کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت اول)○□ □○روز هشتم ماه ذیالحجّه، روز #ترویه، روز آب برداشتن است. در صد
□● #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت دوم)○□
□○حاجی در مکّه محرم میشود. اوّلین منزلی که واجب است وارد شود، #عرفات است. #روز_عرفه، روز نهم ماه ذیالحجّه، بر حاجی واجب است، بین فاصلهی ظهر تا مغرب، عرفات را درک کند که اگر کسی موفّق به درک عرفات نشد، حجّ او باطل است. لذا داریم «اَلْحَجُّ عَرَفَةُ»
□○واژهی #حج به معنی قصد است؛ حاج به معنی کسی است که هدفمند زندگی میکند؛ در زندگی خود هدف و مقصود و مقصدی دارد. جوهر و گوهر حج عرفه است. چون قصد خدا کردن و سلوک الی الله ممکن نیست مگر با #یقظه و بیداری و پی بردن به اینکه من کیستم؟ برای چه آفریده شدهام؟ مسیری که برای طی کردن آن ایجاد شدهام، چه مسیری است؟ چه غایت و مقصدی در انتهای سیرم باید مقصود من باشد؟ پی بردن به این حقیقت که حیات انسانی چیست و آنچه طی میکنم یک زندگی حیوانی است و این، که خود را به خور و خواب و خشم و شهوت مشغول داشتهام، در شأن من است. معرفت پیدا کردن به این حقیقت، توأم با نوعی ندامت و پشیمانیِ از عمر تباه شده و به ثمنِ بخس از دست رفته.
□○لذا عرفات وادی #معرفت است؛ وادی پی بردن به حقیقتی است که سالک تا امروز، در اثر غفلت و غوطهوری در جنبههای مادّی و حیوانی، از آن غافل بوده است. این همان مقام یقظه و بیداری و به خویش آمدن پس از دوران بیخویشی و بیخویشتنی است؛ بازگشت به خویشتنِ خویش است. بیدار شدن از خواب غفلت است و این بیدار شدن و یقظه، توأم با توبه است؛
□○لذا وادیِ عرفات، وادی #توبه است؛ سرزمینی است که آدم علیه السلام بعد از اینکه از بهشت الهی هبوط کرد؛ در آنجا کلمات را از خدای متعال تلقّی نمود و توبه کرد و توبهی او مورد پذیرش الهی قرار گرفت. لذا #یقظه منزلی است که بلافاصله حالت تصمیم بر تحوّل زندگی را با خود همراه دارد؛ ندامت و پشیمانی از عمر تباه شده و تصمیم جدّی برای ایجاد یک تغییر و تحوّل. لذا سرزمین عرفات وادی تحوّل و توبه است.
#ادامه_دارد...
#ماه_ذی_الحجه
□○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت دوم)○□ □○حاجی در مکّه محرم میشود. اوّلین منزلی که واجب است وارد شود،
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت سوم)○□
□○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای #روز_عرفه وارد شده است، غالباً همین حالات را میبینیم. از یک سو توجّه به حقّ عظیم خدای متعال و از سوی دیگر توجّه به کاستیهای خویشتن و توبه و پشیمانی از انحراف و انحطاطی که انسان عمری در مسیر زندگی دچار آن بوده است.
□○جالب اینجاست که زمان وقوف در وادی #عرفات روز است؛ یعنی از ظهر تا غروب آفتاب. این زمانی است که حاجی باید در #عرفات باشد. این همان زمانی است که انسان در زندگی دنیوی خود غرق اشتغالات ظاهری است و چشمش به عالم ظاهر دوخته شده است. به تعبیر دیگری، سرزمین عرفات یادآور بیداری عمومییی است که در کلّ خلقت اتّفاق میافتد؛ آغازِ قیامت و برپاشدنِ صحنهی محشر، که در آنجا بیدارییی است که همه، از نیک و بد، به آن نائل میشوند. منتهیٰ آن بیداری، قهری و جبری است و آن روز راهی برای تصحیح و اصلاح اشتباهات و خطاها باقی نمانده است. امّا اینجا اگر سالک به معرفت و بیداری و یقظه برسد، امکانِ تغییر رویّه و تحوّل برای او وجود دارد.
#ادامه_دارد...
□○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□
#ماه_ذی_الحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□
#عرفات
□●اينجا اين سؤال مطرح مىشود كه چرا ابتدا بايد #عرفات باشد و بعد #مشعر و بعد #منى؟ آيا شعور بعد از معرفت است؟
□●عرفات سرزمينى كه در آنجا آدم و حوّا همديگر را ديدهاند و شناختهاند.
جايى كه معرفت، كامل مىشود و توجّهاتى براى انسان مىآيد. دعاى عرفهى حضرت ابا عبداللّه خيلى حرفها را نزديك مىكند.
□●در عرفه و در آن فضا بايد به چند چيز توجه بشود: يكى به نعمتها و امكاناتى كه حق داده است.
و يكى كارهايى كه انسان انجام داده و ببيند كه او با انسان چه كرده و انسان با او چه كرده است.
□●همين نكته است كه حضرت ابا عبدالله در چند فراز، ستايش انعام و عنايتهاى حق را دارد و بعد متوجّه به خود انسان مىشود و به آنچه كه بايد انجام مىداده و كارى كه بايد مىكرده؛ يعنى تو هم خودت را ديدهاى و هم پروردگارت را و هم تقصير خودت را در برابر او ديدهاى.
□●وقتى اين معارف و آگاهى حاصل شد باعث مى شود كه تو براى حق حريم قائل شوى و در نتيجه به حرمات شعور پيدا كنى.
□●حقیقت حج، صفحه ۲۰●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت سوم)○□ □○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای #روز_عرفه وارد
□○ #شمهای_از_اسرار_حج (قسمت چهارم)○□
□○سرزمین #عرفات بیرون از حرم است. حرم، حریمی در اطراف شهر مکّه است که وقتی کسی میخواهد از آنجا بگذرد و به سمت مکه برود، باید حتماً محرم باشد. امّا عرفات بیرون از حرم است؛
□○گویا سالک در آن نقطهای که به #یقظه و بیداری میرسد، اهل حرم الهی نیست؛ بیرون رانده شدهی از آن وادی است؛ کسی است که در حریمِ دوست اقامت ندارد. امّا وقتی به یقظه و بیداری و توبه و تحوّل رسید، آنگاه است که با تکمیل این توبه، در آستانهی ورود به حرم قرار میگیرد. چون عصر عرفه، حاجیها از محلّ اقامتشان در عرفات حرکت میکنند و شب را در مشعرالحرام به سر میبرند.
□○مشعرالحرام داخل حرم است؛ یعنی حال که به یقظه و بیداری رسیدهای و توبه کردهای و مصمّم شدهای بر اینکه از روزمرّگیها و از زندگی مادّی و حیوانی بِکَنی و به حیات انسانیت راه پیدا کنی، میتوانی وارد حریم دوست شوی. #مشعر_الحرام در حریم دوست قرار گرفته است و جزء حرم است.
□○اینجا نقطهای است که سالک الی الله به شعور و خودآگاهی میرسد؛ به درک حقیقت میرسد و این امری است که در شب اتّفاق میافتد. وقوف در #مشعر_الحرام، شب انجام میشود. از اوّل مغربِ روز نهم ماه ذیالحجّه که آغاز شب است، حاجی در مشعرالحرام وقوف و اقامت میکند تا اذان صبح روز دهم که به منتهیٰالیه مشعرالحرام یا مُزدَلِفه میآید که منطقهای به نام وادی محصّر است و آمادهی عبور میشود.
□○گویا وارد منطقهای میشود که از آنجا باید خط را بشکند و به صحنهی کارزار و رزم وارد شود. نیل به خودآگاهی و شعور و درک حقایق بلند هستی در مشعرالحرام در شب اتّفاق میافتد.
#ادامه_دارد...
□○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□
#ماه_ذی_الحجه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □حالا چه گرفتاری ای در این چهار #مرغ است که باید آنها را بکشیم: ○نماید هر یک
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□حالا از اینجا #تفسیرِ_انفسی را شروع می فرمایند که مبادا دنبال این باشی که واقعا چهارتا #مرغ را بگیری و بکشی ؛ خیر؛ آن چهارتا مرغ در درون حضرتعالی هستند.
○ترا هر چهارمرغ اندر نهاد است
○که روحت از عروجش اوفتادست
□این چهار #صفتِ_حیوانی در درونِ خودت هست، این کشتن هنر است نه اینکه تفنگ بدست بگیری و یک #کرکس را بیندازی؛ خیر.
□به شکارِ حیوانِ بیشه رفتن هنر نیست. یک سنگ برداری و در روز #عرفات در #مشعر و #منا، به آن ستونِ سنگی یا خاکی یا سیمانی بزنی هنر نیست؛ #شیطانِ درونِ خودت را بزن. تا از صفات حیوانی به در آئی. آن آجر را سنگ زدن که مشکلی ندارد، هر کسی چند روزی برود این کار را می کند، الان هم که ماشاءالله اینقدر برویم و برویم فراوان شده است، خوب حالا برویم و برگردیم، نتیجه چیست؟ فَتَحَصَّلَ مِمّا عَمِلتَ؟ از آنچه که کردیم چه شده است؟
○ترا هر چهار مرغ اندر نهاد است ○که روحت از عروجش اوفتادست
□این چهار تا نمی گذارند تو بالا بروی، اگر این چهار تا گذاشتند و از دستشان در رفتی به بالای #کوهِ_معرفت می رسی.
□چرا به جناب ابراهیم خلیل گفتند این چهار مرغ را بکش و ببر بالای ده تا قُلّۀ کوه بگذار؟ آخر قلۀ کوه یعنی چه؟ یعنی #ماوراء_طبیعت و #عوالم _وجودیِ_مافوق، آنها قلل و کوه های وجودیِ عالم اند.
□اگر می خواهی از این #دشتِ_عالَم_طبیعت در بروی و #خروج_از_عادت بیابی و از عادت درآئی و به آن قله های عوالم وجودیِ مافوق برسی که #عروج_انسانی ات باشد و اِنّا اِلَیهِ راجِعون و #معراجِ تو باشد، راهش کشتن این چهار مرغ درون است.
□وقتی کشتی حالا بالا می روی! این چهار مرغ را ببر بالای ده تا قله بگذار، وقتی به #حقایقِ_عالَمِ_توحیدی می رسی می بینی چه عجب، تمامِ آنها را که کشتی حالا زنده شان کن،حالا می فهمی زندگی یعنی چه؟ حالا به حیوانات طور دیگری نگاه می کنی. حالا وقتی می گوید من کیستم، طور دیگری خودش را می بیند.
□الان وقتی به من و شما بگوید من کیستم، می گوئیم خوب همین هستم که می بینی؛ می خورم، راه می روم، حرف می زنم و ... ، من من هستم دیگر، من کیستم ندارد!
□بعد وقتی از این در رفت و بالا رفت و حقایقِ وجودی اش مکشوف شد می گوید عجب! پس تا حالا می گفتی من من هستم، همان مقدار نبود، من من ها بودم. که بالای ده تا قله بگذار؛
□این ده تا قله چیست؛ که جناب #قوۀ_عاقله بیاید این پنج #حس_ظاهری و آن پنج #حس_باطنی، همگی را عقلانی کند، بعد می بینی عجب، این پنج حس ظاهریِ تور شکار و آن پنج حس باطنی تور شکار که در نشئۀ ظاهری و عالَم خواب، تو را با عالَم، خویت داده بود و با عالَم عادت کردی که صبح تا غروب ببینی و بشنوی و بچشی و ببویی و لمسش کنی، شب هم در خواب همینطور، که اَشکال و صُور و حیوانات و مار و عقرب و ... را ببینی! نخیر،
□انسان باید از اینها در بیاید تا به قله های عروجی انسان برسد، بعد می بیند خروج از عادت عجیب لذتی داشت؛ منتها تا از این عادت در آئیم سخت است.
□از مادر که متولد شدیم چقدر بر مادر عزیز و نازنین سخت گذشت تا متولد شویم، چقدر جان به لب آورده است؟! خیلی زجر کشیده است! حالا من و شما هم بخواهیم از #رحمِ_طبیعت که با آن خو کرده ایم زاییده شویم حالا می بینیم زائیدن مادر چقدر درد داشت. حتی اگر بگوئیم این #تولد_دوم هزار برابر آن اولی درد دارد و زجر دارد کم گفته ایم! هزار برابر چرا؟
○الهی جان به لب آمد تا جام به لب آمد
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei