#حضرت_علامه_حسنزاده_آملی:
▪️مرحوم علامه طباطبایی قدس سره می فرمودند:
بزرگترین ریاضت دینداری است. لذا کاری که مرتاضان هندی انجام می دهند و بعضی قوایشان را نابود می کنند، این هنر نیست!!
هنر آن است که شهوت و غضب و سایر قوا باشند اما تحت کنترل دستورات دین وعقل قرار گیرند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️رسيدن به جنت قرب
#حضرت_علامه_حسنزاده_املی
▪️در تمام شئون زندگى ما اگر بخواهيم سيره و برنامه و دستورالعملى كه به دست بياوريم ، به آن دستورالعمل ، خودمان را تربيت كنيم تا به كمال انسانى خودمان برسيم ، جز قرآن و جز منطق عترت ، در روى زمين و در زير اين آسمان كبود، ما دستورى نداريم ، منطقى نداريم و اينها انسان سازند. ما بايد به اين برنامه باشيم و آنها را سر مشق خودمان سازيم تا به كمال انسانى ، به سعادت ، به آن جنت ذات و وادخلى جنتى كه نهايت مرتبه بهشت است برسيم
و دوباره آن ، حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: آن جنتى است كه باغ و آب و است حرفها ندارد، اينها نيست ، جنت است ، جنت لقاء است ، جنت ذات است .
اگر بخواهد تا به آن جنت ، انسان برسد، بايد اين وسايط فيض الهى ، اين امام ، پيشوا، اين ائمه را، سر مشق خود قرار بدهد و به طرف آنها در امام شئون زندگى اش قدم بردارد، تا به سعادتش نائل بشود.
◾️منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد
و ساختن هر چیز متناسب با همان است؛
دیوار را سنگ و گل و انسان را علم و عمل
▪️انسان تا به لقاء الله نرسیده است، به کمال مطلوبش نایل نشده
بابا افضل را کلامی کامل در این باره است که:
عالم درختی است که ثمره ی او لقای خدای تعالی است
امّا نفس رهزن است و باید مراقب بود
▪️حکیمان گفته اند که اگر نفس رامشغول نداری اوتورامشغول میکند
▪️باید از وساوس او در حذر بود و در تربیتش به صفات الهی و اخلاق ربوبی کوشید که:
هر کس که هوای کوی دلبر دارد
از سر بنهد هر آن چه در سر دارد
ورنه به هزار چلّه ار بنشیند
سودش ندهد که نفس کافر دارد
▪️به سوی خدا برو
خدا جواد است و جود گدا می خواهد
و چون خود او می فرماید:و گدا را مران
وَ اَمَّا السَّآئِلَ فَلاَ تَنهَر»(سوره ی ضحی،آیه ی ۱۱)
▪️پس خود با سایل چگونه رفتار کند؟
عارف رومی چه خوش گفته که:
چنان که گدا عاشق کریم است
کریم هم عاشق گداست
☑️گدایی کن تا محتاج خلق نشوی
#حضرت_علامه_حسنزاده_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مردگان به موت جهل و زندگان به حیات علمی
▪️بدان کسی که خویش را در سفاهت نگاه دارد، ظالم ترین و جفا کار ترین مردم است به خویشتن. احیای نفوس از مرگ و نیستی جهل و بیدار نمودن آنها از
خواب غفلت و بی خبری و خارج کردنشان از ظلمات به نور، از شؤون سفرای الهی و پیرامون آنان است. خداوند- علت کلمته- می فرماید: (یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول إذ ادعاکم لما یحییکم)، و حضرت وصیّ، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، آل محمد- صاوات الله علیهم اجمعین- را وصف فرموده که آنان، حیات و زندگی علم و مرگ و نیستی جهلند. و علم، حیات ارواح است؛ همان طور که آب، حیات اشباح است. آیات و روایات- در این مرصد أسنی و مقصد
اعلی- به ترتیب و نظم خاصّی در جوامع روایی و صحف علمی، بیش از آن است که به شمارش آید.
▪️عالم، اگر قدر علم بداند، از اطوار الهی اش خارج نشده، از زیّ روحانی اش بیرون نرود، پس او در راه عیسای روح الله علیه السلام است؛ یعنی در حقیقت،
مشهد و مشربش عیسوی است، چرا که عمل صالحش، احیای مردگان است به اذن الله تعالی. خوشم می آید نقل کلام شیخ اکبر، در فص عیسوی از کتاب فصوص الحکم و نیز سخن علامۀ قیصری، در شرحش. شیخ می گوید:
▪️«و امّا إحیای معنوی، به علم است؛ پس این، حیات الهیۀ ذاتیۀ علیّۀ نوریه است که خداوند درباره اش گوید: (أو من کان میتاً فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس).
▪️بنابر این، هر کس که نفسی مرده را به حیات علمیه، در مسأله ای خاص که متعلق به علم الله باشد، حیات بخشد، او را زنده کرده است، و آن حیات، برای او
نوری خواهد بود که به واسطه اش در میان مردم- یعنی در میان اشکال و اشباهش در صورت راه برود.
▪️و قیصری در شرح گوید:« حیات حاصل از علم را، حیات الهیه ذاتیه گفت، زیرا حقیقت علم، عین ذات است؛ مانند حقیقت حیات که آن نیز چنین است. پس، علم و حیات در مرتبۀ احدیت، شئی واحدند. و از آنجا که علم، اشرف صفات الهیه است- زیرا به واسطه وی حقایق الهیه و کونیه ظهور می یابند- آن را به علوّ وصف نمود. و از آن حیث که علم، اشیا را ظاهر می سازد، آن را به نوریت وصف کرد؛ چه نور، خود ظاهر است و مظهر غیر. و وصفش رضی الله عنه حیات را به صفات کمالیه، اشاره ای می باشد بر این که حیات علمیه، شریف تر است از حیات حسیه؛ چرا که حیات علمیه، حیات روح است و حیات حسیه، حیات جسد،
▪️و معلوم است که روح شریف تر از جسد است؛ بنابر این حیاتش نیز باید شریف تر باشدو لیکن وقوع حیات حسیه در نفوس، شدیدتر از علمیه است. چرا که آن؛ مترتب است بر قدرت تامه ای که آن نیز از خصایص الهیه می باشد و از این رو، دارای وجودی عزیزتر و وقعی عظیم تر است.
و از آن جا که علم را مراتبی می باشد و اعظم آن، علم به خداوند و اسما و صفات اوست، آن را به ذکر مخصوص گردانید؛ اگر چه هر کدام را به حسب خود، حیاتی است مناسب.
▪️و خداوند، اولیای کمّل خویش را نصیبی تامّ از حیات علمیه عنایت فرمود، تا از آن بر نفوس مؤمن افاضه نموده، آنان را به نور الهی حیات بخشند که در میان مردمان به واسطه اش راه بروند؛ چنان که فرمود: (أو من کان میتاً)؛ یعنی مردگانِ به موت جهل و نیز فرمود: (فاحییناه)؛ یعنی زندگانِ به حیات علمیه، و:
(جعلنا له نوراً)؛ که همان علم است و همچنین فرمود: ( یمشی به فی الناس)؛ پس به واسطۀ آن نور، به آنچه که در بواطن مردم است از استعدادات و
خواطر و نیات پی می برند و نیز به آنچه که در ظواهرشان است از افعال و اعمال مخفیه.
◾️منبع، عیون مسائل نفس و شرح آن
#حضرت_علامه_حسنزاده_آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei