی بالای منبر رفتند و بعد خطبه اي را خطاببه مسلمین ایراد کردند که نسبتاً جملات طولانی دارد. حضرت نکته هاي فراوانی را در آن خطبه بیان کردند؛ نزدیک بودنِ مرگ خودشان را به آگاهی مردم رساندند و فرمودند: باید برای مواجه شدن با واقعه ي مرگ و رحلت من، آماده شوید؛ بعد هم سفارش #ثقلین را به اصحاب فرمودند. فرمودند: من شما را ترک میکنم؛ امّا دو چیز بسیار گرانبها و گرانسنگ را در بین شما میگذارم؛ کتاب خدا و عترت و اهلبیتم. بعد در مورد قرآنکریم و اهلبیت بزرگوارشان به اصحاب سفارش کردند و در پایان فرمایشاتشان فرمودند: اگر هریک از شما از من طلبی دارد یا من وعده و قولی به او دادهام که هنوز عمل نکرده ام، اعلام کند که من آن طلب را به او بدهم یا حقّ او را ادا کنم یا وعده ي خودم را در حقّ او به جا بیاورم. کسی چیزی نگفت؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم را با همان حالت از منبر پایین آوردند و رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانهی اُمِّ سَلَمه رفتند. در پی او عایشه مشغول فعّالیّت شد و با تکتک همسران پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم صحبت کرد و به هر نحو بود، رضایت آنها را گرفت که حاضر شوند رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانه ي عایشه بیایند؛ به هرحال پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم را به حجره ي عایشه بردند.
#ادامه_دارد...
روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله علیه و آله و سلم (۳)
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■